شیفتگان تربیت
* #هــــو_العشـــق🌹 #پــلاک_پنهــان #قسمت130 نگاهی به خیابان انداخت،راه زیادی ت
* #هـــو_العشـــق 🌹
#پــلاک_پنهـــان
#قسمت131
یاسر سریع لیوان آبی ریخت و به سمت کمیل که از خشم نفس نفس می زد گرفت.
ــ بیا بخور کمیل
کمیل لیوان را پس زد و با صدای خشداری گفت:
ــ نمیخوام
اما یاسر که در این چهار سال کمیل را به خوبی شناخته بود و میدانست بسیار لجباز است ،دوباره لیوان را به سمتش گرفت و با عصبانیت گفت:
ــ بخور کمیل،یه نگاه به خودت بنداز الان سکته میکنی
کمیل برای اینکه از دست اصرارهای یاسر راحت شود لیوان را از دستش گرفت و قلپ آبی خورد و لیوان را روی میز گذاشت.
امیدوار بود با نوشیدن آب سرد کمی از آتش درونش کاسته شود اما این آتش را چیزی جز شکستن گردن تیمور خاموش نمی کرد.
کمیل مصمم از جایش برخاست و به سمت در رفت،اما قبل از اینکه دستش بر روی دستگیره ی در بنشیند یاسر در مقابلش قرار گرفت و دستش را روی سینه کمیل گذاشت و او را به عقب برگرداند.
ــ کجا داری میری؟
کمیل چشمانش را محکم بر هم فشرد و زیر لب چند بار ذکری را تکرار کرد تا کمی آرام بگیرد و حرفی نابجا نزد که باعث ناراحتی یاسر شود.
پس سعی کرد با ارامش با جدیت با یاسر صحبت کند:
ــ یاسر یک ساعت پیش تیمور رفت سراغ زنم،زنمو تا جا داشت ترسوند و اگه به موقع او در لعنتی باز نمی شد ،الان اتفاق دیگه ای هم می افتاد،پس از جلوی راهم برو کنار بزار برم این مساله رو همین امشب تمومش کنم
اما یاسر که از نقشه و افکار پلید تیمور خبر داشت با لحنی آرام گفت :
ــ گوش کن کمیل الان رفتن تو هیچ چیزو درست نمیکنه ،بلکه بدتر هم میکنه،شنیدی سردار چی گفت؟تیمور به زنده بودنت شک کرده،اون میتونست راحت بپره تو خونتون ،اما اون فقط میخواست از زنده بودنت مطمئن بشه
کمیل غرید:
ــ میفهمی چی میگی یاسر؟از من میخوای اینجا بشینم به ترس و لرز زنم و مزاحمت های تیمور نگاه کنم؟
تو میدونی تا خودمو رسوندم اونجا داشتم جون میدادم،میفهمی وقتی زنت اسمتو فریاد بزنه و ازت کمک بخواد ولی تو کاری نکنی نابود میشی؟میفهمی یاسر
میفهمیِ آخر را فریاد زد.
یاسر ،به چشمان سرخ و رگ های متورم کمیل نگاهی انداخت.
می دانست چه لحظات سخت و زجر آوری بر کمیل گذشته بود،هنوز فریاد های کمیل در گوشش بودند ،اگر او و سردار جلویش را نمی گرفتند از ماشین پیاده می شد و به سراغ تیمور می رفت.
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آیا اهل بیت با حجاب و اختلاط زن و مرد کاری نداشتند؟!
🔻ای اهل عراق! به من خبر رسیده که زنانتان در گذرگاهها با مردان برخورد میکنند آیا حیا نمیکنید؟! لعنت بر کسی که غیرت نمی ورزد.
آیا شرم نمیکنید و غیرت نمیورزید که زنانتان به بازارها میروند و با مردان برخورد میکنند.
#غیرت
#حجاب
@ShifteganeTarbiat
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا #حجاب در کشور ما اجباری است؟!
✅ مهمترین شبهه در باب حجاب این است که چرا با اینکه قرآن فرموده: «در دین هیچ اجباری نیست» (بقره:۲۵۶) اما حجاب در کشور ما اجباری است؟
#روشنگری | #حجاب
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #مســــابقه از کتاب تا قاف کرامت هدیه نقدی برای افراد برگزیده 😍🎁🎁🎁🎁 👈وقت کامل برای مطالعه است👌
مخاطبین گرانقدر این #مسابقهبزرگکتابخوانی ۱۹ #اردیبهشت ماه از ساعت ۹ صبح تا ۹شب خواهد بود،روز مسابقه و ساعت#مسابقه #تمدیدنخواهدشد،لطفا از الان اطلاع رسانی لازم را محبت فرمائید#جوائزنفیس اهدا خواهد شد
👈۴۰سوال تستی خواهد بود
👈شرکت برای عموم هموطنان آزاد است
👈به۱۶۳نفرهدایاتقدیم خواهد شد
👈مبلغ هدایا ۱،۷۲۵،۰۰۰،۰۰۰میلیارد ریال
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
همین چهارشنبه 👆👆👆برگزار می شود
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«ثُمَّ نُكِسُوا عَلَىَ رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنطِقُونَ»
سپس بر سرهایشان واژگونه شدند؛ (و حکم وجدان را بهکلّی فراموش کردند و گفتند:) تو میدانی که اینها سخن نمیگویند!
تفسیر:
ولى افسوس! که زنگار جهل، تعصب و تقلید کورکورانه بیشتر از آن بود که با نداى صیقل بخش این قهرمان توحید، به کلّى زدوده شود.
افسوس! که این بیدارى روحانى و مقدس چندان به طول نیانجامید و در ضمیر آلوده و تاریکشان از طرف نیروهاى اهریمنى و جهل قیامى بر ضد این نور توحیدى صورت گرفت، و همه چیز به جاى اول بازگشت.
🌺🌺🌺
قرآن چه تعبیر لطیفى مى کند: سپس آنها بر سرهاشان واژگونه شدند (ثُمَّ نُکِسُوا عَلى رُؤُسِهِمْ).
و براى این که از طرف خدایان گنگ و بسته دهانشان عذرى بیاورند گفتند: تو مى دانى اینها هرگز سخن نمى گویند! (لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ).
اینها همیشه خاموشند و ابهت سکوت را نمى شکنند!!
و با این عذر پوشالى خواستند ضعف، زبونى و ذلت بتها را کتمان کنند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۵ سوره مبارکه انبیاء)
@ShifteganeTarbiat
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شرایط امر به معروف و نهی از منکر
🕌 شرایط امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : اعمال ما، حالات پایدار ایجاد میکند
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشـــق 🌹 #پــلاک_پنهـــان #قسمت131 یاسر سریع لیوان آبی ریخت و به سمت
* #هـــو_العشـــق🌹
#پـلاک_پنهـــان
#قسمت132
یاسر جلوی کمیل که بر روی صندلی نشسته بود زانو زد و دستش را بر روی زانویش گذاشت.
ــ کمیل داداش،باور کن همه ی ما اینجا نگران خانوادتیم،شاید نتونم نگرانیتو نسبت به همسرت درک کنم چون خودم همسری ندارم .
اما مرد هستم حالیمه غیرت یعنی چی،پس بدون ما هم کنارت داریم عذاب میکشیم.
نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
تیمور الان به خاطر اینکه شکش رو بر طرف کنه خودش وارد بازی شد،میدونست در صورتی که خودش بیاد سراغ خانمت و اگر زنده باشی جلو میای ،ندیدی وقتی همسرت اسمتو فریاد زد برا چند لحظه ایستاد و گارد گرفت.
چون فکر میکرد الان سر میرسی،اما بعد بیخیال شد،پس نزار بهونه دستش بدیم.
ــ نمیدونم چطور شک کرده؟مطمئنم بویی از نقشه برده.
یاسر آهی کشید و گفت:
ـ سردار هم از وجود یه جاسوس بین ما خبر داد،ولی قول داد به یک هفته نکشیده کار تیمور تموم بشه.
لبخندی زد و با دست شانه ی کمیل را فشرد و گفت:
ــ تو هم میری سر خونه زندگیت،دیگه هم از غر زدنات راحت میشم
**
سمیه خانم به سمانه نگاهی انداخت و آهی کشید.
ــ مادر جان چی شده؟چند روزه که از این اتاق بیرون نیومدی
سمانه بی حال لبخندی زد و گفت:
ــ چیزی نیست خاله فقط کمی حالم بده
ــ خب مادر بگومریضی؟جاییت درد میکنه؟کسی اذیتت کرده؟چند روزه حتی سرکار نمیری
ــ چیزی نیست خاله
سمیه خانم که از جواب های تکراری که در این چند روز از سمانه شنیده ،خسته شده بود،از اتاق خارج شد.
سمانه زانوهایش را در بغل گرفته و روی تخت نشسته بود،از ترس آن سایه و ان مرد با آن زخم عمیق بر روی صورتش، چند روزی است که پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود.
به پرده ی اتاقش نگاهی انداخت و لبخند غمگینی بر لبانش نشست،حتی از ترس پرده را کنار نمی زد.
این همه ترس و ضعف از سمانه غیر باور بود،اما از دست دادنِ تکیه گاه محکمی مثل کمیل این ترس را برای هر زن قویی ممکن می ساخت.
دوباره به یاد کمیل چشمه ی اشک هایش جوشید و گونه هایش را بارانی کرد.
نبود کمیل در تک تک لحظه ها و اتفاقات زندگی اش احساس می شد،اگر کمیل بود دیگر ترسی نداشت،اگر کمیل بود او الان از ترس خودش را دراتاقش زندانی نمی کرد.
او حتی از ترس آن مرد چند روزی است بر مزار کمیل هم نرفته بود...
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ادامه زندگی با اختلاف و درگیری
#دکتر_سعید_عزیزی
@ShifteganeTarbiat
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اثر #جنگ_شناختی این شکلیه دوستان...
❌ همه بدیها برای ما و جامعهی ماست و همه خوبیهای عالم برای بقیه‼️
#حجاب
@ShifteganeTarbiat
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه حکیمانه حضرت آقا حجاب رو تفسیر فرمودند 👌
«چادر حجاب ایرانی است»
#حجاب
👈مبلغ حجاب باشیم در فضای مجازی👌
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #مســــابقه از کتاب تا قاف کرامت هدیه نقدی برای افراد برگزیده 😍🎁🎁🎁🎁 👈وقت کامل برای مطالعه است👌
مخاطبین گرانقدر این #مسابقهبزرگکتابخوانی ۱۹ #اردیبهشت ماه از ساعت ۹ صبح تا ۹شب خواهد بود،روز مسابقه و ساعت#مسابقه #تمدیدنخواهدشد،لطفا از الان اطلاع رسانی لازم را محبت فرمائید#جوائزنفیس اهدا خواهد شد
👈۴۰سوال تستی خواهد بود
👈شرکت برای عموم هموطنان آزاد است
👈به۱۶۳نفرهدایاتقدیم خواهد شد
👈مبلغ هدایا ۱،۷۲۵،۰۰۰،۰۰۰میلیارد ریال
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
همین چهارشنبه پس فردا👆👆برگزار می شود