بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_توهین_به_امام_رضا_ع
#احمد_بابایی
بغض ما سنگ می شود گاهی
زندگی، ننگ می شود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمنده ایم از رویت...
رحمت بی کران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزه های زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال می بارد
شبهه، خوش خط و خال می بارد
فتنه ای پشت فتنه می سازند
گرگ و چوپان به گلّه می تازند
من و تو زنده ایم و این خواری!؟
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده می جوشد
غیرت زخم خورده می جوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مامون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسی اند همه
درس زینب شناسی اند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنه گر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی _ برای حُسن ختام!_
جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام» ، اعدام است
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
#سعید_توفیقی
از بد زبانها شکوه بر افلاک باید کرد
با حکم قاطع؛جنگ با هتّاک باید کرد
گاهی دفاعِ از حرم آنقدرنزدیک است
که در همین جا سینه ها را چاک باید کرد
کفتار را از بیشه یا باید برون انداخت
یا پوزه اش را آشنا با خاک بایدکرد
هرکس اهانت کرد سلطان خراسان را
بر مادر او؛ ذهن را شکّاک باید کرد
ایرانیان این لکه ننگی که افتاده است
از دامن این خاک غیرت پاک باید کرد
باید گرفتش گِل دهانی را که نا پاک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است
با اینکه آرامیم؛ طوفان بلاهستیم
با تیغ و شمشیر و گلوله آشنا هستیم
ما بر سر پیمان خود سر می دهیم امّا
در کوفه هم باشیم رنگ کربلا هستیم
در کشور موسی ابن جعفر شاه دنیاییم
وقتی گدای اهل بیت مصطفی هستیم
برآستانش خاکبوسی افتخار ماست
چون نسل اندر نسل مجنون رضاهستیم
فرقی ندارد باز زیر سایه ی اوییم
ایلام خوزستان خراسان هر کجا هستیم
این عشق ؛این عرض ارادت ؛فوق اِدراک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است ...
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_توهین_به_امام_رضا_ع
#مهدی_مقیمی
ای آنکه جسارت به امامم کردی
در قعرِ سَقَر بدون شک خواهی رفت
رأیِ تو به دادگاهِ حق صادر شد.....
با سیلیِ حیدر به درک خواهی رفت
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
آزادی بیان که اسیر هوا شود
عریانی بیان شود و برملا شود
دنیا و آخرت همه را بر فنا دهد
هر کس به درد بی ادبی مبتلا شود
هر کس به اولیاء خدا بست تهمتی
مشمول لعنت ابدی خدا شود
بد قصه ای است بد سخنی پیش اهل بیت
بد بخت آنکه وارد این ماجرا شود
ای کاش تا که زنده نبودیم و بنگریم
بر ساحت امام رضا این جفا شود
ابلیس زاده است کسی که به دست او
هتک حریم مشهد قدس رضا شود
آنکس که دست داشته در رقص و در غنا
یارب به حق فاطمه "تَبَّت یَدا" شود
یارب بریده باد زبانی که بی ادب
در محضر ائمه اطهار وا شود
گستاخ پیشه ای که جسورانه لب گشود
باید که بر جزای "جَلودی" جزا شود
هر چند آن امام رئوف است و مهربان
هیهات او ز دشمن قرآن رضا شود
یا ایها الرئوف به قربان غربتت
در کشور تو با تو چنین حرف ها شود
یا حضرت رضا دل من پای بند تو است
حتی اگر که بند ز بندم جدا شود
زآن چشم دلفریب و نگاه ضمانتت
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما شود
یا ثامن الائمه رهایم ز غیر کن
لطفی نما و عاقبتم را به خیر کن
#سیدروح_الله_مؤید
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
بغض ما سنگ می شود گاهی
زندگی، ننگ می شود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمنده ایم از رویت...
رحمت بی کران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزه های زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال می بارد
شبهه، خوش خط و خال می بارد
فتنه ای پشت فتنه می سازند
گرگ و چوپان به گلّه می تازند
من و تو زنده ایم و این خواری!؟
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده می جوشد
غیرت زخم خورده می جوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مامون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسی اند همه
درس زینب شناسی اند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنه گر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی _ برای حُسن ختام!_
جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام» ، اعدام است
#احمد_بابایی
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_توهین_به_امام_رضا_ع
#مهدی_مقیمی
ای آنکه جسارت به امامم کردی
در قعرِ سَقَر بدون شک خواهی رفت
رأیِ تو به دادگاهِ حق صادر شد.....
با سیلیِ حیدر به درک خواهی رفت
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
جز خاک کوی دوست مرا تاج سر مباد
بی نور گنبدش شب من را سحر مباد
هر کس گرفت دامن او نامدار شد
هر کس نشست در حرمش در به در مباد
سلطان اگر رضاست! رعیّت شدن سزاست
جز مُهرِ مهرِ یار به دل معتبر مباد
ما را نسیم صبح حرم بیمه کرده است
در دوزخ گناه جز اینم سپر مباد
بیت المقدسم حرم پاک مشهد است
ای عنکبوت زاده از اینت خبر مباد؟
تا بوده است بوده همین! عالم وجود:
جز عرصه ی مقابله ی خیر و شر مباد
با قیمت فروختنِ غیرت و شرف!
ایکاش حاصلِ احدی سیم و زر مباد
خرمای نخل میثم تمار خورده ایم
نخل طلای کن! خَذَفی بیشتر مباد…
#محمدحسین_مهدی_پناه
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_توهین_به_امام_رضا_ع
#مهدی_مقیمی
ای آنکه جسارت به امامم کردی
در قعرِ سَقَر بدون شک خواهی رفت
رأیِ تو به دادگاهِ حق صادر شد.....
با سیلیِ حیدر به درک خواهی رفت
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
#سعید_توفیقی
از بد زبانها شکوه بر افلاک باید کرد
با حکم قاطع؛جنگ با هتّاک باید کرد
گاهی دفاعِ از حرم آنقدرنزدیک است
که در همین جا سینه ها را چاک باید کرد
کفتار را از بیشه یا باید برون انداخت
یا پوزه اش را آشنا با خاک بایدکرد
هرکس اهانت کرد سلطان خراسان را
بر مادر او؛ ذهن را شکّاک باید کرد
ایرانیان این لکه ننگی که افتاده است
از دامن این خاک غیرت پاک باید کرد
باید گرفتش گِل دهانی را که نا پاک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است
با اینکه آرامیم؛ طوفان بلاهستیم
با تیغ و شمشیر و گلوله آشنا هستیم
ما بر سر پیمان خود سر می دهیم امّا
در کوفه هم باشیم رنگ کربلا هستیم
در کشور موسی ابن جعفر شاه دنیاییم
وقتی گدای اهل بیت مصطفی هستیم
برآستانش خاکبوسی افتخار ماست
چون نسل اندر نسل مجنون رضاهستیم
فرقی ندارد باز زیر سایه ی اوییم
ایلام خوزستان خراسان هر کجا هستیم
این عشق ؛این عرض ارادت ؛فوق اِدراک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است ...
#یا_امیر_المومنین_علیهالسلام
در عرش خدا آنچه به پیغمبر گفت
تا ختم کلام گفت و باز از سر گفت
در یکصد و بیست بار , معراج رسول
بیش از همه از ولایت حیدر گفت
تنها نه علی مدد پیمبر می گفت
جبریل علی علی مکرر می گفت
فرمود پیمبر شب معراج , خدا
با من سخن از زبان حیدر می گفت
مولاست علی کمال مطلق با اوست
آرامش این چرخ معلق با اوست
بشناس حقیقت خدا را با او
زیرا که علی است با حق و حق با اوست
بر صفحه ی دل مهر ولايت داریم
سینه سپر تیغ ملامت داریم
هر روز برای ما غدیری دگر است
سرمست خمیم و جوش بیعت داریم
دریاست دلش ، آب حیات است علی
بر خلق ، سفينة النجات است علی
وقتی که نبی " لحمک من لحمی" گفت
شایسته ی ذکر صلوات است علی
مرحب شکنی که فتح خیبر با اوست
آرامش خاطر پیمبر با اوست
در فضل و کرامتش همین بس باشد
گویم اگر اختیار محشر با اوست
روزی که به پا شود فغان از آتش
بیرون نبرد خصم تو جان از آتش
دلبسته ی عشق تو علی می ماند
در سایه ی عرش در امان از آتش
آنان که علی مرتضی را دیدند
آئینه در آئینه خدا را دیدند
آغوش گشود کعبه مانند صدف
تا گوهر ناب لافتی را دیدند
قران که به سینه ی پیمبر آمد
در مدح کمال و جود حیدر آمد
" قد افلح مومنون " به لب داشت علی
از کعبه چو روی دست مادر آمد
با نور خدا ز یک سرشت است علی
عنوان کتیبه ی بهشت است علی
فرمود نبی : در آسمان ها دیدم
بر صورت هر چیز نوشته است علی
ﺁﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﻮﺍﯼ ﺍﻟﺘﺠﺎ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﯽ
ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺷﻔﺎ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﯽ
ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﺧﻠﯿﻞ ﺑﺖ ﺷﮑﻦ ﮔﻠﺸﻦ ﺷﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﯽ
با نور خدا ز یک سرشت است علی
عنوان کتیبه ی بهشت است علی
فرمود نبی : در آسمان ها دیدم
بر صورت هر چیز نوشته است علی
بر عدل و كرم مرز تلاقى است على
در جام خدا جرعه باقى است على
لب تشنه كسى نمى رود از لب حوض
بر كوثر ناب عشق ساقى است على
تنپوش عدالت و صفا در بر داشت
باغ دل او ز عشق و ايمان بر داشت
آفاق شد آكنده ز عطر صلوات
وقتى كه درِ قلعه ى خيبر بر داشت
آن مظهر مهر ازلی را بردند
در نیمه ی شب نور جلی را بردند
تشییع جنازه اش تماشایی بود
بر دوش فرشتگان علی را بردند
#کمیل_کاشانی
#مـــــــــــــــےکده
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارعیدغدیر
من به عشقت روزگاری روزگاری ساختم
با هوایت روزگاری کار و باری ساختم
یاعلی در کوچهی میخانه کاری ساختم
برتماشاکردنت چشم خماری ساختم
گشته ام آوارهات بِینِ نجف تا کربلا
لا حرم الا نجف لا عشق الا مرتضی
دیده گانم میرود تا آن فراسویِ علی
جز محمدکس ندیده طاقِ اَبروی علی
غیر زهراوانکرده سِرّی از مویِ علی
آمدم دنیا به عشق دیدنِ رویِ علی
یاعلی من باضریح تو قراری داشتم
غیره توبا مردمِ دنیا چه کاری داشتم
این غدیراست و جهانگیر است تعبیرش علیاست
خاک اینجا آسمانگیر است تفسیرش علیاست
جبرییل آمدبه پابوسی ببین،میرش علیاست
این نوای او اذانگیر است تکبیرش علی است
ازمناجات علی محراب حیرت میکند
باتبسم کردنش ارباب حیرت میکند
شدغدیر،آمدعلی نورُ علی نور آمده
موسی عمران ببین از وادی طور آمده
شدغدیرآمدعلی، آفاق در شور آمده
درهوای دیدنش صدبارِ انگور آمده
این علی باشدخدا اورا کشید و عشق کرد
وصفِ او را باید از دشمن شنید و عشق کرد
ایکه از قدرت همه با وپرش را بُرده ای
از محمد از شمایل بهترش را بُرده ای
یعنی از این سلسله ، شیرنرش را بُرده ای
بین منصبها علی جان رهبرش را بُرده ای
می بریزا ساقیا دل مست مست حیدر است
امتیاز عاشقی دادن به دست حیدر است
ریخته پیشش سپرها کیست این نامش علیست
بشکند کوه از کمرها کیست این نامش علیست
میدرد نامش جگرها کیست این نامش علیست
میزند سر رویِ سرها کیست این نامش علیست
هر ، سپاهی یکسره در پیش او خم میشود
زوالفقارش آمده دشمن چنین کم میشود
نعره ی شیرخدا در بینِ لشکر دیدهای
ضرب وشتم لشکری از یک دلاور دیدهای
احسن احسن گفتن لعل پیمبردیدهای
الفرارِ عَمروعاصان را ز حیدر دیدهای
برسر لشگرنظرکن تیغ حیدر میرسد
برسپاه لشگری سلطان خیبر میرسد
اینکه ممسوس است در ذات خدا ذاتِ علیست
عالمی در هر سحر سمتِ ملاقات علیست
مستی جبریل در وقتِ مناجاتِ علیست
اذن ومهر هرنبودت پای میقاتِ علیست
پشتِ این خانه دلم دنبال لیلا آمده
برشفای درد ماهادستِ مولا آمده
"عشق ما آئینهی سَروِ خرامان علیست
بادها مشاطهی زلف پریشان علیست
اَبرها چتر پریزادِ سلیمان علیست
یک مدینه یک نجف یک مکه حیران علیست
آرزویم دارم که در صحن علی مهمان شوم
برسره کوی تو،ای شاه نجف گریان شوم
کُنجِ ایوان نجف بنوشته یاحیدرمدد
ای دلا امشب بگیر از آن حی داور مدد
همچو(مجنون)امشبی گیر،ازخوده دلبرمدد
یا بگیر، ای دل تواز داماده پیغمبر مدد
"خیز از جا آبرویم را بخر"شاه نجف
"این دل دیوانه راسویت ببر"شاه نجف
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
شب جمعه-اشعار مقتل-حضرت حسین (ع)
ِ نبض ِ زینب دگر ازهر ضربان افتاده
به رویِ خاک تن شاه جهان افتاده
همه در بُهت فرو رفته انداز هلهله ها
بدن دلبر زینب بی نشان افتاده
یک طرف جسم حسین در وسط گودال است
بین خیمه زینبش گریه کُنان افتاده
بین گودال حسین بی کس و بیجان شده بود
سوی او نیزه و شمشیر و کمان افتاده
برگریزانِ قدش در وسط گودال است
پیکرش وای که از بادِ خزان افتاده
لب خشکش شده تر وای ز خون بدنش
فک او رابشکستند و دهان افتاده
زیر پا له شده بود زیر ثم مرکبها
استخوانش بشکست وبی نشان افتاده
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی