چقدر فاصله بین دو عمل دور است!
ڪلام مـــولــا ( ع )
نهجالبلاغہ / حڪمت ¹²¹
#استوری
#حدیثانه
#کلام_مولا
🆔@Shuhada1399
ای صید بی بال و پر
دخیلک یا مولا🥀
#امام_کاظم_ع
🆔@Shuhada1399
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محظاستورے 📲
مـا اهل تویـیم…
هرکس تو را دوسٺ ندارد به جہنم🤞😌
#ࢪهبࢪانـــہ✨🌸
#ماه_رجب 🍃
🆔@Shuhada1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃✨
قدرت ایمان
در زینبهای لشکر آخرالزمانی
#استاد_شجاعی
🆔@Shuhada1399
#طنز_جبهــه😁✨
#خاطرات_جبهه🥀
شلمچه بودیم!
آتش دشمن☄ سنگین بود و همه جا تاریک تاریک🌚
بچه ها همه کُپ کرده بودند😳 به سینه خاکریز.
دور شیخ اکبر نشسته بودیم
و میگفتیم و میخندیدیم😄
که یکدفعه دو نفر اسلحه بدست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند:🗣
الایرانی! الایرانی!🇮🇷
و بعد هر چی تیر داشتند ریختند تو آسمون💥
نگاشون می کردیم که اومدند نزدیک تر داد زدند:😱
القم! القم، بپر بالا
صالح گفت: ایرانیند!🧐
بازی درآوردند!🤔
عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت: الخفه شو! الید بالا!😰
نفس تو گلوهامون گیر کرد🤢
شیخ اکبر گفت: نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند😱
خلیلیان گفت: صداشون ایرانیه
یه نفرشون چندتا تیر شلیک کرد و گفت: رُوح! رُوح!👻
دیگری گفت: اقتلوا کلهم جمیعا🤭
خلیلیان گفت: بچه ها میخوان شهیدمون کنن🥀
و بعد شهادتین رو خوند🕊
دستامون بالا بود🙌 که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا🚶♂
همه گیج و منگ بودیم😇 و نمیدونستیم چیکار کنیم
که یهو صدای حاجی اومد که داد زد:
آقای شهسواری!
حجتی!
کدوم گوری رفتین؟!🤨
هنوز حرفش تموم نشده بود
که یکی از عراقیا کلاشو🧢 برداشت
رو به حاجی کرد و داد زد:
بله حاجی! بله! ما اینجاییم😧
حاجی گفت: اونجا چیکار میکنین؟😑
گفت:چندتا عراقی مزدور دستگیر کردیم
زدن زیر خنده و پا به فرار گذاشتند😂
#بخندمؤݦن
اللهم عجل الولیک الفرج🎗
🆔@Shuhada1399