eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
204 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند خیره سر هایی که زینب را تماشا میکنند گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب دور بی بی های روی ناقه بلوا میکنند شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند کربلای دومی را باز برپا میکنند شهر را مانند روز عید آذین بسته اند با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام ها میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند دختران قافله با ذکر وا أماه خود پای زهرا را میان کوچه ها وا میکنند آستین پاره ای دارند جای روسری باهمان هم_ آه_ ناچارا مدارا میکنند در میان این حراجی پیش چشمان رباب بر سر گهواره ی شش ماهه دعوا میکنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها بوسه هایی هدیه بر لبهای بابا میکنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران ها هم چه کاری با جگرها میکنند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد در واژه‌ها دوباره حقیقت ظهور کرد آری حقیقتی که از آن کم سروده‌ایم در گیر و دار قافیه مبهم سروده‌ایم حق و حقیقتی که شروع قیام شد خیلی گران برای پدرها تمام شد با اشک مادر شهدا احترام شد در سفره‌های خالی‌مان فیض عام شد این آیه‌های بيّنه روشنگری کند تاریخ را ورق زده یادآوری کند دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود مَشی و مرام سلطه‌گران آشکار بود بی مایه‌ای به گرده‌ی مردم سوار بود آزادگی مغایر آن روزگار بود دیروز اسیر غم به رهایی نمی‌رسید داد ستم‌کشیده به جایی نمی‌رسید دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود قی کردن حیا و شرف معصیت نبود در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود در کوچه‌ی محله‌مان امنیت نبود ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را یادم نرفته قصه‌ی کشف حجاب را دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت غیر از حکومتی علوی حاجتی نداشت این تکیه و حسینیه‌ها حرمتی نداشت شهر به این بزرگی‌مان هیئتی نداشت دیروز که محدث و منبر نداشتیم اینگونه بزم روضه‌ی مادر نداشتیم تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت روح خدا زمین و زمان را فراگرفت این درس را ز حضرت زهرا فراگرفت از وارثان سفره‌ی پربار انقلاب صدها درود، هدیه به معمار انقلاب با خون، سپر برای بلیه درست کرد "طیب" سرشت، نفس زکیه درست کرد از دختران‌مان علویه درست کرد صدها حسینیه، حسنیه درست کرد این ناخدا که در دل طوفان بلند شد با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمی‌دهیم در معرکه مجال به دشمن نمی‌دهیم امروز نان دشمن اسلام آجر است بازار از مساجد و از مسجدی پر است از بچه‌های فاطمه ابلیس دلخور است امروز روز عفت و تکریم چادر است ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم سر میدهیم یک نخ معجر نمیدهیم بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب جانی دوباره داده مسیحای انقلاب دیگر چه گویم از برکت‌های انقلاب ماییم و صبح روشن فردای انقلاب این انقلاب مظهر الطاف مادر است این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خونِ خدا اگر شد، روزی نثار اسلام ماییم و سربلندی، در سایه سار اسلام دارد حقیقتِ امر، امروزه می درخشد آفاق پُر شد از نور آشکار اسلام آوازه ی شریعت، از هر مناره جاری ست چشم تمام دنیا، محو وقار اسلام بی شک اجابتِ حق، یعنی اجابتِ دوست لبیک یا حسین است، اول شعار اسلام جز بیرق حسینی، دین پرچمی ندارد نام و نشان مولا، شد اعتبار اسلام هیهات من الذله، از هر که بر نیاید این نقل قول باشد، از اقتدار اسلام اسلام از محرم دارد هر آنچه دارد بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست هر کس که شد شبیه، او پاسدار اسلام لب‌های ما همیشه، گرم شهادتین است قرآن ما علی و، اسلام ما حسین است در جان شعرِ شیعی، بیت الغزل حسین است در مَردی و مُروّت، ضرب المثل حسین است چشم و زبان و جانِ پرورگار من اوست آیینه‌ی خدایِ عز و جل حسین است گفتم حسین و کامم، شیرین شد از کرامت فریاد می‌زنم احلی من عسل حسین است رو می‌کنم به حقْ تا، رو می‌کنم به تربت حیَّ علی الصلاتم، حیَّ علی الحسین است دنیا بزرگواری مانند او ندارد  از قبل خلق سعدی، شیخ اَجلّ حسین است اسباب دستگاهش، هم احترام دارد آوازه‌ی هر آنچه طبل و کتل حسین است زرتشتی و مسیحی، زوار اربعینش بانیِ اتحادِ بین ملل حسین است ترس از ابد ندارم، بیم از لحد ندارم امید شیعیان از، صبح ازل حسین است در محضرش نگفتم سخت است مشکل من گفتم به مشکلاتِ خود راه حل حسین است با حُسن خلقِ آقا، از خَلق بی نیازم می‌گیرد آن که سائل را در بغل حسین است او حضرت کریم و، من همچنان فقیرم عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم این نو رسیده دُرِّ نایاب بود از اول وی نام دیگرش عشقِ ناب بود از اول بر سَرْ درِ رفیعِ جنت ؛ جمال مولا پیش از شروع خلقت در قاب بود از اول با اولین نگاهش، دل برده از ملائک گل خنده‌ی ملیحش، جذاب بود از اول پیشانی‌اش چو خورشید از عرش می‌درخشد مبهوت روی ماهش، مهتاب بود از اول بعد از امامتش نه از صبح آفرینش ارباب زاده بود و، ارباب بود از اول تا سمت بارگاهش من هم پری بگیرم این دل شبیه فطرس، بی تاب بود از اول دیدار حضرتش را اذن دخول باید زائر مؤدّبِ بر، آداب بود از اول ذریه‌اش شهیدِ گودال شد از آخر مردی که خود شهیدِ محراب بود از اول رودم به سمت دریا، با گریه رهسپارم از روضه نه ولیکن از غصه حرف دارم چون کوه استواریم، وقتی حسین داریم ترس از کسی نداریم، وقتی حسین داریم یک اربعین شکوه خود را به رخ کشیدیم ۴۰ سال استواریم، وقتی حسین داریم از برکت ولایت، در صحت و سلامت تندیس اقتداریم، وقتی حسین داریم غرق صلابتیم و، دشمن حریف ما نیست پیروز کارزاریم، وقتی حسین داریم دشمن رجز بخواند ما پشت‌مان نلرزد در جبهه پایداریم، وقتی حسین داریم هم خشم ما کشنده، هم تیغ ما برنده از جنس ذوالفقاریم، وقتی حسین داریم حب الحسین یعنی، حکم برائت از نار همواره رستگاریم، وقتی حسین داریم هرکس که شد حسینی نزد خدا عزیز است محبوب کردگاریم وقتی حسین داریم با حسرت شهادت حیف است که بمیریم عمری امیدواریم، وقتی حسین داریم " لطف حسین ما را تنها نمی گذارد گر خلق وا گذارند او وا نمی گذارد " @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر می‌رسد باطناً اما علی اکبر به نظر می‌رسد خُلقاً و خَلقاً به رسول مدنی رفته است آینه‌ی حُسن برادر به نظر می‌رسد می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش‌ماهه پیمبر به نظر می‌رسد وقتِ جلوسش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر می‌رسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی‌اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر می‌رسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یک نفر اما دو سه لشگر به نظر می‌رسد در قد و بالا نه ولی در دل و جرأت چرا با عمو عباس برابر به نظر می‌رسد بعد علمدار، علمدار حرم می‌شود بسکه ابوالفضل دلاور به نظر می‌رسد با قدمش، با جنمش، با نفسش، با دمش محسن صدیقه‌ی اطهر به نظر می‌رسد ** مشک، عمو، آب، عطش، خیمه و اشکِ رباب روضه از این‌ها که فراتر به نظر می‌رسد حرمله گر تیر سه پَر را نزند هم؛ علی با لب خشکش گلِ پَرپَر به نظر می‌رسد عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
با اشک شوق جاری از چشمِ ترِ سلطان دارد خبرها می‌رسد از محضر سلطان در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده با مهربانی چشم ذره‌پرور سلطان آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان از سائلان آبرو داری که محتاج‌اند امشب دوباره پُر شده دور و بر سلطان قطعاً از اینجا دست‌ خالی برنمیگردم با سفره‌ای که پهن کرده مادر سلطان از یاد زهرا پُر شده سرتاسر حجره با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان نذر قدم‌های عزیزش هدیه آوردم ای خواهران من فدای خواهر سلطان نامش اگر چه ظاهراً معصومه است اما "معصومه" نه، بلکه بگو "تاجِ سرِ سلطان" مهمان امشب انبیا و اولیا هستند چشم انتظار دیدن أُخت الرضا هستند نور دل پیغمبر و جان امام آمد از نسل زهرا دختری والامقام آمد اولاد این خانه همه آوازه‌ای دارند مولودی از نسل کریمانِ به نام آمد روی زمین آیینه‌ی زهرای مرضیه‌ست از آسمان‌ها مظهر حُسن تمام آمد حی تعالی زینبی دیگر عطا کرده پس عمه‌ی خوب امامان همام آمد گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم ابر کرامت، منشأ فیض مدام آمد شیرینی شهد روایت را چشیدم چون عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد گرم طوافش بهجت و گلپایگانی‌ها پس کعبه‌ی سیّار آیاتِ عظام آمد هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم بانوی با مهر و محبت، با مرام امد ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست چون او ندارد دختری تکتم* به این خوبی بر زخم‌های کهنه‌اش مرهم به این خوبی با خنده‌ای که می‌زند دردی نمی‌ماند از جان مادر می‌زداید غم به این خوبی جز دخترش اسرار را با کس نمی‌گوید وقتی خدایش می‌دهد محرم به این خوبی شاه خراسان بعد از این دیگر چه کم دارد وقتی که دارد مونس و همدم به این خوبی "ای جان و جانان رضا، جانم به قربانت" در این همه دیوان ندیدم دم به این خوبی با لطف او بوده‌ست اگر که زندگی کردم در سایه‌ی امنیت پرچم به این خوبی دور از پلیدی‌ها فقط نه، جمع خوبی‌هاست بانو ندیدند اهل این عالم به این خوبی نجمه به عُمر خود ندیده بهتر از او را زیباتر و والاتر و زهراتر از او را شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش من را خجالت می‌دهد لطف فراوانش شعرش شهادت می‌دهد فردا، ضرر کرده آن که ندارد نام او را بین دیوانش سعدی اگر مهمان صحن آینه می‌شد خرج حرم می‌شد حکایات "گلستانش" زیره به کرمان می‌برم وقتی که می‌بینم شاه خراسان می‌شود شخصاً ثناخوانش خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده آسیه و حوا و مریم از کنیزانش جان من و امثال من ارزش ندارد که موسی بن جعفر می‌رود وقتی به قربانش زائر شدم او را، بهشتم را ضمانت کرد پابند خود کرده مرا باران احسانش وقتی ز پا افتاده‌ها را دست می‌گیرد دستم به دامانش، به دامانش، به دامانش تنها نه امثال منِ بی خانمان بلکه جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش مانند طعم بوسه بر درهای چوبین‌اش زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم *معروف‌ترین نام مادر حضرت معصومه (س) نجمه خاتون است؛ ولی از ایشان به نام‌های سَکَن نُوبیه أرویٰ، سمانه، تَکتَم و خَیزُران نیز یاد شده است. ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بند پایانی یک وا می‌شود سمت سعادت بال هر دو جبرییل غبطه می‌خورد بر حال هر دو با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد یک راهکاری داد مادر، مال هر دو بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد با پای دل تا معرکه دنبال هر دو از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو بر یاری مولا کمر بستند وقتی شد چادر ام المصائب شال هر دو با سال‌های دیگرشان فرق دارد تقدیرِ با خون شسته‌ی امسال هر دو دلشوره‌ی خلخال پای دختری هست در سینه‌ی از غصه مالامالِ هر دو از میمینه تا میسره هر جا که رفتند سرنیزه می‌آمد به استقبال هر دو تیر و کمان دنبال اقمارالمنیره‌اند خیلی زمان برده‌ست استهلال هر دو محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو حتی حسین بن علی هم گریه می‌کرد از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو تا غصه‌ی شرمندگی آقا نگیرد مادر سراغ بچه‌هایش را نگیرد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah