eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
353 عکس
179 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی در اگر باز نگردد نروم باز بجائی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم به بهشت ندهم گر بدهی شعله آهی سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی چون پسندی که فرود آوریش در دل آتش این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
عجل الله فرجه الشریف بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم گیرم بخرندم بکسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم من دست تهی دارم و تو دست نوازش تو باغ گلی من که به جز خار ندارم در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو محتاج گلم کار به گلزار ندارم من مشتری یوسف و در دست کلافی جز رشته دل بر سر بازار ندارم ای آنکه غمت ناز فروشد به دو عالم دریاب که من غیر تو غم خوار ندارم بگذار بخندند و بگیرند و ببندند دیوانه ام و بیم ز آزار ندارم آرند همه هدیه برای تو و من نیز جز دیده گریان و دل آزار ندارم این قامت خم گشته و این بار معاصی پیش کرمت خوشتر از این بار ندارم شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
عجل الله فرجه الشریف من کیم تا تو بیایی به سر بالینم چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم بر من آنقدر توان‌بخش که در بستر مرگ خیزم از جا و به پیش قدرمت بنشینم نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم من که یک عمر تولّای تو باشد دینم کاش صد بار به هر لحظه بمیرم هر روز تا گل روی تو را در دم مردن بینم هر چه تو جود کنی باز به تو محتاجم عادتم گشته گدایی چه کنم من اینم روی نادیده‌ات از بس که به چشمم زیباست زشت آید به نظر جنّت و حورالعینم زخم زن تا که کنم گرد رهت را مرهم درد ده تا چو طبیب آیی بر بالینم هرگز آن قدر ندارم که شوم مسکینت این شرف بس که به مسکین درت مسکینم شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
علیه السلام من کیستم گدای تو یا مرتضی علی احیای من ثنای تو یا مرتضی علی عمری بود ز لطف خداوند زنده ام در سایه ی لوای تو یا مرتضی علی ما را خدا شبیه نجف پر بها نمود در سینه ها ولای تو یا مرتضی علی باید به دست آتش دوزخ حواله داد آن دل که نیست جای تو یا مرتضی علی تا روز حشر تشنه ی جام ولایتم سرمستم از ولای تو یا مرتضی علی امشب نه اهل فرش تمامی عرش حق باشد به اقتدای تو یا مرتضی علی از حب حیدر است که خاکم حسینی است ممنونم از عطای تو یا مرتضی علی عالم همه طفیلی ذات مقدّست هستی ترابِ پای تو یا مرتضی علی هستند اولیای اولوالعزم مفتخر بر خدمت سرای تو یا مرتضی علی شرط قبولی همه طاعات روز حشر باشد فقط ولای تو یا مرتضی علی میزان اگر تویی به قیامت عجیب نیست بخشندم از وفای تو یا مرتضی علی قرآن بود به نطق و نمازت نیازمند زیباست با نوای تو یا مرتضی علی صحبت نمود حق، شب معراج با نبی با لحن آشنای تو یا مرتضی علی زهرا که افتخار خدا بر ملائک است باشد فقط برای تو یا مرتضی علی زینب که تکیه گاه حسین و حسن بود گردیده مبتلای تو یا مرتضی علی عمری به پای طلعت پروانه سوختی شد کوچه کربلای تو یا مرتضی علی مسجد نرو به حرمت گیسوی زینبت چه دیده در لقای تو یا مرتضی علی مسجد نرو، بیا و ببین جای فاطمه بگرفته در، عبای تو یا مرتضی علی یادت که هست پشت در افتاد تا شکست سینه، فقط برای تو یا مرتضی علی آن قدر بی هوا به پر و بال او زدند شد آب پیش پای تو یا مرتضی علی شاعر/ محسن احسانی فر با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
علیه السلام ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده جز او کسی به جای پیمبر نیامده جز او برای فاطمه همسر نیامده از کعبه جز علی احدی در نیامده یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده هر کس غلام فاطمه شد در پناه اوست شاهی که عرش دوش نبی جایگاه اوست در معرکه سلاح نبردش نگاه اوست این گیسوی سیاه که تنها سپاه اوست بر شانه اش سیاهی لشکر نیامده اولاد مرتضی همه ذاتاً مطهرند قرآن ناطقند, شفیعان محشرند شاهان روزگار غلامان قنبرند خدّام عرش گوش به فرمان حیدرند دور و برش که قحطی نوکر نیامده ابروش وقت جنگ کم از ذوالفقار نیست دنیا به جنگش آمده و بی‌قرار نیست در مکتبش ضعیف‌کشی افتخار نیست کرار که در مبارزه اهل فرار نیست این کارها به فاتح خیبر نیامده هرگز نمی‌شود علم عشق سرنگون عشقش کشیده‌است دلم را به خاک ‌و خون پایان کار عاشق او چیست جز جنون؟ او گرد خاک پای علی شد که تا کنون سردار مثل مالک اشتر نیامده گرچه نبی نبود, وصی نبی که بود مسند نشین بی‌بدل این اریکه بود مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود باید خدا شوی که بفهمی علی که بود کاری که از بنی‌بشری بر نیامده در حال احتضار ولی فکر قاتل است مولای ما نمونه انسان کامل است بی مهر او تمام عبادات باطل است آدم بدون عشق علی مشتی از گل است حیف از دلی که در بر دلبر نیامده دشمن هم از عنایت تو بی‌نصیب نیست در کشور تو هیچ غریبی غریب نیست بیچاره‌ای که در دل زارش شکیب نیست با اینکه فکر آیه «أمّن یجیب» نیست از بارگاه لطف تو مضطر نیامده بر راه کفر سد زده دیوار تیغ تو اصلاً هدایت است فقط کار تیغ تو هو, حق, علی مدد, همه اذکار تیغ تو دیدیم هر که رفت به دیدار تیغ تو با سر فرار کرده… ولی سر نیامده استاد در فنون نبردی ابوتراب فــــرمانروای کشور دردی ابوتراب حتی به مور ظـلم نکردی ابوتراب گفتم هزار مرتبه مردی ابوتراب با تو هزار مرد برابر نیامده شد در غم تو چشم هزاران یتیم تر بعد از تو می‌شوند یتیمان یتیم تر من از ازل اسیر تو ام یا قدیم تر ای خانواده‌ات همه از هم کریم تر از سفره‌ی تو پر برکت تر نیامده شاعر/ حامد تجری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
علیه السلام هر چه شنیدیم از علی، محشر، درست است كارش كه خیلی جان پیغمبر درست است در زور و بازویش كه ما شكی نداریم پس ماجرای قلعۀ خیبر درست است شیر خدا بودن فقط مخصوص مولاست بر شیر حق، نامیدن حیدر درست است باید كسی باشد كه حرفش را بگیرد پس انتخاب مالك اشتر درست است او با تمام مردم این شهر خاكی ست خیلی مرام ساقی كوثر درست است تنها وفاداری قنبر در خوشی نیست تا پای جان هم كار این قنبر درست است وقتی میسر نیست حیدرزاده باشیم بهتر شبیه قنبرش دلداده باشیم بی تو كلیم الله دریایی نمی شد عیسی بن مریم هم مسیحایی نمی شد داماد پیغمبر نبودی تا ابد هم روزیِ ما این عشق زهرایی نمی شد هرگز بدون گریه پای نخل عشقت چشمان ما این گونه خرمایی نمی شد گر تو دلیل خلقت عالم نبودی دنیا به این خوبی و زیبایی نمی شد تو قبله ی ما را ترك بردار كردی كعبه بدون تو كه شیدایی نمی شد زیر سر ایوان زرد توست، ور نه صحن نجف این قدر رویایی نمی شد هر كس ندیده عالمی از دست داده الطاف شاه كرمی از دست داده سلمانُ منّا اهل بیت جای خود اما انگار چیز دیگرند این یَمنی ها از آن زمان كه میثمش را دار كردند از عشق حیدر باب شد بی كفنی ها جبریل بالش را به عشق تو شكسته عیبی ندارد دیگر این لطمه زنی ها در مسجد كوفه نماز ما تمام است جانم فدای همه ی هم وطنی ها وقتی علی فرمانده باشد عجبی نیست از پسرش عباس این خط شكنی ها... آن جا كه محراب علی باشد بهشت است من تازه فهمیدم دنیا بی تو، زشت است از اوصیا تا انبیا فاصله ای نیست از مرتضی تا مصطفی فاصله ای نیست خالق علی، مخلوق علی، هر دو علی، پس بین علی، بین خدا، فاصله ای نیست زهرا علی است و علی زهراست یعنی اصلاً میان این دو تا فاصله ای نیست هر چهارده معصوم نور واحدند و در بین معصومین ما فاصله ای نیست از سرمدی بودن مولا می شود گفت از ابتدا تا انتها فاصله ای نیست بین حرم ها فاصله معنا ندارد پس از نجف تا كربلا فاصله ای نیست ارباب، ثارالله وابن ثاره ی ماست بعد از علی او در قیامت چاره ی ماست مولا خلاصه می شود در ذوالفقارش در آن همه مردانگی و پشتكارش روی تمام پهلوانان هم سفید است با تكیه بر نام علی و اعتبارش رنگ گدا هرگز نمی بیند یقیناً هر جا علی باشد امیر و شهریارش پشت امیرالمؤمنین همواره قرص است وقتی كه باشد حضرت زهرا كنارش بَدر و حُنین و خِیبر و احزاب بوده است تنها كمی از انعكاس كارزارش خیلی تاسف می خورم همواره دنیا بد كرده با این چهره های ماندگارش او را فقط با زورخانه می شناسیم با این بدی های زمانه می شناسیم مردانگی از افتخارات علی بود گمنام بودن از علامات علی بود پشت عدو بر خاك می زد چون همیشه یا فاطمه جزو مهمات علی بود از آن حدیث منزلت فهمیده می شد پیغمبری هم از مقامات علی بود با همت سید رضی فهمیده دنیا نهج البلاغه از بیانات علی بود با لقمه ای از نانِ جو شمشیر می زد پرهیزگاری از كرامات علی بود فهمیده پیغمبر كه رب العالمین هم معراج، دلتنگ ملاقات علی بود روزی هر روز و شب این مردم شهر مدیون خیرات و مبرّات علی بود حال دعایش را كمیل صاحب سرّ مدیون شب های زیارات علی بود جنگ جمل را گر كه طلحه راه انداخت چون مشكلش تنها مساوات علی بود اصلاً سقیفه تا ابد زیر سوال است زیرا غدیر از احتجاجات علی بود مظلوم شهر فتنه ها، جانم فدایت ای تو غریب آشنا جانم فدایت باید علی باشد رسالت پا بگیرد دین محمد كل دنیا را بگیرد باید علی بازوی همت را ببندد تا پرچم اسلام را بالا بگیرد باید علی بابای این امت بماند تا دست ما را حضرت زهرا بگیرد باید علی تا آخرش مظلوم باشد تا در گلویش خار غم ها جا بگیرد باید فقط بغض علی در كار باشد تا فتنه های روز عاشورا بگیرد باید فقط لعنِ علی در كار باشد تا از معاویه كسی امضا بگیرد پس دیگر از آن چشم خون بارش نپرسید از ناله های این عمارش نپرسید شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه، می‌میرد یکی در کوه و صحرا، وان دگر در خانه می‌میرد یکی چون شمع، عمری در پی روشنگری سوزد یکی بهر فداکاری چنان پروانه می‌میرد یکی در ناز نعمت، مرگ می‌گیرد گریبانش یکی دور از وطن در گوشه‌ای بیگانه می‌میرد یکی عالم، یکی جاهل، یکی عارف، یکی عامی یکی صائم، یکی قائم، یکی فرزانه می‌میرد یکی چون مسلم و هانی، شهید راه حق گردد یکی بدنام، همچون زاده مرجانه می‌میرد خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی‌گردد شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می‌میرد شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
می دویم و به سوی کام لحد رهسپریم مرگ چون سایه به دنبال سر و بی خبریم هست خود را همه مهریّه به دنیا دادیم عجبا باورمان نیست که ما رهگذریم دل نبندیم به این عالم فانی، یاران! ما که آخر به سوی دار بقا رهسپریم بهره ما همه از ثروت ما یک کفن است مالی انفاق نکردیم که با خود ببریم بدی از نامه اعمال نشستیم و عجیب اینکه پنداشته از خلق جهان، خوب تریم گوش داریم ولی ناشنوائیم بسی چشم داریم، خدا رحم کند، بی بصریم گرچه از خویش هم، از کثرت عصیان، خجلیم روز محشر به تولّای علی مفتخریم "میثم"! آن روز که پروندة ما را نگرند ما به رخسار حسین بن علی می نگریم شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
🔺شانزده رباعی برای فلسطین مظلوم باید سخن از حقیقت دین گفتن از حرمت قبلۀ نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجۀ شعر، از فلسطین گفتن ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است خورشید دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای معجزۀ قیام قامت، ای قدس! خون نامۀ عشق و استقامت، ای قدس! در راه رهایی تو جان می بازیم ای قبلۀ دین، سرت سلامت، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ با شوق رهایی ات، نَفس می گیریم ای قدس! تو را ز خار و خس می گیریم ما خاک تو را به تین و زیتون سوگند فردا ز نفاق و کفر پس می گیریم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ «صهیون»، نه مرام و نام، یک زنجیر است آمیزه ای از خیانت و تزویر است تردید مکن در این حقیقت، ای قدس! دَجّال زمانه این گُراز پیر است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ بر صورت دین، ز غُصه چین افتاده چون قبله به دست ملحدین افتاده از غفلت ما، عقرب اسرائیلی مثل سرطان به جان دین افتاده! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ راز دل خسته را نگهدار، ای قدس! این ساز شکسته را نگهدار، ای قدس! پیروزی دل نواز تو نزدیک است این شور خجسته را نگهدار، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ تو خانه به خانه، با ستم می جنگی بی عذر و بهانه، با ستم می جنگی در دست تو سنگ و در گلویت آواز با سنگ و ترانه، با ستم می جنگی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ در دست تو سنگ و در نگاهت ایمان همزاد حماسه، همنشین طوفان پیروزی انتفاضه ات نزدیک است ای بغض شکسته در گلوی انسان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ همسایۀ غربت تو بودن سخت است از بغض شکسته ات سرودن سخت است گفتن ز تو ای قصیدۀ غم ، ای قدس! با لهجۀ این دو بیت الکن سخت است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ هر چند پرنده ای قفس آبادی بازیچه ی دست ظالم صیادی پرواز دوباره را به خاطر بسپار چیزی به خدا نمانده تا آزادی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ در چشم زمین، حماسه ای زیبایی تو قلب زمین و قبلۀ دل هایی در سنگر انتفاضه تا پیروزی مانند غرور کوه پا بر جایی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ برخیز که شمر بی حیا در قدس است دَجّال به مَکر مبتلا در قدس است لبیک بگو به «هَل مِن...» عاشورا امروز سپاه کربلا در قدس است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ باید که همیشه حامی دین باشیم چون روح خدا، حقیقت آیین باشیم همدوش مجاهدان حق دنبالِ آزادی قبله ی نخستین باشیم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای سنگر استوار ایمان، ای قدس ! ای قلب زمین و قبلۀ جان، ای قدس! مانند غرور کوه پا بر جا باش پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله امروز ظهور کربلا در قدس است برخیز به شوق کربلا، بسم الله شاعر/ رضا اسماعیلی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۳ خرداد ۱۳۹۹
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد؛ این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد! کلیسا با دعا، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها این‌بار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۳ خرداد ۱۳۹۹
🔺بمناسبت روز قدس و تقدیم به شهدای انتفاضه فلسطین رسید جمعه ی آخر سلام قدس شریف سلام قبله ی صبر و قیام، قدس شریف سلام بر دل پرخون مسجدالاقصی' به مسجدی که خداوند گفت: «بارَکْنا...» سلام ما به تو و دست های بسته شده سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر نبرده ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبله ی نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دوره کودک کشی سرآمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان بغیر شکست دگر به محکمه های جهان، امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی ست دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمان فتنه ی شام است و ما سحرزادیم زمین اگرهمه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئه ی نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم مباد آنکه رفیقان نیمه راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده ایم ز خاطر دمی تورا ای فدس تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس بایست! قوت زانوی دیگران مَطَلَب! به غیر بازوی خویش از کسی امان مَطَلَب! به ضربه ی سم اسبان، به روز جنگ قسم به لحن داغ‌ترین خطبه ی تفنگ قسم که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست چراغهای تَوَّهُم همیشه روشن نیست کجا به بَرّه، دمی گرگ‌ها امان بدهند؟ که دیده راهزنان، گُل به کاروان بدهند؟ نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافیست به این درنده چه خوش کرده ای گمان، کافیست بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم امید خام به لبخند دشمنان کافیست چه دلخوشید به برجام دوم و سوم که این تجارت کم سود و پرزیان کافیست همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان برای تجربه ی هفت نسلمان کافیست شهید عشق شو از این تفنگ‌ها مَهَراس سوار می‌رسد، از طبل جنگ‌ها مَهَراس جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو ذلیل وعده ی بی معنی سراب نشو شاعران/ محمد مهدی سیار، میلاد عرفان پور، علی محمد مؤدب با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۳ خرداد ۱۳۹۹
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کرده‌ایم دل را به اشتیاق تو آباد کرده‌ایم یک ماه دستهای دعا بوده‌ایم ما یک ماه میهمان خدا بوده‌ایم ما یک ماه، ماه دیده و خورشید دیده‌ایم یک ماه از تو گفته و از تو شنیده‌ایم ماهی که رفت، ماه شگفت جهادهاست آری، نبرد، روزه و افطار، فتح ماست از تابش نماز علی، ماه روشن است در نور خطبه‌های ولی راه روشن است با دشمنان بگو، هوس خام کرده‌اند بیهوده رو به لشکر اسلام کرده‌اند حاشا که بیم حمله احزابمان برد حاشا که پشت سنگر خود خوابمان برد ما وارثان سلسله‌های رشادتیم ما راهیان قافله‌های شهادتیم با ما فقط حساب تفنگ و خشاب نیست با ماست آنچه قدرت آن در حساب نیست بنگر که خون روان شده از کربلا به شام آخر تمام می‌شود این کارِ ناتمام گیریم دشمن است چو عمرو بن عبدود این نسلِ حیدرست که از راه می رسد بوی ظهور می‌رسد ، ایمان ، وطن شده است این لشکرِ علی ست که خیبر شکن شده است هر چند شِعب از دمِ احمد بهشت ماست این بار فتح خیبرِ نو ، سرنوشت ماست بدر است ماه و حضرت خورشید می‌رسد بدر است ماه و عاقبت آن عید می‌رسد بدر است ماه و می‌رسد آن عید عیدها بدر است ماه‌ها همه با این شهیدها تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟ کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟ ای در صف نبرد نشسته دودل مباش دریا ببین و بسته این آب و گل مباش ای در صف نبرد نشسته به پا بایست چون مردهای مرد در این کربلا بایست ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن قدری به جای گفتن یا لَیتَنا بایست دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند چون حُر غیور باش و برای خدا بایست وایِ تو گر امید ببندی به شرق و غرب با قبله باش و بر سر این مدعا بایست با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن پایت اسیر دست عصای کسان مباد دستت به پای خواهش از این و از آن مباد جزآفتاب پابه رکاب کسی مباش هم آسمان پر زدن کرکسی مباش بر خان خائنان به جویی نان رضا مده این نان بهانه ایست به اینان بها مده برخی چه لقمه‌ها که گلوگیر می‌خورند خوبان ولی به شام بلا تیر می‌خورند اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتند کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتند؟ دیروز خرده کاسب تحریم بوده‌اند امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتند سرمست از حقوق نجومی خویشتن آخر چگونه در طلب حق ملتند؟ ای دوستان که در صف اول نشسته‌اید! مردم هنوز چشم به راه عدالتند این مردم صبور که در پای انقلاب خون داده‌اند و اهل جهاد و رشادتند این مردم صبور که تحریم دشمنان از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتند آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد بر ریشه‌های باورشان تیشه‌ای مباد ای دوستان که درصف اول نشسته‌اید! اینک شما و عهد عظیمی که بسته‌اید ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است این آتش فتاده به دنیا گواه ماست جان مدافعان حرم جان پناه ماست بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها جام شهادتی زده بر جام زهرها با برق تیغ، هیبت شب را شکسته‌ایم حاشا که بشنود کسی از پا نشسته‌ایم ما راسر قمار به دین و وطن مباد ما را سر معامله با اهرمن مباد چشم طمع به چشمه خورشید بسته‌اند دیگر بس است هرچه که پیمان شکسته‌اند این خیرگی به کوریشان ختم می‌شود این تیرگی به صبح امان ختم می‌شود این دست دوستی که دراز است سویمان دست دسیسه است از این قوم بی‌گمان در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟ تکرار زخمهای احد کی کنیم ما؟ شمشیر از نیام، چو رهبر کشیده‌ایم فریاد فتح، از دل سنگر کشیده‌ایم عید است و آخر گل و یاران در انتظار عید است و عید نیست مرا غیر روی یار دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی کاری بکرد همت پاکان روزه‌دار عید است، عید ماه خدا، ماه رحمت است عید است و عید در نظر ما شهادت است روی شهید، معنی عید است شک مکن این عید مادران شهید است شک نکن عید است، عید زنده شدن، عید انتخاب این عید همسران صبوریست چون رباب عید است چشم‌روشنی عاشقان ببر خوبان زکات فطریه جان می‌‌دهند و سر عید است و کاش طاعت ما هم شود قبول ما تشنه حسین شماییم یا رسول ما را دوباره رخصت کرببلا دهید این عید هم برات زیارت به ما دهید شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۳ خرداد ۱۳۹۹