eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار و ندار توست ای ماه سیزده شبه‌‌ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست دل بردن از امام و سراپا عسل شدن این کار، کار بی هنران نیست، کار توست ای جان فدای نغمه‌‌ی ” إن تُنکرونی ”ات  هر کس شهید عشق شود از تبار توست ” لا تَجزعی ” بخوان و برو تا خود بهشت وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست من فکر می‌کنم که خدا از در بهشت هرچه کلید ساخته در اختیار توست ** دارد زره به قامت تو گریه می‌کند حتی کلاهخود تو هم داغدار توست حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بندِ باز مانده گره، یادگار توست قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند این تکه‌های تن، سند افتخار توست در کربلا ضریح برایت نساختند در سینه‌های مردم عاشق مزار توست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تیغ دودم، قاسم در کربلا ارث از پدر برده جنم قاسم مثل عمو عباس حالا شده دل‌گرمی اهل حرم قاسم شوق شهادت داشت وقتی که پای مکتبش خورده قسم قاسم پیروز میدان است در معرکه وقتی که بردارد علم قاسم تومار ازرق را می‌پیچد و راضی نخواهد شد به‌کم قاسم جانش به‌لب آمد ابرو گره کرده‌ست یعنی باغضب آمد آن نوجوانی که از شاه ملک "لافتی" دارد نسب آمد با نامه‌ای در دست در محضر شاه دوعالم با ادب آمد "هل من مبارز؟" خواند طوری که حتی کربلا هم در عجب آمد آهنگ شمشیرش از بس که موزون است میدان در طرب آمد آورد طوفان را با گوشه ی چشمش رصد می کرد میدان را مثل علی‌اکبر بر خاک می‌افکند پشت پهلوانان را شمشیر لازم نیست وقتی که آورده‌ست با خود تیر مژگان را دشمن حریف او وقتی نشد، از سنگ پر کردند دامان را زیر سم مرکب... قد می‌کشید و هی صدا می‌زد عموجان را هم دست‌وپا می‌زد هم زیر دست‌وپا عمویش را صدا می‌زد جامانده‌ی کوچه می‌آمد و در پهلوی او نیزه جا می‌زد اهل جمل آنجا او را به قصد انتقام از مجتبی می‌زد تنها نه قاسم را شمشیر را بر سینه‌ی آل‌عبا می‌زد هی سنگ پشت سنگ می‌آمد و داماد را در کربلا می‌زد سروده گروه ادبی دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه‌کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخم‌های حسین که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
131779_111-1690189765773.m4a
3.37M
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
InShot_۲۰۲۳۰۷۲۴-1690189814272.m4a
2.7M
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آن‌قَدَر لب تشنه و معصوم بود گریه هم می‌کرد، نامفهوم بود   صورتی کوچک شبیه غنچه داشت استخوانش نرم، مثل موم بود   مادرش از تشنگی شیری نداشت در میان خیمه‌ها مغموم بود   جان به قربانِ غریبیِ حسین از دو قطره آب هم محروم بود   آب را بستن به روی کودکان در کدام آیین و دین مرسوم بود؟!   شد از این کودک تلظی کردنش_ سهم بابایی که خود مظلوم بود   با سه شعبه، طفل شش‌ماهه زدن در میان کفر هم مذموم بود   بین دستش یک طرف جسم علی یک طرف هم صورت و حلقوم بود   گوش تا گوش علی پاشیده شد چون به جرم عاشقی محکوم بود  ** عصر عاشورا رسید و صحبت از نبش قبر کودکی معصوم بود   پیش چشم مادرش رأس علی لا به لای نیزه‌ها معلوم بود ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
؛ شیرینیِ داغت به دلی گر بنشیند پای غم تو تا دمِ آخر بنشیند جز تو چه کسی لایق این نام..؛ "حسین"..، است... تنها به تو این واژه‌یِ دلبر بنشیند آن آه که از سینه‌ی عُشّاق تو برخاست هیهات که تا لحظه‌ی محشر بنشیند بر خاکِ حسینیّه دو خط روضه نوشتم حیف است که داغ تو به دفتر بنشیند غیر دمِ این خانه محال است بسوزیم... خاکستر ما پشت همین در بنشیند یک عُمر میان دل او عشق تو جوشد یکبار کسی پای سماور بنشیند جز رخت عزاداری‌ات ای شاه! ندیدیم این‌قدر لباسی تن نوکر بنشیند چشمی که محرم ز غمت خوب بگرید مِهرش به دل فاطمه بهتر بنشیند آن گریه ثواب است که زهرا بپسندد آن روضه‌ قبول است که مادر بنشیند یک واعطشای تو بَس‌است ای پسر آب در سوگ لبت زمزم و کوثر بنشیند ** ای ابر! چه می‌شد وسط ظهر بباری یک قطره‌ی تو بر لب اصغر بنشیند شش‌ماهه‌گُلی را تبر حرمله‌ای چید... نگذاشت به روی بدنش سر بنشیند حلقوم نحیفی که علی داشت، گمان کن... تیری که سه‌شعبه شده، تا پر بنشیند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بنویسید که اینگونه شده سرگشته یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند پدر پیر خجالت‌زده مضطر گشته نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش دیده‌ی لشگر کوفه به خدا، تر گشته آب می‌داد و نمی‌داد چه فرقی می‌کرد؟! رفتنی بود دگر غنچه‌ی پرپر گشته آب می‌خواست اگر، خواست هدایت بشوند پاسخ خواستنش خنده‌ی لشگر گشته به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت داغ این طفل ولی چند برابر گشته آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد حرمله از همه انگار که بهتر گشته... سروده گروه ادبی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم مثل تو درد گرفته همه‌ی بال و پرم گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما پاره پاره شده حالا همه جای جگرم ترسم این است که زن‌های حرم جان بدهند گر ببینند که افتاده‌ای از پا پسرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده‌ای؟ علی اکبر، علی اصغر شده‌ای در نظرم خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین خبرش پخش شده: ریخته‌ای دور و برم من از این چند برابر شدنت فهمیدم چقدر کینه به دل داشته‌اند از پدرم بغلت می‌کنم و از بغلم می‌ریزی آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم دارد از سمت حرم عمه‌ی تو می‌آید ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم سروده گروه ادبی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید دشنه‌ای نای اذان‌گویِ حرم را باز کرد... چندتا اَشهَد ز عُمق‌ حنجرش بیرون کشید فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند... تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید؟! آنقَدَر پا خورد..، جلد مصحفش پاشیده شد بَرگه بَرگه می‌توان از دفترش بیرون کشید با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام... چند‌عضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید زخم پهلوی پسر را دید..، داغش تازه شد... میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..، نشد لخته‌ی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید ** روی نعش شاهزاده داشت جان می‌داد..، آه... شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
نسیمی جانفزا می‌آید بوی کرببلا می‌آید واویلا واویلا واویلا داغ تو کرده پیرم بابا پیکرت گشته ارباً اربا واویلا واویلا واویلا برسرت دست و پا گم کردم مسیر خیمه را گم کردم بین این همه تیر و نیزه من لبان تورا گم کردم یک علی اکبر و یک صحرا واویلا واویلا واویلا هر طرف یک علی می‌بینم شاهد این غم سنگینم تکه تکه تورا با عباس در میان عبا می‌چینم زینب آمد بجای لیلا واویلا واویلا واویلا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah