eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
524 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
192 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیر لــوای علـی صف کشیدہ‌ ایم چشم انتظار مهدی آل‌ محمدیم کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
به یاد شهیدی که حضرت آقا با شال سیادتش نماز خواند و آن را به عنوان تبرک نگه داشت ... سید نورانی مداح باصفای اهل بیت در تیرماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک به فیض شهادت رسید و غیر از خودش سه برادرش و عمو و پسر عمویش هم به شهادت رسیده اند...! کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
بفرمایید شربت شهادت ایستگاه صلواتی شهدای گمنام کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح سر می‌کِشد از پشتِ درختان خورشید تا تماشا کند این بزم تماشائی را ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
امروز تنها وارثِ غدیر حضرت مهدی(عج) است خدایا لذت دیدارش را بر ما ارزانی بدار ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
♦️اعزام نیروهای بسیجی به جبهه؛ تهران تیرماه سال ۱۳۶۲ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
📸👆عکسی که چند لحظه قبل از شهادت از او گرفته شد! 📆 تیرماه ‎سال ۱۳۶۵ 🔹عملیات کربلای یک ♦️آزادسازی مهران 📷 یک عکس هم از ما بگیر!😊 🔺تیرماه سال ۱۳۶۵ برای گرفتن عکس از عملیات کربلای یک که منجر به آزادسازی مهران شد؛ عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم؛ رزمنده‌ای با خنده گفت: برادر؛ یک عکس هم از ما بگیر. گفتم: شرمنده؛ تعداد کمی فیلم برایم مانده؛ دنبال سوژه‌ام. گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟ 🔺با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر؛ این چه حرفیست؛ من در خدمتم. نشست؛ چفیه‌اش را به سر بست و با زدن عطر "تی رُز" به خودش؛ صدای خنده بچه‌ها بلند شد. عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد. هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره‌ای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم؛ دیدم شهید شده!! (راوی: عکاس جنگ) کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra