711.1K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام
#سینهزنی_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺هیئتی/ واحدتند
من به شوق نگاهت، به لطف پناهت، به سینه میکوبم
من بدون تو آقا، تُو اوج سحرها، به رنگ غروبم
🔸تا از تُو حنجره، اسم تو میگذره، نور میشکفه رو لبهام
آقای بیکفن، از دار دنیا من، این روضهها رو میخوام
🔹با غم تو با دل پرِ خونم
من خودمو به خدا میرسونم
یاحسین۴ یاحسین، ثارالله...
ای بهشت خدایی، تو کعبهی مایی، هوای تو دارم
من برای زیارت، زیارت قبهت، ببین بیقرارم
🔸این خاک مقدّسه، هرکس که میرسه، بوی حسین میگیره
چی بهتر از همین، که روز اربعین، تُو این مسیر بمیره
🔹هر دلی که به حرم میشه راهی
جز حرم تو نداره پناهی
کربلا ۴ کربلا، حرم الله...
ای بهونهی گریه، نشونهی گریه، بارون چشامه
درد ندیدن یاره، تو نیستی و داره، این اشکا ادامه
🔸برگرد که این شبا، این روضهخونیا، سوز صداتو میخواد
اشک تو مرهمه، دردای فاطمه، اشک چشاتو میخواد
🔹کی میتونه مث تو روضهخون شه
چشم کیه مث تو پرِ خون شه
العجل۴ العجل، حجهالله...
شعر و سبک/ حمید رمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
716.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
🔺هیئتی/ شور
بیچاره کسی که هیچوقت، هوای حرم نداره
بیچاره کسی که عشقی، به نخ علم نداره
هرکسی که نوکرت شد، دیگه چیزی کم نداره
همه نوکر تو هستیم، عرب و عجم نداره
🔸دشمن داره دشمنی میکنه، من باید اینو خوب بدونم
توی هجوم لشکر کفر، پشت امام حسین بمونم
🔹نوکرتم، که نوکریت عبادته
نوکرتم، آخرشم سعادته
نوکرتم، روزی من شهادته
آرزوی دشمن اینه، ببینه علم زمینه
اما نمیدونه عشقت، با خون ماها عجینه
سیاهیِ لشکریم و، وظیفه ی ما همینه
اونی که مهمه امسال، شلوغی اربعینه
🔸ذکر تو زیاد روی لب ماست، خوبه برات زیاده روی
هرسالی هم نشد امسال، باید بریم پیاده روی
🔹عاشقتم، قربون خوبیای تو
عاشقتم، دیوونه ی هوای تو
عاشقتم، عاشق کربلای تو
کبوتر قلب من تو، قفس امام حسینه
واسه منِ نوکر اونی، که بسه امام حسینه
دلیل وجود خلقت، نفس امام حسینه
شفاعت روز محشر، تو دس امام حسینه
🔸آقا تو امید محشرمی، حیفه که از تو دس بکشم
ممنونم از تو که میذاری، زیر علم نفس بکشم
🔹سرورمی، سایه ی تو رو سرمه
سرورمی، هر چی بگم از تو کمه
سرورمی، خوبیتو گفتم به همه
شعر و سبک/ مظاهر کثیری نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت #حضرت_محمد صلی الله علیه و آله، تسلیت
حضرت می فرمایند:
«مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»
هركس خطای برادر مسلمانش را بپوشاند، خدا در دنیا و آخرت خطای او را پنهان مینماید.
📚 عوالی اللئالی|ج۱| ص۳۷۵ - كشف الريبة |ص۷۹
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
خواهی که خدای پردهپوشت باشد
در حق برادرت خطاپوشی کن
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
زیر پای تو به جز عرش کجا لایق توست
آنکه از مدح تو گفته است خودِ خالق توست
روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی
از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی
میدود عشق شب و روز پی قافله ات
با خدا نیست به جز یک نفسی فاصله ات
اختیار دو جهان دست شما بود فقط
شب معراج تو بودی و خدا بود فقط
حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا
بر همه عالمیان رحمت تامی آقا
عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد
تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد
تویی آنکس که خداوند به او کوثر داد
نعمتش را به تو بخشید به تو دختر داد
بین القاب که گفتن برایت آقا
دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را
تویی آن نور که پنهان شده در غربت خود
تو غریبی به خدا در وسط امت خود
روز و شب گرچه که از عالم و آدم گفتیم
بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم
از تو دوریم همین است که مشکل داریم
امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم
داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است
بزم سوگ تو نه در خاک که در افلاک است
سینه ی دهر از این غم پُرِ درد است مرو
داغ تو خون به دل فاطمه کرد است مرو
ای که بر نام تو حق جلوه ی قرآن را بست
ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست
عشق حیدر به دل انباشته ای لحظه ی مرگ
سر به زانوی علی داشته ای لحظه ی مرگ
دخترت را دم آخر که نوازش کردی
در همان دم به علی صبر سفارش کردی
گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد
از همین روز علی خانه نشین خواهی شد
کمر خویش در اینجا به جفا می بندند
ای یدالله بدان دست تو را می بندند
اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد
بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد
گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو
گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو
استخوان در گلو و خار به چشمت آید
صحنه ها ی در و دیوار به چشمت آید
بعدِ من عرش به راه تو زمین خواهد خورد
فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد
بر تن دختر من زخم و جراحت باشد
و کبودی ِ رُخش مزد رسالت باشد
گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را
خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را
می زند بر سر و سینه ز غمت دختر را
حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی
خدا پناه در آن دورۀ سیاهت داد
خدا؟ کدام خدا؟ آن خدای بیمانند
همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود
همان که سینۀ خالی از اشتباهت داد
توان و توشه به پایان رسیده بود، ولی
خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد
بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست
خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد
خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد
خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد
چقدر واقعۀ آسمانی و شفاف
خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد
خدا که آینه را نور با نگاهت داد
قسم به روز، که خورشید شمع خانۀ توست
قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد
خدا که اشک تو را جلوۀ گهر بخشید
خدا که شعلۀ روشن به جای آهت داد
خدا که جان تو را از الههها پیراست
خدا که غلغلۀ قوم لا الهت داد...
یتیم آمدهام، ماندهام، پناهم ده
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد؟
شاعر/ مرتضی امیری اسفندقه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سرتاسر حیاتش را
سهسال شعب ابیطالب و شکنجه و بعد
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگها که بر آیینهٔ وجودش خورد
چه طعنهها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزیِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت، غدیر خم پایان
ادا نمود تمامیِ واجباتش را
و بعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعرهٔ لا تقربوا الصلاتش را
شاعر/ میثم مؤمنی نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
باید بریزی خاک غم بر سر مدینه
زیر و زبر باید شوی یک سر مدینه
آتش بگیر و دود شو تا که نبینی
در بستر مرگ است پیغمبر مدینه
ای کاش سیلابی بیاید غرق گردی
از گریه زهرا دم بستر مدینه
بگذار من ساکت شوم دارد پیمبر
با تو وصیت می کند دیگر مدینه
قرآن و عترت را برایت می گذارم
پس حفطشان کن تا دم آخر مدینه
عمرم به پایت سبز شد، پس مهربان باش
بعد از پدر با نازنین دختر، مدینه
سوگند بر قرآن و آیه آیه هایش
آتش مزن بر سوره ی کوثر مدینه
بنگر اجل هم رخصت داخل شدن خواست
هیزم کجا و غربت این دَر مدینه
اینجا اگر هیزم بریزی شعله هایش
در کربلا خیزد پی معجر مدینه
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
خورشیدی است جلوهٔ هفت آسمان تو
توحیدی است سیرهٔ پیشینیان تو
آن عرشیان که سجده به آدم نمودهاند
بوسیدهاند با صلوات آستان تو
با آنکه صبر نوح به نفرین گشود لب
غیر از دعا نخواست بر امّت، زبان تو
جدّت اگرچه لایق وصف خلیل شد
شد واژهٔ حبیب سزاوار جان تو
بر اسب باد بود سلیمان، ولی نداشت
تیری که داشت لیلة الاسری کمان تو
موسی اگر برای تکلّم به طور رفت
شد آسمان هفتم حق، میزبان تو
با گردباد خاک، اگر آسمان رود
کی میرسد به پلهای از نردبان تو؟
نورت چو آفتاب در آفاق جلوه کرد
از سینهات مکارم اخلاق جلوه کرد...
کردیم در حریم تو دست دعا بلند
ای آنکه هست مرتبهات تا خدا بلند
بر دامن شفاعت تو چنگ میزند
دستی که کردهایم به یا ربنّا بلند
خورشیدی آنقدر که به جسمت نمانده است
حتی نسیم سایۀ کوتاه یا بلند
همراه دستههای گل یاس، میشود
نام تو از صلابت گلدستهها بلند
کفر ازهراس موج تو نابود میشود
هرچند چون حباب شود از هوا بلند
این جمع را بگو که به تحقیر کم کنند
از پشت حجرههای جهالت صدا بلند
حتی خیال دوری اگر بال گسترد
حنانهایم و نالۀ ما در قفا بلند
ما را به حال خویش مبادا رها کنی!
این کار را -همیشۀ رحمت- کجا کنی؟...
با آنکه خلقت است طفیل امیریات
دم میزنی به نزد خدا از فقیریات
حتّی به کودکی ز خدا جلوه داشتی
خورشید، خانه داشت به دندان شیریات
با آنکه تاج و تخت سلیمان هم از خداست
معراج میرویم ز فرش حصیریات
کمتر به شرح سورهٔ هود آستین گشا
میترسم آیهها ببرد سمت پیریات
آفاق را چو آیهٔ انفاق زنده کرد
از پابرهنگان خدا دستگیریات
با آنکه ناز میدمد از سر بلندیات
شوق نماز میچکد از سر به زیریات
کوری چشم سامری از جنس نور هست
هارونترین وصّی خدا در وزیریات
وقتی سخن ز لطف بهار ولی شکفت
بر غنچهٔ لبان تو نام علی شکفت
دنیا شنید نام علی را بهار شد
چابکترین غزال فضیلت شکار شد
با آنکه آفتاب تو سایه نداشتهست
خورشید آن امام تو را سایهوار شد
از چشمۀ حماسۀ تو آب خورده بود
برقی که میهمان تب ذوالفقار شد
آری برای مرحب و عمرو بن عبدود
حتی شکست خوردن از او افتخار شد
هر چند برکه بود در آغاز خود غدیر
جوشید و رودخانه شد و آبشار شد
آن صبح بر محاسن او خون نشسته بود؟
یا باغ یاس چهرۀ او لالهزار شد؟
شمشیر را به فرق عدالت نشاندهاند
چیزی مگر ز مزد رسالت نخواندهاند؟
آنجا که جلوههای شب قدر پر گشود
اوصاف کوثر تو در آفاق رخ نمود
در شرق آسمانی پهلوی دخترت
خورشید بوسههای تو گرم طلوع بود
وقتی که عطر فاطمه آهنگ باغ داشت
شوق قناری لب تو داشت این سرود:
بر روشنای خانۀ هارون من سلام
بر دامن طلوع حسین و حسن درود
حتماً پس از تو دختر تو داشت احترام!
حتماً مدینه فاطمه را بعد تو ستود
یک مژدۀ تو فاطمه را شاد کرده بود:
تو زود میرسی به من ای بیقرار، زود
این چند روزِ دختر تو چند سال بود
دلتنگ نام تو ز اذان بلال بود
باغ تو با دو یاسمن آغاز میشود
با غنچههای نسترن آغاز میشود
آری، بقای دین تو با همت حسین
در شور نهضت حسن آغاز میشود
آیات از عقیق لبش شهره میشود
راه حجاز از یمن آغاز میشود!
در صبح صلح او که پر از عطر کربلاست
هفتاد و دو گل از چمن آغاز میشود
صلحش اگر چه ختم نمیشد به ساختن
از هرم طعنه سوختن آغاز میشود
این غصه بعد مرگ به پایان نمیرسد
این داغ، تازه از کفن آغاز میشود
آنقدر تیر بوسه به تابوت میزند
تا خون ز صفحۀ بدن آغاز میشود
آری تنی که از اثر زهر شد کبود
ای کاش در کنار مزار تو دفن بود
ما ماندهایم و معنی مکتوم این کتاب
ما ماندهایم و مستی معصوم این شراب
تا هفت پرده راز حسینت عیان شود
گفتیم هفت مرتبه تکبیر با شتاب
پایین ز منبر آمدی، آغوش واکنان
یعنی دلت نداشت به هنگام گریه، تاب
این نور از تو بود که بر شانهات نشست
جز آفتاب جای ندارد بر آفتاب...
حتی به وقت مرگ اجازه ندادهای
از سینهات جدا شود آن عطر و بوی ناب
حالا نگاه کن که ز صحرای کربلا
اینگونه، دختر تو، تو را میکند خطاب:
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست»
نامت هزار مرتبه از قلب و جان گذشت
آری مگر ز یاد خدا میتوان گذشت؟
هر تازه لقمهای که به دست فقیر رفت
از سفرۀ کرامت این خاندان گذشت
حتی منارهها همه در وجد آمدند
وقتی که نامت از سر باغ اذان گذشت
دیگر چگونه بین زمین تاب آوری؟
وقتی بُراقت از سر هفت آسمان گذشت
در اشتیاق روی تو از جان گذشتهایم
«دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت»
دیدیم بستر تو و گفتیم که چه زود
باید ز پیش آن پدر مهربان گذشت
گیرم که باغ زنده بماند در این خزان
آخر چگونه میشود از باغبان گذشت؟
چون حمزه تا همیشه کنار اُحُد بمان
آه ای پدر کنار یتیمان خود بما
شاعر/ جواد محمد زمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺رباعی
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست
از داغ غم تو قلب آهن شد آب
آه از دل ذوالفقارِ مولا برخاست
شاعر/ غلامرضا شکوهی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.15M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ زمزمه
چه خاکی شد سر همه عالم
زمین و آسمون شده ماتم
شب عزای حضرت خاتم
امون از این غم
دوباره ماتمی رسید از راه
بلند از نهاد عالم آه
برای غربت رسول الله
امون از این غم
🔸به سینه داره میزنه مولا
زبون گرفته حضرت زهرا
داری میری و بعد تو بابا
امون از این شهر
بعد پیمبر از شب دوم
برای عرض تسلیت مردم
آوردن اینجا جای گل هیزم
آتیش به پا شد
دَر خونه تو شعله ها افتاد
پیچید صدای ناله و فریاد
همون جا بود که فاطمه جون داد
آتیش به پا شد
🔸صدا می زد یا ابتا دیدی
که زهراتو چطوری آزردن
طناب به دستای علی بستن
غریبونه کشون کشون بردن
شعر و سبک/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
620.2K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺سنتی/ نوحه
ای كه گشته همه عالم پريشانت
جان زهرا و علی، جان به قربانت
🔸مرثيه خوانيم بهر تو جانان
هم ناله ايم با بوذر و سلمان
🔹پای غم تو می گرييم امشب
با حسن و با حسين و زينب
واويلا يا اباالزهرا...
بعد از تو فاطمه ات بی كس و يار است
بين امواج مصائب گرفتار است
🔸هم خانه اش را می زنند آتش
هم نمی رسد كس به فريادش
🔹در برابر چشم مرتضی
بين ديوار و دَر افتد از پا
واويلا يا اباالزهرا...
شعر و سبک/ اکبر خلیفه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
597.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ زمینه
توی چشمامون میزنه بارون
دیگه زهرا، خداحافظ، میمیرم دلخون
🔸بعد من از این مدینه
دل علی شاکی میشه
توی همین کوچه یه روز
چادر تو خاکی میشه
🔹دارم میرم از این دنیا - دلم می گیره ای زهرا
که فاطمیه تو راهه، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
می زنی پرپر جلوی حیدر
جای خونِ، تو میمونه، روی میخ در
🔸برای عرض تسلیت
می بینی با خنده دارن
به جای گل در خونت
آتیش و هیزم میارن
🔹میمونی وقتی که تنها - میگی کجایی ای بابا
بیا که محسن رو کشتن، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
منم و غمها علی و زهرا
قراره ما، توی گودال، روز عاشورا
🔸به روی سینه حسین
انگاری چشمام میبینه
یکی با خنجری میاد
به روی سینه اش میشینه
🔹تو قتلگاه میشه غوغا - که نیزه ها میره بالا
میشه حسین من بی سر، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
شعز و سبک/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |