🌷بِسم ربِّ الشُهداء🌷 💌"هدایای شما محضرروان پاک شهدای والا مقام شهرستان خوی" ختم "#صلوات " امروز به نیت 🌹شهید محسن الهوردی زاده🌹 🌸سهم شما ۵ #صلوات🌸 ✅قبول باشه @Shohadaye_khoy‌

پویش همگانی #عزیز_ملت 👈آغاز عملیات جریان سازی تغییر پروفایل از امروز تا سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 در سطح کاربران واتساپ، سروش ، ایتا، تلگرام و... استفاده از عکس فوق در حمایت از پویش همگانی #عزیز_ملت لطفا شما هم در حمایت از این پویش پروفایل خود را به تصویر بالا مزین نمایید🌷 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌@Shohadaye_Khoy

🗞خاطره ای از شهید محسن الهوردی زاده 🌷به نقل از همسرش خانم جبار نژاد. 🍃در دوازدهم بهمن ۱۳۶۳ به يمن سالگرد ورود بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران به وطن و اولين روز دهه فجر در مجلسی ساده و بی ريا با حداقل ملزومات پذيرايی عقد كرديم و در بيست و يكم اسفند ماه همان سال با استعانت از پيشگاه ثامن الائمه امام رضا(ع) زندگی مشترك خود را شروع كرديم. 🍃با توجه به عشق و علاقه ای كه به نظام جمهوری اسلامی و فرامين گوهر بار امام امت داشت، در اولين مرحله جلسه آشنايی بعد از خواستگاری به من گفتند: ✨ من قبل از شما با سپاه و اسلحه ام به عنوان نماد حفاظت از جمهوری اسلامی ازدواج كردم،در طول زندگی مشتركمان اگر فرصتی از سپاه و مأموريت پاسداری برايم بماند، به شما و زندگی رسيدگی خواهم كرد و هم چنين يادآوری كرد اگر در طول جنگ تحميلی جانباز و اسير و مفقود شدم، يا توفيق شهادت نصيبم شد، انتظار دارم موقعيت پيش آمده را درك و تحمل كنی. 🍃گر چه زندگی مشترك ما فقط چهارده ماه طول كشيد،ولي در اين مدت كم هزاران درس صبر و ايثار از وی آموختم. مخصوصاً در ايام #شهادت برادرم كه چهار روز بعد از عروسی ما خبر مفقود شدنش را آوردند، با رفتار صبورانه خودش شهادت را چنان ملموس و جذاب برايم معنی كرد كه بعضی وقت ها در دلم می گفتم حيف است كه اين فرصت شهادت از دست انسان برود! 🍃در تمام اوقاتی كه با هم بوديم، حرف و حديث محفل مشتركمان جنگ و دفاع و اعزام و شهادت و تعريف از حال و هوای جبهه و سنگر و رزمندگان بود. @Shohadaye_Khoy

شهید بزرگوار می گفت: فردای قيامت جانبازان و شهدا🌷كه قسمتی يا تمام جان عزيز خود را در راه اسلام اهدا نموده اند، سربلند و روسفيد محشور خواهند شد و ما شرمنده اباعبدالله می شويم كه به خدای "هل من ناصر ينصرني" فرزندش روح خدا لبيك نگفتيم و در كنار خانواده به استراحت و تن پروری مشغول هستيم🍂 🗞خاطره ای از محسن دارم كه بيانگر ميزان صداقت و حفاظت وی به بيت المال می باشد: 🍃من آن زمان مشغول تحصيل در پايه چهارم متوسطه بودم، يك روز موقع تمرين بودم از جيب كتش خودكار را برداشتم زود از جايش بلند شد و از دست من گرفت و گفت:آن خودكار مال اداره و از بيت المال می باشد. امروز را صبر كن، فردا برو برای خودت خودكار بخر. 🍃در طول يك سال دو بار اقدام به اعزام كرد،بار اول در بمباران سردشت ماندو نتوانسته بود به نيروهای رزمی مبارز در منطقه بپيوندد. بار دوم هم در دوازدهم اسفند ۱۳۶۴ با مخالفت فرمانده سپاه مواجه شده بود. ولی آخر به خاطر هدف واقعی و ارزشمندش از پا ننشست و در ۲۵ ارديبهشت ماه ۱۳۶۵ كه مقارن با ششمين روز ماه رمضان بود،به بهانه شركت در سمينار ده روزه از منزل خارج و بعد از ده روز خبر شهادتش را از منطقه حاج عمران آوردند. 🗞تنها خاطره ام از آخرين سفر وی: 🍃ساعت ۱۱ صبح بود كه آمد. گفتم: چي شده، وسط روز از اداره برگشتی⁉️ چون من با رفتنش به جبهه مخالف بودم، با حالتی جدی گفت:تلكس زدند يك دوره سمينار ده روزه داريد. من ناراحت شدم كه در ماه مبارك رمضان تنها خواهم شد. وقتی كه كيف خود را آماده می كرد، پرسيدم: اين مدت را در خارج از شهر می مانيد كه همه اش لباس گرم بر می داری⁉️ گفت: نه خارج از شهر و سرمايی در كار نيست.دم پله ها می خواست خداحافظی كند،به بهانه جا ماندن يكی از لوازمش بچه را از من گرفت.من رفتم بالا كه آن را بياورم از پله كه پايين را نگاه كردم، ديدم دختر چهار ماهه اش را چنان به سينه خود چسبانده و می بويد كه گويا آخرين ديدارش خواهد بود که همان طور هم شد🥀 @Shohadaye_Khoy