روزه بايد، مانند سپرى محكم و قوى باشد كه آفات دنيا و عذاب آخرت را از انسان دور سازد، پس اگر مؤمن روزه گرفت بايد نفس خود را از شهوت ها و هواها بازدارد و درون خود را از هرچه كه موجب تيرگى و كدورت و غفلت و سياهى و زنگار قلب است پاكسازى نمايد تا به درجه خلوص برسد و مورد رضاى معبود و معشوب قرار گيرد. اين چنين روزه اى است كه انسان را همواره در حال عبادت قرار مى دهد حتى اگر در رختخوابش به خواب راحت هم فرورفته، باشد نفس هايش هم تسبيح و تحميد و تمجيد الهى است. در سايه همين صفا و پاكى حاصل از روزه است كه روزه دار، با خودآگاهى نه تنها دهان و شكم را از خوردن و آشاميدن، بلكه دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضاى خويش را از آنچه خدا حرام فرموده است نگاه مى دارد و مى تواند به آن درجه از تقوا نايل آيد كه حتى از انديشه و فكر گناه نيز دورى گزيند و اين اوج نورانيت روزه است. اميرالمؤمنين (ع) نيز به همين مرتبه اشاره مى فرمايد: صيامُ القَلْبِ عَنِ الفِكْرِ فِى الاثامِ اَفْضَلُ مِن صيامِ البَطنِ عن الطَّعامِ روزه دل از انديشه گناهان، برتر از روزه شكم از خوردن و آشاميدن است.
(غررالحكم، ص 203)
و البته اين بدان معنا نيست كه ظاهر روزه و امساك از خوردن و آشاميدن را رها كنيم، بلكه لازم است به آن بسنده نكنيم و همراه با آن بكوشيم كه به نتايج معنوى روزه نيز برسيم. جالب است كه همين امساك ظاهرى و معمولى نيز انقلابى روحى درروزه داران به وجود مى آورد و طبق گواه دست اندركاران و آمار و ارقام، در ماه مبارك رمضان از شرارت ها و تباهى كاسته مى شود.