eitaa logo
شهدای گمنام لواسانات و رودبارقصران
382 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید خلبان سید علی اقبالی،که به دستور صدام،در حالی که اسیر بود،بدن او را به دو جیپ ارتشی بستند و با سمت مخالف به دو نیم تبدیل کردند. شهید عزیز،دو دست قلم شده ات که یاد آورِ دستان قلم شده قمر منیر بنی هاشم است را هرگز فراموش نمی‌کنیم و تا پای جان اهداف شما را ادامه می‌دهیم https://eitaa.com/ShohadaLavasanRodbarghasran
گمنامی ابراهیم هادی: برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمی‌شناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت آقاابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد که شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. می‌گفت در مدتی که ما گمنام و بی‌نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا(س) به ما سر می‎زد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. می‌گویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند. دانه‌های درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشده‌اش را پیدا کرده بود؛ . ابراهیم همیشه می‌گفت زیباترین شهادت را می‌خواهم..... https://eitaa.com/ShohadaLavasanRodbarghasran
✍سردار سعید قاسمی رسیدنت به قافله ی شهدا خیلی دیر شد.. شايد سی و چهار سال بعد از کربلای چهار و کربلای پنج و والفجر هشت.. اما نه خدا تورو برای مأموریت بزرگتری انتخاب کرده بود.. چطور تو با اون روح لطیفِ بسیار زیبایی که داشتی و دوستان‌ رو یکی یکی یا جمعی تو کربلای چهار پشت اروند نظاره‌گر بودی باهاش دووم میووردی با رفتنشون.. چطور تحمل میکردی... راستی جنگ که تموم شده بود توام که خِبره بودی.. میشدی یکی از سرداران دیپلماسی، صدتا سکه تو گردنت مینداختی که خیلی بهتر بود تا انگشتر گرفتن از آقا.... چقدر حیف شد نه برای خودش برای ما.. https://eitaa.com/ShohadaLavasanRodbarghasran