eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 چشم‌ من پی تو گشته حیران از همه به غیر تو گریزان ... 💔 🌷 بخیر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۷ قرآن کریم ( آیات ۱۲۳ تا آخر سوره مبارکه توبه)  🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۸ قرآن کریم ( آیات ۱ تا ۶ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺 امام علی (ع) می‌فرمایند: «فیهِ رَبیعُ القُلوبِ وَیَنابیعُ العِلمِ وَ ما لِلقَلبِ جِلاءٌ غَیرُهُ» قرآن بهار دل‌ها و چشمه‌های دانش است و دل را جز به وسیله آن جلایی نیست. (نهج البلاغه خطبه ۱۷۶) 🎙 استاد پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» از چیزهای حلال و پاکیزه که خدا به شما روزی داده است بخورید و اگرخدا را می پرستید؛ شکر نعمتش را به جای آورید. (سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۱۴) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * با مشاهده چنین نمونه‌های زنده و روشنی، شما در راه آن غافلان و ظالمان و کفران کنندگان نعمتهای الهی گام ننهید «شما از آنچه خدا روزیتان کرده است حلال و پاکیزه بخورید و شکر نعمتهای او را به جا آورید اگر او را می‌پرستید» (فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ). 🌼🌼🌼 این داستان احتمالا مربوط به گروهی از بنی‌اسرائیل بوده است که در منطقه آبادی می‌زیستند و بر اثر کفران نعمت گرفتار قحطی و ناامنی شدند. شاهد این سخن، حدیثی است که از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود: «گروهی از بنی‌اسرائیل آن قدر زندگی مرفهی داشتند که حتی از مواد غذایی مجسمه‌های کوچک می‌ساختند و گاهی با آن بدن خود را نیز پاک می‌کردند، اما سر انجام کار آنها به جایی رسید که مجبور شدند همان مواد غذایی آلوده را بخورند و این همان است که خداوند در قرآن فرموده: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً ...» و این هشداری است به همه افراد و ملتهایی که غرق نعمتهای الهی هستند تا بدانند هرگونه اسراف و تبذیر و تضییع نعمتها جریمه دارد جریمه‌ای بسیار سنگین. این هشداری است به آنها که همیشه نیمی از غذای اضافی خود را به زباله‌دانها می‌ریزند. و هشداری است به آنها که مواد غذایی را در خانه‌ها برای مصرف شخصی و در انبارها برای گرانتر فروختن، آن قدر ذخیره می‌کنند که می‌گندد و فاسد می‌شود اما حاضر نیستند به نرخ ارزانتر در اختیار دیگران بگذارند! آری! اینها همه در پیشگاه خدا مجازات و جریمه دارد و کمترین مجازات آن سلب این مواهب است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۴ سوره مبارکه نحل) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : ترازوی عملت را اینگونه سنگین کن! 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #داستــان 💞#عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞 #قسمت_۵۹ روز هایی که باهاش حرف میزدم حالم خوب بود اما بعدش
* 💞 💞 ۶۰ باشه چشم من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خودت باش - چشم. خدافظ خدافظ _ با حرص گوشی رو قطع کردم زیر لب غر میزدم(یه دوست دارم هم نگفت)از حرفم پشیمون شدم . حتما جلوی بقیه نمیتونست بگه دیگه خوابم پرید. لبخندی زدم و از جام بلند شدم. اوضاع خونه زیاد خوب نبود چون اردلان فردا باز میخواست بره سوریه برای همین تصمیم گرفتم که با محسنی و مریم بیرون حرف بزنم. _ یه فکری زد به سرم اول با مریم قرار میذارم. بعدش به محسنی هم میگم بیاد و باهم روبروشون میکنم. کارهای عقب افتادمو یکم انجام دادم و به مریم زنگ زدم و همون پارکی که اولین بار با علی برای حرف زدن قرار گذاشتیم، برای ساعت ۴قرار گذاشتم. _ به محسنی هم پیام دادم و آدرس پارک رو فرستادم و گفتم ساعت ۵ اونجا باشه. لباسامو پوشیدم و از خونه اومدم ییرون ماشین علی دستم بود اما دست و دلم به رانندگی نمیرفت... سوار تاکسی شدم و روبروی پارک پیاده شدم روی نیمکت نشستم و منتظر موندم. مریم دیر کرده بود ساعت رو نگاه کردم ۴:۳۵ دقیقه بود. شمارشو گرفتم جواب نمیداد. ساعت نزدیک ۵ بود، اگه با محسنی باهم میومدن خیلی بد میشد _ ساعت ۵ شد دیگه از اومدن مریم ناامید شدم و منتظر محسنی شدم . سرم تو گوشیم بود که با صدای مریم سرمو آوردم بالا ... مریم همراه محسنی ، درحالی که چند شاخه گل و کیک دستشون بود اومدن... _ با تعجب بلند شدم و نگاهشون کردم ، مریم سریع پرید تو بغلمو گفت: تولدت مبارک اسماء جونم آخ امروز تولدم بود و من کاملا فراموش کرده بودم. یک لحظه یاد علی افتادم، اولین سال تولدم بود و علی پیشم نبود. اصلا خودشم یادش نبود که امروز تولدمه امروز که بهم زنگ زد یه تبریک خشک و خالی هم نگفت. بغضم گرفت و خودمو از بغل مریم جدا کردم. _ لبخند تلخی زدم و تشکر کردم خنده رو لبهای مریم ماسید ... محسنی اومد جلو سریع گفت: سلام آبجی ، علی به من زنگ زد و گفت که امروز تولدتونه و چون خودش نیست ما بجاش براتون تولد بگیریم. مات و مبهوت نگاهشون میکردم دوباره زود قضاوت کرده بودم راجب علی مریم یدونه زد به بازومو گفت: چته تو، آدم ندیدی... _ دوساعته داری ما رو نگاه میکنی خندیدم و گفتم؛ خوب آخه شوکه شدم، خودم اصلا یادم نبود که امروز تولدمه. واقعا نمیدونم چی باید بگم چیزی نمیخواد بگی. بیا بریم کیکتو ببر که خیلیگشنمه روی یه نیمکت نشستیم به شمع ۲۲سالگیم نگاه کردم. از نبودن علی کنارم و مسخره بازیاش ناراحت بودم حتی نمیدونستم اگه الان پیشم بود چیکار میکرد... _ کیکو میمالید رو صورتم و در گوشم بهم میگفت خانمم آرزو یادت نره، فقط لطفا منم توش باشم. اذیتم میکردو نمیزاشت شمع رو فوت کنم. آهی کشیدم و بغضمو قورت داد. زیر لب آرزوکردم "خدایا خودت مواظب علی من باش من منتظرشم" شمع رو فوت کردم و کیکو بریدم... مریم مثل این بچه های دو ساله دست میزدو بالا پایین میپرید محسنی بنده خدا هم زیر زیرکی نگاه میکردو میخندید. لبخندی نمایشی رو لبم داشتم که ناراحتشون نکنم مریم اومد کنارم نشست: خوووووب حالا دیگه نوبت کادوهاست - إ وا مریم جان همینم کافی بود کادو دیگه چرا ... وا اسماء اصل تولد کادوشه ها. چشماتو ببند حالا باز کن یه ادکلن تو جعبه که با پاپیون قرمز تزئین شده بود. گونشو بوسیدم، گفتم وااااای مرسی مریم جان _ محسنی اومد جلو با خجالت کادوشو دادو گفت: ببخشید دیگه آبجی من بلد نیستم کادو بگیرم ، سلیقه ی مریم خانومه، امیدوارم خوشتون ییاد. کادو رو باز کردم یه روسری حریر بنفش با گلهای یاسی واقعا قشنگ بود. از محسنی تشکر کردم. کیک رو خوردیم و آماده ی رفتن شدیم. ازجام بلند شدم که محسنی با یه جعبه بزرگ اومد سمتم: بفرمایید آبجی اینم هدیه ی همسرتون قبل از رفتنش سپرد که بدم بهتون. _ از خوشحالی نمیدونستم چیکار باید بکنم جعبه رو گرفتم و تشکر کردم . اصلا دلم نمیخواست بازش کنم تو راه مریم زد به بازومو گفت: نمیخوای بازش کنی ندید پدید... ابروهامو به نشونه ی نه دادم بالا و گفتم: بیینم قضیه ی خواستگاری* * _ ✍"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
32.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 هم‌خوانی سرود بسیجیان در دیدار با رهبر انقلاب. 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از عشق ورزی امام خمینی (ره) به بسیج 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بسیج اگرچه در میدان نظامی درخشید اما صرفاً یک سازمان نظامی نیست 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جوان امروز همان جوان میدان جنگ است 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: دیروز بچه‌های تیم ملی ما چشم ملت ما را روشن کردند؛ ان‌شاءالله چشمشان روشن باشد... 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
💢عقب بایستیم، ترسو بار می‌آییم! آخرش که چی؟ هی خودمان را عقب حفظ کنیم. آخرش هم توی لحاف و تشک بمیریم، آن وقت همه بسیجی‌ها روز قیامت به ما می‌خندند... شهید حسن باقری •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ تو این شرایط دنیا ، اسم ایران ذکره! این پرچم به دست صاحبش میرسه!🇮🇷 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🛑فوووری🛑 ۳۵ سلبریتی ایرانی حمــایت کردند !!! ⚠️تیکه آخرش عالیه🎯 تا آخر کلیپ حتما ببین به خودمون بیایم رفیق! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون ڪسی پیروزه ڪه تا لحظه آخر مقاومت ڪنه... 🌱 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
توصیه‌های امروز امام خامنه‌ای مدظله‌العالی به بسیجیان 🔻نصیحت اول: ✅ بسیجی بمانید! 🔹نصیحت دوم: ✅ قدر خودتان را بدانید! 🔸نصیحت سوم: ✅ دشمنتان را بشناسید. (کیست؟ ضعفش کجاست؟ نقشه هایش را بشناسید.) 🔹نصیحت چهارم: ✅ رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. (محاسبه نفس) سعی کنید جلو بروید. 🔸نصیحت پنجم: ✅ امروز مهمترین شیوه دشمن، دروغ پردازی است. پس تبیین کنید. 🔹نصیحت ششم: ✅ یکی از آسیب پذیریهای دشمن، روشن بینی (بصیرت) شماست. روشن بینی خود را افزایش دهید. 🔸نصیحت هفتم: ✅ آمادگی عملی را حفظ کنید و غافلگیر نشوید. 🔹نصیحت هشتم: ⭕️مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعه بسیج باشید. 🔺توصیه آخر: ✅ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
49.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۸ قرآن کریم ( آیات ۱ تا ۶ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۹ قرآن کریم ( آیات ۷ تا ۱۴ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺 امام علی (ع) می‌فرمایند: «اَفضَلُ الذِّکرِ القُرآنُ بِهِ تُشرَحُ الصُّدورِ وَ تَستَنیرُ السَّرائِرِ» برترین ذکر، قرآن است، به وسیله آن سینه‌ها گشوده و پوشیده‌ها روشن شود. (شرح غررالحکم ۲/۴۵) 🎙 استاد پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْر اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» قطعاً خدا حرام کرده است بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر چه را جز به نام خدا ذبح کرده باشند. اما کسی که ناچار شود هر گاه از حد نگذراند، خدا آمرزنده و مهربان است. (سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۱۵) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر *  این آیه نخست می‌گوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند بر شما حرام کرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ). اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکروب‌هاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکروب‌ها آلوده‌تر است، و گوشت خوک نیز عاملی برای چند نوع بیماری خطرناک است. اما حیواناتی که با نام غیر «اللّه» ذبح می‌شوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوی دارد. چرا که از یک سو مبارزه‌ای است با آیین شرک و بت پرستی و از سوی دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها. ضمنا از مجموع محتوای این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده می‌شود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه می‌کند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را می‌دهد. 🌼🌼🌼 و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاری از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، می‌گوید: «اما کسانی که ناچار شوند (از خوردن گوشتهای حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند (خدا آنها را می‌بخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۵ سوره مبارکه نحل) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : اجتماع ، نزد خداوند جایگاه خاصی دارد 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #داستــــان 💞#عاشقـــانه_دو_مدافــــع 💞 #قسمت_۶۰ باشه چشم من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خود
* 💞 💞 ۶۱ دستشو گذاشت رو دهنشو آروم خندید بابا اسماء جدیه _ خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ هر چی صبح گفتم: واقعیت بود - خوب ... میشه بشینیم یه جا صحبت کنیم - محسنی رو چیکار کنیم ؟؟ نمیدونم وایسا - رو کردم به محسنی و گفتم: آقای محسنی خیلی ممنون بابت امروز واقعا خوشحالم کردید شما دیگه تشریف ببرید ما خودمون میریم. پسر چشم و دل پاکی بود ولی اونقدرام حزب اللهی نبود خیلی هم شلوغ و شر بود اما الان مظلوم شده بود. _ سرشو آورد بالا و گفت: خواهش میکنم وظیفم بود، ماشین هست میرسونمتون. دیگه مزاحمتو نمیشیم - چه مزاحمتی مسیرمه ، خودم هم باهاتون کار دارم آخه من با مریم کار دارم. _آها خوب ایرادی نداره من اینجاها کار دارم شما کارتون تموم شد به من زنگ بزنید بیام. بعد هم ازمون دور شد. _ به نیمکتی که نزدیکمون بود اشاره کردم ، مریم بیا بریم اونجا بشینیم. - خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ إم ...إم چطوری بگم. میدونی اسماء نمیخوام بهت دروغ بگم که، من وحید رو دوست دارم. - خندیدمو گفتم: منظورت محسنی دیگه خب پس مبارکه آره. اما یه مشکلی هست این وسط - چه مشکلی خانوادم - چطور اونا مخالفن ؟ اونا به نظر من احترام میزارن اما... - اما چی ؟؟ _ اسماء پسرعموم هم خواستگارمه از بچگی دائم عموم داره میگه که مریم و سامان مال همن. اما من سامان رو نمیخوایم اونم منو. روحرف عموم هم نمیشه حرف زد. - اینطوری که نمیشه مریم یه روز با پسر عموت دوتایی برید پیش عموت این حرفایی که زدی رو بهش بگید. نمیشه ... _ میشه تو به خدا توکل کن اوووم. اسماء یه چیز دیگه ام هست... - دیگه چی ؟؟؟ به نظرت منو وحید به هم میخوریم ؟ظاهرمون شبیه همه؟اعتقاداتمون؟اون خیلی اعتقاداتش قویه - مریم اون تورو همینطوری که هستی انتخاب کرده، بعدشم تو مگه اعتقاداتت چشه خیلیم خوبی _ مریم آهی کشیدو سرشو انداخت پایین چی بگم... هیچی نمیخواد بگی اگه حرفات تموم شده به او بنده خدا زنگ بزنم ییاد... زنگ بزن - حالا امروز چطوری باهم رفتید خرید ؟ وای بسختی،اسماء از خوشحالی نمیدونست چیکار باید بکنه از طرفی هم خجالت میکشید و سرش همش پایین بود. همه چیم خودش حساب کرد. _ اخی الهی. گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم. ۵ دقیقه بعد در حالی که سه تا بستنی تو دستش بود اومد. ای بابا چرا باز زحمت کشیدید قابل شمارو نداره آبجی مریم بلند شدو گفت: خوب من دیگه برم، دیرم شده _ محسنی در حالی که بستنی رو میداد بهش گفت:ماهم داریم میریم اجازه بدید برسونیمتون. اخه زحمت میشه ... - چه زحمتی؟؟ آبجی شما هم پاشید برسونمتون. خندم گرفته بود. سرموتکون دادم. رفتیم سوار ماشین شدیم... مریم رو اول رسوندیم بعد از پیاده شدن مریم شروع کرد به حرف زدن... اولش یکم تته پته کرد إم چطوری بگم راستش یکم سخته ... _ حرفشو قطع کردم، خوب بذارید من کمکتون کنم، راجب مریم میخواید حرف بزنید... إ بله. از کجا فهمیدید ؟؟ - خوب دیگه... - راحت باشید آقای محسنی علی سپرده هواتونو داشته باشم دم علی آقا هم گرم. راستش آبجی، خانم سعادتی یا همون مریم خانوم به پیشنهاد ازدواج من جواب منفی داد. دلیلشو نمیدونم میشه شما ازشون بپرسید؟!* * _ ✍"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 سرزمین شکست ناپذیر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جمله ی خاص مامور یگان ویژه 🔹همه ی ما فدای.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat