eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
237 دنبال‌کننده
17هزار عکس
4.9هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
اے ڪه روشن شود از نـور تو هر صبح ⛅️جهــــــان🌞 روشنـــاے دل من♥️حضرتـــ خورشـید .. 🌱 سـلام، روزتون مهدوی 💕 🌺🌺🌺
🍂 یادش بخیر..... 🔅 یادش بخیر جنگ و روزهای سخت اش... هر روز صبح ساعت های چهار صبح صدای بلندگو های 📡📡بوقی چادر تبلیغات با نوای قرآن شروع صبحی دوباره را به ما نوید می داد. آروم آروم بلند می شدیم. به طرف تانکرهای آب کنار چادرها حرکت می کردم. نگاهی به اطراف اردوگاه می انداختم. یادمه بچه ها اسم اردوگاه پشت پادگان کرخه رو که با حصیر درست شده بود، حصیر آباد گذاشته بودند. چراغ های نفتی چادر ها یکی یکی پر نور تر می شد. در هرکدام از چادرها 🎪 یکی خارج می شد. همین موقع ها بود که ابراهیم تو میکروفونی که دستش بود داد میزد عجلو به الصلاه ....برادرا. ..مهیا شوید برا نماز جماعت. 🔅 وقتی وارد چادر 🎪 نمازخونه می‌شدم نور ضعیف و گوشه های تاریک نماز خونه رد پای بچه های نماز شب خوان گردان را می دیدی که هنوز در سجده بودند و شانه هاشان مانند بید می لرزید. ...الهی العفو اونا آهنگ خاصی برای همه ما داشت.... کاشکی یکبار دیگه تکرار می شد اون روزها....... 😔 یادش بخیر.... 🔹علی کوهگرد روزتون شهدایی✨ 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
‍ 🛰📄 این بی حجابی آن بی حجابی نیست! 🔹 برداشتن روسری در خیابان معنی اش چیست؟ ماجرای کشف حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده است. از قضا با یک پدیده نوظهور مواجهیم. ما پیشتر نیز با پدیده بی حجابی مواجه بودیم. اما.. 🔸 بدحجابی در تاریخ جمهوری اسلامی اگرچه یک نقص محسوب می شود اما برآمده از بی حیایی و خدای ناکرده بی عفتی نیست. برآمده از غرب پسندی های عرفی گرایانه است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب تاکید داشتند بدحجابی یک نقص است اما معیار نهایی برای قضاوت افراد نیست. 👈چه بسا دختران بدحجابی که هم انقلابی اند و هم اهل معنویت؛ هرچند گرفتار این خطا. اما از این خطا تا آن خطا فاصله بسیار است. کدام خطا؟ 🔹 ما با یک پروژه سیاسی مواجهیم. لذا نوع مواجهه با این خطای سیاسی از جنس آن خطای فرهنگی نیست. خطای سیاسی برخورد امنیتی می طلبد و خطای فرهنگی مواجهه آموزشی و فرهنگی. 🔸از کدام خطای سیاسی حرف میزنیم؟ موضوع کشف حجاب را یکبار دقیق شویم. 👈 معنی کشف حجاب یعنی ایستادن مقابل احکام؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است برخی لامذهب یا شل مذهب باشند. یعنی ایستادن مقابل قانون؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است کسی این قانون را قبول نداشته باشد. 🔹 برداشتن حجاب ایستادن مقابل دموکراسی و جمهوریت است. یعنی چی؟ اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگوئید حجاب اختیاری است. بی حجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است. 🔸 چون ایستادن مقابل قانون است. حجاب الزام قانونی است نه اجبار. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که: " مگه زمان رضا خان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟" پاسخ خیلی روشن است. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برامده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردم است. رضا خان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم مقابلش ایستادند. برگردیم به بحث اصلی. 👈با پدیده نوظهور مواجهیم. پدیده ای که هدف نهایی آن ایستادن مقابل اکثریت مردم است. به همین دلیل گفته می شود کشف حجاب سیاسی است. 🔹ظاهر یکیست. اما فاصله معنادار است. این بی حجابی آن بی حجابی نیست. ما با جمعیتی بسیار محدود مواجهیم که خواسته یا ناخواسته با کشف حجاب مقابل جمهور مردم ایستادند. 💢 ماجرای کشف حجاب ابزار جدید تقابل با اکثریت مردم است. به همین دلیل است که یک خبرنگار فراری از ایران که این روزها کارمند مواجب بگیر سفارت آمریکا شده است با صراحت می گوید هدف از کشف حجاب براندازی است و لاغیر. 🇮🇷
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هدف اصلی اطعام در غدیر چیه؟ 🔻بنظرتون چرا برای اطعام پاداش‌های سنگینی در نظر گرفته شده؟ 🌹
. 👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇 👇👇👇کانال عمومی👇👇👇 (تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ شنبه 👈 18 تیر/ سرطان1401 👈9 ذی الحجه 1443 👈9 ژوئیه 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🕋 روز عرفه و روز دعا و نیایش. التماس دعای خیر از همه دوستان خصوصا کسانی که کانال رو دنبال می کنند و هم اکنون کربلا و یا عرفات مشرفند😭. 🔘 روز سد ابواب (بستن درهای خانه اصحاب که مستقیم به مسجد باز میشد الا درِ خانه علی علیه السلام ) 🏴 شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام و هانی بن عروه " 60 ه " 😭. 🌙🌟 احکام اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛برای نوشتن ادعیه و حرزها مناسب نیست. 💠کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز های مطمئن و با قیمت مناسب👇 @Herz_adiye_hamrah 👶 زایمان مناسب و نوزادش در همه امور زندگی موفق خواهد داشت. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است: ✳️استعمال دارو. ✳️دوا گذاشتن بر زخم. ✳️قی کردن. ✳️پیکار با خصم. ✳️مسهل خوردن. ✳️خرید باغ و زمین زراعی. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️جابجا کردن درخت. ✳️آبیاری. ✳️و از شیر گرفتن کودک خوب است. 📛ولی از امور اساسی و زیربنایی از جمله عقد ازدواج سفر و امور دائمی و همیشگی پرهیز شود. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه: امشب ، مباشرت مکروه و اگر فرزندی از آن حاصل شود با نقصی در بدن ممکن است تولد یابد. 🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث درد و‌ بیماری می شود. 💉💉 حجامت فصد زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ، باعث درد اعضا می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب :خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 10 سوره مبارکه "یونس علیه السلام " است. دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @taghvimehamsaran 📚 منبع مطالب : تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان انتشارات حسنین قم تلفن. 09032516300 0912353 2816 📛📛📛📛📛📛📛📛 ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است. 📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehamsaran کانال تقویم همسران در ایتا و سروش و تلگرام 👇ادمین تلگرام👇 @tl_09123532816 https://t.me/taghvimehamsaran‌
(خاطرات فرنگیس حیدرپور) ✍به قلم: مهناز فتاحی 🔸قسمت:27 وقتی دید حسابی عصبانی هستم و چاره‌ای ندارد، پا شد. کمی‌ به دور و برش نگاه کرد. بعد ظرف غذایش را از روی آتش برداشت و گوشه‌ای گذاشت. دست بچه‌ها را گرفت و راه افتاد: «برویم فرنگ اما با دست خالی؟ چیزی برنداریم؟» جای ماندن نبود. گفتم: «برمی‌گردیم. ارتش ما آن‌ها را عقب می‌زند. نگران نباش.» از در خانه بیرون می‌آمدیم که یک‌دفعه دایی بزرگم احمد حیدرپور را دیدم. با ماشین، تازه رسیده بود. ماشینش، پر بود از وسایل و خوراکی که برای مراسم فاتحه‌خوانی دایی‌ام آورده بود. قرار بود توی آوه‌زین فاتحه بگیریم. هراسان گفتم: «خالو، باید فرار کنیم. دشمن توی خانۀ ماست. خانه خراب شدیم. چه فاتحه‌ای چه مراسمی؟ دشمن خانه‌مان را گرفت. باید برای خودمان مراسم بگیریم!» همین ‌جور یک‌بند حرف می‌زدم و می‌نالیدم. خالویم توی راه عراقی‌ها را دیده بود و خبر داشت. چشم‌هایش سرخ شده بود. به وسایل اشاره کرد و گفت: «اول این‌ها را قایم کنیم، بعد برویم.» با کمک مادرم، همۀ آن‌ها را توی خانه قایم کردیم و رویشان را با چوب و پارچه پوشاندیم که به غارت نرود. بچه‌ها که نگرانی ما را می‌دیدند، گریه می‌کردند. علیمردان هم سر رسید و با با پدر و مادر دایی احمد و بچه‌ها، با عجله و بدون اینکه چیزی برداریم، به طرف کوه آوه‌زین و چغالوند فرار کردیم. هر طرف سر می‌چرخاندی، زن و بچه و پیر و جوان را می‌دیدی که به سمت کوه فرار می‌کنند. اولین تپه را که پشت سر گذاشتیم، کمی ‌خیالم راحت شد. اما باید چند تپه دورتر می‌رفتیم. فریاد زدم: «خدایا، حق ما را بگیر!» خواهرهای کوچکم لیلا و سیما، گریه می‌کردند. سرشان داد زدم و گفتم: «آرام باشید. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. نترسید، من همراهتان هستم.» بعد دست خواهر و برادرهایم جبار و ستار و سیما و لیلا را گرفتم و با هم شروع کردیم به دویدن. لیلا دوازده ساله بود؛ جمعه سیزده ساله، سیما و جبار پنج ساله و ستار ده ساله بودند. جوان‌های روستا توی آوه‌زین مانده بودند. از دور آن‌ها را می‌شد دید که این طرف و آن طرف می‌دوند و مردم را با زور به سمت کوه‌ها می‌فرستند. از همان راه فریاد زدم: «بیایید.» آن‌ها هم از همان‌جا فریاد می‌کشیدند و اشاره می‌کردند که فرار کنیم. می‌خواستند ماها زودتر دور شویم. تانک‌ها داشتند از سمت دشت به روستا نزدیک می‌شدند. ده‌ها سرباز، کنار تانک‌ها حرکت می‌کردند. دشت پر از نظامی‌های صدام شده بود. صدای تانک و توپ و خمپاره، گوش را کر می‌کرد. تنها چیزی که با خودم برداشته بودم، چاقو بود. یک لحظه که ماندیم تا نفس چاق کنیم، از همان راه، سربازها را دیدم که وارد آوه‌زین شدند. با زور وارد خانه‌ها می‌شدند و سر کسانی که مانده بودند فریاد می‌کشیدند. سعی داشتند مردم را توی خانه‌ها حبس کنند. نمی‌گذاشتند کسی بیرون بیاید. مرتب به مردم توپ و تشر می‌زدند. مادرم از روی تپه، با وحشت به سربازها نگاه می‌کرد. بعد رو برگرداند طرفم و با لرزشی که توی صدایش بود، گفت: «دالگه، دخترم، چقدر نزدیک بودند!» با ناراحتی گفتم: «وقتی می‌گویم فرار کنیم، فکر می‌کنی دروغ می‌گویم؟» وقتی فهمید عراقی‌ها چقدر نزدیک‌اند، از ترس زبانش به لکنت افتاده بود. تا آن وقت باور نکرده بود که آن‌ها این‌قدر نزدیک شده باشند. مردم آوه‌زین گروه گروه به طرف کوه‌ها می‌دویدند. بعضی‌ها حتی کفش به پا نداشتند. به راهمان ادامه دادیم. تا کوه، یک‌نفس دویدیم و وقتی رسیدیم، پشت سنگ‌ها نشستیم تا نفس تازه کنیم. از دور به ده نگاه کردم. نظامی‌ها، مثل مور و ملخ به دشت مقابل و روستا حمله کرده بودند. همه جا دود بود و آتش. پایان فصل چهارم فصل پنجم شب آرام‌آرام از راه می‌رسید. همه کنار هم، پشت صخره‌ها کز کرده بودیم. کسی نای حرف زدن نداشت. نمی‌دانستیم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، دایی‌ام، پدرم و تعدادی از مردها هنوز با ما بودند. آن‌ها هم آرام و قرار نداشتند. می‌خواستند برگردند ده. عده‌ای از زن‌ها نگذاشتند. با یک دنیا ترس می‌گفتند: «اقل‌کم شما بمانید. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقی‌ها تا اینجا جلو بیایند، دست‌تنها چه کنیم؟ در دل شب، صدای زنجیر تانک‌ها و انفجار توپ و خمپاره لحظه‌ای قطع نمی‌شد. از سمت گیلان‌غرب هم نیروهای خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب می‌کردند. آوه‌زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه! توی تاریکی شب، بچه‌ها وحشت‌زده به آتش گلوله‌ها نگاه می‌کردند و می‌لرزیدند. زن‌های روستا، کم‌کم یک جا جمع شدیم. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺