#ای_شھید
تو
کمی کمتر برو
من کمی بیشتر میآیم...
باید برایِ دیدنِ هم کاری کنیم!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی 🌷
🌺🌺🌺
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام هادی (ع):
🔹آن كه از خودش راضى شود، ناراضيان از او فراوان شوند.
📚 (بحار الأنوار : ج ۷۲ ، ص ۳۱۶ )
🌺🌺🌺
🍃💚زندگینامه امام باقر ع💚🍃
🍃💚تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدينه بود .
🍃💚نام مبارکش محمد
🍃💚لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ,یعنی: درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكار ساخت .
🍃💚القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند.
🍃💚كنيه ایشان؛ ابوجعفر بود .
🍃💚پدرشان حضرت سيدالساجدين , امام زين العابدين , على بن الحسين ( ع ) است.
🍃💚مادرشان بانوی فاضله مطهره؛
فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .
🍃💚بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به حضرت امام حسن ( ع )و از طرف پدر به امام حسين ( ع ) ميرسد .
🍃💚امام باقر ع در واقعه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيدالشهداء كودكى حدودا چهار ساله بودند .
🍃💚دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى آغاز شد و تا سال 114 ه . يعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .
🍃💚امام باقر ع سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله خلیفه عباسی (هشام بن عبدالملک علیه لعنه )
مسموم شد و بشهادت رسید .
🍃💚پيكر مقدسش را در قبرستان بقيع كنارقبر پدرش امام سجاد ع و عمویش امامحسن ع به خاك سپردند.
💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸یک نکته از هزاران🌸🍃
🍃💜داستانِ راستان و قلوب مطمئن .
(آیت الله ملاحسینقلی همدانی ره )
🍃💙از استاد عالی (حفظم الله).
💚💚💚
📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت هشتاد و چهارم: کاروان پیاده
جوانان حزب اللّهی شهر ساری تصمیم گرفتند که این کار را عملی کنند؛ این که در ایام اربعین امام راحل با پای پیاده از شهر ساری عازم مرقد امام شوند. حرکت کاروان میثاق با امام و بیعت با رهبری آغاز شد. اما سید مجتبی به دلیل مشکلات کاری همراه ما نبود. به شهر بابل رسیده بودیم که سید هم به ما پیوست. حضور سید حال و هوای
کاروان را تغییر داد. طی مسیر با کلام دلنشین خود خستگی سفر را از تن ما خارج می کرد. در مقاطعی از راه هم برای ما مداحی ميکرد. فراموش نميکنم به تونل های جاده هراز که ميرسیدیم فریاد یا حسین سید مجتبی بلند ميشد. همه به دنبال او یاحسین ميگفتند و سینه زنی ميکردند. شور و حال عجیبی در جمع ایجاد شده بود. پس از یک سفر نسبتًا طولانی به تهران رسیدیم. در نزدیکی بهشت زهرا سید با پای برهنه به سمت مرقد حرکت کرد. دیگر بچه ها هم پاهای خود را برهنه کردند
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🌺🌺🌺
📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت هشتاد و پنجم: کاروان پیاده
آسفالت داغ و ظهر تير ماه و پاهای آبله زده! اما عشق به امام خوبی ها کسی که همه ما را از ورطه ی گمراهی طاغوت نجات داده بود بالاتر از این ها بود غروب همان روز به سید گفتم: بچه ها می خواهند برگردند. حاضر شو بریم اما سید گفت: شما بروید. من بعدًا برميگردم. سید از ما قول گرفت که هر سال در شب ارتحال امام در مرقد باشیم. ما هم به همراه سید به عهد خود وفا کردیم. هر سال در شب رحلت حضرت امام در کنار یکی از ستون های نزدیک حرم جمع شدیم. نیمه شب و با پایان مراسم حرم عزاداری سید شروع می شد طوری شده بود که عده ای از زائران دیگر شهرها ميدانستند که بعد از پايان مراسم رسمی حرم مراسم بسیجیان ساری در حرم آغاز می شود همه خودشان را برای مراسم می رساندند. بعد از شهادت سید، و درست در همان ایام ارتحال حضرت امام دوباره همه رفقا به مرقد رفتند. نیمه شب بود. همه کسانی که سال های قبل مداحی سید را شنیده بودند آماده ذکر مصیبت بودند همه منتظر مداحی سید بودند. سید حسین، برادر آقا مجتبی تصویر بزرگی از شهید سید مجتبی علمدار را در دست گرفت. همه با تعجب نگاه ميکردند. هیچ کس باور نميکرد که او شهید شده باشد
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🌺🌺🌺
برادران و خواهران، من الان در لباس دامادیم هستم و آن قدر خوشحالم که تا این جا خدا دستم را گرفته و به جبهه آورده و شب شهادت من مثل شب عروسیم است. 😍
آیا شما شب عروسی بر من گریه و زاری می کنید؟❗️
من این راه را که راه انبیاء الهی، راه سرور شهیدان حسین(ع) است را آگاهانه انتخاب کرده ام، به خدا قسم می دانم کجا می روم، اگر نمی دانستم هیچ گاه حاضر نبودم به خاطر این راه جانم را فدا کنم. 😊
در شهادت من خم به ابرو نیاورید، چنان چه زینب صبر کرد صبر کنید، برای من گریه نکنید، به یاد ابا عبدالله الحسین، به یاد علی اصغر حسین(ع) باشید ... .💔
#شهیدمصطفی_اسداللهیزوج🌹
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎرس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمصطفی اسداللهی زوج 🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
1_3508480.mp3
1.78M
💜💚💛❤️💙
💜🍃دعای عهد با امام زمان عج
❤️🍃التماس دعا
💜💚💛❤️💜
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌸سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)🌹
به رسم ادب 🌹
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌹
السلام علیک یابقیة الله(عج)✨
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله و برکاته✨
🌹🌹🌹
💚💛❤️💖💙💜
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ چهارشنبه 👈8 مرداد 99👈 8 ذی الحجه 1441 👈29 ژوئیه 2020
🏛 مناسبت های دینی اسلامی.
💧روز ترویه.
🔥توطئه ترور امام حسین علیه السلام در مکه
🐪حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به عراق .
❤️دعوت عمومی و اشکار مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه.
🌓امروز ساعت 8:55قمر از برج عقرب خارج می شود.
و برای احتیاط تا یک روز بعد از ان طبق فرمایش علامه حسن زاده از امور اساسی پرهیز کنید.
📛صدقه صبحگاهی دفع نحوست کند.
🎆امور اسلامی و دینی.
👶نوزادی که امروز به دنیا بیاید عمرش طولانی است. ان شاءالله.
🚘مسافرت به دو جهت مکروه است اگر ضروری باشد حتما حتما با صدقه همراه باشد.
🔭حکام نجوم
✳️از شیر گرفتن نوزاد.
✳️مداوای زخم و جراحات.
✳️ مسهل نوشیدن.
✳️و اغاز درمان و معالجات چشم و جراحی ان.
✳️حمله به دشمن.
✳️مرحم گذاشتن بر زخم و دمل خوب است.
📛و برای امور اساسی مانند ازدواج مسافرت و... خوب نیست.
🔲مطالب و اختیارات فوق یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در سررسید چاپ شده بخوانید.
💉💉حجامت خون دادن فصد باعث ضعف درد در سر است.
💇♂💇اصلاح سر و صورت باعث بیماری است
✂️ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@TOOTIYAYCHASHM
🍃💠ولایت توتیای چشم👆
❣یک پنجره امیدی و من بی خبرم
پرشور چنان هستی
ومن بی خبرم
❣هربار که لبخند زدی صبح آمد
شاید که تو خورشیدی
ومن بی خبرم.......
#شهیدجاویدالاثر علی بیات🌹
شهیدی ک چیزی از پیکرش نماند💔
🌺🌺🌺
✨✨✨✨✨✨
💚روز عرفه، تنها روزی که همه از محل اقامت آقا امام زمان عج خبر دارند!
(قسمت اول)
از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، روایت شده كه میگفت:
💠 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آنقدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةاللَّه، روحى فداه، مشرف گردم.
✨مدتها به این آرزو دلخوش بودم تا شب هشتم ماه ذيحجه با جميع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم براى زوارى كه با من بودند جاى بهترى تهيه كنم.
♻️تقريباً در يكى از آن چادرهايى كه براى ما مهيا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به عرفات نيامده است.
🌙آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آنكه نيمه هاى شب ديدم
💚سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به در خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلى، سلام عليكم.
💚 من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم.
ايشان وارد خيمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوانها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند.
🔆من ابتدا مقدارى از آنها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آنها اعتماد كردم.
🔷جوانها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود.
🌸ايشان به من رو كرد و فرمود: حاج محمد على! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟..
💚حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه الحسين(علیه السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود.
💠 من گفتم: در اين شب چه بايد بكنيم؟
🌹فرمودند: دو ركعت نماز میخوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل هواللَّه بخوان.
🔰لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم.
حال خوشى داشتند و اشك از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم.
🌹ولى حضرت فرمودند: اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.(و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی شدم!!)
♻️سپس به حضرت گفتم:
🔴به نظر شما الآن حضرت امام زمان(علیه السلام) در كجا هستند.
❤️حضرت فرمودند: الان امام زمان در خيمه است.
💠دوباره سؤال كردم: روز عرفه، كه میگویند حضرت ولیعصر(علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات میباشند؟
🌹فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر كسى آنجا برود آن حضرت را میبيند؟
❤️فرمود: بله، او را میبيند ولى نمىشناسد.
🔆گفتم: آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیعصر(علیه السلام) به خيمه هاى حجاج تشريف می آورند و به آنها توجهى دارند؟
🌹 فرمود: به خيمه شما می آيد؛ زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل مىشويد.
💥در اين موقع، آقا به من فرمودند:
حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟
ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده ام ولى چاى نياورده ام.
❄️عرض كردم: آقا اتفاقاً چاى نياورده ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد؛ زيرا فردا میروم و براى مسافرين چاى تهيه مىكنم.
💚حضرت فرمودند:چای با من.
✍ادامه دارد..
🌹🌹🌹
✨✨✨✨✨✨✨
💚روز عرفه،تنها روزی که همه مردم از محل اقامت آقا امام زمان عج باخبر هستند! (قسمت آخر)
💚حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كرديم، به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چاي هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند.
✨من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذايى دارى، بخوريم؟
گفتم: بلى نان و پنير هست.
فرمودند: من پنير نمیخورم.
گفتم: ماست هم هست.
فرمودند: بياور.
من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند.
سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يك عمره به جا بياور.
💠عرض كردم: اسم پدر شما چيست؟ 🌷فرمودند: اسم پدرم "سيد حسن" است.
گفتم: اسم خودتان چيست؟
فرمودند: سيد مهدى.
🌷 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم.
🌷وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم.
🔰پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند،
من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم!
💚 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند!
💚نامشان مهدى(علیه السلام) بود و پسر امام حسن عسكرى(علیه السلام) بودند...
🔰نشستم و زارزار گريه كردم.
شرطه ها فكر میکردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده اند، دور من جمع شدند.
♻️اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گريه ام شديد شد.
💚فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم،
او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد.
💚اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خوانديم.
بعد از نماز با آنكه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده اند: »فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل مىشويد
🌷« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند،
🌷ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةاللَّه، روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم.
🔆بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولیعصر(علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده اند و به روضه گوش میدهند و گريه میكنند...
🔴 خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو...
▪️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةاللَّه، روحی فداه، آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گريه میكرديم و من قدرت نداشتم كه حتى يك قدم به طرف حضرت ولىعصر(علیه السلام) حركت كنم.
🌷بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند....
🌷💐🌷
📙برگرفته از: آثار و بركات حضرت امام حسين(علیه السلام)، ص23، قضيه 5.
منبع: موعود؛ شماره چهل و دو
📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت هشتاد و ششم: میهمان
مدتی بعد از ارتحال امام دوباره به منطقه خوزستان برگشتیم. در منطقه اروند كنار مستقر بوديم، آن زمان سيد در طرح و عمليات تيپ مشغول شده بود. تا اواخر سال 1369
در آن منطقه مستقر بودیم.
یک روز ساعت شش صبح من را صدا كرد و گفت: بريم شناسایی! من هم بلند شدم. زمستان بود و هوا بسيار سرد. حسابی خودمان را پوشانديم
باموتور هوندا 250 به سمت جاده ساحلی رفتيم. از پشت ساختمان قديم صدا و سیمای آبادان عبور كرديم. يك دفعه سيد موتور را نگه داشت! پياده شد و آرام به سمت خاكريز ساحلی رفت. خيره شد به ساحل عراق. آن ايام جنوب عراق در جريان جنگ خليج فارس مورد حمله آمريكا قرار گرفته بود. بنابراين وظیفه ی ما سنگين تر بود.
آمدم كنار سيد. با دست ساحل عراق را نشان داد و گفت: اونجا رو نگاه كن! مردی به سختی از ميان گل و لای خود را به آب اروند رساند. بعد يك تويوپ بزرگ را داخل آب قرار داد! بعد هم همسر و دو فرزندش را آورد و روی آن نشاند.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🌺🌺🌺
📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت هشتاد و هفتم: میهمان
خودش هم روی تويوپ ايستاد. با يك چوب بلند شروع كرد به پارو زدن می خواست به سمت ساحل ایران بیاید اما جریان آب اروند آنها را به سمت خليج فارس می برد. سيد پایین خاکریز كنار ساحل ميدويد. من هم با موتور حركت كردم. دقایقی گذشت. آن ها به هر سختی كه بود به ساحل ما رسيدند. با دشواری از ميان گل و لای ساحل عبور كردند. همين كه روی خاکریز ساحلی آمدند سيد جلو رفت و گفت: السلام عليكم، اهلًا و سهلًا، کیف حالک؟ مرد عرب، كه تمام بدنش خيس و گلی شده بود، چند قدمی به عقب رفت. زن و دختر و پسر خردسال او در پشت سر پدر مخفی شدند. مرد، كه خیلی ترسيده بود دستانش را به عقب گرفته بود و از آن ها محافظت ميكرد. من لباس فُرم سپاه به تن داشتم. اما سيد يك كاپشن و يك اوركت پوشيده بود. سيد سرش را پايين گرفت و به عربی گفت: نترسيد. ما مسلمانيم. ما مثل شما شيعه هستيم. ما سربازان اسلام هستيم. شما ميهمان ما هستيد. مهمان اسلام هستید. بعد رو كرد به من و گفت: سريع برو ماشين رو بيار. ّموتور را گذاشتم و با يك ماشين برگشتم
سریع رفتم به سمت مقر
، سيد به همراه آن خانواده كنار جاده ايستاده بود. در حالی كه فقط يك پيراهن به تن داشت! اوركت و كاپشنش را به زن و مرد عرب داده بود! سيد دستم را گرفت سوار خودرو شديم. سريع گاز دادم و رفتيم سمت مقر
و گفت: مجید جان یواش برو! اين خانم مسافر داره، ّسيد یکی از اتاق ها را كه گرم تر بود برای آنها آماده كرد. بعد رسيديم مقر
هم از جیره خودمان به آنها صبحانه داد.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🌺🌺🌺
فرازی از #وصیت_شهید🌷
ڪاش وصیت شهدا ڪه قاب
اتاق های ما را اشغال ڪرده ،
دلمونو اشغال میڪرد .
ڪاش صحبتهای ولیامر مسلمین
ڪه سرلوحهی روزمرمون شده
سرلوحهی اعمالمون میشد .
ڪاش دل حضرت زهرا با اعمال
ما خون نمیشد .
ڪاش مهدی فاطمه (س) با
اعمال ما ظهورش به تأخیر نمیافتاد .
#شهیدمدافعحرم
#شهید_قدیر_سرلک
#یادشهداباذڪرصلوات
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمدافع حرم قدیرسرلک 🌹🍃
🌺 🌺 🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا