هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه نجم آیه ۳۰
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى
همانا پروردگار تو كسانى كه از راه او گمراه شدهاند را بهتر مىشناسد
و (همچنین) كسانى كه هدايت يافتهاند را بهتر مىداند.
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
🔹🔹🔹🔹🔹
🔘۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد.
این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسان ها را به اختصار بیان فرموده است:
♦️فَتَبَيَّنُوا:
اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید.
🔹فَأَصْلِحوُا:
اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید.
♦️وَأَقْسِطُوا:
عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید.
🔹لَا يَسْخَر:
دیگران را مسخره نکنید، مردم و اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید.
♦️وَلَا تَلْمِزُوا:
به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید.
🔹وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:
لقب های زشت و ناپسند بر یکدیگر نگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید.
♦️اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:
از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید.
🔹وَلَا تَجَسَّسُوا:
اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید.
♦️ وَلَا يَغْتَب:
اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید.
@Tobeh_Channel
#سلام_امام_زمانم
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
🖤🖤
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷🕊🍃
در خط جهاد همیشه گمنام شدند
با ذکر حسین و زینب آرام شدند
اینان نه فقط مدافعان حرم اند
امروز مدافعان اسلام شدند.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات✨
✨اللهم صل علی محمدوآل محمد
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت57
گفتی:" شبا محمد علی مال تو،روز! مال من! قبول؟"
- قبول!
نسبت به زمانی که فاطمه بدنیا آمده بود، مادری پخته تر شده بودم.حالا بیشتر آرامش
تو برایم مهم بود.
بعدازتولد محمد علی ،پنچاه روز پیشم ماندی،
یعنی پنچاه شب تمام،ماه در آسمان بودونبود،
گاه هلال،گاه نیمه،گاه کامل.....امامن تورا
همیشه ماه کامل می خواستم.بودن نصفه
نیمه ات اعصابم را به هم می ریخت،برای
همین سرگردان بودم،نگاهم مدام به آسمان زندگی ام بود.کی برام هستی؟ کی برایم
می تابی؟ پنچاه شبانه روز زمان کمی نیست،
اما برای من که بی تاب بودم.زمان کمی بود.
بر عکس تولد فاطمه،تولد محمد علی سخت بود. و هم گریه وزاری اش بیشتر، هنوز آثار
مجروحیت درتو بود.
اگر به طور ناگهانی از زمین بلند می شدی
یا زیاد حرکت می کردی یا عصبی می شدی،
،کمر درد می گرفتی یا پهلویت تیر می کشید،
طوری که نمی توانستی حرکت کنی.
فقط حضور دوستان وخانواده آرامت می کرد.
همین روزها بود که خانم صابری زنگ زد: " با
حاج آقا و دخترا و نوه ام اومدیم تهران وداریم میایم منزل شما." وکلی روحیه گرفتی،همان
شب اول دختر کوچک آقای صابری گفت: " عمو قول داده بودی ما رو ببری شمال!"
خندیدی:" حتما عمو،صبح زود راه می افتیم!"
زنگ زدی به یکی از دوستانت در شمال و
خانه ای رابرای اقامتمان هماهنگ کردی. صبح زود همه را راهی کردی وگفتی:" صبحونه روهم
توراه می خوریم."
نرسیده به کندوان ماشین خراب شد. به امداد
خودرو زنگ زدی.آمدند درست کردند و راه افتادیم. نرسیده به سیاه بیشه دوباره خراب
شد. این بار چرثقیل آمد و ماشین را یدک کش کرد. با وجودی که ناراحت بودی سعی
می کردی باشوخی وخنده نگذاری ناراحت
شوم. پاهایت را روی فرمان گذاشته و
می گفتی:" از من فیلم بگیر سمیه. ببین
چقدر راننده م! بدون نیاز به پا ماشین
می رونم !" رو به لنز گوشی می گفتی:" دوستان تلگرامی، اصلا همکاری نداشته
باشید توی یه دورهمی خانوادگی هستید.
مهم اینه که تلگرام ودوستاتون چی میگن.
سرتون رو از تو گوشی در نیارین!" فیلم
می گرفتم و می خندیدیم رسیدیم تعمیرگاه،
بچه ها خسته شده بودند،محمدعلی گریه
می کرد و فاطمه نق می زد. وقتی تعمیر کار
گفت سرسیلندرماشین سوخته وبرای فردا
حاضرمی شود و باید ماشین راهمان جا بگذارید،
خنده از لبت پرید. به یکی از دوستانت زنگ زدی،آمد.
به اتفاق او و خانواده آقای صابری رفتیم
کنار رودخانه و ناهار خوردیم، بعد هم رفتیم
منزلش استراحت، آن ها قرار بود بروند سوریه
وخانواده آقای صابری هم قم.
خانم قاسمی ازمشهد زنگ زد:"اینطرفا نمیاین؟"
گفتی:" فعلا کار داریم، ولی دعا کنین کارمون جور بشه!" گفت:" کار شما دست امام رضا علیه
السلام گیره،بیایین خدمت آقا،اذن بگیرین
ببینین چطورگره هابازمی شه!"
فردا که از دو خانواده جدا شدیم، رفتیم طرف تعمیرگاه، رو تخت رستوران رو به روی تعمیر گاه نشستیم وتو می رفتی سر به ماشین می زدی وبر می گشتی.هر بارکه می رفتی و
می آمدی می گفتی:" بیابریم اتاق بگیریم،این
طوری اذیت می شین!"
اما من همان تخت سایبان دار را ترجیح می دادم. دلم
نمی خواست از تودور باشم.
اذان مغرب را گفتند و هنوز ماشین درست
نشده بود. در این فاصله توپی خریدی و
بافاطمه بازی کردی. درد را در پهلو و کمرت
احساس می کردم.ایستادی به نماز و استخاره
کردی:" سمیه این همه خرج ماشین کردیم یه
مشهد نریم؟"
-ولی من برای بچه ها به اندازه یکی دو روز لباس برداشتم و برای خودم هیچی!
- هرچی لازم داشتیم سر راه می خریم!
شبانه راه افتادیم سمت مشهد.در طول راه
محمدعلی بدقلقی می کرد،طوری که گاهی
مجبور می شدی نگه داری وپیاده شویم تا
هوایی بخورد. محمدعلی وفاطمه که خوابیدند، همان طور که می راندی گفتی:" عزیز،دعای ندبه رو برام می خونی؟"
خواندم.گفتی:" یه دعای دیگه!"گفتم:
" اصلا نگران نباش آقامصطفی! من مفاتیح شمام،
هرچه خواستی بگو رو دروایسی نکن!" خندیدی:" تو که برام می خونی یه جوردیگه کیف می کنم!"
نزدیک مشهد باز ماشین خراب شد. بردی تعمیر گاه، تعمیر کار گفت:" آرام آرام ببرین تانمایندگی خودش."
بقیه راه خیلی اذیت شدیم: ماشین خرابی که باید آرام
می راندی، محمدعلی که بداخلاقی
می کرد، دردی که گاهی درپشت وکمرت می پیچید،خستگی
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد....
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت58
خستگی خودم و نق نق فاطمه. بالاخره بعد از ۲۴ ساعت رسیدیم مشهد و رفتیم خانه خانم قاسمی . ما را
که دید خیلی خوشحال شد:" خدا روشکر .
میخواستم برای میلاد امام زمان علیه السلام
جشن بگیرم .خوب شد که آمدید!"
یک هفته ماندیم مشهد .خانم قاسمی دانا جشن
گرفت و تمام دوستانش وخانواده رزمندگان راهم دعوت کرد.بعداز یک هفته به تهران برگشتیم.
ماه رمضان از راه رسید ومن نمی توانستم
روزه بگیرم،دوست داشتم سحرها بیدار شوم
ودر کنار تو بنشینم. دلم می خواست لحظه به لحظه ی بودنت راحس کنم،
ولی تو نمی خواستی صدایم بزنی.
بی تابی محمدعلی نمی گذاشت خواب
پیوسته داشته باشم . دوست داشت یکی با
او بازی کند و تو بیشتر وقت ها او را بغل
می کردی واز پیش من می بردی تا راحت بخوابم . طبق روال همیشگی در ماه رمضان،در فامیل هر شب افطاری منزل یکی بود.
شبی که منزل عمو جعفر بودیم گفتم:" آقامصطفی الآن که همه هستند دعوت کن تا
یه شبم بیان منزل ما!"
آهسته گفتی :" نمی تونم زمان مشخص کنم،
هر لحظه ممکنه زنگ بزنن ومجبور بشم برم!" اخم هایم در هم رفت .بلند گفتی:" شنبه هفته
دیگه،همگی برای افطار منزل ما!"
اما دو روز مانده بود به آن شب تلفن خانه زنگ خورد:" سلام عزیز،من دارم میرم!"
- کجا؟
- سوریه!
ورفتی به همین راحتی
.اولین کاری که کردم این بود.که زنگ بزنم مهمانی رو به هم بزنم
وبعد نشستم به حال خودم گریه کردم.
محمدعلی نمی خوابید، او هم گریه می کرد
گریه هایش دلم را به آشوب می کشید. لابد
قراربود اتفاقی بیفتد. عرق نعنا به او دادم.
جایش را عوض کردم، بغلش گرفتم و راه بردم،
روی پا خواباندمش ، ولی آرام نمی گرفت. پدرم
زنگ زد:" باباجون بلند شو بیا خونه ما."
ولی من با دو تا بچه راحتتر بودم که خانه خودمان بمانم .شب های تنهایی وبی خوابی
شروع شده بود. سایه ات همه جابود. اما
خودت نبودی. به خودم می گفتم: باید بزرگ
بشی، باید طاقت وصبرت را زیاد کنی ،تو حالا مادر دو تا بچه ای.
یه هفته شد دو هفته . دوهفته شد سه هفته .سه هفته شدچهار هفته . پس توکجابودی؟ پس چطور من وبا گریه های سوزناک و نفس گیر محمد علی تنها گذاشته بودی؟
درست روز سی ام بود . بعداز گذشت یک شب سخت،شبی که محمدعلی نگذاشته بودخوب بخوابم ،تازه پلک هایم روی هم رفته بودکه فاطمه صدایم کرد:" مامان پاشو گرسنمه !"
- توی یخچال نون وپنیر هست!
- نه تو باید بهم صبحانه بدی!
- فاطمه جان بزار بخوابم داداشی تا صبح گریه می کرد!
- من گرسنمه! بلند شدم به حال خودم ومحمدعلی وفاطمه وبعد برای کل زندگی ام گریه کردم .بعد هم رفتم صبحانه فاطمه را آماده کردم گذاشتم جلویش . تا که آمدم بخوابم گفت:" مامان چشماتو باز کن،می ترسم!"
- من که اینجام،تلویزیون هم روشنه،بذار بخوابم!
تو راباید بیدار باشی، نباید بخوابی !
دیگر نتوانستم طاقت بیاورم به خصوص که محمد علی افتاده بود به گریه زنگ زدم به تو:"
مصطفا کم آوردم.کی میای مصطفی!"
- اتفاقا می خواستم زنگ بزنم بگم دارم میام!
یک مرتبه دل شوره افتاد بجانم:" چیزی شده؟"
- نه بابا ابو علی مجروح شده میاریمش ، تهران!
خوش حال شدم به دور و ورخانه نگاه کردم
باید می افتادم به نظافت.
شروع کردم به خانه تکانی .دیگر خواب از سرم پریده بود. ملحفه ها رو درآوردم وریختم داخل ماشین لباسشویی. پرده ها را بازکردم و شستم.
محمدعلی وفاطمه راگذاشتم پیش مامانم ودوان دوان رفتم خرید: قند ، چای، رب، روغن،
باید همه چیز توخونه می بود تا وقتی که می آمدی یک لحظه هم از تو دور نشوم. سر راه
یک ادکلن هم برایت خریدم وکادو پیچ کردم،
اما یک فکرکوچولو مثل خوره افتاده بود به جانم ومدام بزرگتر می شد.
چطور مصطفی برای هیچ کدام از دوستانش
که مجروح شدند نیامده وحالا برای ابوعلی
می خواهد بیاید؟
پیام دادم :" آقامصطفی نکنه خوت طوریت
شده؟"
- نه بابا !فقط ابوعلی مجروح شده.
- راستش بگواقامصطفی!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد ...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
⭕️ سفیانی؛ اولین نشانه حتمی ظهور در ماه رجب (۱)
✡☠ بر اساس تسلسل زمانی و بین پنج نشانه حتمی، اولین نشانه ظهور #امام_زمان عجل الله فرجه، خروج سفیانی در #ماه_رجب خواهد بود؛ که همزمان با خروج او، یمانی و خراسانی هم قیام میکنند؛
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
☠ سفیانی از علایم حتمی است و خروج او در ماه رجب خواهد بود.
🔰 عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلسُّفْيَانِيُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ.
📗الغيبة(للنعمانی)، ج ۱، ب ۱۸
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
⭕️ خروج سفیانی در ماه رجب (۲)
معلی بن خنیس گفت: شنیدم که امام صادق علیه السلام میفرمود:
«بعضی از وقایع حتمی است که باید روی دهد و بعضی غیر حتمی است؛ (که ممکن است به عللی اتفاق نیفتد)؛ و از جمله امورى كه حتما واقع مىشود خروج سفيانى در ماه رجب است.»‼️
عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: مِنَ اَلْأَمْرِ مَحْتُومٌ وَ مِنْهُ مَا لَيْسَ بِمَحْتُومٍ وَ مِنَ اَلْمَحْتُومِ خُرُوجُ اَلسُّفْيَانِيِّ فِي رَجَبٍ.
📗الغيبة(للنعمانی)، ج ۱، ب ۱۸
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 ساعت ۸ به وقت امام هشتم 💚
💚صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
@Tobeh_Channel
👇تقویم نجومی دوشنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
✴️ دوشنبه 👈9 بهمن / دلو 1402
👈17رجب 1445👈19 ژانویه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅درختکاری.
✅ختنه کردن.
✅کندن نهر و جوی.
✅خرید و فروش.
✅و دیدار دوستان و آشنایان خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد زندگی پاک و عمر طولانی دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️خرید باغ و زمین زراعی.
✳️خرید منزل.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️قباله و قولنامه نوشتن.
✳️و آغاز بنایی نهادن نیک است.
✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: شهادت در راه خدا نصیب چنین فرزندی گردد.
💠 به کانال ما در موضوع خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید. مناسب ترین قیمت و مطمئن...👇
@Herz_adiye_hamrah
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،میانه است.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث صحت بدن می شود.
@taghvimehamsaran
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
@taghvimehamsaran
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 18 سوره مبارکه "کهف" است.
وتحسبهم ایقاظا و هم رقود...
و از معنای آن استفاده می شود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما.
تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
02537747297
09123532816
09032516300
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک کانال ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
ادمین...👇
@tl_09123532816
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب، در اینجا دریافت کنید و عضو شوید👇
لینک کانال اصلی ما در تلگرام ,ایتا و سروش..👇
@taghvimehamsaran
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
۸ بهمن سالروز شهادت اولین ذبیح لشکر فاطمیون، شهید رضا اسماعیلی گرامی باد.
متولد افغانستان، ساکن مشهد و جزء اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) می کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می بیند که به او می گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید میشوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!
منقلب می شود و از خواب می پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار میکند و به آنها میگوید که من فردا شهید میشوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای جان نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می دهند و از او میخواهند که به حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س) فحاشی کند اما او امتناع میکند و می گوید جانم فدای حضرت رقیه (س)، جانم فدای حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س).
در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست.
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید رضا اسماعیلی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
🌄 محبّت، کافی نیست...
✍🏻 عینصاد
❞ آنچه مطلوب است، ولايت على است، نه صرف محبت او. محبت على را هر كسى دارد.
📚 #عوامل_رشد | ص ۱۵۶
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #تربیت
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
📜 محبّت، کافی نیست...
▫️ اينكه چند هزار ساعت از على و پيامبر سخنرانى كنيم، آيا عشقى از آنها در دلمان مىآيد؟ اگر عشقى هست، در حد جُرج جُرداق و احمد حنبل است يا نه، عشقِ بالاتر است؟
▫️ آنچه مطلوب است، ولايت على است، نه صرف محبت او. محبت على را هر كسى دارد.
كسانى كه در اين هستى عاشق يك بلبل و يك برگ مىشوند، شكوه يك جنگل يا يك منظره آنها را مىگيرد، چگونه شكوه و عظمت على، آنها را به خودش جذب نكند؟!معاويه هم على را دوست داشت.
▫️ مگر كسى مىتواند على را دوست نداشته باشد؟! ولى مسئله، ولايت است؛ يعنى فقط على را دوست داشته باشيم و فقط او را حاكم بگيريم. اين ولايت بهمعناى اولويّت است: «اَلَسْتُ اَولى بِكُمْ مِنْ اَنفُسِكُم» يعنى آنها در ما نسبت به ما حاكمتر و سزاوارتر باشند.
✍🏻 عینصاد
📚 #عوامل_رشد | ص ۱۵۶
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #تربیت
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
*قرار شبانه با مولای غریبمان💚*
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...*
*💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠*
*🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸*
*⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜*
*ترجمه:*
*خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.*
*💠دعــای ســـلامتی*
*امــام زمــــان(عج)💠*
*⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜*
*⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️*
@Tobeh_Channel
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه يونس آیه ۲۶
لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلاَ يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
براى آنان كه نيكى كنند ، پاداشى نيكوتر (از نظر كيفى) و افزونتر (از نظر كمّى) خواهد بود
و بر چهره ى آنان غبار ذلّت و خوارى ننشيند
آنان اهل بهشتند و هميشه در آنجايند.
@Tobeh_Channel
🌷🕊🍃
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
صبح یعنی شما بتابید،
و مرا؛
زنده به خود گردانید...
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج 🕊
صبحتون مهدوی 😍
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
خورشید ،
سرک میکشد و میداند
از دست تـو چـایِ جبهه ها ،
خوردن دارد.
صبح وعاقبتتون شهدایی 🕊
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنههایی از دستگیری ۴ عضو گروهک کومله که امروزصبح به دارمجازات آویخته شدند
دستگیری عناصر خرابکار در حالیکه رئیس موساد از نزدیک تحولات را بررسی میکرد و جاسوسان موساد حتی روی تیتر خبر عملیات بزرگ در ایران کار کرده بودند.
شکست عملیات در اصفهان لکه ننگی در کارنامه رئیس موساد شد.این اقدام فرزندان انقلاب زلزله ای بود در ارکان موساد
┄┅═✧☫ سر به گونی ☫✧═┅┄
سربه گونی
🇮🇷@sarbegooni
انتخابات، خنثی کننده نیت آمریکاییها
امام خامنهای: انتخابات، خنثیکنندهی بسیاری از نیّتهای شومی است که آمریکاییها در ذهن دارند، صهیونیستها در دل دارند علیه کشور؛ انتخابات این نیّتهای شوم را خنثی میکند. این انتخابات، بدلفنّ مکر و کید دشمنان ایران است
╭━━❁✧❁✧🌹❁✧❁✧━━╮
حضورحماسی یعنی انتخاب درست
╰━━❁✧❁✧🌹❁✧❁✧━━╯
هدایت شده از کانال توبه
⭕️ خروج سفیانی در ماه رجب (۳)
خلاّد صائغ از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت میفرمود:
☠ سفيانى را چاره و گزيرى نباشد؛ و خروج نمىكند مگر در ماه رجب‼️
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَبَّادُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا خَلاَّدٌ اَلصَّائِغُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلسُّفْيَانِيُّ لاَ بُدَّ مِنْهُ وَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ فِي رَجَبٍ.
📗الغيبة(للنعمانی)، ج ۱، باب ۱۸
📗الأمالي(للطوسی)، ج ۱، ص ۶۷۹
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
*قرار شبانه با مولای غریبمان💚*
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...*
*💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠*
*🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸*
*⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜*
*ترجمه:*
*خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.*
*💠دعــای ســـلامتی*
*امــام زمــــان(عج)💠*
*⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜*
*⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️*
@Tobeh_Channel
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇
👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
🌏 تقویم همسران 🌍
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ سه شنبه 👈 10 بهمن / دلو 1402
👈18رجب 1445 👈 30 ژانویه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴 وفات ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله " 10 هجری در 18 ماهگی.😭
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوب و مبارکی است و برای امور زیر خوب است :
✅مسافرت.
✅شراکت و امور شراکتی.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅تجارت و داد و ستد.
✅بنایی عمارت.
✅و خرید دکان و ملک خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه"تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو کنید.
📛ولی ازدواج خیر ندارد.
💠حتما به کانال حرز ما سری بزنید.👇
@Herz_adiye_hamrah
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🚘 مسافرت : مسافرت خوب است.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز تا ظهر قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری.
✳️خرید باغ و زمین زراعی.
✳️خرید منزل و آپارتمان.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️قباله و قولنامه نوشتن.
✳️و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است.
📛ولی برای ازدواج.
📛 و شروع معالجه مناسب نیست.
🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه
مباشرت و عروسی مکروه است.
🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث قوت بدن می شود.
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 19 سوره مبارکه "مریم "علیها السلام است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن : 02537747297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین مجموع کانال های نجومی👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت59
_همین که گفتم!
قانع نشدم و به دوستانت پیام دادم حتی به خود ابوعلی که گفت :«فقط کمی پشت پای مصطفی آسیب دیده.»
دیگر مطمئن شده بودم که مجروح شدی. در حالی که سبزی خُرد می کردم، به مادرم و مادرت زنگ زدم:«دوباره مصطفی مجروح شده!»
به خانم قاسمی هم خبر دادم و او به یکی از کسانی که در سوریه می شناخت پیام داد. دیدم که ابوعلی از طریق تلگرام عکس خودش و تو را فرستاد. هر دو لباس بیمارستان پوشیده بودید و سرپا.
به مامانم گفتم:«خداروشکر، حتی راضی ام با دست و پای قطع شده بیاد، اما باشه!» باز قیافه مادرم در هم رفت.
با تو تماس گرفتم:«چه ساعتی می رسی؟»
_خونه نمیام، مستقیم ما رو می برن بیمارستان!
ساعت چهار عصر پروازت بود . باید خود را برای صبح فردا آماده می کردم. آیا می توانستم بخوابم؟
پرده ها را که خشک شده بودند زدم ، ملحفه ها را کشیدم و نگاه آخر را به وسایل هال و اتاق انداختم . همه چیز تمیز، منظم و سر جای خودش بود، حتی لباس هایی را که باید تن بچه ها می کردم آماده گذاشته بودم. جز انتظار چه کار
می توانستم بکنم؟! بلند شدم و شروع کردم و شام درست کردن، تا صبح هنوز خیلی مانده بود.
ظرف آب میوه (سیب و هویج مخلوط) دستم بود و داخل طبقات می چرخیدم.
چرا گُم شده بودم؟ بالاخره بخش را پیدا کردم. بوی بیمارستان به سرگیجه ام می انداخت. فاطمه و محمدعلی را پیش مامان گذاشته بودم و حالا همان جایی بودم که باید. سمت راست تو بودی، روی تخت کناری ابوعلی و تخت سوم یکی دیگر از دوستانت. تا مرا دیدی ملحفه را کشیدی روی پایت. آمدم جلو سلام کردم و ظرف آب میوه را گذاشتم روی میز جلوی تخت.
_سالمی آقا مصطفی؟
_آره، ببین هیچی نیست! سالمم و تندرست.
_اذیت نکن، بگو مجروحیتت چیه؟
_چند تا ترکش خورده پشت پام!
همان پایی که دفعه قبل مجروح شده بود. قبلاً مچ پا، این دفعه ترکش نشسته بود پشت زانو. تعدادی ترکش را درآورده بودند و هنوز چندتایی در پایت بود. همان موقع دکتر آمد، پایت را معاینه کرد و گفت:«بعد از ظهر عملت می کنم.»
دستورات لازم را به پرستار داد. دکتر که رفت گفتی:«حالا برو سمیه!»
گفتم:«میمونم تا عملت کنند!»
_بچه کوچیک داری، برو!
_بچه ها پیش مامانم هستند، برم همه فکرم اینجاست!
_برو خونه اینجا مرد هست، نمی تونی راحت باشی!
_مرد من که تو باشی هستم و راحتم!
مامان، بچه ها را آورد. زمان عمل نزدیک می شد. مامان
می گفت:«منم می مونم!»
او را با اصرار فرستادم رفت. دو سه تا دوست دیگرت آمدند که یکی از آن ها داخل اتاق روضه خواند و مداحی کرد، بعد تا جلوی در اتاق عمل آمدیم. سه چهار مجروح با هم نشسته بودند روی یک نیمکت تا نوبتشان بشود. شعر می خواندند و شوخی می کردند. تو را که بردند اتاق عمل، آمدم داخل حیاط. یک ساعت و نیم طول کشید. سبحان هم رسیده بود و کنار هم بودیم. رفتیم سالن انتظار، مانیتوری داشت که اسامی و وضعیت افراد را اعلام می کرد. جلوی اسمت نوشته بود در حال عمل.
_سبحان نکنه این دستگاه خرابه؟ چقدر طول کشید!
آمدیم جلوی اتاق عمل و از وضعیتت پرسیدیم.
_عملش تمام شده و بردنش!
_کی؟
_یه ساعت قبل!
_ولی روی مانیتور نوشته در حال عمل!
_از ساعت پنج از کار افتاده!
به اتاق آمدیم. در حال خوردن شام بودی.
ناراحت شدم:«خوش انصاف من پایین جگرم در اومد، اون وقت تو اینجا نشستی شام می خوری!»
خندیدی:«حالا که می بینی سالمم! صبحم مرخصم و خودم میام!»
_میام که با هم بریم خونه!
_عزیز خواهش می کنم نیا! لااقل تا یازده صبح نیا!
این بار را می خواستم به حرفت گوش کنم، چون واقعا از خستگی داشتم از پا در می آمدم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌹#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت60
در حال شستن ظرفا بودم که از پشت سر دست انداختی دورگردنم.
- وای چیه ترسیدم!
- تولدت مبارک!
- مگه چندمه؟
- دوازده مرداد روز تولدت !
- دستت درد نکنه که یادت بود!
- فکر نکنی که این سری هدیه ای در کار نیست
ها! حتما برات می گیرم !
- همین که یادم بودی برام بسه!
راه افتادیم سر راه فاطمه را پیش مامانم گذاشتیم وبا محمدعلی رفتیم.در طول راه
در ماشین،تولدت مبارک را می خواندی و
مداحی ومولودی.
در حاشیه خیابانی نگه داشتی ومدارک را بردی دادی وبرگشتی.
- حالا کجا پارک کنیم بریم بازار؟
- بازار ؟کدوم بازار؟
- پانزده خرداد.
- ما الان افسریه ایم.
- پس بریم سید الکریم برای زیارت وتشکر از یکی از بند گان خاص خدا.
- یعنی بریم شهر ری؟
- یعنی نریم؟
- چرا که نه!
رفتیم زیارت .چقدر هم دل چسب بود.زیارت باتو و محمدعلی کوچولو. بعد هم رفتیم ناهار
کباب وریحان خوردیم.لقمه می گرفتی ودر دهانم
می گذاشتی.ازداخل بازارشلوار خریدی.
وآدرس بازار طلا را هم گرفتی.
- سمیه اشکال نداره از همین جا برایت طلا بخرم؟
- بااین وضعیت طلا نمی خوام.چیزای واجب تری لازم داریم!
- اذیت نکن !انتخاب کن. دوتا گزینه روی میزه: طلا یا ماشین ظرف شویی!
- همون طلا خوبه!
رفتیم چند تا نیم ست دیدیم. بالاخره نیم ستی انتخاب کردی که هر دو خوشمان آمد.
گرفتیم ودیدم باید با تتمه حقوق یعنی باپانصدوشصدهزار تومان زندگی کنیم.
- نگران نباش پول بازم دستم میاد! فکرش
رو نکن!
- ولی برای تولد معمولا یه چیز کوچک
میخرن!
- من چند تا بدهکاری داشتم که همه رو یه دفعه حساب کردم!
جعبه طلا رو داخل کیفم گذاشتم.شادبودم،
شاد وسرحال.دیگر سنگینی محمد علی را روی شانه ام احساس نمی کردم واز دست دادن تو
رادرقلبم.یکی دوبار گفته بودی آنجا به تو نیاز دارند،اما من به پایت که می لنگید نگاه کرده
وامیدواربودم که به این زودیها خوب نشود.
سوار ماشین شدیم وبرگشتم واز خانه مامان،
فاطمه رابرداشتیم.وبه مامانم :" گفتی امشب بیاید خونه ما تولد عزیزه!"
- حواسمون بود! بعدازشام میآیم.
به خانه که رسیدیم گفتم:" آقامصطفی بااین
بچه چطوری شام درست کنم؟"
- با کمک هم.توبرنج بگذار ،من هم از بیرون
کباب می گیرم.سبزی خوردن بامن!
اتاق راباسلیقه خودت مرتب کردی.ساعتی بعد برای نمازمغرب رفتی مسجد مامانم این ها
وبرادرم وزن دادشم آمدند.توکه رسیدی شام
خوردیم وبعداز شام،وقتی شیرینی وچای
آوردم،نیم ست را آوردی ونشان همگی دادی
گردن بند راگردنم انداختی،اما گوشواره را گوشم نکردی:" دلم نمیاد!"
نشستی کنارم،شادی کردی وانگشتررادستم کردی.به زن دادشم گفتی:" آبجی اگه تواجازه بدی شوهرت بره سوریه،برات از این کارا می کنه!" خندید وگفت:" نه این چیزارو می خوام،نه
اجازه میدم بره سوریه!"
نگاهی به اطرافم می کنم.چه آرامشی دارد اینجا! کنار مزار رفقای شهیدت.
درست است که برای ما گمنامند،اما آنجا حتما
باهم دوستید و قهقه ی مستانه میزنید.
- پانزده مرداد توی بهشت زهرا سالگرد بچه های گردان عماره.یعنی فردا!
- می خوای بری؟
- حتما صبحونه هم می دن.
- مصطفی،بگوصبحونه راما می دیم!
- واقعا می تونی؟
- آره،بروعدس بگیر بیارخیس کنم تا فردا
می پزم ومی بریم!
صبح بودکه گفتم،اما عدس راساعت یک بعدازظهرها از مسجدجامعی گرفتی.
- می خواستی از جایی بگیری که عدسش خوب باشه!
- از آقا رحمان گرفتم.با این بدبختی مغازه اش راراه انداخته به امید من وتو.از تهرون که
نمیان ازش بخرن.من وتوبایدبخریم!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🔸ادامه دارد...
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃