eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
230 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان روشنای دل من حضرت خــورشید سـلام✋🏻 🌹🌹🌹
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست... 🥀سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران... 😔می‌خواهم از جور زمانه بگویم، می‌خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده‌ای فراگرفته 💥اما فرصت، اندک است و انسان، ناتوان. ذره‌ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر وخسته‌ام.🌻 💐مولای من بیا و به انتظار تمام منتظرانت پایان بده. ❣السلام‌علیک یا مولای یا صاحب الزمان الا داروی درد بی قراری قدم بر چشم ما کی می گذاری گرفتیم در بغل زانوی غم را نشستیم در صف چشم انتظاری 🕊✨اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌹♥️🌹🕊✨ 🌺🌺🌺
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 71 سربازان عراقی هلمان می دادند و گاهی با قنداق می زدند و فحش های رکیک می دادند. فضای رعب و وحشت حاکم شده بود. سعی کردم یاد خدا در دلم زیادتر شود. حدود صد قدمی حرکت کردیم. ما را کناری نگه داشتند. با صدای آمدن ماشین و ترمز آن جلوی ما، با احتیاط به طرف ماشین رفتیم. چون پاهایم درد می‌کرد آرام راه می رفتم. ولی هل دادن سرباز و فحش های او مجبورم کرد قدری عجله کنم. به سرعت سوار ماشین شدم. از بغل دستی‌هام خبر نداشتم. عراقی ها اجازه حرف زدن نمی دادند. وقتی روی صندلی ماشین، که معلوم بود مینی بوس است، نشستیم، با خودم گفتم: «باز کتک و شکنجه و شب بیداری و درد شروع شد.» ماشین راه افتاد و سرباز عراقی با تحکم گفت: «هیچ کس حق حرف زدن ندارد؛ وگرنه با باتوم سرش را نوازش می‌کنم!» ده دقیقه بعد، با صدای ترمز ماشین، ما را پیاده کردند و کورمال كورمال به محلی بردند و گفتند: «حالا خودتان چشم بندهایتان را بردارید.» چشم بندم را برداشتم، دیدم در یک اتاق نسبتا بزرگ هستیم و چندین افسر عراقی هم مقابلمان ایستاده اند. معلوم بود اتاق بازجویی است. قدری به آنها نگاه کردم و قدری به اتاق که دو میز چوبی زرشکی رنگ و چند صندلی آهنی دور آن چیده شده بود. یکی از آنها به من گفت: «تو پاسداری؟» - نه، من بسیجی‌ام. - دروغ نگو. پدرت را در می آورم. سعی کن راست حرف بزنی. چون به نفعت است و اذیت نمی‌شوی. - گفتم که بسیجی‌ام. هیچ دلیلی ندارد بخواهم دروغ بگویم. جالب بود که در دروغ گفتن در چنین حالتی اعتماد به نفس بالایی داشتم. او، بدون اینکه کتک و یا شلاقی بزند، گفت: «باشد. برو از اتاق بیرون.» چشم بندم را زدند و از اتاق خارج شدم. گفتند: همین جا بایست.» هرچند دقیقه یک نفر را از اتاق می آوردند و کنارم نگاه می داشتند. تقریبا یک ساعتی بازجویی همه طول کشید. از توی اتاق صدای کتک و داد و فریاد به گوش نمی‌رسید و این برایم سؤال بود که چرا با ملاطفت رفتار می کنند؟ بعد از یک ساعت، که همه بچه ها را بازجویی کردند، باز با ماشین ما را برگرداند پیش بچه های خودمان. ولی گفتند که حق نداریم میان بچه های دیگر باشید و باید به یک اتاق مستقل برویم. ما نه نفر را در اتاقی مستقل جای دادند و بعد از چند دقیقه رفتند. احتمال می‌دادم آنها به ما مشکوک شده اند و می خواهند ما را زیر نظر داشته باشند. ‌‌ یکی یکی گوشه و کنار اتاق ولو شديم. از میان هم اتاقی‌های ما دو نفرشان اهل بجنورد بودند، یکی اهل شیروان، یکی مشهدی، دیگری کرجی، یکی دیگر اهل فسای شیراز، و دو نفر دیگر یکی اهل یاسوج و دیگری اهل شوشتر. برای اینکه خسته نشویم از هر دری حرف زدیم. وقت‌مان که محدودیتی نداشت. از سقف آسمان تا زیر دریاها، هر چه احساس می‌کردیم می شود گفت، می‌گفتیم. در این بین فهمیدم چند نفر از ما واقعا پاسدارند؛ ولی بروز نمی‌دهند. دو روز در آن اتاق بودیم و نگهبانها هم کاری به ما نداشتند همین رها کردن و بی خیال ما شدن هم خودش مسئله ای بود. شاید دستور داشتند سر به سر ما نگذارند. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
✨آخرین مکالمه ما همان روز شهادتش ساعت 12 و نیم بود. گفت که «خودت خوبی خانم؟» گفتم: آره خوبم. گفت: سما خوبه؟ گفتم اون هم خوبه. ✨دخترم یک مقدار سرما خورده بود برای همین پرسید که سرماخوردگیش خوب شده؟ گفتم آره خوب شده. گفت مواظب خودت و سما باش، من میام؛ تا پنج شنبه حتما میام. اگر پنج شنبه نیامدم یکشنبه صد در صد خانه کنارت هستم.پس از اتمام کارم به خانه برگشتم و هر چه منتظر تماس «جواد» ماندم اما زنگ نزد. ✨وی افزود: همین طور در استرس بودم که خوابم برد و خوابی دیدم. در خوابم ندیدم که چه کسی بود ولی یک نفر بهم گفت «نفیسه، جوادت شهید شد». گفتم: جواد من؟ گفت: آره. گفتم: نه. گفت: «نفیسه گوش کن؛ جوادت شهید شد».گفتم: من ظهر با جواد صحبت کردم، منو اذیت نکنید. گفت: «نفیسه آماده باش، جوادت شهید شد». ✍روای:همسر شهید 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدجوادسنجه ونلی 🌹🍃 🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
       🍃💙🇮🇷💙🍃 🍃💚پنجشنبه های زیارتی💚🍃 🍃❤️برای‌شادیِ‌روحِ‌همه‌درگذشتگانمون شهدا ؛ صلحا ؛بستگان ؛ دوستان و آشنایانمون بعد از ذکر صلوات و خوندنِ حمد و سوره ؛ این دعای زیارت رو هم بخونیم.👇👇 🍃💚اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ 🍃💚وَالمُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ 🍃💚اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، 🍃💚تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ. 🍃💚 اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ 🍃💚 اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ 🍃💚وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ 🍃💚 بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات 🍃💙خدایا ؛ عاقبت همه مارو هم ختمِ بخیر بفرما 🍃💚🇮🇷💚🍃 .💚
💕💕💕💕💕 سلام_امام_زمانم♥️ به تـو ســلام می دهم و به معنی سـلام فکر میکنم سـلام یعنی آرزوۍ ســـلامتی… جانت ســـلامت عزیز️ دل ما… روزی دیگری آغاز شد باز هم تشنه ی دیــدار تــوام 🌸🍃السلام علیک یا‌صاحب‌الزمان حاضرم نذر نگاهت بدهم دنیا را تا که شاید بدهی راه تو آقا ما را برگه ی نوکری را نکنی تا ...آقا دارم امید که رویش بزنی امضا را الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج🌹♥️🌹 🌺🌺🌺