eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
343 عکس
174 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام گر چه در خاک رفت، پیکر تو دیگر از تن جدا نشد سر تو دود آتش ز خانه ات بر خواست پشت در جان نداد همسر تو ظلم بر عترتت رسید ولی به اسیری نرفت دختر تو بدنت آب شد ز زهر ولی تازیانه نخورد خواهر تو قامتت گشت خم ولی نشکست پشت تو در غم برادر تو ظلم دیدی و لیک کشته نشد کودک شیرخواره در بر تو سوخت قلبت ولی نشد صد چاک تن فرزند در برابر تو زهر دادند بر تو لیک نخورد چوب کین بر لب مطهر تو سوخت پا تا سرت ز زهر ولی پاره پاره نگشت پیکر تو می سزد در غم تو گریه کند چشم شیعه به جد اطهر تو بوده یک عمر در عزای حسین اشک، جاری ز دیدهٔ تر تو شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۵ تیر ۱۳۹۸
علیه السلام آتشی باز فراهم شده و بر در خورد دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد چند باری پی مرکب نفسش بند آمد چند باری وسط کوچه زمین، با سر خورد به همه اهل جهان موی سفیدش می گفت: چه قدر خون دل از کینه ی این لشکر خورد داشت با آن همه اندوه، تجسم می کرد غصه هایی که در این شهرِ بلا، حیدر خورد بی قرار است چرا او؛ نکند تازه شده داغ آن ضربه ی آنروز که بر مادر خورد خانه ی سوخته اش ارثیه از خیمه گه ِ کشته ای بود که بر حنجره او خنجر خورد شاعر/ محمد حسین رحیمیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۵ تیر ۱۳۹۸
علیه السلام غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند شدند از در و دیوار وارد و او را غریب از سر سجادهء دعا بردند امام محترم و سالخورده ی ما را پیاده، پای برهنه ز کوچه ها بردند عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی بدون مرکب و عمامه و عبا بردند حدیث آتش و در، در مدینه تکراریست امام را اگر از بین شعله ها بردند طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم ولی غریب همانند مرتضی بردند دلا بسوز که آن شب امام صادق را به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند دوباره حرمت آل علی شکست اینجا که با کمال جسارت امام را بردند میان مجلس او ذاکران دل ما را به روضه بعد مدینه به کربلا بردند غریب کشته شدی ای عزیز دل اما کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند غمی که کشته همه اهل بیت را این است که معجر از سر ناموس کبریا بردند شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۵ تیر ۱۳۹۸
علیه السلام غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غریب شهرِ خودش نه، غریب عالم بود چقدر روضه ی کرب و بلا به پا می داشت! به روی سر در خانه همیشه پرچم بود! اگر چه زخم جگر تازه می شد اما باز برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و درهم بود شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا! میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود کبودِ زخمِ طناب و اسارت و غربت چه قدر در نظرش کربلا مجسّم بود خلاصه لحظه ی آخر، زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشانِ شهید بی کفن وادیِ محرّم بود به زخم پیکر گل، بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۵ تیر ۱۳۹۸
🏳️ ولادت سلام الله علیها و ، مبارک عرض حاجت به دخت موسی کن هرچه خواهی از او تمنا کن تربت بی نشان فاطمه را در دل این مزار پیدا کن با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۱۲ تیر ۱۳۹۸
سلام الله علیها وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت نوری ز فیض کوثر بی انتها گرفت یادم نمی رود که ز الطاف مرقدت هر بار قلب مرده من هم شفا گرفت شد پای بوس خاک در آستانه ات تا از کرامت حرم تو صفا گرفت از لحظه ای که وارد شهر شما شدم فهمیده ام نگاه رئوفت مرا گرفت وقتی به صحن آینه ات آمدم دلم رنگی به روشنایی آئینه ها گرفت «دل آشیان گرفته در ایوان آینه گل داده است غنچه‌ گلدان آینه» از مرقدت شمیم مناجات می رسد بر مقدمت توسلِ حاجات می رسد وقتی که خاکبوس حریم تو می شوم دستم به چشمه های کرامات می رسد دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب تا نور گنبدت به سماوات می رسد با بال هر فرشته که گرم طواف توست امواج بی کران تحیّات می رسد هر دم از آسمان ضریح مطهرت عطر مزار مادر سادات می رسد در بین صحن حضرت صاحب زمان بگو یک عصر جمعه وقت ملاقات می رسد؟ «بانوی مهربان جهان اشفعی لنا ای عمه امام زمان اشفعی لنا» از نسل کوثری، که شد این شوره زار ها از برکت حضور شما چشمه سار ها در سایه تو جلوه خورشید پا گرفت این انقلاب از تو و این افتخار ها صبحی اگر دمیده ، ز نور نگاه توست رونق نداشت بی تو در اینجا ، بهار ها از بس سبد سبد گل ایمان چکیده است از آسمان لطف تو بر کوچه سار ها بر سفره کرامت و فضلت نشسته اند همواره زائران تو و همجوار ها «این سایه را تو بر سر من مستدام کن با جلوه های معرفتت آشنام کن» آسیه آمده به دیارت ز سمت نیل یا می رسد ز عرش خدا همسر خلیل از شرق و غرب عالم امکان رسیده اند امشب به خاک بوسیتان بانوان ایل یعنی عجیب نیست اگر جا گرفته اند حتی فرشته های مقرب چو جبرئیل با اشکهام آرزویی موج می زند بانو اگر ضریح تو را بسته ام دخیل چشم امید ما همه بر دستهای توست فردا که می رسد همه جا بانگ الرحیل «آسوده خاطران هیاهوی محشریم تا زائران دختر موسی بن جعفریم» امروز اگر برات شفاعت به دست توست فردا ولی شفاعت جنت به دست توست فرموده اند مریم آل پیمبری معصومه ای و چادرعصمت بدست توست تفسیر « یطعمون علی حبه » تویی وقتی که سفره های کرامت به دست توست هر شب دخیل پنجره هایت ، هزار دل آخر کلید های اجابت به دست توست پر می زند به سینه من شوق کربلا ! بانوی من جواز زیارت به دست توست «کی می شود که بال و پرم را تو وا کنی دل را دوباره زائر کرب و بلا کنی» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۱۲ تیر ۱۳۹۸
سلام الله علیها شکر بر منّت خدا داریم باز هم شوق ربّنا داریم ما ز یمن حضور سبز شما دلی از عشق با صفا داریم امشب از لطف یک نگاه شما حال زیبای یک گدا داریم ما گدا و تویی کریمه ی عشق چشم امید بر شما داریم با حساب دو شهر قم – مشهد ما در ایران دو کربلا داریم گرچه از خاک کربلا دوریم لا اقل مشهدالرضا داریم ما درون حرم کنار ضریح از تو امید اعتنا داریم قبر مخفی فاطمه اینجاست باز حس مدینه را داریم تا نگاه تو را به خود بخریم روی لب ذکر یا رضا داریم «ای دل آرام حضرت سلطان خواهر با کرامت سلطان» دست خالی ما و رحمت تو چشم داریم بر عنایت تو سالها بوده ایم مهمانِ چشمه ی فیض با کرامت تو قدر تو بی حساب چون شب قدر بی حساب است قدر و قیمت تو بر دلت ماند حسرت دیدار ای فدای نگاه حسرت تو آسمان با همه بزرگی اش خیره مانده است بر جلالت تو غصّه ها از دل رضا می رفت تا که می دید قد و قامت تو در تو می دید روح زهرا را بس که چون فاطمه است هیبت تو به زنان درس بندگی داده است چادر تو، شکوه و عفّت تو «پیش مردم بدم نکن بی بی دست خالی ردم نکن بی بی» شاعر/ وحید محمدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۱۲ تیر ۱۳۹۸
سلام الله علیها رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شاه خراسان چه زینبی آورد مقامش آینه ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه لبان باده را به خم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراری از این و آن بریده کجا پناه چادر سر تا فلک کشیده کجا مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدح فاطمه ها بهتر از علی ها نیست تویی تو فاطمه مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علی ایران است شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۱۲ تیر ۱۳۹۸
🔺قیام مسجد گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک ‌دل ما را، پشیمان نه سراسر صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می ‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می ‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می ‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آنها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این ‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کار زار ما تل ‌آویو است، تهران نه! شاعر/ محمدحسین ملکیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۱ تیر ۱۳۹۸
🏳️ ولادت علیه السلام، مبارک 🔺رباعی دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۱ تیر ۱۳۹۸
علیه السلام ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشت الهی سحر کنید با زائرین این حرم الله سر کنید مدح رضا چو آیة قرآن ز بر کنید «عید بزرگ شیعة آل پیمبر است میلاد هشتمین حجج الله اکبر است» ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهرة حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن «میلاد پاره ی تن زهرا و احمد است شمس الشموس عالم آل محمد است» این مظهر جمال خداوند اکبر است آیینة تمام نمای پیمبر است خورشید نجمه یا مه افلاک پرور است قرآن روی سینة موسی ابن جعفر است «بر خلق آسمان و زمین مقتداست این جان رو نما دهید که روی خداست این» روشن هزار سینة سینا به نور او چشم هزار موسی عمران به طور او صف بسته اند خیل رسل در حضور او دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او «ریزد برات عفو خدا از نظاره اش دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش» هر قامتی که سرو لب جو نمی شود هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود هر پادشه که ضامن آهو نمی شود هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود «در طوس پارة تن احمد بود یکی آری رئوف آل محمد بود یکی» ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج «دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست» گردون هماره دور زند در طریق تو خورشید خشت گوشة صحن عتیق تو با آن همه کرامت و لطف دقیق تو خود را شمرده اند گدایان رفیق تو «دستی که دست لطف خدا می شود تویی شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی» یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام پیش از سلام زائر خود را کند سلام «پیوسته دست بر سر زوار می کشی تو کیستی که ناز گنه کار می کشی» پاییز بوستان دل ما بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست گل بوسة امام زمان بر مزار توست شیعه به هر کجا که رود در کنار توست «چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا» شرمنده ام از این که بپرسند کیستم از ذره کمترم نتوان گفت چیستم در پرتو کرامت خورشید زیستم روزی که نیستم به کنار تو نیستم «با یک دم تو صبحدم عید می شوم در آفتاب صحن تو، توحید می شوم» گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت «من دور گندم کرم تو کبوترم ردّم نکن که از همه بی آبروترم» ای نقش دیده و دل ما جای پای تو روح الامین کبوتر صحن و سرای تو مضمون بده که از تو بگویم برای تو "میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو «راهم بده که ذاکر ناقابل توام انگار اینکه خاک ره دعبل توام » شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۲۲ تیر ۱۳۹۸
🏴 شهادت علیه السلام، تسلیت من به لطف نگاهت ای باران سوی مشهد زیاد می آیم دست بر روی سینه هر بار از سمت باب الجواد می آیم شاعر/ سید حمیدرضا برقعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
۹ مرداد ۱۳۹۸