#اشعار_کاربردی
دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای زعنایت رها مکن
من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم
ای آشنا مفارقت از آشنا مکن
تنها بود به دست تو طومار جرم من
این مشت بسته را به بر خلق وا مکن
درمان درد من نبود غیر درد عشق
این درد را ز لطف بیفزا دوا مکن
در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است تو ترک عطا مکن
خواهی اگر ز لطف به من اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن
نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا قبول کن همگان را سوا مکن
عمری به زخم تیر بلا سینه ام بسوز
آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت #امام_جواد علیه السلام، تسلیت
🔺رباعی
دلخسته و بی شکیب بودن سخت است
هم صحبت نانجیب بودن سخت است
هر مرد غریب مأمنش خانه اوست
در خانه خود غریب بودن سخت است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
شاعر/ پروانه غریبی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_جواد علیه السلام
در وجود تو جود را ديدم
جلوه های سجود را ديدم
تشنه بودم تو را صدا زدم و
مهربانی رود را ديدم
در نگاه تو فصل بارانِ...
...آسمانِ كبود را ديدم
تو جواد الائمه ای حتی
در نبود تو بود را ديدم
دست هايت سخاوت محض است
با تو الطاف زود را ديدم
با نگاهی به آسمانِ بلند
پيش پايت قعود را ديدم
«حضرت عشق دست جود خدا
يا علی اكبر امام رضا»
دل شكسته دعا كه می خواهد؟
گريه ی بی صدا كه می خواهد؟
گريه كردن برای تو خوب است
ور نه اين گريه را كه می خواهد؟
هر كرم خانه ای كه باز شود
لا اقل يك گدا كه می خواهد؟
حرمت را خدا به عالم داد
تا ببيند شفا كه می خواهد؟
از روی گنبد تو جار زدند
فيض بی انتها كه می خواهد؟
تا زمين، كاظمين را دارد
جنت كبريا كه می خواهد؟
«من گدای دخيل تا ابدم
راه باب الجواد را بلدم»
چشم هايت همين كه تر می شد
خون لب هات بيشتر می شد
همسرت هم سرت بلا آورد
هم برای تو درد سر می شد
كف زدن ها عذاب می دادند
نفسی را كه مختصر می شد
شك ندارم كه استخوانت سوخت
بدنت داشت شعله ور می شد
كاش جای صدای بی اثرت
زهر جانسوز بی اثر می شد
صورتت روی خاك و در نظرت
ياد گودال جلوه گر می شد:
«در سر بامی و سر تو نرفت
چكمه ای روی پيكر تو نرفت»
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_جواد علیه السلام
خون شد از غم دلِ خدا جویم
درد بسیار و نیست دارویم
می فشانم سرشک و می گویم
یا جواد الائمه ادرکنی
سینه ای پُر شرار دارم من
دل و جانی فکار دارم من
دو جهان با تو کار دارم من
یا جواد الائمه ادرکنی
روزگارم ز غم تباه شده
قلبم از معصیت سیاه شده
راهِ من منتهی به چاه شده
یا جواد الائمه ادرکنی
خسته و دلشکسته و زارم
گره افتاده است در کارم
جز به کویت کجا پناه آرم؟
یا جواد الائمه ادرکنی
ای که روح عبادتی مارا
عذر خواهِ قیامتی مارا
جانِ زهرا عنایتی مارا
یا جواد الائمه ادرکنی
تشنه ام تشنه بر من آب بده
گنهم را ببر ثواب بده
به گدای درت جواب بده
یا جواد الائمه ادرکنی
دردِ من را دوا کنی چه شود؟
حاجتم را روا کنی چه شود؟
قسمتم کربلا کنی چه شود؟
یا جواد الائمه ادرکنی
عزت عالمین میخواهم
نجف و کاظمین میخواهم
طوفِ قبر حسین میخواهم
یا جواد الائمه ادرکنی
من که چون شمع بر فروخته ام
از غم غربت تو سوخته ام
چشم بر رحمتِ تو دوخته ام
یا جواد الائمه ادرکنی
همسرت کرد نامراد تورا
ساخت مسموم از عناد تورا
ای که خوانده پدر جواد تورا
یا جواد الائمه ادرکنی
شاعر/ سیدرضا مؤید
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_جواد علیه السلام
لطف تو بیواسطه، دریای جودت بیکران
عالمی از فهم ابعاد وجودت ناتوان
صورت و سیرت... نه اصلاً عمرت از مضمون پر است
ماه گندمگون! غریب خانه! مولای جوان!
چاههای خشک با دست تو جوشان میشدند
ای نگاهت مثل چشمه! ای دلت آتشفشان!
روز حسرت هیچکس حسرت نخواهد خورد تا
بخشش ابنالرضایی تو باشد در میان
داستان عمر تو کوتاه بود اما نبود
لحظهای تاریخِ نور از ردّ پایت بینشان
یوسفی اما عزیز خانهات هم نیستی
یا سلیمانی که شأنش را نمیفهمد زمان
دوستانت بیوفایی... دشمنانت خون دل...
آشنای طعنهای از کودکی... از این و آن
نامتان را شیعیان گاهی به قصد... بگذریم
ما چنین گفتیم تا وا شد دهان دیگران
از قضا من هم جواد بن الرضایم گرچه باز
بین ما فرق است مولا از زمین تا آسمان
شاعر/ محمدجواد الهیپور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را
زدم تنهای تنها ناله های آخر خود را
درون شعله همچون شمع سوزان آتشی دارم
که آبم کرده و آتش زدم پا تا سر خود را
قفس را در گشوده، صید را آزاد بگذارید
که در کنج قفس نگذاشت جز مشتی پر خود را
کنیزان لحظه ای آرام، شاید بشنوم یکدم
صدای نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را
لبم خشکیده یارم گشته قاتل حجره در بسته
مگر با قطره اشکی تر نمایم حنجر خود را
بزن کف، پایکوبی کن، بیفشان دست، امّ الفضل
که کشتی در جوانی شوهر بی یاور خود را
بیا و این دم آخر به من ده قطرۀ آبی
که خوردم سال ها خون دل غم پرور خود را
چه گوئی ای ستمگر در جواب مادرم زهرا
اگر پرسد چرا لب تشنه کشتی شوهر خود را
اجل بالای سر، من در پی دیدار فرزندم
گهی بگشوده ام گه بسته ام چشم تر خود را
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
قدمش ناگهان شتاب گرفت
طرفش رفت و ظرف آب گرفت
آب را بر روی زمین تا ریخت
در همان لحظه قلب زهرا ریخت
روضه کوتاه نکته سر بسته
حجره تاریک حجره در بسته
جگری رفته رفته سم می خورد
قصۀ تازه ای رقم می خورد
عرش را ناله ای تکان می داد
تشنه ای روی خاک جان می داد
زهر بی تاب کردش از داخل
سوخت تا آب کردش از داخل
مثل اکبر شده ولی بهتر
ظاهر جسمش از علی بهتر
این جوان آن جوان تفاوت داشت
زخم زهر و سنان تفاوت داشت
این جوان پیکرش که سالم بود
جگرش نه سرش که سالم بود
موقع دفن لااقل سر داشت
بدنش می شد از زمین برداشت
به تنش پای نیزه باز نشد
در نهایت عبا نیاز نشد
بگذرم؟ نگذرم؟ نمی دانم
وسط چند روضه حیرانم
تا بفهمم گریز آخر را
می روم بیت های دیگر را
تشنه در آفتاب بنویسم
از زبان رباب بنویسم
آدم تشنه تار می بیند
همه جا را بخار می بیند
بدتر اینکه غبار هم باشد
یک بیابان سوار هم باشد
تازه حالا حساب کن دورش
چند تا نیزه دار هم باشد
در میان هجوم نامردان
خواهری بی قرار هم باشد
و ببیند که تیر با لبخند
باز کرده هزار و نهصد و چند...
شاعر/ علی زمانیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
لب تشنه بود، تشنه ی یک جرعه آب بود
مردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشه ی حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود
از بسکه شعله ور شده بود آتش دلش
حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود
در ازدحام و هلهله ی نا نجیب ها
فریاد استغاثه ی او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد
هر چند آب دادن تشنه ثواب بود
آخر شبیه جد غریبش شهید شد
آری دعای خسته دلان مستجاب بود
غربت برای آل علی تازگی نداشت
در آن دیار کشتن مظلوم باب بود
اما فدای بی کفن دشت کربلا
آلاله ای که زخم تنش بی حساب بود
هم نعل تازه بر بدنش ردّ پا گذاشت
هم داغدیده ی شرر آفتاب بود
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمیشود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریههات هیچ مدارا نمیشود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمیشود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گرهات وا نمیشود
گیسو مکش به خاک؛ دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمیشود
با ضرب دست و پا زدنت طشت میزنند
جز هلهله جواب مهیا نمیشود
با غربتی که هست تو غارت نمیشوی
نیزه به جای جای تنت جا نمیشود
خوبیِ پشتبام همین است ای غریب!
پای کسی به سینه تو وا نمیشود
شاعر/ علی اکبر لطیفیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا میزد
شرار زهر ز یکسو، لهیب غم یکسوی
به جان و پیکرش آتش، جدا جدا میزد...
صدای نالۀ وِی هی ضعیفتر میشد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا میزد
برون حجره همه پایکوب و دستافشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
ستاده بود و جواد الائمّه جان میداد
از او بپرس که زخم زبان چرا میزد
شاعر/ علی انسانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
شاعر/ فاطمه معصومی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
افتاده بين حجره و آبش نمی دهند
می گويد آب آب و جوابش نمی دهند
اين قوم جاهلی که به دست امام خويش
آب از برای کسب ثوابش نمی دهند
حاجت به آبِ روی زمين ريختن نبود
يک رو به قبله را که عذابش نمی دهند
از بسکه کف زدند و شده هلهله به پا
ماندم درون خانه عروسی است يا عزا
در کودکی ای آنکه زدی مشت بر زمين
حالا به جاش آمده زهرا بيا ببين
تو از شنيده های غمش قد خميده ای
اکنون ببين هرآنچه که قبلا شنيده ای
در پشت درب بسته ی حجره نشسته است
يك مادری كه خسته و پهلو شكسته است
مادر تلاش كرد ولی درب بسته را
دست شكسته اش نتوانست وا كند
اين پشت در نشسته يا افتاده از نفس
دستش بلند شد پسرش را دعا كند
می گفت ای خدا نكند مثل كربلا
اين بار هم كسی سری از تن جدا كند
آمين فوج فوج كبوتر بلند شد
تا سايه ای برای تنت دست و پا كند
لب تشنه، دست وپا زده است مانده بی پناه
اين حجره جلوه ايست ز گودال قتلگاه
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
گره بی کسی تو به خدا وا نشود
نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما
هیچ کس همقدم زینب کبری نشود
به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید
مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود
پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی
مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود
جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند
جگر سوخته با خنده مداوا نشود
قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت
گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود
جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز
دید تشییع تن خسته مهیا نشود
شاعر/ جواد حیدری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
تا آه سینه سوزی، از قلب من برآید
هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید
بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم
پیوسته از لبم جان جای سخن برآید...
از بیوفایی یار، این بود قسمت من
من گریهکن بمیرم، او خندهزن برآید
دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم
ای مرگ همتی کن تا جان ز تن برآید
امروز بین حجره، فردا کنار کوچه
فریاد غربت من از این بدن برآید
نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من
هم ساختن به آتش، هم سوختن برآید
از بسکه رفتم از تاب، از بسکه گشتهام آب
فریاد آه آهم از پیرهن برآید
جا دارد از غم من هنگام دفن این تن
خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید...
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
تا خدا سیر و سفر داشت همهشب، وَز اشک
غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند...
هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس
او دعا کرد و ملائک اثرش را دیدند...
همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند
سائلان بخشش دُرّ و گهرش را دیدند...
عمر او آینۀ عمر کم زهرا بود
در جوانی همه شوق سفرش را دیدند
دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم
شعلههای جگر شعلهورش را دیدند
هرکه پروانۀ شمع غم او شد، هر شب
عرشیان سوختن بال و پرش را دیدند...
شاعر/ سیدهاشم وفایی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_جواد علیه السلام
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بیامام شد
دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت
آنقدر اشک ریخت که چشمش تمام شد
جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام
در بارش ملائکه خود، بار عام شد
تا سایهبان شود به تن زهر دیدهاش
خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد...
آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد
آن روز ذوالفقار علی در نیام شد
آتش نشست در جگر کربلاییاش
یعنی به رسم خون خدا تشنهکام شد...
شاعر/ عباس احمدی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
183.2K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه، شور
جوون امام رضا - می زنه دست و پا
میون حجره ی - غم و اندوه و بلا
🔸ذکر لبش یا زهرا / نفسش نمیاد بالا
جگرش داره می سوزه / میگه کجایی بابا
🔹بابا ببین دارم میمیرم
بابا دارم آتیش مگیرم
بابا دیگه از عمرم سیرم
مولا یا جوادَ الائمه...
لحظه ی آخره - با حال مضطره
ذکر لبش فقط - بیا بیا مادره
🔸به من جسارت کردن / در و به روم می بندن
نمیدن قطره آبی / به حال من می خندن
🔹مادر از بی وفایی خستم
مادر بار سفر رو بستم
مادر به شوق پرواز هستم
مولا یا جوادَ الائمه...
رو بام خونه ی آقا - سه روزه کبوترا
سایه شدن واسه - گل امام رضا
🔸یه روز رو خاک صحرا / ظهر عطش، عاشورا
به زیر آفتاب مونده / تن حسین زهرا
🔹ای وای جدا شد از سر پیکر
ای وای جلو چشای مادر
ای وای به حال زار خواهر
ارباب، حسین غریب مادر...
شعر و سبک/ داوود قاضی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
141K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ نوحه
سلام نور دیده ی رضا
سلام بر تو معدن سخا
یا جوادَ الائمه دستمو
تو بگیر از محبتت آقا
🔸عشق تو تقدیرم - من براتو می میرم
درمون دردام و از - دستای تو می گیرم
یا جواد ابن الرضا...
توو اون لحظه های آخری
توو خونه نداشتی یاوری
روی خاک افتادی تو بی گناه
میون حجره یاد مادری
🔸تشنه لب جون دادی - سه روز رو بام افتادی
چی کشید اون لحظه تا - شنید امام هادی
یا جواد ابن الرضا...
آقا این دلم پر از غمه
یه بغضه که توی سینمه
شبا می باره این دو چشم من
آخه چند روز دیگه محرمه
🔸روزی امسالم رو - من از شما می گیرم
من اگه این محرم و - روضه نرم می میرم
یا جواد ابن الرضا...
شعر/ داوود قاضی
سبک/ محسن حنیفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
@Soozosaz - سوز و ساز.mp3
572.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه
باب المراد دنیا، داره تنهای تنها
جون میده بین حجره، پیش چشمای زهرا
🔸ای وای/ یه دنیا غم داره
ای وای/ تو خونش بی یاره 2
🔹امشب عزاداره کل دنیا 2
تسلیت یا علی موسی الرضا 2
دنیام عذابه مادر، دلم بی تابه مادر
این لبای خشک من، تشنه ی آبه مادر
🔸مادر/ دیگه زمین گیرم
مادر/ تو غربت می میرم 2
🔹درهای حجره رو که می بندن 2
به دست و پا زدنم می خندن 2
جونی نداره بالم، بابام میاد دنبالم
با لب تشنه یاد، پیکر تو گودالم
🔸ای وای/ سر جسمش دعواست
ای وای/ چرا زهرا اینجاست 2
🔹یه جا صدای عمه زینبه 2
یه جا صدای سم مرکبه 2
شعر و سبک/ محمد بیابانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
139605290708.mp3
787.1K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ نوحه
قلبش پر از ناله و چشماش پر از بارشه
داره رو خاكا مثه زهرا نفس مى كشه
🔸یه جوون كه زندگى و اميد رضاس
يه امام كه گرم نواى واعطشاس
🔹شده ميون بلا / شبيه خون خدا 2
غريب جواد الائمه...
پا مى كشه روى خاک چى به روزش اومده
زهر هلاهل خدا آتيش به جونش زده
🔸يه غريب كه تو خونشم كسى نداره
كسى نيست يه كاسه ى آب براش بياره
🔹امام بى كس من / شده شبيه حسن 2
غريب جواد الائمه...
دريايى از اشک غم باز چشماشو مى گيره
رو خاكا افتاده و چشماش سياهى ميره
🔸داره بين هلهله ها با آه شديد
داره روضه مى خونه واسه سرو رشيد
🔹به ياد يار حسين / علمدار حسين 2
غريب جواد الائمه...
شعر و سبک/ محمد بیابانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
139605290705.mp3
708.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ واحدتند
ميام توی روضه سينه ميزنم به يادش
به اين اميد كه من بی قيمتو بخوادش
با اشک چشمی كه روی گونه ريخته امشب
امام رضا رو قسم ميدم حق جوادش
🔸حق جوادت!
نگير ازم اين اشک و سوز روضه هارو
بازم نيگا كن اين گدای رو سيا رو
خلاصه ميشه حاجتام تو اين يه جمله
يه كاری كن بازم ببينم كربلا رو
كرب و بلا كرب و بلا، اللهم ارزقنا...
حالا كه دست گداييمو دادم نشونش
ميتونم اينو بگم كه هستم روضه خونش
با اشک چشمی كه روی گونه ريخته امشب
امام رضا رو قسم ميدم حق جوونش
🔸حق جوونت!
با سوز دل ميخوام ازت سلطان عالم
يه كاری كن آخر بميرم زير پرچم
خلاصه ميشه حاجتام توو اين يه جمله
منو ببر كرب و بلا امسال محرم
كرب و بلا كرب و بلا، اللهم ارزقنا...
يه آرزو مونده توی سينم خدايی
بشم يه روز با مادرم كرببلايی
منی كه عمری نوكر اين خونوادم
آخه چرا سهم دل منه جدايی
🔸ای كاش به زودی
امام رضا قسمت كنی آقا ببينم
كه زائر صحن يل ام البنينم
به عشق كرب و بلا خودت ميدونی هر شب
توو روضه ها با چه عشقی ميزنم به سينم
كرب و بلا كرب و بلا، اللهم ارزقنا...
شعر و سبک/ میلاد قبایی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
139605290656.mp3
592K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه
چقد سخته که ، تو خونه ی خودم غریبم
چقد سخته که ، بدون یار و بی حبیبم
چقد سخته که ، همسر بد شده نصیبم ۲
🔸کنج حجره / بی کس و تنها افتادم
یه نفر حتی ندارم تا که / برسه به دادم
وای (3) امون از غریبی، ای دل ای دل...
اثر کرده زهر ، داره میسوزه جگر من
میخندن همه ، کنیزا بالای سر من
الهی بیاد ، بابام کنار بستر من ۲
🔸از بی آبی / بی جونمو خشکه لبهام
گریونم و یاد لبهای خشک / و بی جون سقام
وای (3) امون از غریبی، ای دل ای دل...
دم آخری رو خاک حجره پریشونم
یه عمره غمه کرببلاس قاتل جونم
به یاد حسین واسه خودم روضه میخونم ۲
🔸ای بی کفن / جلو چشای مادرت
زیر و رو کردن چقد با نیزه / بدن بی سرت
وای (3) یاحسین یا حسین، جانم جانم...
شعر و سبک/ یاسین زندی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
139605290652.mp3
772.9K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_جواد علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه
دست و پا زدنهاش ، دل می سوزونه
از حالش معلومه آقا ، که نمیمونه
شبیه مادرش آقام ، خیلی جوونه
🔸وای / یه مرد تنها / تنها تو خونشه فقط داره حبیبه
ولی بمیرم / جوادالائمه تو خونه هم غریبه
🔹امونش برید
تو حجره چی دید
دید دارن خنده می کنن
چه مصیبتی کشید
وای وای وای غریب آقام آقام...
نفس نفسای، آخر آقاست
تو حجره تشنه لب شده، غریب و تنهاست
پاره تن رضا و، نور چش زهراست
🔸وای / بغض تو گلوشه / جگرسوزه این صحنه ای که روبروشه
سری به نیزه / میگیره جونشو همین روضه یه گوشه
🔹با دل غمین
ناله داره حزین
پیش چشماش داره میریزه
آب و روی زمین
وای وای وای غریب آقام آقام...
خودم رو دادم، با حرمت عادت
چند وقته که منو آقا، نکردی دعوت
همه دارن میرن، چرا، نیام زیارت
🔸آی / میون مرقد / پر میگیرم میشم کبوتر رو گنبد
تُو صحنت آقا / محاله که پر نزنم تا حرم مشهد
🔹دستم دامنت
دستم و کرمت
با هیچ جایی عوض نمیشه
هوای حرمت
وای وای وای غریب آقام آقام...
شعر و سبک/ محمد رضا رازقی پور
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ سالروز #ازدواج_امیرالمؤمنین_حضرت_زهرا علیهما السلام، مبارک
🔺رباعی
از دور، دو نور، خوش خبر می آیند
مانند ستاره ی سحر می آیند
دست علی و فاطمه در دستِ هم است
این دو چِقَدَر به یکدگر می آیند
شاعر/ مهدی مقیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#ازدواج_امیرالمؤمنین_حضرت_زهرا علیهما السلام
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی كه...
كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه...
نبود هیچ كسی جز خدا، خدایی كه...
نوشت نام تو را، نام اشنایی كه
پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درك خاك مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را
گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را
كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند
ملك ببیند و آنگاه اعتراف كند
كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند
كتاب زندگی ات را مرور باید كرد
مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد
در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حكم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشك علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم
شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری كن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توأیم
هنوز هم كه هنوز است بی قرار توأیم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم
كنار حضرت معصومه در كنار توأیم
فضای سینه پر از عشق بی كرانه ی توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه ی توست
شاعر/ سیدحمیدرضا برقعی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |