🕌 حلول #ماه_رمضان، ماه توبه و بندگی و مغفرت الهی مبارک
دوباره آمده ام تا دوباره دَر بزنم
کبوترانه در این آستانه پر بزنم
به نا امیدی از این دَر نمیروم هرگز
اگر جواب نگیرم، دوباره دَر بزنم
شاعر/ محمد جواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#اشعار_کاربردی
خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حُسن، خدا را بسوختيم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست
در حضرت کريم، تمنا چه حاجت است
جام جهان نماست ضمير منير دوست
اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمي
گوهر چو دست داد، به دريا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نيست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش يار
می داندت وظيفه، تقاضا چه حاجت است
شاعر | #حافظ_شیرازی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_خدیجه سلام الله علیها
تو کیستی که سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانه ات نوه هایت بهار توست
خیل کثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
بیخود نبی به پای کسی پا نمی شود
هر مادری که مادر زهرا نمی شود
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر کسای نبی نبود
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهره ی تو ارث برده است
ای مادری که مادر ام الحسن شدی
چندین کفن اگر چه محیای تو شده
مادر بزرگ یک نوه ی بی کفن شدی
گریان روضه های رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یک پاره تن شدی
جبریل گفت روضه ی زخمی دوباره را
در روی خاک یک بدن پاره پاره را
شاعر/ مسعود اصلاني
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن
مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن
یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن
دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یا حسن
تو چراغ بزم وصال حق، تو بهار خلد مخلّدی
تو خدای حسن و ملاحتی تو یگانه عبد مؤیّدی
تو به جسم، جان کتاب حق، تو به روح، روح مجرّدی
تو کمال کلّ کمال ها، تو جمال خالق سرمدی
تو علی تو فاطمه تو حسن، تو حسین یا که محمّدی
که عیان جلالت پنج تن، بود از جلال تو یا حسن
تو محیط عالم حکمتی، تو مه سپهر امامتی
تو زمامدار مشیّتی، تو امام صبر و شهامتی
تو مه سپهر ولایتی، تو تمام جود و کرامتی
تو خدای را رخ و جلوه ای، تو رسول را قد و قامتی
تو پناه خلق دو عالمی، تو شفیع روز قیامتی
نه عجب که عفو کند خدا، همه را به خال تو یا حسن
نه عجب که فخر کند خدا، به مَلَک ز شوق عبادتت
نه عجب که غنچه به صبحدم، شکفد به عرض ارادتت
همه انبیا شده معترف، به جلال و مجد و سیادتت
ز طلوع صبح خجسته تر، شب جانفزای ولادتت
من و لطف وجود و عطای تو، که کَرَم بود همه عادتت
به عطا و حلم و کرم کسی، نبود مثال تو یا حسن
به تمام دین خدا قسم، که تمام دین خدا تویی
به بهشت و ارض و سما قسم، که بهشت و ارض و سما تویی
به مقام و سعی و صفا قسم، که مقام و سعی و صفا تویی
به قیام و صبر و رضا قسم، که قیام و صبر و رضا تویی
به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی
شده اقتدار ستمگران، همه پایمال تو یا حسن
ولی خدا، ثمر نبی، گهر علی، دُرّ فاطمه
نگهت مسیح و مسیح جان، نفست شفای دل همه
دهن تو چشمۀ معرفت، سخن تو آیه ی محکمه
همه را به عشق تو های و هوی، همه را به ذکر تو زمزمه
به محبّت تو مرا بود، ز شرار نار چه واهمه
که بهشت لطف خدا شده، دلم از خصال تو یا حسن
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام، مبارک
🔺رباعی
بر چهره ى آئینه ى سرمد صلوات
بر نور دل على و احمد صلوات
در عید ولادت حسن بفرستید
بر نو گل خوشبوى محمد صلوات
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند
چون کتاب آسمانی حرمتت شد پایمال
ای یگانه آیت محکم تو را نشناختند
با دو دسته بسته می بردند سوی مسجدت
گوئی آنجا بودم و دیدم تو را نشناختند
چون فقیری کو تو را دشنام داد و نان گرفت
ای علی جان مردم عالم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
ای شجاعت از تو تا صبح قیامت سر فراز
ای قدت از هجر زهرا خم تو را نشناختند
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
شود جان، لحظه لحظه از تن مولا جدا امشب
کسی دیگر نیارد شیر بر شیر خدا امشب
طبیبا زخم مولا را گشودی نسخه ننوشتی
چه گفتی مخفی از زینب به گوش مجتبی امشب؟
طبیبا همتی کن بلکه مولا باز برخیزد
برد یک بار دیگر بر یتیمانش غذا امشب
دل خلق جهان گردد به گرد بستر مولا
دل مولا بود در گوشۀ ویرانه ها امشب
مزن این قدر سوسو ای چراغ مسجد کوفه
که مولایت نمی آید به محراب دعا امشب
نسیم ساکت کوفه برو با چاه ها برگو
که مهمان شما افتاده در بستر ز پا امشب
مداوا نیست حاجت اولین مظلوم عالم را
که از شمشیر زهرآلوده می گیرد شفا امشب
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن میچکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
حیف شد، از آن همه دلواپسی کودکان
کاسه های شیر مانده روی دست دخترت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمیدارد پدر جان از سرت
شاعر/ علی اکبر لطیفیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
ای در سفینه ی دو جهان ناخدا علی
ممسوس در حقیقت ذات خدا علی
یار و برادر و وصی و نفس مصطفی
باب نبوتّی و ابوالاولیا علی
شمشیر و دست و چشم خدا کیست غیر تو
بر دوش مصطفی که نهد جز تو پا علی
در بدر، بدر بدری و در قدر، قدر قدر
هم هل اتاست مدح تو هم لا فتی علی
همچون دو قهرمان که ز تیرت یکی شوند
گردد به ذوالفقار تو یک تن دو تا علی
تکمیل بذل قرصة نان تو گر نبود
قرآن نداشت در ورقش هل اتی علی
با آنکه دست وهم به پایت نمی رسد
داری همیشه در دل بشکسته جا علی
اقرار می کنم تو خدا نیستی ولی
آرند انبیا به درت التجا علی
آنجا که جای پای تو مهر نبوت است
اوج جلالت تو کجا ما کجا علی
بالاتری از اینکه شوم من گدای تو
داری هزار حاتم طایی گدا، علی
پرسند اختیار قیامت به دست کیست
آید ز سوی خالق هستی ندا، علی
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا علی
وقتی قیام می کنی از بهر بندگی
باید نماز بر تو کند اقتدا علی
روزی که هیچکس به کسی نیست ذکر ماست
یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی
دنیا چو آن گداست که نان از کفت گرفت
نشناخت قدر و عزت و جاه تو را علی
بالله قسم در ازمنه عالم وجود
مثل تو کس ندید و نبیند جفا علی
خون مطهر تو ز پیشانی ات چو ریخت
بخشید تا ابد به شهادت بقا علی
با آنکه لحظه ای دلت از حق جدا نبود
پیشانی ات چگونه شد از هم جدا علی
زخم سرت همین که به شمشیر خنده زد
شمشیر ناله زد زجگر گفت یا علی
فهمید داغ فاطمه را نیست التیام
شمشیر داد زخم دلت را شفا علی
گویی به شهر کوفه دل شب هنوز هم
آید صدای پای تو در کوچه ها علی
غیر از تو ای امام جوانمردی و وفا
کی داده است قاتل خود را غذا علی
جایی که دشمن از کرمت می شود خجل
کی دوست می رود ز درت نارضا علی
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
میان قبله محراب ناله ها کردم
به هرقنوت برای همه دعا کردم
برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم
به قلب سوخته هر شب خدا خدا کردم
گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا
ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم
میان گودی محراب تا زمین خوردم
عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم
تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی
ببین به صورت خونین تو را صدا کردم
عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم
ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم
دلم ز بس نگران نگاه زینب بود
دو شانه حسنین خودم رها کردم
شاعر/ قاسم نعمتی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امیرالمؤمنین علیه السلام
مرگ خود را اگر این گونه تمنا دارد
سالیانیست که در دل غم زهرا دارد
روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست
شرح دوران غریبیست که مولا دارد
شرح قومیست که در موعد یاری امام
جای لبیک، فقط شاید و اما دارد
قصهٔ مردم بیعتشکن است این روضه
خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد
استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟
آه با چاه خدایا! چه سخنها دارد
بعد یک عمر غم خانهنشینی، حالا
غم بدعهدی دنیا طلبان را دارد
این یکی در طلب بردن بیت المال است
آن یکی منصب شاهانه تقاضا دارد
آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است
این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد
بیوفایی کمر کوه وفا را خم کرد
داغها بر جگر از مردم دنیا دارد
میرود با غم سی سال غریبی اما
جگری شعلهور از قصهٔ فردا دارد
آه کوفهست، همان کوفه ولی این دفعه
نیزهای در وسط شهر تماشا دارد
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_حسین علیه السلام
طليعه ی غزل صد كتاب یعنی تو
به شام بی کسیم ماهتاب یعنی تو
حسين فاطمه من قطره ام شما دريا
به آفتاب قسم آفتاب یعنی تو
سياه تر ز سياهی محض یعنی من
سپيد تر ز سپيدی ناب یعنی تو
مرا چه غم زحساب و كتاب و شور نشور
ملاك سنجش اجر و ثواب یعنی تو
در اين زمانه كه هر آب می شود مرداب
به آتش دل غمديده آب یعنی تو
ميان موج بلا بين چهارده معصوم
سفينه ای كه بود پر شتاب یعنی تو
دلم گرفت چه سخت است منتظر ماندن
برای اينكه شوم انتخاب يعنی تو...
نمی شود كه مرا هم به كربلا ببری؟
به التماس نگاهم جواب يعنی تو
شاعر / ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |