8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢خبر از: ارطاه
از سقوط ستاره ای در قرب قیامت
🌏سقوط ستاره در ماه مبارک رمضان
🌺🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🌺🍃🌸🍃
@Solomon110
🌸🍃🌺🍃
با صدای بابام که گفت
_اینجا چه غلطی میکنی گم شو برو تو خونه
نگاهم رو از رضا گرفت و برگشتم سمت بابام و چشمم افتاد به صورت خشمگینش و مات زده نگاهش کردم.
بابام دستش رو برد بالا بزنه تو صورتم که رضا دستش رو تو هوا گرفت
_ آقا غلام این کار رو نکنید
بابا سر چرخوند سمتش
_به تو چه ربطی داره بی همه چیز برای چی تو کوچه جلوی دختر من رو گرفتی؟
چشم هام چهارتا شد کجا رضا سر راه من رو گرفت، ما خیلی اتفاقی تو کوچه با هم روبه رو شدیم
رضا چهره در هم کشید
_عه این چه حرفیه میزنی من داشتم از کوچه میومدم بیرون که...
بابام نگذاشت حرفش تموم شه
_خ_ر خودتی مرتیکه از کوچه میخواستی بری بیرون میرفتی برای چی وایسادی به دختر من زل زدی
رضا مکثی کرد
_اشتباه میکنی اینطوری که شما فکر میکنی نیست
بابام محکم خوابوند تو صورت رضا و فریاد زد
_اگر اینطوری که من فکر نمیکنم نیست پس چطوریه گم شو برو رد کارت دیگه هم مزاحم من و دخترم نشو
با این سیلی و شنیدن حرفهای بابام من فرو ریختم و انگار از جونم یه چیزی رو کشیدن بیرون
بابام خواست به من حمله کنه که رضا جلوش ایستاد
_آقا غلام هر چقدر دلت میخواد من رو بزن ولی کاری به زهره خانم نداشته باش چون تقصیری نداره
بابام دستش رو برد بالا یه سیلی دیگهای به رضا بزنه که محمود آقا خودش رو انداخت بین رضا و بابام
_عه عه عه داری چیکار میکنی
بابام دستش رو آورد پایین
_برو کنار محمود آقا بزار این پسره بی آبرو رو که میخواد باعث آبروی من بشه رو بشونم سر جاش
محمود آقا رو کرد به رضا
_تو برو خونتون تا من با آقا غلام حرف بزنم
رضا گفت
_محمود آقا بخدا اینطوری که آقا غلام فکر میکنه نیست...
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥تلاوتی مجلسی و حزین از عبدالفتاح الشعشاعی
💫سوره های نجم ضحی انشراح علق قدر
♥️♥️♥️♥️♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حدیث امیرالمومنین علیه السلام
از بخش سقوط ستاره ای در قرب قیامت
🌏سقوط ستاره ای در حوالی اردن و اسرائیل
🌺🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🌺🍃🌸🍃
@Solomon110
🌸🍃🌺🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📲 #عکس_پروفایل
🏴ویژه #سالگرد_شهید_سلیمانی
🏴ویژه #سالگرد_شهید_ابومهدی
🌿🌾اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ
اَللّـهُمَّ عَجِّـل لِوَلیِّکَ الفَـرَج بِحقّ الزّینب سَلامُاللهعَلَیها🌾🌿
🦋🦋🦋
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب:
خصوصیات شهید سلیمانی را خصوصیات ماورایی نکنید
اینجور نباشد که تصور شود جایگاهی دست نیافتنی داشته
بابام سرش رو کج کرد سمت رضا
_بی همه چیز خوبه منم فردا تو کوچه جلوی خواهرت رو بگیرم
_والا من جلوی زهره خانم رو نگرفتم خواستم از کوچه بیام بیرون که با زهره خانم رو به رو شدم
بابام محمود آقا رو کنار زد و حمله کرد به رضا، رضا چند قدم رفت عقب ولی لگدی که بابام پرت کرد خور به پای رضا که محمود آقا از پشت لباس بابام رو گرفت و کشید عقب، از سرو صدای دعوا همسایهها ریختن بیرون و شوهر مهین خانم و شوهر معصومه خانم اومدن بابام رو که میخواست به رضا حمله کنه گرفتن و بردن تو حیاطمون. خیلی دلم میخواد بابت این اتفاق از رضا معذرت خواهی کنم ولی اصلا رویی رو که باهاش حرف بزنم رو ندارم ناراحت قدم برداشتم سمت خونمون که صدای رضا به گوشم خورد
_زهره خانم الان پدرتون عصبانیِ شما نرو خونه برید خونه فامیل و یا یکی از همسایهها
با شنیدن حرفش میخکوب شدم و انگار وحی الهی نازل شده دیگه پام نکشید برم خونمون قدم برداشتم به سمت خونه مریم خانم. در حیاطشون بازه تو چهار چوب در ایستادم صدای زدم
_مریم خانم
عزیز آقا جواب داد
_مریم نیست، بفرمایید تو
وارد خونه شدم. عزیز آقا توی اتاق تکیه به متکا نشسته نگاهش که به من افتاد با دست اشاره کرد
بیا تو دخترم دم در وانیسا
کفشم رو در آوردم وارد شدم و همون دم در نشستم
عزیز آقا پرسید
_چی شده چرا زنگت پریده
ساکت سرم رو انداختم پایین، دوباره پرسید
_زهره جان چی شده؟
آهی کشیدم و اتفاقی رو که افتاد براش گفتم
سری تکون داد و خیره شد به فرش، زیر لب زمزمه کرد
عجب. بعد از مکث کوتاهی سر بلند کرد
_ایکاش میتونستم یه چیزهایی رو بهت بگم...
کپی حرام⛔️
🕊◍⃟♥️🕊
هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم
🌹 *دانش آموز بسیجی #شهید مهدی عرب*
📝 *فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز*
📌 *با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کنید و سخنان پیامبرگونه امام را از جان و دل خریده و عمل نمایید*
📌 *از شما برادران میخواهم، راه مرا که همان راه اسلام و مسلمین و پیروی از امام خمینی است را ادامه دهید و در همه حال یاور ستمدیدگان و دشمن مستکبران خارجی و داخلی باشید*
.
.