15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯تفاوتهای قابل توجه عشق و هوس و وابستگی...
💕در عشق شرط وجود ندارد. ☝️
#دکتر_سعید_عزیزی
#عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پشت پرده ی نقشه های دشمن
✅ نکاتی زیبا از ۷ حیله ی جنگ نرم👌
#نشر_حداکثری
هدایت شده از شیفتگان تربیت
📣 ثبت نام ورود به حوزههای علمیه 22 اسفند آغاز خواهد شد
♨️ قابل توجه داوطلبان ورود به حوزه های عملیه
🌸 به یاری خداوند متعال پذیرش حوزه های علمیه برای سال تحصیلی 1404-1403 از 22 اسفند ماه 1402 مصادف با اول ماه مبارک رمضان آغاز خواهد شد.
✅ علاقه مندان می توانند از تاریخ یاد شده با مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی پذیرش به آدرس زیر اطلاعات لازم را نسبت به شرائط و مراحل پذیرش کسب و اقدام به ثبت نام نمایند.
📎 #پذیرش_حوزههای_علمیه_برادران
📎 #حوزه_علمیه
📎 #اطلاعیه
🌐 آدرس تارنما
https://paziresh.ismc.ir/
🔰 سنجش و پذیرش حوزه های علمیه برادران
هدایت شده از شیفتگان تربیت
کتابچه حفظ نسخه دیجیتال.pdf
1.39M
#کتابچه_حفظ
۵۰فراز زندگیساز
۴۸ صفحه
در قطع جیبی کوچک
#مسطورا
#منبع_مسابقه
#بیست_فروردین_ماه
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
جزء 13.mp3
3.9M
💠فایل صوتی: تند خوانی جزء سیزدهم قرآن کریم
🔹 با صدای استاد معتز آقایی
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : آنچه که در محضر الهی از اهمیت خاصی برخوردار است
👤 #آیت_الله_سید_حسن_عاملی
11_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
17.09M
⭕️مستند صوتی شنود
✅جلسه یازدهم
🛑 تبعات گناه در فضای مجازی
🛑 اثر گناه، بر قلب امام زمان علیه السلام
🛑عاقبت چت های بسیار معمولی در آخرت
🛑گناهان جبران ناپذیر
🛑عاقبت کارمندی که کار اداری را عقب انداخت
#مستند_شنود
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشــق🌹 #پــلاک_پنهـــان #قسمت92 بعد از بله گفتن کمیل فضای اتاق را صل
* #هــو_العشـــق🌹
#پــلاک_پنهــــان
#قسمت93
سمانه و صغری از دانشگاه خارج شدند و به سمت کمیل که به ماشین تکیه داده بود رفتند،سمانه خندید و گفت :
ــ جان عزیزت بسه دیگه صغری،الان کمیل گیر میده که چقدر بلند میخندید
ــ ایش ترسو
سمانه چشم غره ای برایش رفت و به سمت کمیل رفتند،کمیل با دیدنشان لبخندی زد و گفت:
ــ سلام خدا قوت خانوما
صغری سلامی کرد و گفت:
ــ خستم زود سوار شو ترسو خانم
سمانه با تشر صدایش کرد ولی اون بدون هیچ توجه ای سوار ماشین شد.
ــ خوبی حاج خانم
سمانه به صورت خسته کمیل نگاهی انداخت و گفت:
ــ خوبم حاجی شما خوبید؟
کمیل خندید سوار ماشین شدند.
کمیل از صبح مشغول پرونده بود و لحظه ای استراحت نکرده بود،وقتی مادرش به او گفته بود که سمانه را برای شام دعوت کرده بود،سریع خودش را به دانشگاه رساند،تا سمانه و صغری در این تاریکی به خانه برنگردند.
به خانه که رسیدند،مثل همیشه سمیه خانم دم در ورودی منتظر آن ها بود ،با دیدن سمانه لبخند عمیقی زد و به سمتش رفت
ــ سلام خاله جان
ــ سلام عزیز دل خاله،خوش اومدی عروس گلم
سمانه لبخند شرمگینی زد و خاله اش را در آغوش گرفت،صغری بلند داد زد:
ــ نو که اومد به بازار کهنه شده دل آزار
کمیل دستش را دور شانه های خواهرش حلقه کرد و حسودی زیر لب گفت.
سمیه خانم گونه ی سمانه را بوسید و گفت:
ــ سمانه است،عروس کمیل میخوای تحویلش نگیرم
لبخند دلنشینی بر لب های سمانه و کمیل نقش گرفت.
با خنده و شوخی های صغری وارد خانه شدند،
کمیل به اتاقش رفت ،سمانه همراه سمیه خانم به آشپزخانه رفت،سمیه خانم لیوان ابمیوه را در سینی گذاشت و به سمانه داد
ــ ببر برا کمیل
ــ خاله غذا اماده است؟
ــ نه عزیزم یه ساعت دیگه اماده میشه
ــ پس به کمیل میگم بخوابه آخه خسته است
ــ قربونت برم،باشه فدات
سمانه لیوان شربت را برداشت و به طرف اتاق کمیل رفت ،در زد و وارد اتاق شد،با دیدن کمیل که روی تخت دراز کشیده بود،لبخندی زد و روی تخت نشست،کمیل می خواست از جایش بلند شودکه سمانه مانع شد.
ــ راحت باش
ــ نه دیگه بریم شام
سمانه لیوان را به طرفش گرفت
ــ اینو بخور،هنوز شام آماده نشده تا وقتی که آماده بشه تو بخواب
ــ نه بابا بریم تو حیاط بشینیم هوا خوبه
سمانه اخمی کرد و گفت:
ــ کمیل با من بحث نکن ،تو این یک هفته خیلی خوب شناختمت،الان اینقدر خوابت میاد ولی فکر میکنی چون من اینجام باید کنارم باشی
کمیل لبخند خسته ای زد
ــ خب دیگه من میرم کمک خاله تو هم بخواب
ــ چشم خانومی
ــ چشمت روشن
سمانه به طرف در رفت و قبل از اینکه بیرون برود گفت:
ــ یادت نره ابمیوه اتو بخوری.
کمیل خیره به سمانه که از اتاق بیرون رفت بود،حس خوبی داشت از اینکه کسی اینگونه حواسش به او هست و نگرانش باشد.
* ادامه.دارد.... *
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠غرور کاذب چیست؟
🟣#عزت_نفس غرور نیست.
❌#غرور و #لجبازی در زندگی زناشویی
🔰زن در مدیریت #اقتصادی در جریان باشه بهتره.
🎙#دکتر_سعید_عزیزی