eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
305 عکس
157 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند، درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گلها توان خار دارند پرده نشینان طاقت بازار دارند من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از س رتو نیست زیر پا بیفتد شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت علیه السلام، مبارک تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران من زمین‌گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران سامرا قسمت چشمان عطش‌خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران شاعر/ سید حمیدرضا برقعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد به نور ناب نگاه چهارده خورشید وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطّر کرد مرا اسیر غزلهای چشم تو می خواست نگاه روشنتان را کمیت پرور کرد چگونه می شود الطاف بی کران تو را چگونه می شود ای با شکوه باور کرد «خدا اراده نموده که شاعرت باشم همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم» به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه بی حد تفسیر شیعه برکت توست رهین محضر تو فقه اجتهادی ما میان چشم تو آیات فتح را دیديم خروش تو شده روحیه ی جهادی ما و آيه آيه قنوتت ترنّم ملکوت خلوص سجده تو مسلک عبادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امام هادی ما اگر کم از جلوات جلالی ات گفتیم بذار این همه را پای کم سوادی ما شدیم مثل گدایان سامرائی تو مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما «چه می شود که گدایِ گدای تو باشیم چه می شود بپذیری فدای تو باشیم» بخوان زیارت پر محتوای جامعه را بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را بخوان که روح بگیرد ولی شناسی مان بخوان و شرح بده آيه آيه جامعه را نگاه روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَة» بنا نهاده در عالم بنای جامعه را میان عرش و زمین، در تمامی ملکوت ببین تجلّی بی انتهای جامعه را بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان» ببار بر دل من روشنای جامعه را «تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم همیشه در خط مولایمان علی باشیم» بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوائی سامرا باشم چه خوب می شود آقای من شوی تا من تمام عمر در اين آستان گدا باشم مرا اسير خودت کن که با عناياتت ز بندهای تعلق دگر رها باشم نگاه روشنت اعجاز بی حدی دارد طلا و مس نه، نظر کن که کيميا باشم تو خانه دل من را تکان بده شايد... ...در آستانه تو زائر خدا باشم بده برات زيارت که يک شب جمعه کنار قبر شهيدان کربلا باشم شوم دوباره دخيل دو قبر شش گوشه فدائی تو و ارباب با وفا باشم «تمام دار و ندارم همه فدای حسين چه می شود که بميرم شبی برای حسين» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ عید امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، مبارک 🔺رباعی عمریست ‌که ‌دم ‌به ‌دم، علی ‌می ‌گویم در ‌حال ‌نشاط ‌و غم، علی ‌می ‌گویم تا حال ‌علی ‌گفتم ‌و ان ‌شاء الله تا آخر عمر هم، علی ‌می ‌گویم با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام پایی که نیست همره مولا، شکسته باد دستی که نیست یاور آن شاه، بسته باد تکمیل دین از او شد و نعمت از او تمام عید غدیر بر همه یا رب خجسته باد عید غدیر مژده ی جان پرور آورد یعنی خبر ز سلطنت حیدر آورد فرمانروا به هر دو سرا شد بحق علی فرخنده تر از این خبر دیگر آورد دین را کمال نیست به جز با ولای او جبریل این پیام خوش از داور آورد مولا علی است جان دو عالم فدای او مانند وی خدا که را رهبر آورد؟ شاعر / حبیب چایچیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنين! (يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:) خوب می‌دانید در دستانم اينک دست کيست؟ نام او عشق است، آری می‌شناسیدش، علی ست من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم با مددهای علی ابن ابی طالب شدم در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی با خدا گفتم: علی، شب در حِرا گفتم: علی تا پيام آمد بخوان «يا مصطفی»! گفتم: علی هر چه می‌گویم علی، انگار اللّهی ترم مرغ «أَو أَدنی»ييم وقتی که با او می پرم مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ أَیديهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ اليمين » وجه باقی اوست، «إِنّي لا اُحبُّ الآفِلين» دست او در دست من، يا دست من در دست اوست ساقی پيغمبران شد يا دل من مست اوست يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او فکر می‌کردم که من عاشقترينم پيش او دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علی کوثری که ناز او را قلب جنت می‌کشید ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علی رحمةٌ للعالمينم گرد من ديو و پری می‌پرند و من ندارم چاره جز پیغمبری بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوی علی است ريسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است من نبی‌اَم در کنارم يک «نَبَأ» دارم «عظيم» طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم» چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات» هر خط قرآنِ من، توصیفی از سيمای اوست هر که من مولای اويم، اين علی مولای اوست شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت علیه السلام، مبارک می رسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرضِ سلام از راه دور نیستم دور ضریحت! در خیالم بارها- می روم گم می شوم در ازدحام از راه دور بُعد منزل نیست... اما در حرم حالم خوش است گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور! شاعر/ مرضیه عاطفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام علیه السلام سلام الله علیها خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آنجا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دِین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل‌بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... شاعر/ حسین رستمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است چون موسم دمیدن خورشید هفتم است آن فیض لایزال که مشتق ز نور او خورشید آسمان رضا، نور هشتم است آن پرتو جمال خدایی که طور او آیینه‌زار حضرت معصومه در قم است موسای طور قرب که در پیشگاه او صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است بگرفت دست عیسی مریم ولای او کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است دلتنگی‌اش مباد که در غنچۀ لبش لطف شکوفه‌باری باغ تبسم است... نور خدا در آینۀ آفتاب تو حیرت‌فزای دیدۀ افلاک و انجم است عدل مجسمی تو و هر دادخواه را در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است طاعات منکران تو در روز رستخیز آتش‌بیار معرکه مانند هیزم است در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان جایی که آب هست چه جای تیمم است؟ با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم عمری‌ست در بهشت که غرق تنعم است شاعر/ محمد علی مجاهدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 🔺حضرت مسلم علیه السلام #️⃣ هشتگ های مربوطه: 📜 اشعار علیه السلام علیه السلام 🎵 سبکهای عزاداری علیه السلام با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام از حق سلام با دم جان بخش جبرییل بر روح پاک زادۀ آزادۀ عقیل مسلم که بود بر دو ذبیح خدا خلیل مسلم که گشت در ره خون خدا قتیل «مسلم هم او که سینه سپر پیش هر بلاست مسلم که با شهادت او کوفه کربلاست» مسلم که هست خون خدا مدح‌ گسترش مسلم که بود روح ولایت به پیکرش پیش از تمام هاشمیان شد جدا سرش تقدیم آفتاب شده پنج اخترش «او در وفا و عشق ابوالفضل دیگر است سرباز نجل فاطمه سردار بی‌ سر است» اول کسی که رو به حرم از فراز بام با دست بسته داد به مولای خود سلام خونش حلال گشت ولی در مه حرام از او به تیر و نیزه گرفتند احترام «بالای بام از تن او سر بریده شد بر خاک کوچه‌ ها تن پاکش کشیده شد» لب تشنه چون بریده شد از تیغ حنجرش ذکر حسین بود نفس‌ های آخرش از روی بام نقش زمین گشت پیکرش بعد از بدن ز بام سرازیر شد سرش «گویی به چشم دید همان دم ز صدر زین جسم عزیز فاطمه افتاد بر زمین» شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام من پیک عشق هستم و نامه بر حسین اول فدایی حرم خواهر حسین لب تشنه ام ولی نزنم لب به آب ها سیراب می شوم فقط از ساغر حسین گرد و غبار چهره ام امضا نموده است مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟ باید سلام من برسد محضر حسین دلواپسم برای النگوی دخترش دلواپس ربودن انگشتر حسین مثل تنور لحظه به لحظه گداختم نقشه کشیده اند برای سر حسین خولی و شمر از عددی حرف می زنند حرف از دوازده شد و از حنجر حسین روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام تا که علم شود نوک نی منبر حسین پایین پای اکبر او مدفن من است در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین شاعر/ محسن حنیفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 🔺ورودیه کاروان امام حسین علیه السلام #️⃣ هشتگ مربوطه: 📜🎵اشعار و سبکهای عزاداری علیه السلام با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام پرسيد از قبيله كه اين سرزمين كجاست؟ اين سرزمين غمزده در چشمم آشناست اين خاك بوی تشنگی و گريه می ‌دهد گفتند: «غاضريه» و گفتند: «نينوا»ست دستی كشيد بر سر و بر يال ذوالجناح آهسته زير لب به خودش گفت: كربلاست توفان وزيد از وسط دشت، ناگهان افتاد پرده، ديد سرش روی نيزه‌هاست يحيای اهل بيت در آن روشنای خون بر روی نيزه ديد سر از پيكرش جداست توفان وزيد، قافله را برد با خودش شمشير بود و حنجره و ديد در «منا»ست باران تير بود كه می ‌آمد از كمان بر دوش باد ديد كه پيراهنش رهاست افتاد پرده، ديد به تاراج آمده ست مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست برگشت اسب از لب گودال قتلگاه افتاد پرده، ديد كه در آسمان عزاست شاعر/ مريم سقلاطونی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست برمشام جان رسد بوی بهشت به به از این تربت مینو سرشت ماه اینجا واله و سرگشته است وآن شهاب ثاقب از خود رفته است هرکجا نقشی ز داغ ماتم است هرچه ریزد اشک د اینجا کم است باشد از حسرت در اینجا یادها هان به گوش دل شنو فریادها السّلام ای سرزمین کربلا السّلام ای منزل و مأوای ما السّلام ای وادی دلجوی عشق وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق السّلام ای خیمه گاه خواهرم قتلگاه جانگداز اکبرم کربلا گهواره اصغر تویی مقتل عباس نام آور تویی آمدم آغوش خود را باز کن بستر مهمان خود را ساز کن شاعر/ حبیب الله چایچیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 🔺حضرت رقیه سلام الله علیها #️⃣ هشتگ های مربوطه: 📜 اشعار سلام الله علیها سلام الله علیها 🎵 سبکهای عزاداری سلام الله علیها با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای چراغ شب شهادت من ای تماشای تو عبادت من جان من! باز بر لب آمده ای آفتابا! چرا شب آمده ای ای امید دل شکسته ی من ای دوای درون خسته ی من گلوی پاره پاره آوردی عوض گوشواره آوردی نفسم هُرم آتش تب توست جای چوب که بر روی لب توست؟ نگهت قطره قطره آبم کرد لب خشکیده ات کبابم کرد که به قلب رقیّه چنگ زده؟ که به پیشانی تو سنگ زده؟ سیلی از قاتلت اگر خوردم ارث مادر به کودکی بردم تنم از تازیانه آزردند چادر خاکی مرا بردند آفتاب رخم عیان گردید در دو پوشش رویم نهان گردید ابر سیلی به رخ حجابم شد خون فرق سرم نقابم شد شامیان بی مروّت و پستند ده نفر را به ریسمان بستند همه را با شتاب می بردند سوی بزم شراب می بردند من که کوچکتر از همه بودم راه با دست بسته پیمودم نفسم در شماره می افتاد در وجودم شراره می افتاد بارها بین ره زمین خوردم عمّه ام گر نبود می مردم تا به من خصم حمله ور می شد عمّه می آمد و سپر می شد بس که عمّه مدافع همه شد پای تا سر شبیه فاطمه شد شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها امشب خدا دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد من که توان پا شدن از جا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پر درد و جراحتم زخم لب تو زخم لبم را کباب کرد دروازه ی پر از غم ساعات یک طرف ما را یزید وارد بزم شراب کرد در شام، شام دختر تو تازیانه بود عمه تمام خرج سفر را حساب کرد زجری که من کشیده ام از دستهای زجر عکسی کبود از رخ دردانه قاب کرد گفتم نزن که بال و پرم درد می کند اما چه سود خواهش من را جواب کرد من نذر کرده ام که ببوسم لب تو را حالا خدا دعای مرا مستجاب کرد شاعر/ مجتبی عسکری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها خوش آمدی و شدی شمع محفلم بابا مگو چرا شده ویرانه منزلم بابا تو آفتاب منی و ز ابر خون هر بار نگاه می كنی و می بری دلم بابا درست شكل تو بود آن سری كه می دیدم به روی نی همه جا در مقابلم بابا مگر كه عمه به تو گفته از چه خیره شدی به پای خسته و زخم و پر آبلم بابا بهانه ی تو گرفتم طعام آوردند مگر كنند دمی از تو غافلم بابا به روی دامن خود هم دمی مرا بنشان بگو رقیه گل ناز و خوشگلم بابا شاعر/ سید مهدی حسینی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 🔺فرزندان حضرت زینب علیهما السلام اصحاب امام حسین علیهم السلام #️⃣ هشتگ های مربوطه: 📜 اشعار علیهما السلام علیهم السلام علیهم السلام 🎵 سبکهای عزاداری سینه‌زنی_فرزندان_حضرت_زینب علیهما السلام سینه‌زنی_اصحاب_امام_حسین علیهم السلام با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهم السلام 🔺زهیر بن قین علیه السلام زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی به کاروان شهیدان نی نوا برسی امام پیک فرستاده در پی ات ... برخیز! در انتظار جوابت نشسته... تا برسی چه شام باشی و کوفه.. چه کربلا ای دل! مقیم عشق که باشی... به مقتدا برسی زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش! که در مقام ارادت به مدعا برسی تمام خاک جهان کربلاست...پس بشتاب درست در وسط آتش بلا برسی... زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ! که تا به اجر شهیدان نی نوا برسی... شاعر/ مریم سقلاطونی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهم السلام 🔺جون، غلام امام حسین علیه السلام تا پیشکش کنم به جز این سر نداشتم رویم سیاه! تحفه ی بهتر نداشتم در بین عاشقان تو شرمنده ام حسین! حتی تنی سفید و معطر نداشتم هر چند ماه می شود اینجا فدای تو بگذار جون جان بدهد پیش پای تو خونم سیاه نیست، ببین سرخ شد زمین بر روی خاک شاخه گلی شد برای تو من بنده ات نه! عاشق در بند گیسویت قبلا دو بار کشته مرا چشم و ابرویت در خواب دیده جون تو را بارها ولی در خواب هم ندیده سرش را به زانویت تنها نه من، به پای همه بند می زنی در پاسخ سلام که لبخند می زنی با من صمیمی است همه حرفهای تو گویی که با برادر و فرزند می زنی تنها کنار توست که حس میکنم منم بنگر فقط به عشق تو شمشیر میزنم با تو نشسته ام که چو کوه ایستاده ام نور تو دیده ام که چنین گرم و روشنم حب الحسین کرده مرا مست مست مست ای وای اگر که تیغ بیفتد به دست دست عشق من و تو زاده ی زهرا! شنیدنی ست با یک کلاف هم شده یوسف خریدنی ست پیش تو ایستادم و خواندم به زیر لب خال سیاه برزخ زیبا چه دیدنی ست! هوش از سر بنی اسد امشب پریده است یک قزره عطر سیب به خونم چکیده است جای تعجب است درخشیدنم مگر؟ دستی حسین بر سر من هم کشیده است شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهم السلام مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی و جبرئیل هم آن جا مجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی... یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سردر حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی... شاعر/ مهدی جهاندار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهم السلام 🔺حر بن یزید ریاحی علیه السلام حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هر آنچه می دیدی تو را سپرد به آیینه، رو سپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد به دست و پای تو بار چه قفل ها که نبود حسین آمد و سر شار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند، حر حری تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد شاعر/ مرتضی امیری اسفندقه با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهم السلام 🔺حر بن یزید ریاحی علیه السلام سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان تر از اویی که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می گفتم اشتباه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی بگو چرا نشوم آب که دست یخ زده ام را دویدی و نرسیده به خیمه گاه گرفتی چنان تبسم گرمی نشانده ای به لبانت که از دل نگرانم مجال آه گرفتی رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام فرصت کم است دامن من را رها کنید وقتش رسیده نذر پدر را ادا کنید وقتش رسیده نوبت جان بازی شماست جان را فدای خامس آل عبا کنید شیران نسل جعغر طیار! یا علی! رخصت اگر نداد، مبادا حیا کنید او را به جان حضرت زهرا قسم دهید وقتی که اذن داد، علی را صدا کنید راضی نمی شود که به میدان روید، باز در دل برای اذن شهادت دعا کنید از نسل شیرهای بنی هاشمید، پس وقتش رسیده محشر کبری به پا کنید وقتی زره به قامتتان بوسه می زند فکری به حال تشنگی خیمه ها کنید چون کوه، پیش مادر خود ایستاده اید فرصت کم است، دامن او را رها کنید شاعر/ امیر مرزبان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 🔺حضرت عبدالله علیه السلام #️⃣ هشتگ های مربوطه: 📜 اشعار علیه السلام 🎵 سبکهای عزاداری سینه‌زنی_حضرت_عبدالله علیه السلام با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی نشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو من آمدم که حسن را نشانتان بدهم عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم سپر برای تو با سینه می شوم هیهات اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم مگر که زنده نباشم که در دل گودال اجازه ی زدنت را به کوفیان بدهم من آمدم که شوم حائل تو با عمه مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم صدای مرکب و نعل جدید می آید عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم برای آنکه جسارت به پیکرت نشود خودم لباس تنت را به این و آن بدهم شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام گاهی دلم برای پدر تنگ می شود دلگیر از این زمانه نیرنگ می شود اینجا کسی یتیم نوازی نمی کند اینجا نصیب صورتمان چنگ می شود عمّه بیا اجازه بده تا رها شوم رحمی بر این یتیم که دلتنگ می شود عمّه بگو چگونه تماشا کنم، ببین دارد سر عبای عمو جنگ می شود من میروم سپر بشوم حیف کوچکم پیشانی اش ولی هدف سنگ می شود ناکام اگر که من بروم باز بهتر است این زندگی بدون عمو ننگ می شود شکر خدا نصیب من و اصغرت یکی است شمشیر با سه شعبه هماهنگ می شود شاعر/ عباس احمدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام کوچک‌ترین دلیر پس از شیرخواره بود طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود هرچند که اجازۀ جنگاوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود از اینکه رفته‌اند همه داشت می‌شکست از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود دستش به دست عمه و چشمش پی عمو در جست و جوی یافتن راه چاره بود چون دید شاه کشور جان‌ها چنین غریب در حلقۀ محاصرۀ صد سواره بود خود را به آستانۀ جسم عمو رساند جسمی‌که زخم‌هاش فزون از شماره بود عباس ‌وار دست به دستان تیغ داد و یک سه ‌شعبه در پی ذبحی دوباره بود در قتلگاه ماند تنی که پس از قتال تنها تن شبیه عمو پاره پاره بود در خیمه‌ها اگر که نمی‌رفت شاهد دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود شاعر/ محمد بیابانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |