#میثاق_با_امام_شهدا
#استکبار_ستیزی
#مقاومت_اسلامی
#وحدت_اسلامی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر
خیمه برپا مکن به دشت سکوت
با دلِ همچو لاله شو راهی
مثل بلبل ترانه ای سر کن
در تمنایِ باغِ آگاهی
جامه از تار و پودِ عبرت پوش
که جهان دام غفلت رنگ است
دلِ چون شیشه را نگهبان باش
دامن ظلم شب پر از سنگ است
تا بگوید زمانه گاهی از
بیم چاله، به چاه می افتد
گاه تاریخ در تب غفلت
پی بیراهه راه می افتد
گاه یک لحظه سهل انگاری
خود شروع هزار و یک سختی ست
گاه یک انتخاب از سر جهل
باعث هشت سال بدبختی ست
گاه صد نسخه میدهند اما
نسخه ها هیچ یک موثر نیست
گاه تدبیر، عین تزویر است
چون اساسش هوالمدبر نیست
حاصل گوشه گیری مردان
میشود سلطۀ مُخَنس ها
وای اگر یاری علی نکنیم
کار افتد به دست اشعث ها
انقلاب آن حقیقت ناب است
که فراتر زِ فهم دولت هاست
دولت آخر تمام خواهد شد
ولی این انقلاب پابرجاست
عمرِ دولت چهار سالِ تمام
انقلاب، عمر نوح را دارد
میشود چون زمینه سازِ ظهور
تازه فتحُ الفتوح ها دارد
انقلاب آن حقیقتِ ناب است
که ندارد در این زمانه شبیه
باغِ سبزی که جرعه مینوشد
دائم از چشمۀ ولی فقیه
آنکه از صولتش به هول و هراس
جبهۀ ظلم و جور و خودکامی ست
قدرتِ فوقِ هر اَبَر قدرت
قدرتِ انقلابِ اسلامی ست
در حوادث وَلیِّ ما نه فقط
چاره در آن زمینه خواهد کرد
حفظ اصلِ نظام اگر باشد
رهبر از خود هزینه خواهد کرد
یکی از حرف هایِ او این است
ای جوانمردهایِ تازه نفس
به تلاشِ شماست بر سرکار
دولتِ انقلابی آید و بس
بعد از آن هم شکوه و شوکتِ ما
همه از همتِ شهیدان است
از دل آذر، برونسی، زین الدین
از علمدار، کاوه، چمران است
شب سرانجام رَخت بربندد
صبحِ لبریزِ روشنا قطعی ست
لحظه ای شک به سینه راه مده
وعدۀ نصرتِ خدا قطعی ست
روزگاری رسد که ظلم و ستم
به فلسطین نمی شود تحمیل
بیست سالی فقط زمان باقیست
تا رسد روزِ مرگِ اسرائیل
چون که ما پیروانِ زهراییم
نسلِ زهرا همیشه پیروز است
مثلِ روز است روشن این باور
که علی آفتابِ هر روز است
نان نخورد و نهاد نان هر شب
سفرۀ خالیِ فقیران را
با دعاهایِ مادرانۀ خود
تربیت کرد نسلِ شیران را
عملیات هایِ ما در جنگ
شد موفق به رمزِ یا زهرا
در شبِ حمله قلبِ رزمنده
سخنی تازه داشت با زهرا
هر شهید انتخابِ زهرا بود
دم آخر به دامنش سر داشت
که به جایی رسید اگر هرکس
همه را از دعایِ مادر داشت
همه را مادر آن شبِ آخر
یک به یک تا سحر دعا کرده ست
به گمانم که شیعه را حتی
بین دیوار و در دعا کرده ست
خسته بود از مدینه خسته نبود
از دعاها برایِ هر فرزند
گرچه شب هایِ آخرِ عمرش
خون و خون آبه ها نیامد بند
مادر از شعله ها رهایی یافت
در و دیوارِ خانه باقی بود
مادر از دردِ شانه راحت شد
قصۀ تازیانه باقی بود...
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
در پی حفظ حریم خویشتن
مرد باید پشت در آید نه زن
هیچ دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در؟
دید مولایش علی تنها شده
خانه اش محصور دشمن ها شده
بر دفاع شوهرش فردی ندید
بین آن نامردها مردی ندید
گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یار خود گردد سپر
من که تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیشمرگ حیدرم
فاطمه تنها طرفدار علی است
در هجوم دشمنان یار علیست
آن که باشد مرد این سنگر منم
اولین قربانی حیدر منم
چشم پوشیدم ز جان خویشتن
ای مغیره هر چه میخواهی بزن
این در کاشانه، این پهلوی من
این غلاف تیغ این بازوی من
کافران دست خدا را بسته اید؟
بازوی مشکل گشا را بسته اید؟
هر چه هتک حرمت از حیدر کنید
هر چه بر او ظلم افزون تر کنید
من امیرالمومنین می خوانمش
پیشوای مسلمین می دانمش
دید دشمن فاطمه (س) جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش کینه دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت...
وای من! شد در حریم کبریا
آیه ای از سورهء کوثر جدا
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
با ولای تو نوشتند نجات ما را
با تو امروز نداریم غم فردا را
پس نگیر از لب ما خواهش "یا زهرا" را
انقلاب تو گرفته است همه دنیا را
امت واحده محتاج تو و یاری توست
شور بیداری اسلام ز بیداری توست
از تو ما یاد گرفتیم که رحمت باشیم
اهل بنده شدن و اهل عبادت باشیم
در خوشی های زمان یاد قیامت باشیم
همه جا گوش به فرمان ولایت باشیم
چیست فرمان ولایت؟ همه با هم بودن
همه در دایره فاطمه باهم بودن
ای به زخم رخ و پهلوی تو اکرام و سلام
ای که خون پسرت گشته قوام اسلام
از علی و غم او تو سخن آغاز نما
سفره درد غریبانه خود باز نما
غم علی، غصه علی، ناله علی، آه علی
نور الله علی، شمس علی، ماه علی
اول و آخر معراج علی، راه علی
پهلویم داد شهادت، ولی الله علی
خوشترین درد علی، خسته ترین مرد علی
به زمین خوردن من نیز صدا کرد: علی
شاعر/ علی اکبر لطیفیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مدح_امیرالمؤمنین علیه السلام
اسدالله غالب است علی
به خداوند، داده دست علی
مرد جنگ است، رهبر است علی
کی خورد در جدل شکست علی!
«یک تنه جان نثار آن یارم
از علی دست بر نمی دارم»
منم آن نور لم یزل که به من
أحسن الخالقین بگفت: أحسن
منم أُم الحسین، أُم حسن
چه هراسم ز حمله دشمن
«هوشیارم، بصیر و بیدارم
از علی دست بر نمی دارم»
منم آنکه عزیز حق شده است
بوسه بر دست من نبی زده است
سوره نور بر من آمده است
شهر بی فاطمه بلاکده است
«دهر روشن بود ز انوارم
از علی دست بر نمی دارم»
دو امانت که عترت است و کتاب
هر دو از من گرفته جلوه ناب
فاش ای شیعه فاطمی آگاه
می دهم بر زنان پیام حجاب
«از بدان زمانه بیزارم
از علی دست بر نمی دارم»
آسمانیست نام و منصب من
یا الهی ست ذکر هر شب من
انقلاب است درس مکتب من
بعد از این فاطمه است، زینب من
«چه غم از مرگ، من حسین دارم
از علی دست بر نمی دارم»
می کِشم ظلم و جور امت را
می پذیرم غم و مصیبت را
تا حمایت کنم ولایت را
من به جان می خرم شهادت را
«پاسدارِ جهاد و ایثارم
از علی دست بر نمی دارم»
چه نیاز علی به توصیف است
او شرف آفرین تشریف است
قدرتش را به غیر تحریف است
مرگ زهرا ادای تکلیف است
«گله مند از مهاجر، انصارم
از علی دست بر نمی دارم»
بهر احیای حق بود این جنگ
امتدایش انیس کوچه تنگ
یاس حیدر شده ست نیلی رنگ
من دفاع می کنم از این فرهنگ
«خود طبیبم اگرچه بیمارم
از علی دست بر نمی دارم»
نانجیبان که یاغی و پستید
به پلیدان دهر پیوستید
این چه طغیان بود، مگر مستید؟
ریسمان گردن علی بستید
«شاکی از ظلم و جور اشرارم
از علی دست بر نمی دارم»
شاعر / ولی الله کلامی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله عليها
باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبود
ارتزاق آفتاب از روی عالم تاب اوست
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود
در دل امواجِ طوفان زایِ اقیانوسِ دهر
فُلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود
قامت یکتا پرستانی همانند علی
زیر بار غم دوتا می شد اگر زهرا نبود
دست حبل الله را بستند ره پویان کفر
فتنه بیش از این به پا می شد اگر زهرا نبود
پهلویش بشکست تا بتخانه را درهم شکست
سامری صاحب لوا می شد اگر زهرا نبود
گرچه خود پرپر شد اما داد بر قرآن حیات
محو، دین مصطفی می شد اگر زهرانبود
شاعر/ محمود تاری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله عليها
توان واژه کجا و مدیح گفتن او
قلم، قناری گنگیست در سرودن او
کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست
کُمیت معجزه لنگ است پیش تُوسن او
چه دختری، که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکِشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
شاعر/ غلامرضا شکوهی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
لاله ها پژمرد بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ ، مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانه بی فاطمه
بانوی آن خانه کس بجز زینب کبری نبود
روی سیلی خورده زهرا شهادت میدهد
از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانه کفار را آتش
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا ، یا نبود ؟
ای جنایت کار ، ای بیدادگر ، رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجز ذوی القربی نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا ، ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺تقدیم به شهدای آتشنشان پلاسکو و دریادلان نفتکش سانچی
که میان دود و آب و آتش و آوار، عاشقانه پر کشيدند
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با دَر رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود
شاعر / حسن لطفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
ببین می توانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جانی بمان
زمین گیر من، آسمانی، بمان
«اگر می شود می توانی بمان»
تو نیلوفرانه ترین یاس شهر
وجود تو کانون احساس شهر
دعا گوی هر قدر نشناس شهر
نکش دست از دست دستاس شهر
«نباشی، چه آبی چه نانی بمان»
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شد ماجرای سپر ماندنت
چه شد پای حرف پدر ماندنت
پس از غصه ی پشت دَر ماندنت
«ندارد علی همزبانی بمان»
برای علی بی تو بد میشود
بدون تو غم بی عدد میشود
نرو که غرورم لگد میشود
و این سقف، سنگ لحد میشود
«تو باید غمم را بدانی بمان»
چرا اشک را آبرو میکنی
چرا چادرت را رفو میکنی
چرا استخوان در گلو میکنی
چرا مرگ را آرزو میکنی
«چه کم دارد این زندگانی بمان»
شاعر/ حامد خاکی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
دیگر کسی نمی زند از بیتِ ما دری
از من غریبتر نتوان یافت مادری
سلمان هم از عیادت من پا کشیده است
ای مرگ، لااقل تو به زهرا بزن سری
چون شمع، آب گشته ام از آتش فراق
دیگر نمانده از من مظلومه پیکری
ای کاش بهر یاری ما بود حمزه ای
ای کاش یار شیر خدا بود جعفری
جز من میان آن همه اولاد انبیا
دنیا ستم نکرده به دخت پیمبری
تا گشته است دور زمان، چشم روزگار
مثل علی غریب ندیده است رهبری
جز من به پیش دیده ی گریان همسرش
نقش زمین نگشته در خانه همسری
پهلویم از فشار شکست و نداشتم
جز محسنم به پشت در خانه یاوری
من دخت مهربانیم و روی صورتم
مانده است جای سیلی دیو ستمگری
«میثم!» هنوز داغ پدر بود بر دلم
بگذاشتند بر جگرم داغ دیگری
شاعر / غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
بعد از پدر، به فاطمه دشمن امان نداد
و ز مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد!
زهرا ندید محسن و گلچین روزگار
گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد!
میخواست با پسر بدهد جان به پشت در
اما چو بی کسی علی دید، جان نداد!
در کوچه خواست تا که شود حامی علی
دردا که تازیانه ی دشمن امان نداد!
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد!
شاعر/ قاسم ملکی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
ای تکیه گاه شانه ی بی یاورم مرو
ای بوسه گاه زخمی بال و پرم مرو
بر زندگی ساده ی نه ساله رحم کن
من التماس می کنمت، همسرم مرو
روز مرا چو چادر خاکی سیه مکن
ای قبله گاه نور بیا از حرم مرو
دستم به دامنت، قسمم را قبول کن
زهرا به حق اشک دو چشم ترم مرو
خیبر شکن ببین که به زانو در آمده
بی تو غریب می شوم، ای همسرم مرو
باور نمی کنی که بدون تو بی کسم
کی می شود جدایی تو باورم مرو
سنگ صبور من، بروی بهر درد دل
سر تا کمر به چاه فرو می برم مرو
تَبت یَداه، آنکه ز ساقه تو را شکست
یاس کبود من، گل نیلوفرم مرو
زینب شبی لبش در گوشت نهاد و گفت
کردم دعا که خوب شوی، مادرم مرو
شاعر/ قاسم نعمتی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |