هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش خانم های کشف حجاب به امر به معروف...
● نظر رهبر انقلاب در مورد این نوع امر به معروف چیست⁉️
در انتهای کلیپ ببینید👆👆
#حجاب
@Tobeh_Channel
✅✅✅
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
*قرار شبانه با مولای غریبمان💚*
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...*
*💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠*
*🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸*
*⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜*
*ترجمه:*
*خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.*
*💠دعــای ســـلامتی*
*امــام زمــــان(عج)💠*
*⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜*
*⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️*
@Tobeh_Channel
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت66
- نه بریم جلو آنجا کبابی هست!
رفتیم دیدیم مغازه قصابی است. همان جا گوشت را می برند وکباب می کنند. سر میز باز کباب را برایم لقمه می گرفتی ودر دهانم می گذاشتی ، اما در همان حال یک لحظه مکث کردی وآه کشیدی:" آخرین بار باشهید بادپا اینجا آمدیم،من رو مهمون کرد!"
کباب که تمام شد دوباره سفارش دادی..بعداز ناهار رفتیم حرم زیارت.
گفتم :" امشب شب تولدته، پیشاپیش تولدت مبارک!"
دست دور شانه ام انداختی ومرا به خود فشردی.
- این بهترین هدیه ای که توی عمرم گرفتم.
همین که حضرت زینب علیه السلام شماها رو اینجا آورده تا در کنارم، باشین بزرگترین هدیه س.
در هتل ساعتی به استراحت گذشت. مادر شهید صابری صدایم کرد:" سمیه خانم بیا خریدام رو ببین!"
رفتم ودیدم. دیدن سوغاتی های که دیگران خریده بودند یکی از لذت های من بود. بعد فکری به ذهنم رسید:" حاج خانم میشه فاطمه رو پیش شما بگذاریم وبریم خرید! " چشمانش برق زد:" به شرطی که زود بر گردین وخریدا تونو اول از همه به من نشون بدین."
با خوش حالی قبول کردم. ومحمد علی را آماده وتو را که خواب بودی بیدار کردم.
فاطمه را پیش مادر شهید صابری گذاشتم و رفتیم، اما این بار پیاده رفتیم.
دست هایت را قلاب کرده بودی دور شانه ام .
اگر هم محمدعلی را می گرفتی.باز دستت رادور شانه ام می انداختی، سر راه روسری خریدیم، گفتم :" چون حضرت زینب علیه السلام تو رو رسما تواین شب به من داده و
سالگرد ازدواجمونه، دوست دارم شیرینی بخرم وتوحرم پخش کنم ."
روبروی هتل یک قنادی بود، رفتیم آنجا. نگاهی به شیرینی ها کردی و گفتی :" ما که سلیقه اینا رو نمی دونیم! بهتر پولش رو بدی ایستگاه صلواتی حرم، خودشون هرچی دوست داشتن
بخرن! "
در وقت برگشت گفتی :" می خوام برای بچه ها جوراب بخرم، توجنس جورابا روخوب می شناسی، بیا جنسی را انتخاب کن که پای بچه ها عرق نکنه."
در حال انتخاب جوراب بودیم که کسی از پشت زد به شانه ات .فهمیدم فرمانده ات کارداشته وآن سرباز رو فرستاده دنبالت، ولی چون دیده دست دورگردنم انداختی خجالت کشیده جلو بیاید. پیغامش این بود که بروی حلب،گفتی:" چشم!"
پول جوراب ها را حساب کردیم. شماره فرمانده رو گرفتی وبعد از صحبت با او گوشی رابه من دادی.
- فرمانده می خواد باتو صحبت کنه!
گوشی رو گرفتم و او گفت:" دست شما درد نکنه که دوری را تحمل می کنین واجازه می دین سید ابراهیم بیاد اینجا. او یکی از بهترین نیروهای ماست. به سید گفتم سیصد دلار حساب من براتون خریدکنه."
تشکر کردم. بعد از رفتن سرباز گفتی:" خب حالا با این سیصد دلار چی می خری؟" به نظر من بیا یک گوشی بخر!"
- نه تو گوشیت رو به من بده، من برات گوشی جدید
می خرم. این سیصد دلار رو هم نگه می دارم با پول النگویی که فروختم النگو می خرم.
محمدعلی که بغلت بود شست پایش رابه دهان برده می مکید وتو ذوق کرده بودی.
گوشی ات رادادی به من:" گفتی یه عکس ازمن ومحمدعلی بگیر!" عکس گرفتم وبرگشتم هتل. خریدهایمان را به مادر شهید صابری نشان دادیم و با فاطمه برگشتیم اتاقمان. شب چمدانم را بستم. قرارشد صبح زود به زیارت حضرت زینب سلام الله علیها برویم.
دردلم با خانم قراری گذاشتم.کافی بود کنار ضریح حرمش قرار بگیرم وهمان را بگویم.
هنوز آفتاب نزده رفتیم حرم ،گفتی:" زود یه سلام بده وبیا بیرون!"
جلوی ضریح ایستادم وقرارم را مرور کردم. باید به خانم
می گفتم که کاری کند که دیگر مصطفی پیش خودم بماند و نتواند بیاید.
آنجا، اما هرکار کردم زبانم نچرخید. شرم وجودم راگرفت.
گفتم :"خانم !مصطفای من امانت برای شما باشه، برای شما دفاع کنه،ولی سالم برگرده!"
سلام دادم وآمدم بیرون . دیدم روبروی کفشداری روی پله کوتاهی محمدعلی به بغل نشسته ای و با فاطمه بازی
می کنی.
- زیارت کردی؟
- بله!
- زیرابم وزدی؟
- نتونستم!
- اگر اتفاقی برام بیافته چی؟
- نه نمی افته!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
. 👇👇👇کانال عمومی 👇👇👇
(تقویم همسران)
اولین و جامعترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی.
✴️ جمعه 👈13 بهمن/ دلو 1402
👈21 رجب 1445 👈 2 فوریه 2024
🏛مناسبت های اسلامی و دینی.
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (به روایتی).
🔵امور دینی و اسلامی.
📛 امروز ساعت 00:10 بامداد قمر وارد برج عقرب می شود.
📛و یکشنبه ساعت 9:59 صبح قمر از برج عقرب خارج می گردد.
📛تقارن عقرب و نحس ،صبح جمعه برای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه صدقه مطلوب است.
👶برای زایمان مناسب نیست.
💠به کانال ما در موضوع حرز امام جواد. علیه السلام و سایر ادعیه سری بزنید...👇
@Herz_adiye_hamrah
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓امروز قمر در برج عقرب و برای امور زیر مناسب است :
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️انواع حفاری ها.
✳️تحقیقات و بررسی و وارسی کردن.
✳️جابجایی و نقل و انتقال
✳️کاشت اشجار و جابجایی.
✳️درمان بیماری های عفونی.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️بیرون آوردن خال و زگیل و دمل.
✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست.
@taghvimehamsaran
🚖 سفر : مسافرت مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)، باعث دولت می شود.
@taghvimehamsaran
💉حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن...
#خون_دادن یا حجامت ، باعث روشنی دل می شود.
@taghvimehamsaran
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
@taghvimehamsaran
😴 تعبیر خواب...
امشب : خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 22 سوره مبارکه "حج" است.
کلما ارادوا یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها..
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از آن خلاص نگردد صدقه بدهد تا رفع گردد. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب.
تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
02537747297
09123532816
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما همراه با لینک ارسال کنید.
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال مطلب با حذف لینک ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی....👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... ♥️
#سالروز شهادت
#سردار جبهه های جنگ،
شهید محمد سخاوتی که عمری راقبل از انقلاب به مبارزه بارژیم ستمشاهی پرداخت وسپس با پیروزی انقلاب شکوهمنداسلامی تا تاسیس سپاه پاسداران وحضورفعال در عرصه های مختلف انقلاب، خصوصا زمان حضور عناصر منافقین خلق، وحفاظت ازشخصیت های انقلاب، نقش افرین کرد تاحضورچشمگیردرعملیاتهای مختلف درجبهه های نبرد جنگ تحمیلی
وسرانجام رسیدن به وصال درعملیات پیروزمند کربلای ۵وپروازی عاشقانه وپرکشیدن باشهادت
شهید#محمد_سخاوتی🕊🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدان عباسعلی ومحمد سخاوتی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه اسراء آیه ۸۲
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا
و ما فرو مىفرستيم از قرآن
آنچه را که شفا(ى دلها و جانهاست)
و (همچنین) رحمتى براى اهل ایمان است
و (لکن قرآن) ستمگران را جز خسران نمىافزايد.
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
1_6807331192.mp3
37.22M
💚💙💖❤️💜💛
🍃💜دعای پرفیض ندبه
🍃❤️استاد فرهمند
🍃💚التماس دعای فرج💚🍃
@Tobeh_Channel
💚💙💖❤️💜💛
هدایت شده از کانال توبه
💠اهمیت روز جمعه و اعمال روز جمعه
🔹روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله مهدی موعود(عج) می باشد. پس چه خوب است تا با اهمیت و اعمال این روز آشنا شویم.
🔸اهمیت روز جمعه:
👈۱-ولادت امام زمان(عج) در روز جمعه واقع شده است.
👈۲-امامت در روز جمعه به آن حضرت منتقل شده است.
👈۳-جمعه روزی است که خدای تعالی لقب معروف (قائم)را به آن حضرت اختصاص داده است.
👈۴-امام عصر(عج) در روز جمعه بر دشمنان مسلط خواهد شد.
👈۵-روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود(عج) می باشد.
👈۶-خداوند در روز جمعه در عالم ذر از همه ارواح بنی آدم برای امام زمان (عج) و ائمه هدی(ع) پیمان وفاداری گرفته است.
👈۷-و از مهم ترین اعمال انسان در روزجمعه توجه به حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج آن بزرگواراست.
👈۸-در این روز زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج ایشان مستحب است زیرا طبق برخی از روایات و زیارات ، امید ظهور ان حظرت در روز جمعه بیشتر از سایر روزهاست.
💠اعمال ذکر شده برای روز جمعه
🌸1. در نماز صبح آن در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم توحید بخواند.
🌸2. بعد از نماز صبح خواندن دعای عهد و دعای ندبه
🌸3. غسل جمعه کند وازسنت های تاکید شده است. وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زوال آفتاب و هرچه به زوال نزدیک شود بهتر است
🌸4. هزار مرتبه صلوات بفرستد.
رسول خدا - صلی الله- فرمود: هر کس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات فرستد خطایای هشتاد سالهاش آمرزیده شود.
واگر 1000 مرتبه فرصت نشد لاقل 100 مرتبه صلوات بفرستد
🔽امام صادق ع فرمودند: اگر صد مرتبه صلوات بفرستد،تا در روز قيامت چهره اش نورانى گردد.و نیز هركس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیه ِ گويد و صد مرتبه سوره«توحيد» را بخواند،آمرزيده خواهد شد.
🔽نيز روايت شده:كه ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد،بين نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است
🌸5. خواندن دعای آل یاسین در عصر روز جمعه
🌸6. رفتن به نماز پر فضیلت جمعه
🌸7. به زیارت اموات و زیارت قبر پدر و مادر یا یکی از ایشان برود که فضیلت دارد
( از امام باقر روایت شده که زیارت کنید مردگان را در روز جمعه که می دانند کیست که به زیارت ایشان رفته است و شاد می شوند)
🌸8. زیارت حضرت رسول(ص) و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نماید.
🌸9. اعمال عمومی مورد پسند در روز جمعه : حمام برود، ناخن خود را کوتاه کند وصورت خود را پیرایش نماید.بوی خوش به کار برد و جامه های پاکیزه خود را بپوشد.
🌸10.برای اهل و عیال چیزهای نیکوی تازه از میوه و گوشت بخرد تا شاد شوند به آمدن جمعه .همچنین خوردن انارو کاسنی توصیه شده
🌸11. خواندن دعای سمات در ساعت پایانی روز جمعه
🌸12.سوره های «احقاف»و«مؤمنون»را بخواند.
🌸13.صدقه دهد،
روايت داریم :ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه،هزار برابر اوقات ديگر است.
🌸14 .ساعتی از روز جمعه را به اموختن دین اختصاص دهد
@Tobeh_Channel
🌸🌸🌸
🌷🕊🍃
حتی اگر تمام جهان
غرق تاریکی شود،
باز دلم روشن است
امیدِ دیدنتان، چراغ دلم را
تا همیشه روشن نگه خواهد داشت
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🤲
#صبحتون_مهدوی_عاقبتتون_شهدایی 🕊
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
ولایت ، توتیای چشم
🌹#اسم_تو_مصطفاست #قسمت66 - نه بریم جلو آنجا کبابی هست! رفتیم دیدیم مغازه قصابی است. همان جا گوشت ر
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت65
اما النگوی انتخابی ام چهار و نیم میلیون بود نخریدم.
درحال برگشت،رفتیم زیارت حضرت رقیه علیه السلام.
درحرم تازه عروسی رادیدم که شوهرش از فاطمیون بود و شهیدشده بود. چنان گریه می کرد که از حال رفت.
مادر شوهرش هم بود. خیلی ناراحت شدم وبه دلم بد آمد. ما را به مسجد اموی بردی و برای فاطمه توضیح دادی که اینجا کاخ یزید بوده. به طرف حرم خانم زینب علیه السلام
که رفتیم در طول مسیر گیت های بازرسی بود.
جلوی اولین گیت ، مسئول گیت تورابغل کرد وبه عربی باتو صحبت کرد.
- چی می گفت؟
- می پرسید کجا بودی؟ خیلی وقته ندیدمت!
هر جا می رفتیم کسی جلو می آمد و با توسلام و احوالپرسی می کرد. برایم جای تعجب بود. بعد از زیارت به ما" بوزه" دادی: ظرف هایی لبالب از بستنی کم شیرینی که روی آن عسل ریخته شده بود. بعد از مغازه ای دوکتیبه خریدیم، یکی برای هیئت مادر بزرگت و یکی برای مادرت .برای خانم صاحبخانه هم کتیبه خریدیم و هدایای کوچکی برای این وآن.
همه این لحظه در کنار تو و باعطر تو پر می شد.
انگار شیشه هایی بلورین با اشکال مختلف.
خصوصا که زیارت خانم زینب کبری (س)وحضرت رقیه (س) هم لذتی داشت.
صبح زود می رم پادگان، ماشین خودم رو میارم وبا هم
می ریم زیارت حضرت رقیه (س). بعدم می ریم بازار.
- بازار زینبیه که چیزی نداشت!
بازاری هست روبروی مسجد اموی!
صبح فردا ماشین آوردی ومن و بچه ها سوار شدیم،کلتت را هم مسلح کردی و کلاشی را هم گذاشتی کنار دست من.
- نترس محض احتیاطه، شاید نیاز بشه!
فاطمه عقب ماشین بود ومحمدعلی روی پای من. حرکت کردی سمت حرم حضرت رقیه علیه السلام.
با اشاره به مسجد اموی کردی:" اینجا مقام راس حسین علیه السلام است، ولی با این اوضاع که هست وارد مسجد
نمی شیم. وارد بازار شدیم به فارسی صحبت نکن،
با اشاره حرف بزن!"
ماشین را رو به روی بازار پارک کردی وپیاده شدیم. ابتدا برای زیارت رفتیم وبعد بازار.
شبی که وارد سوریه شده بودیم برای هدیه تولدت که هنوز نداده بودم، شلوار کتان طوسی و بلوزی به همان رنگ و
یک شیشه عطری خریدم. مقابل مغازه عطرفروشی بودیم که مردی جلو آمد وبه عربی گفت:" برو داخل کوچه لباسای زنونه ومردونه خوب هست!"
پرسیدی:" فکر می کنی کجایی هستم؟"
- یاایرانی یا لبنانی!
- ازکجا حدس میزنی؟
- ازلباست وچادر خانمت!
باز اصرار کرد که همراهش به داخل کوچه ای که می گفت برویم. قبول کردی،
اما همین که جلوتراز ما راه افتاد گفتی" برگرد. زود. هفته پیش همین طور لبنانیا را بردن سرگرم کردن و بعدها اتوبوسشون رو بمب وصل کردن. به محض استارت، اتوبوس منفجر شد. بیا سوار ماشین بشیم وبریم!"
درمسیر برگشت استرس داشتی وبه یک دور برگردان که رسیدی سریع دور زدی. پرسیدم:" آقامصطفی چیزی شده،خیلی مضطربی؟"
- اینجا حالت شهرک رو داره،مصالحه ای شده
که هیچ کس تیراندازی نکنه،ولی به محض دیدن ماشین نظامی وفرد غیربومی تیراندازی می کنن.
محمدعلی به گریه افتاده بود بوسیدم وناز کردم، برایش شعرخواندم و پسرم پسرم گفتم. نگاهم کردی وگفتی:" عزیز حواست باشه، زیادی داری وابسته ش می شی! خوابی
روکه برایت تعریف کردم یادت رفته؟"
دلم لرزید:" نه یادم نرفته!"
- پس زیاد وابسته ش نشو، اون مال تو نیست! باید بدیش بره!
- بدی نه،با هم بدیم!
- شاید من نباشم!
- نه، یا تو یامحمدعلی. اگه تو باشی محمدعلی که هیچ،فاطمه را هم می دم، ولی تو نباشی نه!
نگاه تندی کردی:" بااین کارات هم خودت هم
من رو اذیت می کنی! من فقط نگران توهستم!
همیشه آدم باچیزایی که دوست داره امتحان
می شه. من نگران امتحانی هستم که توباید پس بدی!"
ورودی زینبیه یک گیت داشت که این طرف
شیعه نشین وآن طرف سنی نشین بود. مسجد اهل تسنن هم آنجابود. قبل از گیت،ماشین را پارک کردی.
آن طرف گیت رفتیم غذا بخوریم که ساعت ناهار تمام شده بود.
گفتم:" بریم هتل!"
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این میدان یه دوراهی هست
شما کدوم راه رو انتخاب میکنید؟؟ 🤔
_______________________
◀️ افشون و پریشون تنها کانال طنز😂
در نقد افشون و پریشونیهای ضد عفاف و حجاب
برای #جهاد_تبیین، رسانه باشید و به کانال [افشون و پریشون] بپیوندید.
https://eitaa.com/joinchat/504102970C06f618a306
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ظهر جمعه، مستند «آرمان روحالله» را ببینید
📽 مستند «آرمان روحالله»، روایتی از دیدار خانوادههای شهدای امنیت با رهبر انقلاب، فردا منتشر خواهد شد.
🔄پخش این مستند، ظهر جمعه از KHAMENEI.IR و بطور همزمان از شبکههای سیما، به ترتیب در👇
🗓جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲
بعد از خبر ۱۴؛ شبکه یک سیما
ساعت ۱۸؛ شبکه سه سیما
🗓یکشنبه ۱۵ بهمن؛
ساعت ۲۱:۴۵؛ شبکه افق
🗓سهشنبه ۱۷ بهمن؛
ساعت ۱۹؛ شبکه مستند
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلام رهبر معظّم انقلاب اسلامی دامظلّه
* بپرهیزیم از
واژگونی دل بعد از استقامت در راه خدا
و گمراهی بعد از سلامت نفس ...
@Tobeh_Channel
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت67
_چه با اطمینان!
_حضرت زینب (س) مادر شیعه ها و پشتیبانشونه، راضی نمیشه برای بچه هاش اتفاقی بیفته. اون خودش از عزیزاش دور شده، راضی نمی شه من از عزیزم دور بشم!
خندیدی:«فیلم داره خیلی هندی می شه، راه بیفت بریم!»
برگشتیم هتل. ساک تو را آوردم. شب اولی که آمدم هتل، بلوزی زرد تند و شلواری مشکی تنت کرده بودی که خیلی بهت می آمد. گفتم:«اینا رو هم بذارم توی ساک؟»
_نه با خودت ببر، گرفته بودم فقط برای تو بپوشم!
مادرت برایت پسته داده بود. آن ها را دو بسته کردم و در جیب های ساک گذاشتم.
خندیدی.
_چرا می خندی؟
_آخرش تو ساکم رو بستی!
_یعنی چی؟ اگه این طور بگی نمی بندم!
_حالا که شروع کردی تمامش کن!
ساک را بستم و دادم دستت. خواستی بیرون بروی، نگاه چرخاندم. قرآن جلوی آینه بود.
_صبر کن!
قرآن را برداشتم بالای سرت گرفتم. نگاهم کردی. ومحکم بغلم کردی
_این سری حتماً با پیروزی بر می گردم. خیلی انرژی گرفتم!
تا جلوی ماشین آمدم. وسایلت را گذاشتم داخل ماشین و بدرقه ات کردم و تو رفتی. بعد از صبحانه، بچه ها را برداشتم و با چند نفر از کاروانیان رفتیم حرم. ساعت دوازده و نیم برگشتیم هتل، ساعت حرکت، سه بعد از ظهر بود. در فرصتی که مانده بود، نشستم و دعا خواندم. بیست دقیقه به سه بچه ها را برداشتم و آمدم لابی هتل، صدایت را شنیدم که با تلفن صحبت می کردی. تعجب کردم، آمدم جلو.
_اینجا چه می کنی آقا مصطفی؟
_مأموریتمون افتاده شب، اومدم خودم ببرمتون فرودگاه!
وسایلمان را چیدی داخل ماشین. چون دوستت همراهت بود، من و بچه ها نشستیم عقب ماشین. پشت سر ماشین ها راه افتادی. داخل فرودگاه کمکم کردی و محمدعلی به بغل، چمدان را گرفتی. حتی از گیت هم رد شدی، محمدعلی بی قراری
می کرد. احساس می کردم در بغل تو بیشتر گریه می کند، چون او را که می گرفتم ساکت می شد، اما تلاش می کرد دوباره بیاید بغلت، وقتی می گرفتی اش گریه می کرد. این حالم را بد می کرد.
_چقدر این بچه مامانیه. دو دقیقه هم بغل من نمی مونه!
_عوضش این یکی باباییه!
سعی می کردم با گفتن این حرف ها، به خودم دل داری بدهم. در آخرین لحظه عمیقاً نگاهت کردم. چقدر لباس سبزی که پوشیده بودی به تو می آمد! چقدر قدت بلنده شده بود و شانه هایت پهن و صورتت نورانی.
با شنیدن پیامکی که ارسال شد گوشی را باز کردم.
_رسیدی؟
_بله.
_خداروشکر.
تازه رسیده بودم ایران. گوشی را خاموش کردم و به بچه ها رسیدم. ساک ها را باز و وسایل را جا به جا کردم.
صبح با صدای پیام بیدار شدم:«نمیخواهی بیدار بشوی؟»
_ تازه بیدار شدم. خیلی خسته بودم!
_مگه با شتر مسافرت کردی!
_ با محمدعلی برگشتم که پدرم را در هواپیما درآورد. هواپیما هم چهار ساعت و نیم تاخیر داشت. از ساعت هفت درای هواپیما را بستند و موتور خاموش. نمیدونی چقدر گرم بود! این بچه هم مدام جیغ میزد.هواپیما که میخواست پرواز کنه خودمم کم آورده بودم و بیحال شده بودم. خدا پدر خانم صابری رو بیامرزه که بچه رو گرفت و دوید انتهای هواپیما تا اون رو آروم کنه. چند تا مهمان دار ۰فقط بچه رو باد میزدند، چون کل مسیر بیتابی کرد. خونه هم که رسیدیم همینطور! کمی با هم صحبت کردیم. باز دوری، باز فاصله و باز امید به هم رسیدن. روزها از پی هم یکی یکی میرفتند و من امید داشتم با تمام شدن هر روز، یک قدم به تو نزدیکتر شوم. نمیتوانستم با تو حرف نزنم. زمان میگذشت و چون زیاد با تو صحبت میکردم، دو بار از طرف مخابرات تلفنم قطع شد. باید برای رفتن به هرجا و هر کاری از تو اجازه میگرفتم. گاهی که این ارتباط قطع میشد، دست به هیچ کاری نمیزدم تا وقتی که صدایت را میشنیدم. آن وقت یک نفس حرف میزدم. گفتی:« فاطمه هم به تو رفته. مو به مو! پله اول، پله دوم!» زود رنج و عصبی شده بودم و حساسیتم بالا رفته بود.شده بودم گل قهر و ناز، به هر کلامی میرنجیدم ودر خودم فرو میرفتم .
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت68
شب تولد سارا، بچه خواهرت بود. همه بودند،
شمع که خاموش شد و کیک بریده شد. فاطمه بهانه گرفت.:" تولد من بابا نبود، تولد سارا باباش بود!"
- عوضش بابا جان تو رو برده پارک!
- من بابای خودم رو می خوام!
به خانه که آمدیم تلفن زدم وتو با فاطمه صحبت کردی اما آخرش گفتی:" عزیز این تویی که باید بچه را آروم کنی!"
دو روز بعد محمد علی بغلم بود. جلوی آینه شمعدان
سر طاقچه ایستاده بودم، در حالی که با تو تلفنی حرف
می زدم، فاطمه شکلک در می آورد محمد علی غش غش
می خندید. بغض کردی:" سمیه تو رو به خدادیگه این کار رو نکن اذیت می شم وقتی صداش هست وخودش نیست!"
چی شده بود که انقدر حساس شده بودی؟
خیلی حرف ها آمد به زبانم، اما نوک زبانم رو گاز گرفتم وگفتم. آن روز تلفن را قطع کردم.
چیزی داشت اتفاق می افتاد نمی دانستم چیست،
اما مثل شب پره ای دور سرمن و بچه هامی گشت. تصمیم گرفته بودم بروم کلاس رانندگی. راجع به این موضوع
چیزی نگفتم، می خواستم سورپرایز بشی. البته اجازه شو خیلی پیش ترها گرفته بودم. رفته بودم آموزشگاه منتظر تا ماشین بیاد وتمرینم راشروع کنم.: " به من زنگ بزن!"
زدم.
- پرسیدی:" کجایی"؟
خواستم نگویم، ولی نمی توانستم دروغ بگویم:" بیرون !"
- کجاوچه می کنی؟
- آمدم آموزشگاه رانندگی!
- جدا؟ آفرین! الان چه مرحله ای هستی؟
- آیین نامه رو آزمون دادم،قبول شدم،می رم
فنی.
- دستت درد نکنه خانمم!
- از دست تو مجبور شدم!
- چند وقت بود به تو می گفتم برو، ولی گوش نکردی!
- من راننده شخصی داشتم. حالا هم دلم می خواد بیشتر باتو باشم!
- جدااز شوخی،لازمت میشه!
- حالا توکجایی؟
- تو پادگان، بچه ها رو آموزش میدم. نگران نباش، جای من امنه! می خواستم موضوعی رابهت بگم، یکی از بچه ها خواب دیده حضرت زهراعلیه السلام بهش گفته مرحله اول رو شما بگذرونید، مرحله دوم خودم فرمانده شما هستم. از این حرف خیلی انرژی گرفتیم.
- حالا مرحله اول راگذروندید؟
- بله تموم شده، از این به بعد کارخود بی بی یه.
- توکه می گفتی سر شصت روز میای، حالا که شده هفتاد روز!
- باید این" فوعه وکفر یا" روآزاد کنیم بعدبیام هردو محله شیعه نشینه!
صحبت هامون به درازا کشید، طوری که دو بارگوشی ام روشارژ کردم. از همین فاصله ازحرف هایت انرژی می گرفتم. بالاخره دل کندم تابعد.
شب دوباره زنگ زدم گوشی ام دوسه هزارتومان شارژ داشت. با بی سیم صحبت می کردی. از من خواسته بودی پیام تصویری داشته باشیم با اصرار این برنامه راروی گوشی نصب شده بودم. از وقتی از سوریه برگشته بودم بی تابی ام بیشتر شده بود. حالاپول تلفنی که برای این مدت داده بودم، عجیب وغریب بود.
فقط یه آدم مجنون این کار را می کرد. پرسیدی:" کار پایگاه چی شد؟"
قرار بود یک سری کارهای قرآنی در مسجد انجام بدهم که ازمن پرسیدی چه کردم.
برای مدرسه فاطمه هم قرار بود ایستگاه صلواتی داشته باشیم. و تعدادی کبوتر کاغذی درست کنم و روی آنها مطالبی بنویسم. آن شب درباره این کبوترها گفتم، کبوتران که باقیچی بال هایشان را چیده بودم و با ماژیک قرمز باید روی آنها شعار می نوشتم.
همون شب عمو جعفر زنگ زد منزلمان:" برای تاسوعا نذری پزون داریم،بابچه ها بیاین اینجا."
- چشم ولی باید زود برگردم!
این زود برگردم هر وقت که با من درمهمانی ها نبودی
می گفتم. بی تو تاب زیاد ماندن را نداشتم.
شب تاسوعا با محمدعلی وفاطمه منزل عمو جعفر بودم. مامان و بقیه هم بودند. از بیرون صدای سینه زنی
می آمد. همه در حال درست کردن غذا برای نذری فردابودند. که یکی از دوستانم زنگ زد وشروع کرد به صحبت.
حرف کشیده شد به همسران شهدا نمی دانم چطور اجازه دادم به صحبتش ادامه بدهد، با این همه گفتم :" از شهادت نگو!:
- فکرمی کنی برای آقامصطفی اتفاقی نمی افته؟ کسی که میره اونجا صد درصد نگم، یک درصد احتمالش هست که شهیدبشه!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ شنبه 👈14 بهمن/ دلو 1402
👈22 رجب 1445👈 3 فوریه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛قمر در برج عقرب است.
❇️صبح اولین روز هفته را با صدقه شروع کنید.
💠 به کانال ما در موضوع حرز امام جواد علیه السلام و ادعیه همراه بپیوندید مناسبترین قیمت و مطمئن.👇
@Herz_adiye_hamrah
👶 مناسب زایمان است: و نوزاد خوش قدم و محبوب و زندگی پاکی دارد.
💑مباشرت امشب:
قمر در عقرب است. از مباشرت به قصد فرزند آوری احتیاطا اجتناب گردد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️انواع حفاری ها.
✳️تحقیقات بررسی.
✳️جابجایی اشجار و درختکاری.
✳️درمان بیماری های عفونی.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️بیرون آوردن خال و زگیل و دمل.
✳️و از شیر گرفتن نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث قوت دل می شود.
😴 تعبیر خواب.
خوابی که (شب یکشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 23 سوره مبارکه " مومنون" است.
و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند و یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
02537747297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
تماس با ادمین ایتا👇کانال تقویم همسران در ایتا و سروش و تلگرام.
👇ادمین...👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
هدایت شده از کانال توبه
🔴 منشور اخلاقی منتظران
🌕 امام صادق علیه السلام فرمودند:
مردم را به غير زبان -بلكه با كردار و با اعمال- خود به خير -مذهب حقّ- دعوت نمائيد؛ مردم بايد از شما كوشش و جدّيت و راستگوئى و ورع و پرهيزگارى ببينند!
عَنْهُ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَيْرِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلصِّدْقَ وَ اَلْوَرَعَ.
📗الکافی، ج ۲، ص ۱۰۵
➖➖➖➖➖➖➖
✅✅✅
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤴️ شرح در کلیپ
* جون میذارم برا کشورم ...
@Tobeh_Channel
#کراماتشهدا
💠من بالاي قبر ايستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين(علیهالسلام) متوسل شدم و گفتم: يا اباعبداالله (علیهالسلام) من در اين مصيبت فرزندم گريه و زاري و شيون نمي كنم. تو هم در كربلا به بالين فرزندت علي اكبر رفتي و مي داني كه چه حالي دارم و چه اشتياقي دارم كه يكبار ديگر روي فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه كنم.
امام حسين(علیهالسلام ) را قسم دادم كه به حق علي اكبر دوست دارم چشمان فرزندم را كه بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه كنم.
و در همان لحظه مشاهده كردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد و به من نگاه كرد و بعد هم چشمان خود را بست. اين معجزه خداوند و عنايت امام حسين(علیهالسلام ) را همه به چشم خودشان ديدند
📃راوی:مادرشهید
#شهیدعلیاکبرصادقی
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی اکبر صادقی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه انفال آیه ۴
أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
آنان (که با یاد خدا دلهایشان ترسان میشود و وقتی آیات خدا برای آنها خوانده میشود بر ایمانشان میافزاید و اقامه نماز میکنند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند) همان مؤمنان حقيقى هستند
براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ سخاوتمندانه و نيكو است.
@Tobeh_Channel