شهید بابایی که یه شب🌙
تو اون محوطه آموزشی که
رفته بود خارج،بدو بدو🏃♂ میکرد
تو هوای سرد که نکنه یوقت
حالش گیر کنه به هوای نفس
شهیده زینب کمایی،
یه دفتر 📒داشت...
شبا قبل خواب زینب
حساب کتاب میکرد رفقاا
رفیق خسته شدی از گناه؟!
خسته شدی بس که خوردی
زمین و سر زانوهات
زخم شد؟🥀😭
رفقااا رسمشه که
آقا بشینه واسه گناهای😭😭 ما
اشک بریزه؟!
رفقاا جدی جدی خدا میبینههااا
امام زمان میبینههااا👁
میبینه گناه کردنامون روهاا😞
ماها چی راست میگیم؟!
اگه راست میگی،
عمل کردنو کنارش داری؟💪🏻
رفیق شهدا یه روده راست
تو شکمشون بود
اونا راست میگفتن امام
زمانو دوست دارن💯
رفیق اگه تیپزدی...😎
خوشگلکردی،☺️
مثل شهدا🥀 امام زمان میخرتت