بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گر شرط حیاتِ همه عالم آب است
شرطِ همه ی حیات ما ارباب است
خوشبخت شود هر که برای تو گریست
گریانِ تو در مرتبه ی اصحاب است
ما از قِبَل روضه نشاطی داریم
افسردگی از مجلس تو نایاب است
از جمعیتِ جهان بگیرید آمار
جمعیتِ عاشقِ حسین شاداب است
هر صبح سلامِ بر اباعبدالله
هر شام سلامِ بر تو ذکرِ خواب است
نوشیدنِ یک چای پس از روضه ی تو
با قصدِ شفای عاجل از آداب است
ما را به عناوینِ دگر یاد کنند؟
یا «خادم دربارِ حسین» ، جذاب است؟
در ساحتِ قدسی حسین بن علی
بس ذره ی ناچیز که عالمتاب است
این خاصیتِ حب حسین بن علیست
هر کس به حرم رفت و نرفت بی تاب است
آنقدر حسین را خدا دارد دوست
در خانه ی حق نامِ حسین در قاب است
#سید_حسین_میر_عمادی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#آدینه #مناجات_امام_زمان
#السلام_علیڪ_یابقیة_الله
#سلام_برقطب_عالم_امڪان
راز دل افشا کنم در میکده
عقده ها دارم میان بتکده
در پی زیبا رخ شهزاده ام
سجده بر خاک زمین بنهاده ام
چشم هجران مرا روشن نما
با قدومت خانه را گلشن نما
با دو چشم مست خود دل می بری
کشتی غم را به ساحل می بری
در بیابان در پی آئینه ام
واژه ای باشد میان سینه ام
لاله ام وصف خودش آغاز کرد
همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد
گفته من زیباترین آلاله ام
بهترین واژه برای لاله ام
نام من دل می برد از عاشقان
نور من باشد میان کهکشان
موی من تفسیری از شبها بود
روزها از روی من پیدا بود
هر ملک بر صورت من خنده کرد
نام من افلاکیان را زنده کرد
نام من بر روی لبهای همه
مهدیم من یادگار فاطمه
مهدیم من مونس و دلدار تو
در پریشانی منم غمخوار تو
مستم از آن جرعه باقی عشق
مهدیا ای آخرین ساقی عشق
بر تمام دیده گان گشتم نهان
ابن زهرا هستم ای اهل جهان
پشت ابری روی من باشد نهان
سرخی مغرب منم ای عاشقان
دیده ام من روی سائل را سیاه
دیده ام من نوکرم را در گناه
دیده ام من در گناهی غوطه ور
می شود در تو گناهان شعله ور
گریه ها کردم برای شیعیان
من دعا کردم برای عاصیان
دین خود را بر عدویت باختی
دیده ای رویم ولی نشناختی
بارها کردم سلامت یار ما
با خودت گفتی که بود این آشنا
نام من دیگر برایت مرده است
مال دنیا روح دین را برده است
بس کنم صحبت ز کار پست تو
گیرم ای عاشق دوباره دست تو
لیک با من همسفر شو آشنا
تا زخود گویم برایت قصه ها
نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است
مهدیم من مونس بیچاره ها
مهدیم من وارث گوشواره ها
پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است
وارث باغ فدک هستم ولی
غصه ها دارم به آوای علی
ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است
در شب میلاد من مستی نما
بین این سفره بیا دستی نما
عیدیت را بر گدا مهدی بده
راهیم بنما بسوی میکده
#آرمین_غلامی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#السلام_علیکم_یا_اهل_بیت_النبوه
دم دروازة ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمة سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
#قاسم_نعمتی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بنامخدا
#تقدیم_به_محضر_علمدار_دشت_کربلا_قمر_بنی_هاشم_حضرت_ابا_الفضل_العباس_علیه_السلام
(زار وگریان حسینم چه بودبهترازاین )
مه تابان حسینم چه بودبهترازاین
دست وسرداده ام وبه علقمه افتادم
همه قربان حسینم چه بودبهتراز این
پدرم درشب احیادست اوداد به من گفت
جان توجان حسینم چه بودبهترازاین
غرقه درخون شده ام لحظه ی آخردیدم
سربه دامان حسینم چه بودبهترازاین
او امام و ولیم بود منم همراهش
گوش بفر مان حسینم چه بود بهترازاین
تیر درچشم من وخورده عمودم برسر
سرپیمان حسینم چه بود بهترازاین
برلب علقمه آن تشنگی ازیادم برد
لب عطشان حسینم چه بود بهتر ازاین
جان من در ره فرمان خداوند رحیم
شدبقربان حسینم چه بود بهتر ازاین.
باتشکراز استاد علیرمضانی
#رحمان_صنعتی_عبد_رحمن
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#رحلت_آیة_الله_ناصری_تسلیت_باد
آیت حق ناصری مرد خدا
دل برید و شد ازین دنیا جدا
عالمی خود ساخته ، دل سوخته
بزم جان را مشعل افروخته
ناصری نصرمن اله گفت و رفت
در ردای عشق و ایمان خفت و رفت
عالم عامل به احکام مُبین
مُهر عشق یار بودش بر جبین
غرق در اخلاص بود آن مرد حق
دم زد از اسلام تا بودش رمق
عطر قرآن داشت دائم محفلش
بی ریایی موج می زد در دلش
ناصر دین خدا بود آن عزیز
بود با شیطان نفسَش در ستیز
مرد تقوا ، آیت حق ناصری
در مقام صبر بودش ذاکری
بود آن رهپوی کوی حیدری
یار دیرین امام و رهبری
آبرویی داشت از اشک دو چشم
مهربان بود و نبودش هیچ خشم
او که بر دل جلوه ی دریا کشید
انتظار مهدی زهرا کشید
کرده بود آئينه را تنپوش خود
بار هجران داشت روی دوش خود
رحلت آن عالم اهل ولاست
حوزه ی علمیه را وقت عزاست
از دیار دیده ها فانوس رفت
شمع بزم حوزه ها افسوس رفت
حال ای دل ناله ها کن در غمش
اشک جاری کن کنون در ماتمش
در عزای او ز لعل لاله گون
می رسد انا الیه راجعون
آن چراغ بینش اهل ولا
چشم گریان داشت بهر کربلا
سینه ای بودش همه در شور و شین
چشم گریان داشت از داغ حسین
بود آن مرد خدا در اشک و آه
گریه ها می کرد بهر قتلگاه
#محمود_تاری_«یاسر»
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زینب_س
#مصائب_شام
نه روز عید صیام و نه عید قربان است
چه روی داده که شام اینچنین چراغان است
زنان شام همه می زنند و می رقصند
به هر که می نگرم سخت شاد و خندان است
چه روی داده که در دست شامیان سنگ است؟
مگر که دختر حیدر به شام مهمان است
میان هلهله ها هیجده سر است به نی
به هر سری نگرم مثل ماه تابان است
سری به نوک سنان می خورد لبش بر هم
هنوز روی لبش آیه های قرآن است
نقاب بانویی از گرد و خاک و خون سرش
حجاب دخترکی گیسوی پریشان است
سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر
که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است
دلا در آتش غم مثل آفتاب بسوز
که سایبان اسیران سر شهیدان است
سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند
یکی نگفت که این سر، سر مسلمان است
هنوز بر لبش آثار تشنگی پیداست
هنوز آن گلوی پاره پاره، عطشان است
حرامیان ستم پیشه! کعب نی نزنید
به کودکی که تنش مثل بید لرزان است
ز دست دختر زهرا طناب باز کنید
که او بر این اسرا یاور و نگهبان است
به سیل اشک جهان را خراب کن «میثم»
که جای گنج الهی به شام ویران است
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#وداع_با_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
#احمد_ایرانی_نسب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#به_امید_بازگشایی_راه_کربلا
شد بسته راه وصل و گرفتم بهانه اش
آه از دَمِ فراق و غمِ شاعرانه اش
امشب به خانه آمده تا مرهمم شود
آن پرچمی که گنبد او بود خانه اش
(همچون انار، خون دل خویش میخورم)
اشکم گواه میدهد از دانه دانه اش
شب تا سحر ،خوشم که به یادش گریستم...
شب...آه! یاد مادر و غسلِ شبانه اش
یادِ خرابه...یادِ نمازِ شکسته و...
_شاعر ،شکست! در غزلِ عاشقانه اش_
امشب گواه میدهد این دل که میرسم
پای پیاده تا حرم ...این هم نشانه اش:
(ما را حسین،دور خودش جمع میکند)
قلبِ من و تو و همه-عالم، رسانه اش
#عارفه_دهقانی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#اول_صفر_ورود_به_شام
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من
وای از شام که بغض پدرم را دارند
سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم
چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند
ای ابالفضل بیا نیت دعوا دارند
دست بر دامن من داشت رقیه!میگفت
عمه جان!باز هوای زدنم را دارند
جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت
عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند
دخترانی که پس پرده عصمت بودند
بعد تو در وسط مجلس می جا دارند
#سید_پوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#زبانحال_حضرت_رقیه_س_با_پدر
تا غربتِ شامِ بلا، من پا به پای عمّهها
هم در پیِ راسِ جدا، بس رفتم اُفتادم ز پا
امشب چقد کردم دعا، بابم نمی آیی چرا؟
می نالم از این خارِ پا، یکدم بغل گیری مرا
در کنجِ ویران ای خدا، چون مرغِ بی بال و پرم
عمّه تو را جون پدر، یک لحظه بنشین در برم
کنجِ خرابه مبتلا، از دستِ ظلمِ نا روا
در هر قدم کردم صدا، بابم بیا بابم بیا
بی معجر و بی اقربا،آخه چطور تاب آورم
عمّه میدونم که برات هر لحظه من درد سرم
راسِ پدر بر نیزه ها، جسمِ پدر در کربلا
در غربتِ نا آشنا، گیرم برای او عزا
از بعدِ عاشورا بگو، آخه چه شد آب آورم
هر دم جلوی چشم من، بر نیزه راسِ اصغرم
آه از سر و تشتِ طلا، وای از سرو چوبِ جفا
در بزمِ کفرِ بی حیا، زخمِ دلم را کرده وا
تا خیزان خورده پدر از بعد آن دیدهترم
عمّه خمیده گشتهام اینَک به مثل مادرم
من کودک دردانهام زخمی ترین پروانه ام
دلخسته در ویرانه ام، گم گشته راهِ خانه ام
در کوی غم در به درم ، چوبِ جفا روی سرم
این حجمِ کوهِ غصه را،در سینه با خود می برم
هر لحظه چشمانم به در، کی بابابم آید از سفر
بینم اگر روی مَهش، گویم مرا با خود ببر!
بابا حسین بابا حسین، بابا حسین بابا حسین(۲)
#هستی_محرابی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah