بسم الله الرحمن الرحیم
"
يَوم جَدِيد بِحُب الحُسَّين ..
صَلى الله عَليكَ يا أبَا عَبدالله
صَلّىٰ اللَّهُ عَلَيْكِ يا فَاطِمة الزَّهراء
السَلام عَلىٰ جبَل الصبر زيَنب
السَّلامُ عليكَ يا صَاحبْ الزْمان
آقا امیرالمومنینعلیهالسلام:
با #تنهایی بیشتر انس بگیر؛
تا با دوستان بد!
غررالحکم،حدیث۶۵۶۱
#علویات
@ShugheParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای غدیر باید بهترین کارا با بهترین کیفیت انجام بشه
الانم وقتشه نه دقیقه 90
حجتالاسلام کاشانی
دیگه چجوری باید گفت ؟
چجوری باید شفاف سازی بشه؟
آهاااااااای ، تویی که مدعی هستی بچه شیعه هستی و تو مملکت شیعه داری زندگی میکنی، برای شیعه بودن خودت چقدر تبلیغ کردی و کار کردی؟
#فقط_به_عشق_علی
#عید_غدیر
@ShugheParvaz
شوق پرواز🕊🇮🇷
برای غدیر باید بهترین کارا با بهترین کیفیت انجام بشه الانم وقتشه نه دقیقه 90 حجتالاسلام کاشانی د
امسال بخاطر این کسالت خیلی توفیق نداشتم😔😔
📝 حشو یا زائدنویسی را بشناسیم
⚪️ از واژههایی که هیچ تأثیری در نوشته و مفهوم متنتان ندارد دوری کنید. این واژهها و حتی حروف اضافه، نهتنها باعث زیبایی متن نمیشود بلکه حوصله خواننده را هم سر میبرد.
❌ مثلاً بهجای اینکه بگویی:
«داشتم میرفتم کتابی بخرم که مسعود را سرکوچه دیدم»
✅ اینگونه بنویس:
«میرفتم کتابی بخرم که مسعود را دیدم.»
🔸 همانطور که مشاهده کردید، هیچ تغییری در معنای جمله اتفاق نیفتاد؛ فقط واژهها و افعال اضافی حذف شد.
#زیبا_نویسی
📚 @ShugheParvaz
«هناك مجموعتان من الناس،
هم إما نعمة أو درس»
آدمها دو گروهند، یا نعمتند يا درس
@ShugheParvaz
أشكو إليك غربتی...
خدای من...
دوری از تو امانم را بریده...
من به آغوشت محتاجم...
مرا به خانهی امنم، برگردان...
#عرفه
آنقدر سبز شوی که درختان بگویند :
او «هم ریشهی» ماست ...🌱
سلام علیکم 🥰🕊
@ShugheParvaz
عارف خانهدار
متن کمی طولانی است ولی بخوانید، خصوصا خانم ها، ببینید اولین مجتهد زن ایران چگونه زندگی کرد
کتاب اربعین هاشمیه که تازه به دستش رسیده بود را برداشت و زودتر از همیشه حجره را ترک و به سمت خانه رفت.
باورش سخت بود.
همسری که تمام لباسهای شوهرش را خودش دوخته و در کارهای خانه سنگ تمام گذاشته بود.
همسری که هر روز تا جلوی درب بدرقه اش میکرد و هنگام ورود با تواضع و محبت به استقبالش می آمد.
همسری که مهمانهای زیاد او را با خوش رویی پذیرایی میکرد.
همسری که هیچ وقت گله و شکایتی از حجم کارهای خانه نکرده بود.
باورش نمیشد که این اجازه نامه ها مربوط به او باشد.
صفحه آخر کتاب نشان میداد همسر دانشمندش اجازه اجتهاد و استباط احکام شرعی را از بالاترین مراجع زمان گرفته بود.
گامهایش را تندتر کرد تا زودتر به منزل برسد. احساس تعجب و خوشحالی و افتخار در هم آمیخته و سراسر وجودش را فراگرفته بود و عجیبتر از همه اینکه همسرش در اینباره هیچگاه چیزی به او نگفته بود.
البته شاید خیلی هم نباید تعجب میکرد. با آن پشتکار و صبوری و اخلاصی که از بانو دیده بود حقش بود که چنین بشود. خود بانو گفته بود که علم را می آموزد، نه برای خود علم بلکه به عنوان مقدمه ای برای قرب خدا و خودسازی و معرفت نفس.
می دانست که بانو حتی کارهای خانه را هم با نگاهی متفاوت مینگرد و به کارهای خانه هم رنگ و بوی الهی و سلوک داده است.
شنیده بود که بانو وقتی خانمهای دیگر را موعظه میکند میگوید: اگر بناست نفس انسان به وسیله ریاضت از تعلق و حب دنیا خلاص شود پس چه ریاضتی بهتر از خوب خانه داری کردن و خوب همسرداری کردن!
شنیده بود که میگفت: هیچ ریاضت نفسی مانند خانهداری نیست. لذا بهترین خانهداریها را میکرد.
دائما میگفت: زن از خانه شوهر به بهشت میرود، از خانه شوهر هم به جهنم میرود.
خود معین التجار پیش قدم شده بود تا بانو بتواند علاوه بر کارهای خانه، به تحصیل علم هم بپردازد ولی نمیدانست بانویش آنقدر دانشمند شده که چنین کتابی چاپ کرده و در انتهای کتاب اجازه مراجع وجود دارد مبنی بر اجتهاد بانو.
اتفاقی امروز یکی از دوستانش به حجره آمده بود و کتاب "اربعین هاشمیه" که همسرش نوشته بود و با عنوان بانوی ایرانی امضا شده بود را نشانش داده بود.
وای! چرا امروز هر چه تندتر گام برمیدارد خانه دورتر میشود. انگار شوق رسیدن به خانه مسیر را طولانی کرده.
یاد خاطره ای از بانو در ذهنش جولان میکند. بانو گفته بود روزی دایه، دختر چهارساله و طفل شیرخوارم را نزدم آورد. از دور که میآمد قلبم از محبت مادری برای دخترکم از جا کنده شده بود.
آن گاه که جگرگوشه ام را شیر میدادم محو جمال او شده بودم، او را بوسیدم و احساس عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. انگار تمام قلبم به سوی او میرفت.
هنوز از این حالت روحی ساعتی نگدشته بود که نوزاد بیمار شد و در کمتر از یک روز از دنیا رفت. دختر چهار ساله هم به فاصله یک هفته درگذشت و مادر را تنها گذاشت.
گویا خدا میخواست بانو هر چه بیشتر و بیشتر از دنیا و تعلقات دنیایی رها شود و قلبش هر چه بیشتر متوجه آن گمشده اش باشد.
خود بانو گفته بود از کودکی احساس میکردم گمشده ای دارم و دنبال آن میگردم ولی نمیدانم آن را کجا و چگونه جستجو کنم تا اینکه خداوند با اشراق به قلبش راه را نشان داده بود ولی عطشش را صد چندان کرده بود.
همین عطش و اشتیاق بود که از چهارسالگی او را پای درس نشانده بود و به جای بازیهای کودکانه، عاشق مطالعه و شنیدن از خدا و اولیای خدا کرده بود.
حالا بانو درگذشت هفت فرزندش را بخشی از آزمایش الهی میدید و همانند ابراهیم علیه السلام باید در امتحانات الهی استقامت میکرد و شکرگزاری.
استادش آیه الله میر سید علی نجف آبادی گفته بود روزی که شنیدم فرزند ایشان فوت کرده فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد ولی دو روز بعد خدمتکار ایشان سراغ من آمد تا برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از علاقه او به تحصیل سخت تعجب کردم.
خیلی وقتها بانو این ابیات را زمزمه میکرد.
آن کس که توراشناخت جان راچه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند.
معین التجار بلاخره به خانه رسید. به به عجب بوی غذایی در خانه پیچیده است. چقدر امروز احساس خوشبختی میکند. مگر چند مرد در این دنیا وجود دارند که دستپخت یک بانوی فقیه و مفسر و عارف را خورده باشند.
🌷 بانو مجتهده امین
#الگو
#بانو_مجتهده_امین
@ShugheParvaz
.
انتخاب درست یعنی، هشت سال کشور را
در مسیر درست قرار دادن!!
انتخاب درست یعنی زودتر به قله رسیدن!
✍ #سیده_موسوی
#انتخاب_اصلح
#پویش_نوشتن
@ShugheParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 فرج کِی حاصل میشود ؟؟
موقعی که شدت اوج میگیرد ...🌱
📗#نهجالبلاغه
حکمت_351
🎙 استاد #شجاعی
#اشتباه_گفتاری_در_فضای_حقیقی
✅ این مواد رو به کار می برن.
❌ این مواد ها رو به کار می برن.
* «مواد» خودش جمع«ماده» هست و جمع بستنش درست نیست.
* گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی توسط کارشناس برنامه
#غلط_ننویسیم
🖊@ShugheParvaz
انسانها از دنبال کردن مهم ترین رویاهایشان میترسند
چون احساس میکنند لیاقت رسیدن به آنها را ندارند یا اینکه
قادر نیستند به آنها برسند ...!
📚کیمیاگر:
پائولو کوئلیو
@ShugheParvaz