『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
والله سختترین مردان ڪمر خم میڪنند
راستی…
زینب(س) از امشب نشسته نماز میخواند😭
میگه شمر از گودال اومد بیرون
دست و پاش می لرزید بهش گفتن
چرا دست و پات میلرزه
گفت من تنها تو گودال بودم
من تنها بودم
من تنها روی سینه حسین نشستم
ولی یه صدای زنونه هی میگفت:
بُنَیَّ…
بُنَیَّ قَتَلوکَ…💔
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
میگه شمر از گودال اومد بیرون دست و پاش می لرزید بهش گفتن چرا دست و پات میلرزه گفت من تنها تو گودا
مادری گفت{بُنَـــــیَّ} همهجا ریخت بهم🥀
رفق این شب آخری بریم درخونهی مادرسادات(س)🍃
بزارین دههی اول رو با روضهی مادر تموم کنیم💔
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
بشکند پاے کسے کہ لگدش سنگین بود
تا ڪہ زد سلسلہ ي #آل_عبا ریخٺ بهم
ثلث ساداٺ ميان در و ديوار افتاد
نسل ساداٺ بہ يك ضربہي پا ریخٺ بهم
صَلّیاللهُعَلیٰفاٰطِمَةَوَاَبِیهاوَبَعلِهاوبَنیِها…