💚💚💚
⚡️نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست... میدانم که میآیی
⚡️گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست... میدانم که میآیی
⚡️به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست... میدانم که میآیی
⚡️به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست...میدانم که میآیی
⚡️هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست... میدانم که میآیی
⚡️به یاد آبآب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست... میدانم که میآیی
⚡️هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست...میدانم که میآیی
⚡️ تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست...میدانم که میآیی
⚡️به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست...🌷
میدانم که میآیی...
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🌷💐🌷
25.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار زیبای خواننده تاجیکی
شاه پناهم بده ...
#السلام_علیک
#یا_امام_رضا_ع
🌹🌹🌹
شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیلهاش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و جلوباز و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بسیاری از ماها
⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و میشود برتر نبود! بین خوب و خوب تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمیخورد .میشود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود(برگرفته از سخنان هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران )... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمیتواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب
⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... میشود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم می آید روسریهایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم میرسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون میزد
⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد میگرفتند
⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت میکرد...
⬅️ مانند بچهای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ میشود و قد میکشد و والدینش حس نمیکنند اما دیگران که کمتر او را میبینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او میشوند... ما عادت کردیم به روسریهایی که هر روز آب میرفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو...
⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بیحجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کارهای ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامههای عمومی یافت میشد...
⬅️ حالا هم که مد پوشش خانمها تغییر کرده، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را ..........
⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفتهاند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکردهاند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر میشود و ما عادت میکنیم.... آن وقت... نمیدانم بعدش سراغ چه خواهند رفت...
💚 حیرت آور است !!
👈همه ی جهان حجاب دارد:
1_کره زمین دارای پوشش است...
2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است...
3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود...
4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته
5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود...
و......
در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛
اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش یا پوشش ناقص رها میکند!!!
🔴بانو!
این چادر تا برسد بدست تو
هم از کوچه های مدینه گذشته
هم از کربلا
هم از بازار شام...!
چادرت را در آغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند
همه را از نزدیک دیده است...
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س
تا میتوانید نشر دهید...تاشاید غیرت ازدست رفته تکانی بخورد.
💚💚💚
#زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجیزاده)
✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت:238
ما را سوار ماشین کردند و بعد از چند دقیقه پیاده مان کردند. وقتی وارد ساختمانی شدیم و گفتند چشم بندهایتان را بردارید، متوجه شدم این مکان همان مکانی است که روزهای اول اسارت مرا به اینجا آورده اند؛ اما بندها خالی از زندانی بود. نگهبان گفت: «خوب گوش کنید. اینجا همه اش در اختیار شماست. می توانید هر کدامتان به یک سلول بروید.» از حرف نگهبان جا خوردم «یعنی چه؟ چرا ما را به اینجا آورده اند؟» مشکوک شده بودم. در آن مکان از هیچ خبری مطلع نمی شدیم. از هر جنبندهای دور بودیم و این برای روحیه مان بد بود. نگاهی به بندها کردم. سوت و کور بود. اکبر گفت: «پس این همه آدم که اینجا بودند کجا رفته اند؟»
- نمی دانم.
- فکر میکنی چرا ما را به اینجا آورده اند؟
- والا نمی دانم. ولی یقین دارم ما را همین طوری به اینجا نیاورده اند. حتما برنامه ای برای ما دارند.
نگاهی به حیاط زندان کردم و دیدم دیوارهای بلندی مثل دیوار چین دارد که روی دلمان سنگینی میکرد.
فضا خالی بود و به قول معروف پرنده پر نمیزد. هر حرفی میزدیم صدایمان می پیچید. محمد سیگاری آتش زد و گفت: رستم، تکلیف ما در این قبرستان چیست؟» - از علی آقا بپرس.
- علی آقا چه کنیم؟ .
- شکر خدا! فعلا همین است که هست. کاری هم از دست ما برنمی آید. .
رستم وقتی دید کسی حال و حوصله حرف زدن ندارد و همه یک جورهایی ناراحت اند شروع کرد به دشتی خواندن. هنوز یادم است که قشنگ و زیبا می خواند. از آن روزی که ما را آفریدی زما جز معصیت چیزی ندیدی خداوندا به حق هشت و چارت ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی». او می خواند و ما با لذت گوش می دادیم. آنقدر حزین می خواند که دلم می خواست گریه کنم. محمد سیگار دود می کرد و هنگام شعرخوانی می گفت: «جانم. جانم.» آن شب چون اولین شب ما در آن مکان جدید بود و به تعبیری جای خوابمان هم عوض شده بود، تا نیمه شب بیدار بودم. فکر و ذکرم این بود که چرا ما را به آنجا برده بودند. صبح اول وقت تا صدای نگهبان را شنیدم که وارد بند شد، بلند شدم و به طرف او رفتم و با ناراحتی گفتم: «طبق کنوانسیون ژنو، شما باید وسایل راحتی ما را در اسارت فراهم کنید! چرا ما را به اینجا آورده اید؟» نگهبان با پوزخند گفت: «ژنو یعنی چه؟ کاری به این حرفها نداشته باش. اینجا کسی به این حرفها محل نمی گذارد. هر کاری داری بگو برایت انجام بدهم.»
- اول اینکه باید روزی دو مرتبه، صبح و عصر، ما را برای هواخوری به حیاط زندان ببری.
- باشد. ولی روزی یک مرتبه. قبول است؟ - نه. روزی دو مرتبه.
آن قدر با او حرف زدم تا توانستم متقاعدش کنم روزی دو مرتبه به هواخوری برویم. ساعت ده، برای اولین بار به حیاط رفتیم تا از نور آفتاب استفاده کنیم. با بچه ها مشغول قدم زدن بودم که یک مرتبه صدای عده ای به گوشم رسید. ایستادم و به رستم گفتم: «تو هم شنیدی؟» .
- چه چیزی را؟
- صدای عده ای از پشت دیوار بند می آید. گویا در زندان کناری عده ای زندانی در حال صحبت کردن اند.
- نه بابا. فکر میکنی
- فکر میکنم یعنی چه؟ خوب گوش کن.
او هم کمی دقت کرد و گفت: «بله. صدای حرف زدن عدهای می آید. فکر کنم فارسی هم حرف می زنند.» به بهانه ای ایستادیم و گوشمان را تیز کردیم که چه می گویند. از لحنشان معلوم بود عمدا بلند حرف می زنند تا صدای آنها را بشنویم. گفتم: «رستم، به نظرت اینها کیستند؟» گفت: «به قول خودت پسرخاله هایم هستند. چه میدانم؟» اکبر که متوجه بگو و مگوی ما شده بود گفت: «علی آقا، ببخشید، تو هر اتفاقی می افتد آن را تحلیل می کنی. آخر برادر من، چه کار داریم سروصدای پشت دیوار از طرف کیست!»
- اكبر داری اشتباه میکنی. آنها دارند با این غیر طبیعی حرف زدنشان به ما علامت می دهند و این نکته خیلی مهمی است. در حال حرف زدن بودم که یک مرتبه سنگی جلویمان روی زمین افتاد. فکر کردم نگهبان دارد با سنگ انداختن ما را متوجه خودش میکند. برگشتم دیدم نگهبان سرش به کار خودش است. نگاهی به سنگ کردم و دیدم کاغذی با نخی دور آن پیچیده شده است. با احتياط آن را از روی زمین برداشتم. نخ را باز کردم و تکه کاغذی که دور سنگ بود را باز کردم. نوشته شده بود: «ما اسيران لشکر بدر سپاه هستیم. تو علی نیستی؟» با خودم گفتم: «یعنی واقعیت دارد. اینها همان جماعت تواب عضو لشکر بدرند؟ همان هایی که در محجر بودند!»
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
. 👇تقویم نجومی چهارشنبه👇
. 👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ چهارشنبه 👈 16 تیر /سرطان 1400
👈 26 ذی القعده 1442 👈 7 ژوئیه 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🐪 حرکت پیامبر علیه السلام از مدینه برای حجه الوداع " 10 هجری " .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 امروز برای امور زیر خوب نیست :
📛امور ازدواجی .
📛 و مسافرت خوب نیست .
👶 مناسب زایمان و نوزادش عمری طولانی خواهد داشت .ان شاءالله
🚘مسافرت : اصلا خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ شروع به نوشتن کتاب و مقاله .
✳️ معامله املاک .
✳️ ارسال کالاهای تجاری .
✳️ شروع به کارهای تعلیمی .
✳️ و شرکت زدن خوب است .
✳️ برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد.ان شاءالله
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث خلاصی از مرض می شود .
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث رهایی از بلا می شود.
😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 27 سوره مبارکه " نحل " است .
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین ....
و مفهوم آن این است که جاسوسی خبری بیاورد و درصدد تفحص بر آید که خبر راست است و معلوم شود خبر درست بوده است . ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
@taghvimehamsaran
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
@taghvimehamsaran
شما میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام ایتا و سروش به کانال ما بپیوندید.
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
قم:انتشارات حسنین علیهما السلام
ادرس:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
0912 353 2816
025 377 47 297
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید.
📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم اسلامی نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇
@taghvimehmsaran
ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم
نجومی اسلامی:👇
@tl_09123532816
لینِک کانال در ایتا و سروش 👇
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
https://t.me/Taghvimehamsaran
#به_یاد_شهدا
#شهید_عباس_رمضانی_قرا
«با نذر و نیاز به دنیا اومد و بزرگش کردم. هفت بار واسش قربونی کردم تو این سالها تا 19 ساله شد. رفت تو #شلمچه روز عید قربان در راه خدا قربانی شد..»
🔹شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدعباس رمضــانی قرا 🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا