#مناجات_امام_حسین علیه السلام
🔺مسمّط برای پیاده روی اربعین
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
تا بارگاه قبلهٔ حاجات میرویم
قسمت اگر شود به ملاقات میرویم
میقات ما حسین، ملاقات ما حسین
زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بستهایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتادهایم در گذر اربعین تو
ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین
ما چون کبوتران حرم پر شکستهایم
از آشیان گذشته و از خود گسستهایم
چون صیدهای زخمی در خون نشستهایم
یعنی که دل به لذت دیدار بستهایم
مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین
ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود
آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود
دادی بها به خون خودت، خونبها چه بود
ای خون پاک تو، همهدم خونبها حسین
با بادها بگو که هوایم هوای توست
با نایها بگو که نوایم نوای توست
بغضی که در تلاوت در خون رهای توست
سودای آتشیست که بر خیمههای توست
ای تا ابد، نوای من بینوا حسین
گلزخمها شکفته شده روی پیکرت
چون کعبه فوجِ تیغ گرفتهست در برت
بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت»
بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت
بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین»
شاعر/ ابراهیم قبلهآرباطان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺ایام اسارت
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم
شکسته جای مُهرت را، ز بیمهری به نی دیدم
شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
شاعر/ علی انسانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺ایام اسارت
ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم
چنان که بادیهها را چو نینوا کردم
به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت
به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم
ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت
چقدر اشک فشاندم، چه نالهها کردم
طواف پیکر بیسر به زیر خنجرها
زیارت سرِ بیتن به نیزهها کردم
نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود
که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم
تو خواستی به نماز شبت دعا گویم
تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم
به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم
اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم
به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا
طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم...
شاعر/ سیدرضا مؤید
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺ایام اسارت
ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظهای که دل ما غمین نبود
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
راهی اگر نداشت به آزادی و امید
رنج اسارت، این همه شورآفرین نبود
ای آفتابِ محمل زینب! کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشهچین نبود
تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود
در این سفر، مقدّر من غیر از این نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمیگرفت
در شام و کوفه، خطبهٔ من آتشین نبود
در حیرتم که بیتو چرا زندهام هنوز
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود
ده روزهٔ فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺ایام اسارت
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آوردهام
شاعر/ محمدعلی مجاهدی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺ایام اسارت
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
برخیز تا رویم برادر، که خواهرت
تنها به سوی روضهٔ مادر، نمیرود
سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات
ما را زِ یاد تا لب کوثر نمیرود
تا گوشهٔ لحد شودم جا، ز خاطرم
کنج تنور خولی کافر نمیرود
بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران
هرگز ز یاد زینب مضطر نمیرود...
شاعر/ جودی خراسانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_سکینه سلام الله علیها
شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره میرود از هوش، یک نظر برخیز
کبوتری که به شوق تو بال در خون زد
به بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز
چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمت
نشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز
رسیده زائر دلخستهای ز غربت راه
که مانده از سفری سرخ دربه در، برخیز
شبانههای شب شام را دلم طی کرد
به هُرم چلّه نشستم در این سفر برخیز
کنون که خون دلم سرخ همچو لالهٔ دشت
به چهره میچکد از چشمهای تر برخیز
یه یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشق
سکینه آمده از راه، ای پدر! برخیز
شاعر/ غلامرضا شکوهی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_حسین علیه السلام
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
شاعر/ علی ذوالقدر
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺جامانده های اربعین
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!
یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟
در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم
حلّ این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالی است که در حسرت فردا ماندم
در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چه قدَر منتظر یوسف زهرا ماندم؟!
من به دنبال تو امّا تو کنارم هستی
آه... من با لب تشنه، لب دریا ماندم
چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟! غلط است
منِ آلوده در این غیبت کبری ماندم
نوکری روسیَهَم... جای تعجّب دارد
با تمام بدی ام باز هم «آقا» ماندم
یا بگویید: «بیا» یا که بگویید: «برو»
خسته ام بس که در این «شاید و امّا» ماندم
پسر فاطمه نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم
کربلا... پای پیاده... چه قدَر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم
شاعر/ محمد فردوسی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺جامانده های اربعین
از زندگیِ بی تو بیزاریم آقا
دیگر بیا، خیلی گرفتاریم آقا
غیر از ظهور تو نخواهیم از خداوند
شب تا سحرهایی که بیداریم آقا
با دلبری غیر از تو ما کاری نداریم
در سینه تا مهر تو را داریم آقا
با دیده هایی که بجز تو هرچه دیده!
روی تو را مشتاق دیداریم آقا!
پیش طبیب دیگری جز تو نرفتیم
حالا که افتادیم و بیماریم آقا
پر مدعا هستیم اما هیچ و پوچیم
از تو تهی از خویش سرشاریم آقا
ما وصله ی ناجور دربار تو هستیم
در چشم های خیس تو خاریم آقا
تنها ز چشم مهربانت بر می آید
بخشیدن ما که گنهکاریم آقا
امسال هم کرب و بلا روزی ما نیست
امسال هم عقده به دل داریم آقا
شاعر/ رضا رسول زاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_حسین علیه السلام
روایت است که رحمت کند خدای حسین
هر آن کسی که کند گریه در عزای حسین
روایت است که نفس هاش مثل تسبیح است
دل گرفته و مهموم غصه های حسین
روایت است که آیاتی از کتاب الله
فقط برای حسین است و ماجرای حسین
روایت است زیارت کند خدایش را
کسی که رفت زیارت به کربلای حسین
روایت است بگیری عنان اشک از چشم
مگر زبیم خدا و مگر برای حسین
روایت است که یاری کننده زهراست
کسی که گریه نموده است در رثای حسین
روایت است که این اشک را نگه دارد
برای روز مبادایمان خدای حسین
ببار چشم و خودت را نشان بده امشب
چرا که هست رضای خدا رضای حسین
بگیر مجلس روضه بریز آب روان
که مرهم است به هر زخم سید عطشان
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#اشعار_کاربردی
تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی
آتشی زن که برآید ز وجودم آهی
سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد
ور نه تا کعبه وصل تو نباشد راهی
تو به یک کاه دو صد کوه گنه می بخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی
گر شود عمر شبی، با توأم آن شب گذرد
صبح، فریاد بر آرم چه شب کوتاهی
چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم
که برآید ز لبم ناله یا اللهی
پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته
راه پر پیچ و خم و گام به گامم چاهی
دل هر جایی و آلوده و بیمار مرا
نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی
ای شب و روز و مه و سال به یادم چه شود
من غافل ز تو هم یاد تو باشم گاهی
به جز از تو، که کشد ناز گنه کاران را
نشنیدم که کشد ناز گدایی شاهی
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
643.1K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
#سینهزنی_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺هیئتی/ زمینه
چهل روزه که تُو ماتم تو عزا دارم
چهل روزه که برا تو بی امون می بارم
چهل روزه که سایه ای رو سرم ندارم
🔸چشمام خونه، خواهر تو نیمه جونه
پاشو که داره زیارت نامه کنارت می خونه
وای (3) حسین حسین، حسین حسین...
پاو تشنه لب پاشو که تا نمرده زینب
پاشو تشنه لب سرت رو پس آورده زینب
پاشو تشنه لب ببین که سیلی خورده زینب
🔸پیش چشمات، صدقه می دادن خیرات
چی کشیدی تا که دیدی معجر کشیدن از سادات
وای (3) حسین حسین، حسین حسین...
پاشو همسفر پاشو رفیق نیمه راهم
پاشو همسفر پاشو شهید بی گناهم
پاشو همسفر دوباره توی قتلگاهم
🔸دادِ بی داد، نمیره این صحنه از یاد
که توی شام سنگ زدن اونقد که سرت از نی افتاد
وای (3) حسین حسین، حسین حسین...
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
639.8K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
#سینهزنی_حضرت_زینب سلام الله علیها
🔺هیئتی/ سنگین
نوکر تو از خدا شه، راهی کرب و بلا شه
کسی نیست که توی دنیا، تو رو دوست نداشته باشه
🔸خوش به حال اونی که به دام عشقت اسیره
خوش به حال اونی که میون روضت بمیره
مگه میشه که بگی حسین گریت نگیره
🔹اشک چشام تموم بشه خون گریه میکنم
تا که دلم آروم بشه خون گریه میکنم
حسین حسین آرام جانم
حسین حسین روح و روانم
ذکر تو چه دلنشینه، وقتی می زنم به سینه
دلخوشیم همینه آقا، مادرت داره می بینه
🔸نوکری تون به خدا مقدسه ارباب من
پای من به حرمت کی میرسه ارباب من
از همه دنیا تو رو دارم بسه ارباب من
🔹تموم هستیم به فدات ارباب من حسین
دارم میام به کربلا ارباب من حسین
حسین حسین آرام جانم
حسین حسین روح و روانم
فاتحه روی لبامه، سر خاک تو عزیزم
باورم نمیشه دارم، روی قبرت آب می ریزم
🔸پاشو که بعد چهل روز اومدم با سر تو
امانت دار خوبی نبوده این خواهر تو
چی بگم اگه بپرسی که کجاست دختر تو
🔹اومدم از سر حسین ای بی سر السلام
خستمو در به در حسین ای بی السلام
حسین حسین آرام جانم
حسین حسین روح و روانم
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
915.4K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
🔺هیئتی/ واحدتند
اومدم کمی قدم بزنم
تُو هواتون از تو دم بزنم
اومدم مهمون تو بشم و
یه سری باز به حرم بزنم
🔸کربلا روبرومه و اشک شوق توی چشمامه
کربلا رویای منه وعدهی من و آقامه
🔹چه شور و چه حالی، چه اشک زلالی
چه نوری داره از سمت تو میتابه
چه حال عجیبی، چه حس غریبی
اینا از کرم و نعمت اربابه
ذکر لب سینهزنا، حُبُّ الحُسین یَجمَعُنا
اومدم بازم به سوی حرم
تا دلم بگیره بوی حرم
رهروان سیدالشهدا
وعدهی ما روبروی حرم
🔸اینمسیر پر از عشقه و لبریز میشه از شوق و شور
این مسیر از کرب و بلا ما رو میبره تا ظهور
🔹چه جادهی نوری، چه جلوهی حقّی
چه سرچشمهی ایمانی شده جاری
همه دلا جَمعه، دور آقا جَمعه
دلم میگه همون حسّه که دوست داری
ذکر لب سینهزنا، حُبُّ الحُسین یَجمَعُنا
اومدم به عشق شاه شهید
با هزار تا آرزو و امید
اومدم بگم شبیه زهیر
ما رو هم به کربلا ببرید
🔸من میخوام عاشق تر بشم باید جون بدم پیش پات
من میخوام با اصحاب باشم توی خیمهی عاشورات
🔹چه شور و نوایی، چه اشک و بکایی
همین موکبا خیمهست خدا میدونه
چه عهد قدیمی، چه قلب سلیمی
همه حبّ حسینی تُو دلاشونه
ذکر لب سینهزنا، حُبُّ الحُسین یَجمَعُنا
شعر و سبک/ حمید رمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
961.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
🔺هیئتی/ واحدتند
میارم سوغات از کربلا تسبیح
تا بگم ذکر حسینو با تسبیح
آقاجون اینو شما به ما گفتید
نَفَسُ المَهموم لِظُلمِنَا تسبیح
🔸نفس سینه زنات، گریه کنات، روضه خونات، عبادته
همه دنیا میبینن، تُو کربلا، به عشق تو، قیامته
🔹میخوام قول بدم، که هر سال آقا
بیام اربعین پیاده تا کربلا
همه یکدل و ، همه یکصدا
یه موکب باهم میزنیم بین راه
اللّهمَّ ارزُقنَا - حرم کربلا (3)
این همه عشقی که تُو دلا افتاد
نعمتیِّ که خدا به عالم داد
عاشق این جملۀ عراقیهام
هَلَ بیکُم زُوّار أبوسجاد
🔸چای خوش طعمی که توی موکباست، آب حیاته برامون
ما داریم میریم حرم، چون اربعین، وعده داریم با آقامون
🔹توی جاده ها، همه صف به صف
میریم سمت بین الحرمین از نجف
میگن زائرا، با شور و شعف
جهان یک طرف کرب و بلا یک طرف
اللّهمَّ ارزُقنَا - حرم کربلا (3)
پیر مردی خسته با عصا اومد
بچه ی معلول بدون پا اومد
با هزار سختی به عشق اربابش
اربعین امسال به کربلا اومد
🔸این چه جور عشقیه که، خوب و بد و، پیر و جوون نمی شناسه
مزد زائرای تو، با حیدره، با فاطمست، با عباسه
🔹با گرریه میرم به سمت حرم
میرم با نیابت از پدر مادرم
با این خستگی، با چشم ترم
میرم تا فقط بگم آقا نوکرم
اللّهمَّ ارزُقنَا - حرم کربلا (3)
شعر و سبک/ حمید رمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
711.1K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام
#سینهزنی_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺هیئتی/ واحدتند
من به شوق نگاهت، به لطف پناهت، به سینه میکوبم
من بدون تو آقا، تُو اوج سحرها، به رنگ غروبم
🔸تا از تُو حنجره، اسم تو میگذره، نور میشکفه رو لبهام
آقای بیکفن، از دار دنیا من، این روضهها رو میخوام
🔹با غم تو با دل پرِ خونم
من خودمو به خدا میرسونم
یاحسین۴ یاحسین، ثارالله...
ای بهشت خدایی، تو کعبهی مایی، هوای تو دارم
من برای زیارت، زیارت قبهت، ببین بیقرارم
🔸این خاک مقدّسه، هرکس که میرسه، بوی حسین میگیره
چی بهتر از همین، که روز اربعین، تُو این مسیر بمیره
🔹هر دلی که به حرم میشه راهی
جز حرم تو نداره پناهی
کربلا ۴ کربلا، حرم الله...
ای بهونهی گریه، نشونهی گریه، بارون چشامه
درد ندیدن یاره، تو نیستی و داره، این اشکا ادامه
🔸برگرد که این شبا، این روضهخونیا، سوز صداتو میخواد
اشک تو مرهمه، دردای فاطمه، اشک چشاتو میخواد
🔹کی میتونه مث تو روضهخون شه
چشم کیه مث تو پرِ خون شه
العجل۴ العجل، حجهالله...
شعر و سبک/ حمید رمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
716.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام (اربعین)
🔺هیئتی/ شور
بیچاره کسی که هیچوقت، هوای حرم نداره
بیچاره کسی که عشقی، به نخ علم نداره
هرکسی که نوکرت شد، دیگه چیزی کم نداره
همه نوکر تو هستیم، عرب و عجم نداره
🔸دشمن داره دشمنی میکنه، من باید اینو خوب بدونم
توی هجوم لشکر کفر، پشت امام حسین بمونم
🔹نوکرتم، که نوکریت عبادته
نوکرتم، آخرشم سعادته
نوکرتم، روزی من شهادته
آرزوی دشمن اینه، ببینه علم زمینه
اما نمیدونه عشقت، با خون ماها عجینه
سیاهیِ لشکریم و، وظیفه ی ما همینه
اونی که مهمه امسال، شلوغی اربعینه
🔸ذکر تو زیاد روی لب ماست، خوبه برات زیاده روی
هرسالی هم نشد امسال، باید بریم پیاده روی
🔹عاشقتم، قربون خوبیای تو
عاشقتم، دیوونه ی هوای تو
عاشقتم، عاشق کربلای تو
کبوتر قلب من تو، قفس امام حسینه
واسه منِ نوکر اونی، که بسه امام حسینه
دلیل وجود خلقت، نفس امام حسینه
شفاعت روز محشر، تو دس امام حسینه
🔸آقا تو امید محشرمی، حیفه که از تو دس بکشم
ممنونم از تو که میذاری، زیر علم نفس بکشم
🔹سرورمی، سایه ی تو رو سرمه
سرورمی، هر چی بگم از تو کمه
سرورمی، خوبیتو گفتم به همه
شعر و سبک/ مظاهر کثیری نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت #حضرت_محمد صلی الله علیه و آله، تسلیت
حضرت می فرمایند:
«مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»
هركس خطای برادر مسلمانش را بپوشاند، خدا در دنیا و آخرت خطای او را پنهان مینماید.
📚 عوالی اللئالی|ج۱| ص۳۷۵ - كشف الريبة |ص۷۹
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
خواهی که خدای پردهپوشت باشد
در حق برادرت خطاپوشی کن
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
زیر پای تو به جز عرش کجا لایق توست
آنکه از مدح تو گفته است خودِ خالق توست
روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی
از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی
میدود عشق شب و روز پی قافله ات
با خدا نیست به جز یک نفسی فاصله ات
اختیار دو جهان دست شما بود فقط
شب معراج تو بودی و خدا بود فقط
حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا
بر همه عالمیان رحمت تامی آقا
عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد
تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد
تویی آنکس که خداوند به او کوثر داد
نعمتش را به تو بخشید به تو دختر داد
بین القاب که گفتن برایت آقا
دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را
تویی آن نور که پنهان شده در غربت خود
تو غریبی به خدا در وسط امت خود
روز و شب گرچه که از عالم و آدم گفتیم
بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم
از تو دوریم همین است که مشکل داریم
امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم
داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است
بزم سوگ تو نه در خاک که در افلاک است
سینه ی دهر از این غم پُرِ درد است مرو
داغ تو خون به دل فاطمه کرد است مرو
ای که بر نام تو حق جلوه ی قرآن را بست
ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست
عشق حیدر به دل انباشته ای لحظه ی مرگ
سر به زانوی علی داشته ای لحظه ی مرگ
دخترت را دم آخر که نوازش کردی
در همان دم به علی صبر سفارش کردی
گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد
از همین روز علی خانه نشین خواهی شد
کمر خویش در اینجا به جفا می بندند
ای یدالله بدان دست تو را می بندند
اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد
بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد
گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو
گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو
استخوان در گلو و خار به چشمت آید
صحنه ها ی در و دیوار به چشمت آید
بعدِ من عرش به راه تو زمین خواهد خورد
فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد
بر تن دختر من زخم و جراحت باشد
و کبودی ِ رُخش مزد رسالت باشد
گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را
خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را
می زند بر سر و سینه ز غمت دختر را
حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی
خدا پناه در آن دورۀ سیاهت داد
خدا؟ کدام خدا؟ آن خدای بیمانند
همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود
همان که سینۀ خالی از اشتباهت داد
توان و توشه به پایان رسیده بود، ولی
خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد
بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست
خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد
خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد
خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد
چقدر واقعۀ آسمانی و شفاف
خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد
خدا که آینه را نور با نگاهت داد
قسم به روز، که خورشید شمع خانۀ توست
قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد
خدا که اشک تو را جلوۀ گهر بخشید
خدا که شعلۀ روشن به جای آهت داد
خدا که جان تو را از الههها پیراست
خدا که غلغلۀ قوم لا الهت داد...
یتیم آمدهام، ماندهام، پناهم ده
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد؟
شاعر/ مرتضی امیری اسفندقه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سرتاسر حیاتش را
سهسال شعب ابیطالب و شکنجه و بعد
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگها که بر آیینهٔ وجودش خورد
چه طعنهها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزیِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت، غدیر خم پایان
ادا نمود تمامیِ واجباتش را
و بعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعرهٔ لا تقربوا الصلاتش را
شاعر/ میثم مؤمنی نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
باید بریزی خاک غم بر سر مدینه
زیر و زبر باید شوی یک سر مدینه
آتش بگیر و دود شو تا که نبینی
در بستر مرگ است پیغمبر مدینه
ای کاش سیلابی بیاید غرق گردی
از گریه زهرا دم بستر مدینه
بگذار من ساکت شوم دارد پیمبر
با تو وصیت می کند دیگر مدینه
قرآن و عترت را برایت می گذارم
پس حفطشان کن تا دم آخر مدینه
عمرم به پایت سبز شد، پس مهربان باش
بعد از پدر با نازنین دختر، مدینه
سوگند بر قرآن و آیه آیه هایش
آتش مزن بر سوره ی کوثر مدینه
بنگر اجل هم رخصت داخل شدن خواست
هیزم کجا و غربت این دَر مدینه
اینجا اگر هیزم بریزی شعله هایش
در کربلا خیزد پی معجر مدینه
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
خورشیدی است جلوهٔ هفت آسمان تو
توحیدی است سیرهٔ پیشینیان تو
آن عرشیان که سجده به آدم نمودهاند
بوسیدهاند با صلوات آستان تو
با آنکه صبر نوح به نفرین گشود لب
غیر از دعا نخواست بر امّت، زبان تو
جدّت اگرچه لایق وصف خلیل شد
شد واژهٔ حبیب سزاوار جان تو
بر اسب باد بود سلیمان، ولی نداشت
تیری که داشت لیلة الاسری کمان تو
موسی اگر برای تکلّم به طور رفت
شد آسمان هفتم حق، میزبان تو
با گردباد خاک، اگر آسمان رود
کی میرسد به پلهای از نردبان تو؟
نورت چو آفتاب در آفاق جلوه کرد
از سینهات مکارم اخلاق جلوه کرد...
کردیم در حریم تو دست دعا بلند
ای آنکه هست مرتبهات تا خدا بلند
بر دامن شفاعت تو چنگ میزند
دستی که کردهایم به یا ربنّا بلند
خورشیدی آنقدر که به جسمت نمانده است
حتی نسیم سایۀ کوتاه یا بلند
همراه دستههای گل یاس، میشود
نام تو از صلابت گلدستهها بلند
کفر ازهراس موج تو نابود میشود
هرچند چون حباب شود از هوا بلند
این جمع را بگو که به تحقیر کم کنند
از پشت حجرههای جهالت صدا بلند
حتی خیال دوری اگر بال گسترد
حنانهایم و نالۀ ما در قفا بلند
ما را به حال خویش مبادا رها کنی!
این کار را -همیشۀ رحمت- کجا کنی؟...
با آنکه خلقت است طفیل امیریات
دم میزنی به نزد خدا از فقیریات
حتّی به کودکی ز خدا جلوه داشتی
خورشید، خانه داشت به دندان شیریات
با آنکه تاج و تخت سلیمان هم از خداست
معراج میرویم ز فرش حصیریات
کمتر به شرح سورهٔ هود آستین گشا
میترسم آیهها ببرد سمت پیریات
آفاق را چو آیهٔ انفاق زنده کرد
از پابرهنگان خدا دستگیریات
با آنکه ناز میدمد از سر بلندیات
شوق نماز میچکد از سر به زیریات
کوری چشم سامری از جنس نور هست
هارونترین وصّی خدا در وزیریات
وقتی سخن ز لطف بهار ولی شکفت
بر غنچهٔ لبان تو نام علی شکفت
دنیا شنید نام علی را بهار شد
چابکترین غزال فضیلت شکار شد
با آنکه آفتاب تو سایه نداشتهست
خورشید آن امام تو را سایهوار شد
از چشمۀ حماسۀ تو آب خورده بود
برقی که میهمان تب ذوالفقار شد
آری برای مرحب و عمرو بن عبدود
حتی شکست خوردن از او افتخار شد
هر چند برکه بود در آغاز خود غدیر
جوشید و رودخانه شد و آبشار شد
آن صبح بر محاسن او خون نشسته بود؟
یا باغ یاس چهرۀ او لالهزار شد؟
شمشیر را به فرق عدالت نشاندهاند
چیزی مگر ز مزد رسالت نخواندهاند؟
آنجا که جلوههای شب قدر پر گشود
اوصاف کوثر تو در آفاق رخ نمود
در شرق آسمانی پهلوی دخترت
خورشید بوسههای تو گرم طلوع بود
وقتی که عطر فاطمه آهنگ باغ داشت
شوق قناری لب تو داشت این سرود:
بر روشنای خانۀ هارون من سلام
بر دامن طلوع حسین و حسن درود
حتماً پس از تو دختر تو داشت احترام!
حتماً مدینه فاطمه را بعد تو ستود
یک مژدۀ تو فاطمه را شاد کرده بود:
تو زود میرسی به من ای بیقرار، زود
این چند روزِ دختر تو چند سال بود
دلتنگ نام تو ز اذان بلال بود
باغ تو با دو یاسمن آغاز میشود
با غنچههای نسترن آغاز میشود
آری، بقای دین تو با همت حسین
در شور نهضت حسن آغاز میشود
آیات از عقیق لبش شهره میشود
راه حجاز از یمن آغاز میشود!
در صبح صلح او که پر از عطر کربلاست
هفتاد و دو گل از چمن آغاز میشود
صلحش اگر چه ختم نمیشد به ساختن
از هرم طعنه سوختن آغاز میشود
این غصه بعد مرگ به پایان نمیرسد
این داغ، تازه از کفن آغاز میشود
آنقدر تیر بوسه به تابوت میزند
تا خون ز صفحۀ بدن آغاز میشود
آری تنی که از اثر زهر شد کبود
ای کاش در کنار مزار تو دفن بود
ما ماندهایم و معنی مکتوم این کتاب
ما ماندهایم و مستی معصوم این شراب
تا هفت پرده راز حسینت عیان شود
گفتیم هفت مرتبه تکبیر با شتاب
پایین ز منبر آمدی، آغوش واکنان
یعنی دلت نداشت به هنگام گریه، تاب
این نور از تو بود که بر شانهات نشست
جز آفتاب جای ندارد بر آفتاب...
حتی به وقت مرگ اجازه ندادهای
از سینهات جدا شود آن عطر و بوی ناب
حالا نگاه کن که ز صحرای کربلا
اینگونه، دختر تو، تو را میکند خطاب:
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست»
نامت هزار مرتبه از قلب و جان گذشت
آری مگر ز یاد خدا میتوان گذشت؟
هر تازه لقمهای که به دست فقیر رفت
از سفرۀ کرامت این خاندان گذشت
حتی منارهها همه در وجد آمدند
وقتی که نامت از سر باغ اذان گذشت
دیگر چگونه بین زمین تاب آوری؟
وقتی بُراقت از سر هفت آسمان گذشت
در اشتیاق روی تو از جان گذشتهایم
«دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت»
دیدیم بستر تو و گفتیم که چه زود
باید ز پیش آن پدر مهربان گذشت
گیرم که باغ زنده بماند در این خزان
آخر چگونه میشود از باغبان گذشت؟
چون حمزه تا همیشه کنار اُحُد بمان
آه ای پدر کنار یتیمان خود بما
شاعر/ جواد محمد زمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺رباعی
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست
از داغ غم تو قلب آهن شد آب
آه از دل ذوالفقارِ مولا برخاست
شاعر/ غلامرضا شکوهی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |