#تلنگر
خانه ات که اجاره ای باشد
👈 دائم به کودکت می گویی :
👈 میخ نکوب
👈 روی دیوارها نقاشی 🎨نکش
👈 و مراقب خانه 🏠باش
✏ اما اینهمه مراقبت برای چیست؟!
👈 چون خانه 🏠مال تو نیست مال صاحبخانه ست...
👈 چون این خانه🏠 دست تو امانت است
🚨 خانه ی 🏠دلت ❤چطور!؟
🔴 خانه ی دل تمامش مال خداست
🔴 در خانه ی خدا نقش دورویی، کینه، حسد، خیانت، دروغ کشیدن و کوبیدن میخ خودخواهی، غرور کاذب ممنوع...!
مراقب باش
خانه ی دلت همیشه آباد
@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«وَ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ»
و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان بی چوپان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داوری میکردند؛ و ما بر حکم آنان شاهد بودیم.
تفسیر:
به دنبال سرگذشت هاى مربوط به موسى، هارون، ابراهیم، نوح و لوط(علیهم السلام)، آیات بعد، به بخشى از زندگى داود و سلیمان(علیهما السلام) اشاره مى کند و در آغاز اشاره سربسته اى به ماجراى یک قضاوت و داورى که از ناحیه داود و سلیمان صورت گرفته دارد.
مى فرماید: و داود و سلیمان را به یاد آر، هنگامى که درباره کشتزارى قضاوت مى کردند که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ).
و ما شاهد حکم آنها بودیم (وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ).
گر چه قرآن ماجراى این محاکمه و دادرسى را کاملاً سربسته بیان، و به یک اشاره اجمالى اکتفا نموده، و تنها به نتیجه اخلاقى و تربیتى آن، قناعت کرده است، ولى در روایات اسلامى و گفتار مفسران بحث هاى زیادى پیرامون آن به چشم مى خورد.
🌺🌺🌺
جمعى گفته اند: داستان بدین قرار بوده: گله گوسفندى شبانه به تاکستانى وارد مى شوند، برگ ها و خوشه هاى انگور را خورده و ضایع مى کنند، صاحب باغ شکایت نزد داود(علیه السلام) مى برد، داود حکم مى دهد که در برابر این خسارت بزرگ باید تمام گوسفندان به صاحب باغ داده شود.
سلیمان(علیه السلام) که در آن زمان کودک بوده به پدر مى گوید: اى پیامبر بزرگ خدا! این حکم را تغییر ده و تعدیل کن!
پدر مى پرسد: چگونه؟
در پاسخ مى گوید: گوسفندان باید به صاحب باغ سپرده شوند، تا از منافع آنها و شیر و پشمشان استفاده کند، و باغ به دست صاحب گوسفندان، تا در اصلاح آن بکوشد و هنگامى که باغ به حال اول بازگشت، تحویل به صاحبش داده مى شود، و گوسفندان نیز به صاحبش برمى گردد (و خداوند طبق آیه بعد حکم سلیمان را تأیید کرد).
این مضمون در روایتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۸ سوره مبارکه انبیاء)
@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: خواب حجت نیست !
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
@ShifteganeTarbiat
40.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 انتشار نخستین بار
🎥اعزام ناو شهید مهدوی نیروی دریایی سپاه به مدار صفر درجه
📌انجام موفق ماموریت با پیمایش ۵۷۰۰ مایل دریایی
@ShifteganeTarbiat
46.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️مداحیهای موجی!
⭕️ موسیقیهای جدید= اوج مسخ انسانیت!
😔 چیزی که موجب نگرانی و دغدغه دائمی ما هست و گوش کسی بدهکار نیست .....!؟
#دکتر_سعید_عزیزی
#موسیقی
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #هــــو_العشـــق🌹 #پــلاک_پنهــــان #قسمت144 ــ همه ی این چهارسال برای من زجر
* #هـــو_العشـــق🌹
#پــلاک_پنهــــان
#قسمت145
سمیه خانم دستان خیسش را با لباسش خشک کرد و از آشپزخانه بیرون آمد،نگاهی به ساعت انداخت،ساعت۱۲شب بود.
از وقتی که کمیل رفته بود ،سمانه از اتاقش بیرون نیامده بود،حدس می زد که شاید خوابیده باشد .
با یادآوری چند ساعت پیش آهی کشید،برای اولین بار بود که اشک را در چشمان پسرش می دید،هر چقدر میخواست کمیل را امشب در خانه نگه دارد ،قبول نکرد وحشت رفتن سمانه از این خانه را در چشمان تک پسرش را به وضوح دید.
آهی کشید و از پله ها بالا رفت،در اتاق سمانه را آرام باز کرد،چراغ ها خاموش بود.
کمی صبر کرد تا چشمانش به تاریکی عادت کند،با دیدن سمانه که بر روی تخت خوابیده بود،نزدیکش شد.
صدایی شنید،بیشتر به سمانه نزدیک شد،متوجه ناله های سمانه شنیده بود،که کمیل را صدا می کرد.
متوجه شد که خواب دیده،صورتش از عرق خیس شده بود،سمیه خانم دستی بر صورت سمانه کشید،که با وحشت دستش را از روی صورتش برداشتت!!
سریع پتو را کنار زد ،تمام بدن سمانه خیس عرق شده بود،زیر لب ناله می زد و کمیل را صدا می کرد،سمیه خانم آن را تکان داد اما سمانه بیدار نمی شد.
ــ سمانه دخترم چشماتو باز کن،خاله عزیزم بیدار شو
سمانه خانم که دید سمانه بیدار نمی شود ،سریع به طرف تلفن رفت و شماره را گرفت
بعد از چند بوق آزاد صدای خسته ی کمیل در گوشی پیچید:
ــ بله
ــ کمیل مادر
کمیل با شنیدن صدای لرزان مادرش سریع در جایش نشست و نگران پرسید:
ــ چی شده مامان
ــ سمانه مادر
کمیل نگران پرسید:
ــ رفت ؟
ــ نه مادر تب کرده،حالش خیلی بدنه بدنش اتیش گرفته نمیدونم چیکار میکنم
کمسل سریع از جایش بلند شد و سویچ ماشین را از روی میز چنگ زد.
ــاومدم مامان،الان به دکتر زنگ میزنم که بیاد خونه
سمانه خانم گوشی را روی میز گذاشت و سریع به آشپزخانه رفت و کاسه ی بزرگی را پر از آب کرد و با چند دستمال تمیز به اتاق برگشت.
کنار سمانه نشست و دستمال خیس را بر روی پیشانی اش گذشت،لرزی بر تن سمانه افتاد و وباره زیر لب زمزمه کرد.
ــ کمیل
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : حیا، از جمله آداب استغفار
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
@ShifteganeTarbiat
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ منطق #حجاب
به وقت گذاشتن می ارزه👌
@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
نتایج #مسابقه ۳۱ اردیبهشت ماه از همین کانال منتشر می شود، #مسابقه بعدی ما راجع به #غدیر خواهد https
🌹👆🌹فردا روز قرعهکشی و اعلام اسامی
شیفتگان تربیت
﷽ #مســــابقه از کتاب #غدیردرگذرزمان هدیه نقدی برای افراد برگزیده 😍🎁🎁🎁🎁 👈وقت کامل برای مطالعه
👆#مسابقه بزرگ کتابخوانی #غدیر
همه باهم برای#تبلیغغدیر🌹👌
پی دی اف دارد👈منبع_مسابقه و پی دی اف👉
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از شرایط منطقهای که بالگرد حامل رئیسجمهور در آن «فرود سخت» داشته است
@ShifteganeTarbiat