eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
(خاطرات فرنگیس حیدرپور) ✍به قلم: مهناز فتاحی 🔸قسمت: 32 پدرم انگار تازه به خودش آمده بود. فریاد زد: «چه ‌کار می‌کنی؟ ولشان کن، فرنگیس.» سرباز ‌اول توی آب افتاده بود و سرباز‌ دوم روبه‌رویم بود. تفنگ هنوز توی دستش بود. تمام صورتش پر از خون بود. پریدم جلو و مچش را گرفتم و پیچاندم و از پشت گرفتم. دستش به اندازۀ دست من بزرگ نبود. طوری دست‌هایش را گرفته بودم که دست خودم هم درد گرفته بود. ‌یک لحظه از درد ناله کرد و ‌فریاد کشید امان... امان.» مچش ‌را طوری پیچاندم و فشار دادم که روی زمین نشست. احساس کردم دارم استخوان‌ مچش را می‌شکنم. سرباز بیچاره، ‌از اینکه من آن‌قدر زور داشتم، تعجب کرده بود. می‌لرزید. من هم می‌لرزیدم! ترسیده بودم، اما تلاش می‌کردم مچش را ول نکنم. باید می‌ایستادم. یاد دایی‌ام و مردهای ده که افتادم، نیرو گرفتم. پدرم، با دهان باز نگاهم می‌کرد. دست‌های سرباز ‌را که از پشت گرفتم دیگر هیچ حرکتی نکرد. فقط یک‌بند می‌نالید و می‌گفت: «امان، امان.» می‌دانستم امان یعنی اینکه تسلیم شده است. رو به پدرم فریاد زدم: «تفنگ‌ها و تبر را بردار.» پدرم مات مانده بود. انگار روح در بدنش نبود. دوباره فریاد زدم: «باوگه... زود باش.» کم‌کم به خودش آمد. تندی دو تا تفنگ‌ها را برداشت و با تبر آمد بالاسر سرباز عراقی ایستاد. سرباز مثل گنجشکی که اسیر شده باشد، تکان نمی‌خورد. خون تمام پیراهنش را قرمز کرده بود. زیر دست و پای دو تایی‌مان، پر شده بود از خون. پدرم آمد به کمکم. تکه‌ای از کیسه‌ای که غذا توی آن گذاشته بودیم، کند و دست سرباز ‌را با پارچه محکم بستیم. کارمان که تمام شد، تفنگ را از دست پدرم قاپیدم و رو به سرباز گرفتم. اینجا بود که خیالم راحت شد. لحظه‌ای ماندم تا حالم جا بیاید. بعد به سرباز ‌گفتم: «حرکت کن.» مرد، گیج و زخمی بود. با وحشت و ترس به جنازۀ هم‌قطارش، که توی چشمه افتاده بود نگاه می‌کرد و به لکنت افتاده بود. او را جلو انداختم و محکم گفتم: «حرکت کن. اگر دست از پا خطا کنی، تو را هم می‌کشم.» همۀ این‌ها را به فارسی و کردی می‌گفتم! مرتب سرش داد می‌کشیدم. ‌به سختی حرکت کرد و من با تفنگ پشت سرش به راه افتادم. گاهی با نوک تفنگ به پشتش می‌زدم تا تندتر حرکت کند. پدرم همه‌اش به من التماس می‌کرد و می‌گفت: «فرنگیس، ولش کن! الآن می‌آیند سراغمان، بیچاره‌مان می‌کنند.» با ناراحتی به پدرم نگاه کردم. چیزی نگفت و پشت سر من به راه افتاد. کیسۀ غذا توی دستش بود. اولِ راه، دور و بر را می‌پاییدیم و حواسم بود که سربازهای دیگر سر راهمان کمین نکرده باشند. سرباز اسیر را به سمت کوه بردیم. مردی سبزه و بلندقد و لاغراندام بود. مرتب به عربی چیزهایی می‌گفت که چیزی ازش سر در نمی‌آوردم. ولی از لحن حرف زدنش معلوم بود که دارد التماس می‌کند. وقتی یاد کشته‌شدگانمان می‌افتادم، دلم می‌خواست با دو تا دست‌های خودم خفه اش کنم. اما از قدیم شنیده بودم که نباید با اسیر بدرفتاری کرد. وقتی به کوه نزدیک شدیم، زن‌ها و مردها و بچه‌ها بلند شدند و ما را نگاه کردند. تعجب کرده بودند. بچه‌ها بنا کردند به جیغ کشیدن و دویدن به سمت ما. مادرم تا ما را با آن حالت دید که یک نظامی ‌را جلو انداخته‌ام و اسلحه دستم است، با عصبانیت و ناراحتی توی سرش زد و بلند‌بلند گفت: «برادرم بمیرد، آخر چرا این را آوردی؟! این اسیر مایۀ دردسر است. دنبالش می‌آیند. ما را بمباران می‌کنند همه مان را می‌کشند. بیچاره شدیم، بدبخت شدیم...» همه ترسیده بودند و سرزنشم می‌کردند. خواهر کوچک‌ترم لیلا گفت: «فرنگیس، چه ‌کارش کردی؟ چرا زدی توی سرش؟ چرا این بلا را سرش آوردی؟ ولش کن، بگذار برود.» وقتی رفتار دیگران را دیدم، ناراحت شدم. عده‌ای ترسیده بودند و عدۀ دیگری دلشان برای سرباز اسیر می‌سوخت. با ناراحتی گفتم: «دلتان برای این‌ها می‌سوزد؟ رحمتان می‌آید؟ باید تکه‌تکه‌شان کنیم. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
🌸 از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند...🌸 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید جواد حسناوی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
💕صحبتی شد که خدا باب نجاتی بفرست 💕 تلخی ذائقه را شاخ نباتی بفرست🌼 می رسد با علم سبز امامت بر دوش🌼 از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست🌼 🌼اللّهُمَّ 🌼🍃🌼صَلِّ 🌼🍃🌼🍃عَلَی 🌼🍃🌼🍃🌼مُحَمَّدٍ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼وَ آلِ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 مُحَمَّدٍ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼وَ عَجِّلْ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃فَرَجَهُمْ 💜💙💖❤️💚💛
🍃🌸 ❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 ای راحت دل، قرار جانها برگرد درمان دل شکسته ما، برگرد ماندیم در انتظار دیدار، ای داد دلها همه تنگِ توست آقا برگرد 🌸 🌸 🌹تعجیل درفرج به دلخواه صلوات🌹 🌺🌺🌺
وقتِ لبیک که شد اسماعیل ها را ؛ به قربانگاه فرستادند هاجرها .... روزتون شهدایی ✨ 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
ثواب انفاق یک درهم درروز غدیربرابربا ثواب انفاق هزاردرهم درروزهای دیگر است. 😊
(خاطرات فرنگیس حیدرپور) ✍به قلم: مهناز فتاحی 🔸قسمت: 33 ...رو به مردم کرد و گفت: «خدا را شکر. چرا می‌ترسید؟ فرنگیس کار خوبی کرده. از چه می‌ترسید؟ به جای اینکه فرنگیس را روی سر بگیرید، این حرف‌ها را به او می‌زنید؟ بس کنید. ببندید دهنتان را.» پدرم، که هنوز ناراحت بود، رو به زن‌عمویم گفت: «چه می‌گویی تو؟ ما گناه‌بار شده‌ایم. فقط این نیست که! فرنگیس یک نفر را هم کشته. بدبخت شدیم رفت! جنازه‌اش توی چشمه افتاده.» هر چه پدر و مادرم گفتند، اهمیت ندادم. از ناراحتی داشتم منفجر می‌شدم. با عصبانیت گفتم: «به خدا اگر بتوانم، همه‌شان را می‌کشم. این‌ها عزیزان ما را کشتند. این‌ها ریخته‌اند توی خانه‌های ما. همین‌ها ما را بدبخت کرده‌اند. اگر من این‌ها را نمی‌کشتم، می‌دانید چه بر سر ما می‌آوردند؟» همه دور و بر من و سرباز اسیر ایستاده بودند. با فریاد ادامه دادم: «حواستان باشد؛ این اسیر من است. مسئولیتش با خودم است پس همه‌تان آرام باشید و نترسید. هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم. فهمیدید؟» مردم که حرف‌های مرا شنیدند، عقب نشستند و سروصداها خوابید. اسیر را پشت صخره‌ای نشاندم و با عصبانیت گفتم: «اگر حرکت کنی، تو را هم مثل هم‌قطارت می‌کشم. فهمیدی؟» انگار فهمید؛ چون سرش را تکان داد و حرکتی نکرد. بعد کمی ‌از مردم دور شدم. روی تخته‌سنگی ایستادم و نفسی تازه کردم. از دور، به روستا و دشت نگاه کردم به قبر فامیل‌ها. به کارهایی که توی همین مدت کوتاه کرده بودم، فکر کردم. سرم گیج می‌رفت. با خودم گفتم: «به خاطر شما کشته شده‌ها، حاضرم همه‌شان را بکشم و خودم هم بمیرم.» برگشتم کنار دیگران. مردم دور اسیر عراقی را گرفته بودند. سرباز عراقی مرتب می‌گفت: «ماء... ماء.» نمی‌دانستم منظورش چیست؛ تا اینکه به دبۀ آبی که کنارمان بود، اشاره کرد. فهمیدم منظورش آب است. یکی از زن‌ها، با ترس به من گفت: «گناه دارد، به او آب داد وبه سمت اسیر رفتم. از من می‌ترسید! وقتی از کنارش رد شدم، خودش را عقب کشید. رفتم و سر دبۀ آب را برداشتم. دبه را کج کردم و سر دبه را از آب پر کردم و به اسیر دادم. یک مهاجر عراقی هم با ما در کوه بود. عربی بلد بود. به او گفتم بیا نزدیکش بنشین و حرف‌هایش را ترجمه کن. مهاجر عراقی، شروع کرد به حرف زدن با اسیر. به او گفت: «بنشین و تکان نخور. هر چه این زن می‌گوید، گوش کن وگرنه جانت را از دست می‌دهی.» اسیر آرام نشسته بود. می‌دانستم باید مواظب باشم که به کسی آسیب نرساند. جلو رفتم و دست کردم توی جیبش. وسایلش را در آوردم و دادم دست مادرم. ساعت و انگشترش را هم از دستش بیرون کشیدم. وقتی حلقه‌اش را از دستش درآوردم، با حسرت به آن نگاه کرد. می‌دانستم باید وسایلش را از او بگیرم. توی کیفش، عکس خودش و بچه‌هایش بود. سه تا بچه توی عکس‌ بود. وقتی عکس بچه‌ها را دیدم، دلم گرفت و دستم لرزید . اما زود به خود آمدم. نگاهم کرد. وقتی سرِ خونی‌اش را دیدم، دلم سوخت. گفتم باید مرهم برای زخمش درست کنیم. به پدرم گفتم: «یک کم ‌از چایی خشکی که آورده‌ایم، خرد کن.» چای خرد شده را با کمی‌ زردچوبه روی زخمش ریختم و با پارچه بستم. سرباز ‌اسیر ایستاده بود و جنب نمی‌خورد. لیلا مرتب دامنم را می‌کشید و می‌گفت: «ولش کن، فرنگیس... گناه دارد.» وقتی دیدم ول‌کن نیست، برگشتم و گفتم: «ولش کنم همۀ ما را بکشد؟ اگر الآن مارا به اسارت می‌گرفت، ولمان می‌کرد برویم؟» طوری به لیلا نگاه کردم که ترسید و دیگر جیک نزد. بچه‌ها از گرسنگی داد و فریادشان بلند شده بود و ناله می‌کردند. زن‌ها هم فقط زانوی غم بغل گرفته بودند. رو به آن‌ها گفتم: «ها، چه شده؟ خب، بلند شوید برای بچه‌ها غذا درست کنید.» بعد خودم شروع کردم به برنج قرمز درست کردن. چوب‌ها را روی هم چیدم و آتش برپا کردم. قابلمه را روی آن گذاشتم، برنج و سیب‌زمینی و روغن و نمک و رب گوجه فرنگی را ریختم توی آن و شروع کردم به چرخاندن. همان وقت بود که شنیدم یکی از زن‌ها پشت سرم ‌گفت: «نگاه کن، انگار نه انگار یک آدم را کشته. ببین چقدر راحت برنج را هم می‌زند!» ‌خواستم حرفی بزنم و جوابش را بدهم. اهمیت ندادم. احساس کردم دلم خنک شده است. فکر کردم دایی‌ام دیگر زیر خاک نیست. به هر زحمتی بود، برنج قرمز درست کردم. اسیر عراقی فقط مرا نگاه می‌کرد که مشغول غذا درست کردن بودم. چشم از من برنمی‌داشت. تازه کارم تمام شده بود که دایی‌حشمتم را دیدم از سربالایی کوه بالا می‌آید. همه بلند شدیم و به طرفی که می‌آمد، چشم دوختیم. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
. 👇تقویم نجومی جمعه👇 👇👇👇کانال عمومی 👇👇👇 (تقویم همسران) ✴️ جمعه 👈 24 تیر / سرطان 1401 👈15 ذی الحجه 1443👈15 ژوئیه 2022 @taghvimehamsaran 🏛مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ولادت با سعادت حضرت علی بن محمد النقی الهادی علیه السلام " 212 یا 214 هجری قمری. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🐪 امام حسین علیه السلام در منزل هفتم در راه کربلا " منزلگاه حاجر ". 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️امروز: روز خوبی برای امور زیر است: ✅خواستگاری و عقد و ازدواج. ✅دیدار با هر که بخواهی. ✅داد و ستد وتجارت. ✅انجام معاملات و داد و ستد. ✅و اقدامات قضایی خوب است. 👶 زایمان مناسب نیست 🚘مسافرت بعد از ظهر انجام شود خوب است. 💠کانال ما را در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز دستنویس با قیمت مناسب دنبال بفرمایید👇 @Herz_adiye_hamrah 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه. امشب (شب شنبه)، مباشرت برای سلامتی مفید است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی: 🌗 امروز قمر در برج دلو است و برای امور زیر نیک است: ✳️اسباب کشی و جابجایی. ✳️به خانه نو نقل مکان کردن. ✳️ختنه نوزاد. ✳️امور شراکتی و مشارکت. ✳️معامله خانه و اپارتمان. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️و کندن چاه و کانال نیک است. ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سر و صورت) ،باعث سرور و شادی است. @taghvimehamsaran 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن سلامت آفرین است. (حجامت هنگام ظهر جمعه مکروه است). ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه " دیده شود طبق ایه ی 16 سوره مبارکه "نحل" است. و علامات و بالنجم هم یهتدون..... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 377 47 297 0912 353 28 16 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما همراه با‌ لینک ارسال کنید. 📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب با حذف لینک ممنوع و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇 @taghvimehamsaran ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:👇 @tl_09123532816 https://t.me/Taghvimehamsaran‌
شهید مصیب کاویانی ،ستارگان معشوق تیره آهنگر طایفه ششبلوکی ایل قشقایی 🌹🤎🌹 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مصیب کاویانی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 بهترین مردم در همه زمانها ✅عن ابي خالد الكابلي عن الامام زين العابدين علیه السلام : ...إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج. ابوحمزه ثمالی از ابو خالد کابلی روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: ...ای ابو خالد مردم زمان او (امام مهدى عليه السلام) که معتقد به امامت وی می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانی می داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگ ترین فرج است. 📚بحارالأنوار، ج ٥٢ ص ١٢٢ 🌹🌹🌹
سلام امام زمانم 💚 🌼«صبحم» شروع می شود ✨«آقا به نامتـان » 🌼«روزی من» همه جـا ✨«ذکـر نـامتـان» 🌼صبح علی الطلوع ✨«سَلامٌ عَلی یابن الحسن» 🌼مـن دلخـوشـم بـه ✨«جـواب سلامتـان» ...!!❤️ 🌿سلام، ، روزتون مهدوی 🌼 🌺🌺🌺
🏝میلادِ مسعودِ دهمین امام هادی سلام‌الله ‌علیه را به ‌پیشگاه حضرت ‌امر عجل‌الله‌فرجه و همه‌ی شیعیانشان، تبریک عرض می‌نماییم.🏝 🌺🌺🌺