eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
230 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
(خاطرات پزشکان از هشت سال دفاع مقدس) ✍به قلم: فاطمه دهقان نیری 🔸قسمت: 46 خود را به اهواز رساندیم، جاده اهواز اندیمشک هنوز بسته بود، از طریق شوشتر به سمت تهران حرکت کردیم. ساعت یازده شب روز بعد وارد تهران شدیم. و به خانم های پرستار گفته بودیم در تهران، فقط در یک نقطه که منزل یکی از اقوام من بود، توقف می کنیم. سپس به شوهران آنها تلفن می‌زنیم که با وسیله نقلیه به آن جا بیایند و بارهای خود را ببرند. ساعت یازده شب به تهران رسیدیم. راننده ها در خانه فامیلمان آبی به دست و صورت خود زدند. شام خوردند و در کامیون ها خوابیدند. من هم به شوهران خانم های پرستار تلفن زدم که صبح زود با وسیله نقلیه به آن جا بیایند و بار خود را تحویل بگیرند. اثاثیه خود را نیز در انبار بزرگ منزل فامیلمان جا دادیم. ولی به هر حال پنج روز مرخصی ما بیهوده در آبادان طی شده بود.چهل و پنج روز مرخصی به پایان رسید. با دوستان هماهنگ کردم و اواسط بهمن ماه دوباره عازم آبادان شدیم. همان راه رفته را باز گشتیم و به بیمارستان رسیدیم. گروه جانشین ما روز بعد آبادان را ترک کردند از اخبار و اوضاع آبادان سؤال کردیم. چند تن از پرسنل ما و یکی دو تن از پرستاران در طی این مدت شهید شده بودند. شهر آبادان هنوز خلوت بود و بارندگی هم تقریبا هر چند روز یک بار به شدت ادامه داشت. گاهی نقطه ای از شهر را می زدند و چند مجروح به بیمارستان می آوردند. ولی جنگ تقریبا به شکل فرسایشی و نیمه راکد درآمده بود. البته در جبهه های دیگر اوضاع فرق می کرد. در طی این مدت سری به دوستان خود آقای صیادی و سروان ابراهیم خانی زدم. یک سر هم به منزل خودم رفتم. بار قبل که به مرخصی می رفتم، انبوه شاخ و برگ درختان کوچه، در اثر هرس نشدن توسط باغبانان شرکت نفت، تقریبا تمام محوطه را پر کرده بود. به طوری که منازل انتهای خیابان دیده نمی شد. اکنون همه جا مثل بیابان خشک و برهوت بود. تمام منازل دیده می شدند. همه جا سیاه رنگ بود و گرد ویرانی ناشی از جنگ، همه جا به چشم می آمد.وارد حیاط خانه شدم. یک گلوله کاتیوشا توی حیاط منزل مجاور پایین آمده، منفجر شد بود. گودالی مثل استخر کوچک ایجاد شده بود. آتش انفجار تمام شاخ و برگ درختان خشک، به اضافه چمن های باغچه را سوزانده بود. منظره باغچه مثل جنگلی از زغال بود. خوشبختانه آتش به خانه ها سرایت نکرده بود. تصمیم گرفتم در مرخصی آینده بقیه وسایل منزلم را نیز به تهران بیرم.دکتر کریمی و دکتر مژده از دوستان صمیمی ام بودند. هر کدام یک آپارتمان کوچک داشتند و مجرد بودند. هنوز اثاثیه خود را تخلیه نکرده بودند، وقتی موضوع را با آنها در میان گذاشتم، قرار شد با هم این کار را انجام بدهیم.شبها به اتاقی که محل استراحت پزشکان عمومی و داخلی بود، می رفتیم. این اتاق بخشی از کلینیک زنان بود. یکی از محل هایی بود که مواقع حمله آن جا جمع می شدیم، خوابگاهی برای تیم های پزشکی اعزامی آماده کرده بودیم، تنها اتاقی بود که تلویزیون داشت. برای شنیدن اخبار و غیره به آنجا می رفتیم. گاهی هم تلویزیون بصره را می گرفتیم. چند صحنه از تماشای این تلویزیون در خاطرم مانده است. یکی زمانی بود که عراق شهر دزفول را با موشکهای دوربرد مورد حمله قرار می‌داد. تلویزیون نشان می داد که صدام حسين وسط بیابان، پای یکی از سکوهای پرتاب موشک رفت. سیگار برگی به لب داشت و ملک حسین پادشاه اردن و تعداد زیادی از امرای ارتش عراق او را همراهی می کردند.در حالی که لبخند میزد، با راهنمایی مسئول سکوی موشکی دکمه ای را فشار داد. آتش و دود از پشت یکی از پنج موشکی که روی سکو مستقر بود، خارج شد. موشک از جایگاه خود کنده شده و به سرعت در فضا به سمت دزفول پرواز کرد. اولین موشک شلیک شد و پادشاه اردن و بقیه همراهان برای صدام حسین دست زدند. صحنه دیگر، پیکر حدود صد نفر از سربازان ایرانی بود که شهید شده بودند. آنها را کنار هم روی زمین خوابانده و یک گودال بزرگ به عنوان گور دسته جمعی در کنار آنها کنده بودند، صدام حسین سخنرانی مختصری به عربی که ما مفهوم آن را نفهمیدیم و فقط کلمه شهید و سرباز وظیفه را از خلال گفته های او حدس می زدیم، به شهدا با سلام نظامی داد. گارد احترامی که متشکل از شاید دویست نفر بود، به حالت پیش فنگ درآمده بودند، سپس با بولدوزر اجساد را به داخل گودال ریخته و روی آن ها را با خاک پوشاندند.نمی توانم بگویم ما که در ایران و در آبادان، این تصاویر را می دیدیم چه حس و حالی داشتیم. بعضی گریه می کردند. بعضی به صدام فحش می دادند. اندوه تمام وجودمان را می گرفت.تصویر دیگری که از این تلویزیون پخش شد، نشان دادن تعدادی از اسرای ایرانی بود که به تازگی در منطقه عملیاتی دستگیر شده بودند در حال انتقال آنها به محلی دیگر بودند. روحیه اسرا بسیار قوی بود. دستهای یک ی از آنها را با طناب بسته بودند و او را به جلو می کشیدند. ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🍃🌹کانال
شاهد خداست و تنها او می‌داند که جـوانی اش را وقفِ نجابت کشورش کرد 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدمحمد محمدی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
⚡️هرگاه که در نمازمان عجله کردیم و خواستیم آن را زودتر به پایان برسانیم ❕ بیاد بیاوریم ......... 🔘 همه ی آنچه که می خواهیم بعد از نماز به آنها برسیم و همه ی آنچه که می ترسیم از دست بدهیم ✅ بدست همان ذات مقدسی است که در مقابلش ایستاده ایم!!!
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
(عج) بر گِل نشسته ایم بدون حضورتان ای ناخدای کِشتی طوفان زده بیا... 🤲 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🌼 حدیث صبحگاهی
🌷فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام ❤️ 🍃همینکه تار میشد دیدگانت به زیر ضربه ها میرفت جانت بلا دیدی ولیکن ایستادی شبیه کوه؛ پایِ آرمانت! 🌸سلام ✨🍃صبحتون بخیر، روزتون شهدایی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
       👇تقویم نجومی چهارشنبه👇      👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                    (تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️چهارشنبه 👈11 آبان/ عقرب1401 👈7 ربیع الثانی 1444👈2 نوامبر 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 👹 رمی شیاطین با شهاب های آسمانی 20 روز بعد از ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر مناسب است: ✅درختکاری. ✅شکار و صید و دام گذاری. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅و شروع به کار خوب است. 👶 برای زایمان مناسب و نوزاد ستاره اقبالش سبک باشد.ان‌شاالله 📛مسافرت: سفر مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️درختکاری. ✳️تعمیر خانه و دیوار. ✳️پیمان گرفتن از رقیب. ✳️رفتن به خانه نو. ✳️ختنه و نام گذاری کودک. ✳️مشارکت و امور شراکتی. ✳️و خرید خانه و آپارتمان خوب است. ✳️ برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید. 💑مباشرت امشب: مباشرت برای صحت جسم خوب و فرزند حاصل از آن یا عالم گردد یا حاکم.ان شاءالله. 💎به کانال ما در موضوع آداب،خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید قیمت مناسب و مطمئن...👇 @Herz_adiye_hamrah 💉💉 حجامت. خون دادن و فصد ممکن است باعث مرگ ناگهانی شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث دولت و ثروت می شود. 😴🙄 تعبیر خواب: خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است. لیحق الحق و یبطل الباطل... و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن. 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله. ✴️️ وقت استخاره. در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. @taghvimehamsaran 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد @taghvimehamsaran شما میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام ایتا و سروش به کانال ما بپیوندید. 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام ادرس:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 0912 353 2816 025 377 47 297 📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید. 📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم اسلامی نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇 @taghvimehmsaran ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:👇 @tl_09123532816 لینِک کانال در ایتا و سروش 👇 @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله..🌸 https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
(خاطرات پزشکان از هشت سال دفاع مقدس) ✍به قلم: فاطمه دهقان نیری 🔸قسمت: 47 🔹دکتر ایرج محجوب نیروهای ما از همان اول جنگ می گفتند که عراقیها روحیه ندارند. تلویزیون خودمان اسرای عراقی را که در منطقه دستگیر شده بودند نشان می‌داد. در حال خروج از سنگرهای خود و هنگامی که تسلیم نیروهای رزمنده می شدند، التماس می کردند و خود را باخته بودند. یادم می آید یکی از آنها شیئی دایره ماننده شبیه بشقاب، که شمایل حضرت علی داشت را جلوی خود گرفته بود و مرتبا می گفت: «دخيلت یا علی» طی جنگ، حتی رادیوهای بیگانه هم به برتر بودن روحیه رزمندگان ایرانی معترف بودند. ماجراهای دیگری هم به فراخور زندگی ای که جریان داشت، بود. یکی از روزها، سروان خلبانی به اتاق عمل آمد و سراغ یکی از خانم های اتاق عمل را گرفت. نام او سروان جمشیدنژاد بود. فهمیدم که برادر آن خانم، خلبان است و این آقا دوست برادرش می باشد. برای احوال پرسی آمده بود. جوانی قوی هیکل و ورزشکار بود. کمی با هم صحبت کردیم. مدال دوم قهرمانی وزنه برداری جوانان آسیا را داشت. شجاعت‌های زیادی در خرمشهر و آبادان انجام داده بود. حتی در جنگ های خانه به خانه در هنگام سقوط خرمشهر شرکت کرده بود که وظیفه او نبود. به او گفتم سرهنگ خلبان دهنادی یکی از اقوام نزدیکم است و هم اکنون فرمانده پادگان دزفول می باشد. او را می شناخت ولی از نزدیک ندیده بود. می گفت: «سرهنگ دهنادی یکی از برجسته ترین خلبانان ایران و لیدر اول ماست. هر روز تلفنی با او صحبت می کنم. خیلی دلم می خواهد او را از نزدیک ببینم. » گفتم: ان شاء الله در تهران قرار ملاقاتی با او می گذارم، به شما هم می‌گویم بیایید که از نزدیک با هم آشنا شوید. » قبل از مرخصی سوم، یک شب سروان جمشید نژاد به من تلفن کرد و گفت: «فردا صبح می خواهم برای ماموریت به ماهشهر بروم و عصر برگردم. اگر شما هم مایلی، می توانیم با هم برویم و برگردیم.» سرپرستار اتاق عمل، سرکار خانم خمیسی، دو سه روز دیگر بازنشسته می‌شد. می خواستیم جشن مختصری برای او بگیریم. از دو جراح دیگری که در بیمارستان بودند اجازه گرفتم که همراه سروان به ماهشهر بروم و مقداری شیرینی و شکلات و آجیل برای مراسم تودیع سرپرستارمان بخرم. آنها هم موافقت کردند. صبح با جیپ سروان و راننده او به چویبده رفتیم و با هلی کوپتر به ماهشهر رسیدیم. ابتدا به خانه محل اقامت خلبانها رفتیم. ده پانزده خلبان با درجه های مختلف در آنجا زندگی می کردند. رئیس آنها سرهنگ خلبانی بود به نام سرهنگ علی سلیمانی که نامش برایم خیلی آشنا بود. یادم آمد که پسرعموی یکی از پسرعمه هایم سرهنگ خلبان است. پرسیدم ببخشید نام و فامیل شما چیست. او گفت: «علی سلیمانی» من به یاد داشتم که نام عموی پسر عمه ام محمود بود. گفتم شما پس محمود آقا هستید و او با تعجب گفت: «بله پدرم را از کجا می‌شناسی؟» و بعد از توضیحات فهمید که با هم فامیل هستیم، یکدیگر را بوسیدیم،. صحبت گرم شد. می گفت یک بار که چند میگ عراقی به سمت تهران آمده و قصد بمب باران تهران را داشتند، او و عده ای از خلبان ها با هواپیمای فانتوم آنها را تعقیب می کنند. یکی از هواپیماهای عراقی را هدف قرار داده و منفجر می کنند. ولی یگان ضدهوایی خودمان هواپیمای او را اشتباه به جای هواپیمای دشمن می زنند. هواپیمایش آتش می گیرد. خود را به بیابان های اطراف رسانده و از هواپیما بیرون می پرد. هنگام فرود از کمر آسیب دیده بود. او را برای معالجه به خارج از کشور فرستاده بودند. پس از بهبود دوباره به ایران برگشته بود. بعد از صحبت با خلبانها به بازار ماهشهر رفتم. مواد مورد نیاز را خریدم. ناهار هم در خدمت خلبانها صرف شد. عصر با هلی کوپتر به آبادان و به بیمارستان برگشتم. فردای آن روز هنگام غروب، جشن بازنشستگی سرپرستار را با حضور سایر پرستاران و پرسنل بیمارستان در اتاق عمل برگزار کردیم. کادویی هم به رسم یاد بود به او دادیم. ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
◾️تحصیلکرده دو تا از دانشگاه‌های معتبر نیوزلند در رشته مهندسی مکانیک . یک مدل ربات‌ ماهی پیشرفته را در دوران تحصیلش اختراع کرده بود و مقالات علمی‌اش در چندین مجله و کتاب بین‌المللی به چاپ رسیده‌بود؛ با همین افتخارات، می‌توانست بعد از تمام‌ شدن دکترایش در اروپا یک زندگی مرفه و بدون دغدغه را شروع کند اما تصمیم گرفت برگردد و کنار مردم وطنش، برای حل شدن مشکلات کشور بجنگد؛ آخر هم در مأموریتی که برای خدمت به مردم به شیراز رفته بود در شاهچراغ به شهادت رسید ... 🔹 یکی از دوستان این شهید نقل می‌کرد که در سال‌های تحصیل یکی از هم دانشگاهی‌های او به شوخی در نیوزلند به او گفته بود: شما که اینقدر به نماز مقیدی و در تمام نمازهای جماعت نیوزلند شرکت می‌کنی، آخر در نماز شهید می‌شوی. 🌹 🍃 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید فرید الدین معصومی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃