📹 تبیین دلیل حضور ایران در سوریه در زمان داعش توسط رهبر انقلاب اسلامی
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ در قضیهی فتنهی داعش. داعش یعنی بمب ناامنی. داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطهی اصلی و هدف نهایی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند. هدف اصلی و نهایی این بود. این معنای داعش است.
✏️ ما حضور پیدا کردیم، نیروهای ما هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علت؛ یک علت حفظ حرمت اعتاب مقدسه بود. چون آن دور از معنویتها و دور از دین و ایمانها با اعتاب مقدسه دشمنی داشتند، قصد تخریب داشتند و تخریب هم کردند در سامرا مشاهده کردید به کمک آمریکاییها گنبد مطهر سامرا را از بین بردند، تخریب کردند بعدها این کار را میخواستند در نجف بکنند، در کربلا بکنند، در کاظمین بکنند، در دمشق بکنند هدف داعش این بود. خب معلوم است جوان مؤمن غیور محب اهلبیت به هیچ وجه زیربار چنین چیزی نمیرود، اجازه نمیدهد این یک علت.
✏️ یک علت دیگر مسئلهی امنیت بود. مسئولین خیلی زود، به وقت فهمیدند که اگر چنانچه جلوی این ناامنی در اینجاها گرفته نشود سرایت میکند میآید اینجا سرتاسر کشور بزرگ ما را ناامنی خواهد گرفت. ناامنی فتنهی داعش هم یک چیز معمولی نبود.
✏️ امیرالمؤمنین فرمود «ملتی که درخانهی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود، نگذارید به خانهی شما برسد.» لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستهی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوانها را هم در عراق، هم در سوریه. اول در عراق، بعد در سوریه سازماندهی کردند، مسلح کردند، جوانهای خود آنها را، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند توانستند غلبه پیدا کنند.
نوع حضور ما درحضور نظامی در سوریه در عراق هم همینجور به معنای این نبود که ما لشکرهایمان را برداریم ببریم آنجا بجای ارتش آن کشور.
✏️ کاری که نیروهای ما میتوانستند انجام بدهند و انجام دادند کار مستشاری بود مستشاری یعنی چه؟ یعنی تشکیل قرارگاههای مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تعیین تاکتیکها و در مواقع ضروری ورود در میدان جنگ اما از همه مهمتر بسیج جوانان خود آن منطقه البته جوانهای ما هم، بسیجیهای ما هم بیتاب، مشتاق، با اصرار، خیلیهایشان رفتند. ۱۴۰۳/۹/۲۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: مقاومت یک تفکر و یک تصمیم قلبی و یک مکتب است / اگر فشار بیاورند انگیزه مردم به مقاومت بیشتر میشود و جبهه مقاومت قویتر میشود
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ عوامل استکبار بعد از این حوادث سوریه خوشحالند، به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود جبههی مقاومت دیگر ضعیف شده.
✏️ اینها سخت در اشتباهند؛ آن کسانی که خیال میکنند با این چیزها جبههی مقاومت ضعیف شده است درک درستی از مقاومت و جبههی مقاومت ندارند. نمیدانند جبههی مقاومت اصلاً یعنی چه.
✏️ جبههِی مقاومت یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. مقاومت یک ایمان است، یک تفکر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است، مقاومت یک مکتب است یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عده مردم است با فشار آوردن نه فقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود.
✏️ انگیزهی افراد جبههی مقاومت و عناصر جبههی مقاومت با دیدن خباثتها قویتر میشود و دامنهی جبههی مقاومت گستردهتر میشود. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: جنایت دشمن، تردیدها را درباره درستی راه مقاومت از بین میبرد / مشت محکم حزبالله بعد از شهادت سیدحسن، دشمن را وادار به درخواست آتشبس کرد
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ مقاومت اینجوری است؛ وقتی جنایات سبُعانهی دشمن را میبینند آن کسانی که تردید داشتند که باید مقاومت کرد یا نه، از تردید بیرون میآیند میفهمند که جز با سینه سپر کردن در مقابل ستمگر و ظالم و زورگو نمیشود انسان راه خودش را ادامه بدهد، باید بایستد، باید مقاومت کند مقاومت یعنی این.
✏️ شما حزباللّه لبنان را نگاه کنید ببینید، مصیبتی که بر حزباللّه وارد شد شوخی بود؟ کسی مثل سید حسن نصراللّه را حزباللّه از دست داد این چیز کمی بود؟ حملات حزباللّه، قدرت حزباللّه، مشت محکم حزباللّه بعد از این بیشتر از قبل شد. این را دشمن هم فهمید و قبول کرد.
✏️ آنها خیال کردند حالا که ضربه زدند میتوانند وارد سرزمین لبنان بشوند، حزباللّه را عقب بزنند تا فلان جا، مثلاً تا نهر لیتانی جلو بیایند، نتوانستند بیایند، حزباللّه ایستاد با کمال قدرت کاری کرد که خود آنها آمدند گفتند آتشبس. مقاومت این است. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: مقاومت یک تفکر و یک تصمیم قلبی و یک مکتب است / اگر فشار بیاورند انگیزه مردم به مقاومت بیشتر میشود و جبهه مقاومت قویتر میشود
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ عوامل استکبار بعد از این حوادث سوریه خوشحالند، به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود جبههی مقاومت دیگر ضعیف شده.
✏️ اینها سخت در اشتباهند؛ آن کسانی که خیال میکنند با این چیزها جبههی مقاومت ضعیف شده است درک درستی از مقاومت و جبههی مقاومت ندارند. نمیدانند جبههی مقاومت اصلاً یعنی چه.
✏️ جبههِی مقاومت یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. مقاومت یک ایمان است، یک تفکر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است، مقاومت یک مکتب است یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عده مردم است با فشار آوردن نه فقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود.
✏️ انگیزهی افراد جبههی مقاومت و عناصر جبههی مقاومت با دیدن خباثتها قویتر میشود و دامنهی جبههی مقاومت گستردهتر میشود. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 ماجرای ایجاد بسیج مردمی سوریه توسط شهید سلیمانی و تضعیف آن توسط مسئولان نظامی سوریه
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوانهای خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آمادهشان کرد ایستادند.
✏️ بعد البته خب بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرفنظر کردند متأسفانه. و بعد از آن که فتنهی داعش خاموش شد نیروها بخشی از نیروها برگشتند، بخشی ماندند در آنجا.
✏️ در همین قضایا هم بودند و حضور داشتند منتها همانطور که عرض کردم جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد. اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد از این بسیجی کاری برنمیآید و این اتفاق متأسفانه افتاد.
✏️ وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود میشود این. این مصیبتهایی که امروز بر سر سوریه دارد میآید که خدا میداند تا کی ادامه پیدا کند تا کی جوانهای سوریه انشاءاللّه بیایند در میدان و جلویش را بگیرند این بر اثر همان ضعفهایی است که آنجا نشان داده شد. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: قطعا جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست و پیروز خواهند شد؛ مثل جوانان عراق که آمریکاییها را بیرون کردند
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ همه بدانند مسئله اینجور نخواهند ماند؛ اینی که حالا یک گروهی بیایند در دمشق و جای دیگر شادی کنند، برقصند، به خانههای مردم تعرض کنند، رژیم صهیونی هم بیاید بمباران کند، تانک بیاورد، توپ بیاورد، موضوع اینجوری نمیماند؛ قطعاً جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد اما بر این وضع فائق خواهند آمد. همچنانی که جوانان غیور عراق این کار را کردند.
✏️ جوانان غیور عراق با کمک و هدایت و فرماندهی و سازماندهی شهید عزیز ما توانستند دشمن را از کوچه و خیابان بیرون کنند از خانههای خودشان بیرون کنند، و الّا آمریکاییها در عراق هم همین کارها را میکردند. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: از چندماه قبل به مسئولین سوری هشدار لازم و گزارش اطلاعاتی داده بودیم / درس حادثه سوریه این است که از دشمن غافل نشویم
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ حادثهی سوریه برای ما، برای یکایک ما برای مسئولین ما هم درس دارد هم عبرت دارد. باید درس بگیرد.
✏️ یکی از درسهای این مسئلهی غفلت است، غفلت از دشمن؛ بله در این حادثه دشمن با سرعت عمل کرد، اما اینها بایستی از قبل از حادثه میفهمیدند که این دشمن عمل خواهد کرد و با سرعت عمل خواهد کرد.
✏️ ما به اینها کمک هم کرده بودیم. دستگاه اطلاعاتی ما از چند ماه قبل گزارشهای هشداردهندهای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود، من نمیدانم البته آیا این دست آن مقامات بالا رسیده بود یا نه همان وسطها گم و گور شده بود. ولی مسئولین اطلاعاتی ما به اینها گفته بودند از شهریور، مهر، آبان، پشت سر هم گزارش داده بودند.
✏️ از دشمن نباید غافل شد. دشمن را حقیر هم نباید شمرد، به تبسم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد، گاهی دشمن با لحن خوش با انسان حرف میزند با تبسم حرف میزند، اما خنجر را پشت سرش گرفته منتظر فرصت است. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
📢 رهبر انقلاب: جمهوری اسلامی در هیچ مشکلی در طول دوران انقلاب، یک لحظه دچار انفعال نشد / در موفقیتها غرور سم است و در ناکامیها انفعال زهر
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ جبههی مقاومت نه از پیروزیها مغرور باید بشود، نه از شکستها مأیوس باید بشود. پیروزی و شکست هست، زندگی شخصی انسانها هم همین جور است. در آن موفقیت هست ناکامی هست. زندگی گروهها همین جور است، در آن موفقیت هست ناکامی هست.
✏️ یک جریانی یک روز بر سر کار است، یک روز منعزل از کار است، دولتها همین جور کشورها همین جور. فراز و نشیب در زندگی هست، از فراز و نشیب نمیشود انسان پرهیز بکند، آنچه لازم است این است که وقتی بر فراز قرار میگیریم مغرور نشویم. چون غرور جهل میآورد. خود مغرور شدن انسان را غافل میکند وقتی که به فرود رسیدیم یک جایی ناکام ماندیم بایست افسرده و مأیوس و دلشکسته نشویم.
✏️ جمهوری اسلامی در این چهل و چند سال با حوادث بزرگ و سختی مواجه شده. حوادث بزرگ. جوانها آن روز را ندیدند، در همین تهران در خانه نشسته بودند مردم تهران جنگندهی میگ ۲۵ ساخت شوروی متعلق به صدام میآمد بالای سر ما اینجا حرکت میکرد اگر نجابت میکرد بمباران نمیکرد اما میترساند و ما هم هیچ کار نمیتوانستیم بکنیم. نه پدافندش را داشتیم نه امکاناتش را داشتیم با اینها مواجه شدیم ما.
✏️ جمهوری اسلامی با این حوادث گوناگون، حوادث تلخ مواجه شده اما در این حوادث یک لحظه جمهوری اسلامی دچار انفعال نشده. انفعال از مؤمن نباید سر بزند. انفعال گاهی از خود حادثه خطرش بیشتر است. انفعال یعنی اینکه انسان نگاه کند به این احساس برسد که هیچ کاری نمیتواند بکند، پس تسلیم بشود. این انفعال است. پس در پیشرفتها و موفقیتها غرور سم است. در ناکامیها، مشکلات، انفعال زهر است. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#وعده_صادق۳
#پاسخ_دندان_شکن
🌷 انشاءالله #در_مسیر_شهدا باشیم 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/230490633Ce41ca51a64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نام مستند ۶ ثانیه ای: عررررررررر
وجدانا اون کناریش داره میخنده یا گریه میکنه؟😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب لایو خوبی شد
اون عزیزانی که لایو رو ندیدن حتما برید ببینید و حمایت کنید تا بتونیم لایوهای بهتری برگزار بکنیم
🔴 موضوعات مهم این لایو
✳️ علت برگزار نشدن وعده صادق ۳
✳️ ظریف در دولت چه کاره است و نقشش در عدم تحقق وعده صادق ۳
✳️ آیا ایران سوریه رو معامله کرد؟
✳️ پس این همه هزینه ای که در سوریه کردیم و این همه شهیدی که دادیم چی میشه؟
✳️ چگونه مطالبه گری کنیم
✳️ اینکه چرا این لایو در یوتیوب انجام شد
این لایو رو برای بقیه دوستانتون هم ارسال کنید
فیلترشکن رو روشن کنید و ببینید
https://www.youtube.com/live/7NOPrntnJoY?si=cJ2TSslNyXIIQW4X
❌در زمان اشغال هند توسط بریتانیا،
روزی افسر انگلیسی
بدون هیچ دلیلی
سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد‼️
شهروند ساده هندی
برگشت و چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد
که او در اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد‼️
🔸افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده
و خشمگین شده بود
ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند...
🔹پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد‼️
اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: این 50000 روپیه را بردار و برو به آن هندی بده و در مقابل کاری که انجام دادی از او معذرت بخواه⁉️
🔸افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذرخواهی کنم⁉️
ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است باید بدون چون و چرا اجرا کنی⁉️
🔹افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذرخواست هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند‼️ پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد...‼️
🔸روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد‼️
او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند‼️
🔹روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت:
آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری⁉️
افسر پاسخ داد:
بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.
🔸ژنرال گفت:
حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند⁉️
🔹افسر گفت:
آن روز که هیچ کس را نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده میگویی برو او را بزن⁉️
می ترسم افرادش مرا بکشند.
🔸ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.
🔹وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش بلند هم نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد⁉️
🔸افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت ژنرال به افسرش گفت :
خیلی خوشحال به نظر می آیی‼️
🔹افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است⁉️
🔸ژنرال در پاسخ افسرش گفت:
دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد‼️
🔹ولی دفعه دوم، او کرامت خود را به پول فروخت‼️
برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد»‼️
🔻این داستان
حکایت افراد زیادی است از : نیروهای سیاسی ،اختلاسگران،سیاسیون ووو.... آنان با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و...
کرامتِ خویش را فروخته اند⁉️‼️
آنها از ترس باختن اندوخته های کاذب خود سکوت کرده اند زیرا دیگر کرامتی برایشان باقی نمانده که از آن دفاع کنند لذا لال شده اند.
آنها همه چیز خود را با پول معامله کردند حالا ترس از دست دادن پول،پست و مقام، اعتبار سیاسی دیگر هیچ
چیزی ندارند که بخواهند از آن دفاع کنند‼️‼️
💢مراقب کرامت،شخصیت و انسانیت خود باشیم.
💐🌾🌾🌾💐
f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🔞🔞حال و روز علوی ها در ربیعه لاذقیه
این فیلمها رو ببینید تا اولا بدونید جانی و تروریست واقعی کیه!؟
و دوم اینکه لعنت بفرستید بر هر چه ظالم و خائن که باعث بوجود اومدن این اوضاع شدن!
#به_مهمترین_کانال_خبری_درایتا_بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1402012463C21989c928f
چرا؟!!!
بهانه امنیت قانع کننده نیست
وقتی ما نماز جمعه نصر را در آن شرایط پشت سر حضرت آقا خواندیم
https://virasty.com/M_TalebiDarestani/1733901888560694315
🚨 این قسمت صحبت آقا رو چندباره بخونید و گوش بدید👇👇
آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد
قابل توجه برخی کانالداران و تحلیل گران و. خطبای انقلابی . کانال ها و رسانه های انقلابی هم باید بیشتر مراقب باشند مخاطب این فرمایش آقا نباشند.
به تنها کانال تخصصی #مدافعان_ولایت بپیوندید👇👇
.https://eitaa.com/joinchat/4232511792C896e044a9a
ما را مدافعان ولایت❤️ آفریده اند...
هدایت شده از کانال توبه
💢پنجمین شهید محراب و معلم اخلاق ؛ آیةالله سید عبدالحسین دستغیب طابثراه
* امام یکیست
نائب امام هم یکیست
دیگری هیچ حقّ تقدّم ندارد ....
. 👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
(تقویم همسران)
✴️ پنجشنبه 👈 22 اذر / قوس 1403
👈10 جمادی الثانی 1446👈12 دسامبر 2024
@taghvimehamsaran
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅مسافرت.
✅حسابرسی اموال.
✅نوشتن قرارداد.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید و فروش.
✅و آغاز نویسندگی و نگارش خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد پاک دامن و با حیا است.
🚘 مسافرت: مسافرت خوب است.
👩❤️👨مباشرت امروز :
فرزند هنگام زوال ظهر اقا و بزرگوار و سیاستمدار و درستکارخواهد شد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج ثور است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️امور ازدواجی.
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️رفتن به تفریحات سالم.
✳️شادی و نشاط.
✳️خرید ملک.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️درختکاری.
✳️فروش احشام.
✳️نامه نگاری و مکاتبات.
✳️و دیدار با دوستان نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء برای صحت جسم خوب و فرزند حاصل خطیبی توانا با گفتاری رسا و زیبا باشد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث عزت و احترام می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث درد و الم می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 11 سوره مبارکه "هود" علیه السلام است.
الا الذین صبروا و عملوا الصالحات...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد ولی چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
@taghvimehamsaran
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نوخ روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
025 377 47 297
0912 353 2816
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛
لینگ کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
سالروزشهادت مدافعان حرم
💠۲۱ آذر ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم مهدی ایمانی
🕊شهید مدافع حرم محمد شالیکار
🕊شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی
🕊شهید مدافع حرم عبدالکریم پرهیزکار
🗓۲۲روز تا سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات ❤️
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدان مهدی ایمانی، محمدشالیکار، مهدی قره محمدی، عبدالکریم پرهیزکار 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌹# السلامعلیکیا_اباعبدالله
از راه دور
می دهم ارباب جان سلام
ذكرم فقط حسین ولاغیر می شود
هر روز گرشود
متبـرک به این سـلام
من مطمئـنم عاقبتم خیر میشـود.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌹 #صلی_الله_علیك_یااباشهدا
🌹 #اللهم_ارزقنا_زيارة_الحسين
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷🕊🍃
پنجشنبهها
چشمڪهمیگشاییم
نامڪسانیدرذهنمانروشناست
ڪهتاهمیشهمدیونشانهستیم
آنھاییڪههرگزفراموشنمۍشوند🕊️
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️ قسمت۱۳
💭 توی راه برگشت توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد
- خسته شدی؟
سرم رو آوردم بالا
- نه چطور؟
- آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه
- مامان آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن؟ خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه اما ما نه ...
چند لحظه ایستاد
- چه سوال های سختی می پرسی مادر نمی دونم والا همه چیز را همه گان دانند و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند بعید میدونم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه
این رو گفت و دوباره راه افتاد اما من جواب سوالم رو گرفته بودم از مادر متولد نشده اند و این معنای " و لم یولد " خدا بود نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد
- خدایا میخوام باهات رفیق بشم 😍می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی اگر تو بخوای من صدات رو میشنوم
ده، پانزده قدم جلو تر مادرم تازه فهمید همراهش نیستم برگشت سمتم
- چی شد ایستادی؟
و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود دویدم سمتش
هر روز که می گذشت منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم و برای اولین بار توی اون سن کم کم داشتم طعم شک رو میچشیدم
هر روز می گذشت و من هر روز منتظر جواب خدا بودم
گاهی عمق شک به شدت روی شونه هام سنگینی می کرد تنها در مسیری که هیچ پاسخگویی نبود به حدی که گاهی حس می کردم الان ایمانم رو به همه چیز از دست میدم اون روزها معنای حمله شیاطین رو درک نمی کردم حمله ای که داشتم زیر ضرباتش خورد می شدم
آخرین روز رمضان هم تمام شد و صبر اندک من به آخر رسیده بود شب، همون طور توی جام دراز کشیده بودم ولی خوابم نمی برد از این پهلو به اون پهلو شدن هم فایده ای نداشت
گاهی صدای اذان مسجد تا خونه ما می اومد و امشب، از اون شب ها بود اذان صبح رو می دادن و من همچنان دراز کشیده بودم 10 دقیقه بعد 20 دقیقه بعد
و من همچنان غرق فکر شک و چراهای مختلف که یهو به خودم اومدم
- مگه تو کی هستی که منتظر جواب خدایی؟
مگه چقدر بندگی خدا رو کردی که طلبکار شدی؟
پیغمبر خدا دائم العبادت بود با اون شان و مرتبه بزرگ بعد از اون همه سختی و تلاش و امتحان حبیب الله شد
با عصبانیت از دست خودم از جا بلند شدم رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز نمازم که تموم شد آفتاب طلوع کرده بود خیلی از خودم خجالت می کشیدم من با این کوچیکی نیاز حقارت در برابر عظمت و بزرگی خدا قد علم کرده بودم رفتم سجده با کلمات خود قرآن
- خدایا این بنده یاغی و طغیان گرت رو ببخش این بنده ناسپاست رو
پدرم بر عکس همیشه که روزهای تعطیل حاضر نبود از جاش تکان بخوره عید فطر حاضر شد ما رو ببره سر مزار پدربزرگ توی راه هم یه جعبه شیرینی گرفتیم
شیرینی به دست بین مزار شهدا می چرخیدم و شیرینی تعارف می کردم که
چشمم گره خورد به عکسش نگاهش خیلی زنده بود کنار عکس نوشته بودن
- من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی ...
هر کس که مرا طلب کند می یابد،هر کس که مرا یافت می شناسد،هر کس که مرا شناخت،دوستم می دارد،هر کس که دوستم داشت عاشقم می شود،هر کس که عاشقم شود عاشقش می شوم و هر کس که عاشقش شوم او را می کشم و هر کس که او را بکشم خون بهایش بر من واجب است و من خود خون بهای او هستم.
🔸ادامه دارد...
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️ قسمت۱۴
💭ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ شدم ... عربی و فارسیش رو ...
دونه های درشت اشک ... از چشمم سرازیر شده بود ...
- چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ...
جعبه رو گذاشتم زمین ... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... حالم که بهتر شد از جا بلند شدم ... و سنگ مزار شهید رو بوسیدم ..
- ممنونم که واسطه جواب خدا شدی ...
اشک هام رو پاک کردم ... می خواستم مثل شهدا بشم ... می خواستم رفیق خدا بشم ... و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد ... همون جا ... روی خاک ... کنار مزار شهید ... دو رکعت نماز شکر خوندم ...
وقتی برگشتم ... پدرم با عصبانیت زد توی سرم ...
- کدوم گوری بودی الاغ؟ ...
اولین بار بود که اصلا ناراحت نشدم ... دلم می خواست بهش بگم ... وسط بهشت ... اما فقط لبخند زدم ...
- ببخشید نگران شدید ...
این بار زد توی گوشم ...
- گمشو بشین توی ماشین ... عوض گریه و عذرخواهی می خنده ...
مادرم با ناراحتی رو کرد بهش ...
- حمید روز عیده ... روز عیدمون رو خراب نکن ... حداقل جلوی مردم نزنش ...
و پدرم عین همیشه ... شروع کرد به غرغر کردن ...
کلید رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم ... گوشم سرخ شده بود و می سوخت ... اما دلم شاد بود ... از توی شیشه به پدرم نگاه می کردم ... و آروم زیر لب گفتم ...
- تو امتحان خدایی ... و من خریدار محبت خدا ... هزار بارم بزنی ... باز به صورتت لبخند میزنم .
قرآن رو برداشتم ... این بار نه مثل دفعات قبل ... با یه هدف و منظور دیگه ... چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم ...
دور آخر نشستم ... و تمام خصلت های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم ... خصلت مومنین ... خصلت و رفتارهای کفار و منافقین ...
قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث ... با چهل حدیث های کوچیک شروع کردم ... تا اینکه اون روز ... توی صف نماز جماعت مدرسه ... امام جماعت مون چند تا کلمه حرف زد...
- سیره اهل بیت یکی از بهترین چیزهاست ... برای اینکه با اخلاق و منش اسلامی آشنا بشیم ... برید داستان های کوتاه زندگی اهل بیت رو بخونید ... اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا هستن ...
تا این جمله رو گفت ... به پهنای صورتم لبخند زدم ... بعد از نماز ... بلافاصه اومدم سر کلاس و نوشتمش ... همون روز که برگشتم ... تمام اسباب بازی هام روز از توی کمد جمع کردم ... ماشین ها ... کارت عکس فوتبالیست ها ... قطعات و مهره های کاوش الکترونیک ... که تقریبا همه اش رو مادربزرگم برام خریده بود ...
هر کی هم ... هر چی گفت ... محکم ایستادم و گفتم ...
- من دیگه بزرگ شدم ... دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم ...
پول تو جیبیم رو جمع می کردم ... به همه هم گفتم دیگه برای تولدم کادو نخرید ... حتی لباس عید ...
هر چقدر کم یا زیاد ... لطفا پولش رو بهم بدید ... یا بگم برام چه کتابی رو بخرید ...
خوراکی خریدن از بوفه مدرسه هم تعطیل شد ...
کمد و قفسه هام پر شده بود از کتاب ... کتاب هایی که هر بار، فروشنده ها از اینکه خریدارشون یکی توی سن من باشه... حسابی تعجب می کردن ...
و پدرم همچنان سرم غر می زد ... و از فرصتی برای تحقیر من استفاده می کرد ...
با خودم مسابقه گذاشته بودم ...
امام صادق (ع) فرموده بودند ... مسلمانی که 2 روزش عین هم باشه مسلمان نیست ...
چهل حدیث امام خمینی رو هم که خوندم ... تصمیمم رو گرفتم ... چله برمی داشتم ... چله های اخلاقی ... و هر شب خودم رو محاسبه می کردم ...
اوایل ... اشتباهاتم رو نمی دیدم یا کمتر متوجه شون می شدم ... اما به مرور ... همه چیز فرق کرد ... اونقدر دقیق که متوجه ریزترین چیزها می شدم ... حتی جایی رو که با اکراه به صورت پدرم نگاه می کردم ...
حالا چیزهایی رو می دیدم ... که قبلا متوجه شون هم نمی شدم ...
🔸ادامه دارد...
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️ قسمت۱۵
💭هر چه زمان به پیش می رفت ... زندگی برای شکستن کمر من ... اراده بیشتری به خرج می داد ...
چند وقت می شد که سعید ... رفتارش با من داشت تغییر می کرد ... باهام تند می شد ... از بالا به پایین برخورد می کرد ... دیگه اجازه نمی داد به کوچک ترین وسائلش دست بزنم ... در حالی که خودش به راحتی به همه وسائلم دست می زد ... و چنان بی توجه و بی پروا ... که گاهی هم خراب می شدن ...
با همه وجود تلاش می کردم ... بدون هیچ درگیری و دعوا ... رفتارش رو کنترل کنم ... اما فایده ای نداشت ... از طرفی اگر وسایل من خراب می شد ... پدرم پولی برای جایگزین کردن شون بهم نمی داد ...
وقتی با این صحنه ها رو به رو می شدم ... بدجور اعصابم بهم می ریخت ... و مادرم هر بار که می فهمید می گفت ...
- اشکال نداره مهران ... اون از تو کوچیک تره ... سعی کن درکش کنی ... و شرایط رو مدیریت کنی ... یه آدم موفق ... سعی می کنه شرایط رو مدیریت کنه ... نه شرایط، اون رو ...
منم تمام تلاشم رو می کردم ... و اصلا نمی فهمیدم چی شده؟ ... و چرا رفتارهای سعید تا این حد در حال تغییره؟ ... گیج می خوردم و نمی فهمیدم ... تا اینکه اون روز ...
از مدرسه برگشتم ... خیلی خسته بودم ... بعد از نهار ... یه ساعتی دراز کشیدم ... وقتی بلند شدم ... مادرم و الهام خونه نبودن ... پدرم توی حال ... دست انداحته بود گردن سعید ... و قربان صدقه اش می شد ...
- تو تنها پسر منی ... برعکس مهران ... من، تو رو خیلی دوست دارم ... تو خیلی پسر خوبی هستی ... اصلا من پسری به اسم مهران ندارم ... مادرت هم همیشه طرف مهران رو می گیره ... هر چی دارم فقط مال توئه ... مهران 18 سالش که بشه ... از خونه پرتش می کنم بیرون ...
پاهام سست شد ... تمام بدنم می لرزید ... بی سر و صدا برگشتم توی اتاق ... درد عجیبی وجودم رو گرفته بود ... درد عمیق بی کسی ... بی پناهی ... یتیمی و بی پدری ... و وحشت از آینده ... زمان زیادی برای مرد شدن باقی نمونده بود ... فقط 5 سال ... تا 18 سالگی من ...
- خداوند می فرمایند: بنده من ... تو یه قدم به سمت من بیا... من ده قدم به سمت تو میام ... اما طرف تا 2 تا کار خیر می کنه ... و 2 قدم حرکت می کنه ... میگه کو خدا؟ .. چرا من نمی بینمش؟ ...
فاصله تو تا خدا ... فاصله یه ذره کوچیک و ناچیز از اینجا تا آخر کهکشان راه شیریه ... پیامبر خدا ... که شب معراج ... اون همه بالا رفت ... تا جایی که جبرئیل هم دیگه نتونست بالا بیاد ... هم فقط تا حدود و جایی رفت ...
حالا بعضی ها تا 2 قدم میرن طلبکار هم میشن ... یکی نیست بگه ... برادر من ... خواهر من ... چند تا قدم مورچه ای برداشتی ... تازه اگر درست باشه و یه جاهایی نلرزیده باشی ... فکر کردی چقدر جلو رفتی که معرفتت به حدی برسه که ...
تازه چقدر به خاطر خدا زندگی کردی؟ ... چند لحظه و ثانیه زندگیت در روز به خاطر خدا بوده؟ ... از مالت گذشتی؟ ... از آبروت گذشتی؟ ... از جانت گذشتی؟ ...
آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه و فال به نام من دیوانه زدند ...
اما با همه اون اوصاف .. عشق ... این راه چند میلیون سال نوری رو ... یک شبه هم می تونه بره ... اما این عشق ... درد داره ... سوختن داره ... ماجرای شمع و پروانه است ...
لیلی و مجنونه ... اگر مرد راهی ... و به جایی رسیدی که جرات این وادی رو داری ... بایست بگو ... خدایا ... خودم و خودت ... و الا باید توی همین حرکت مورچه ای بری جلو ... این فرق آدم هاست که یکی یک شبه ... ره صد ساله رو میره ... یکی توی دایره محدود خودش ... دور خودش می چرخه ...
واکمن به دست ... محو صحبت های سخنران شده بودم ... و اونها رو ضبط می کردم ... نماز رو که خوندن ... تا فاصله بین دعای کمیل رو رفت بالای منبر ...
خیلی از خودم خجالت کشیدم ... هنوز هیچ کار نکرده ... از خدا چه طلبکار بودم ... سرم رو انداختم پایین ... و توی راه برگشت ... تمام مدت این حرف ها توی سرم تکرار می شد...
اون شب ... توی رختخواب ... داشتم به این حرف ها فکر می کردم که یهو ... چیزی درون من جرقه زد ... و مثل فنر از جا پریدم ...
- مهران ... حواست بود سخنرانی امشب ... ماجرای تو و خدا بود ... حواست بود برعکس بقیه پنجشنبه شب ها ... بابا گفت دیر میاد ... و مامان هم خیلی راحت اجازه داد تنها بری دعای کمیل ... همه چیز و همه اتفاقات ... درسته ... خدا تو رو برد تا جواب سوالات رو بده ...
و اونجا ... و اولین باری بود که با مفهوم هادی ها آشنا شدم ...
اسم شون رو گذاشتم هادی های خدا ...
🔸ادامه دارد...
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه اعراف آیه ۲۰۰
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
و اگر از طرف شيطان (و شيطان صفتان) كمترين وسوسه و تحريك و سوءنيّتى به تو رسيد
پس به خداوند پناه ببر
كه او قطعاً شنوا و داناست.
🔷بمناسبت یادواره شهید پوریا قاسمی، امروز در گلزار شهدای شیراز 🌹
💠پسرم خیلی خوش اخلاق و خنده رو بود.و خیلی هم باغیرت بود.
هرکسی کاری داشت چیزی لازم داشت حتی اگرشب بود یا هوا بارونی بود حتما انجام می داد.
💠علاقه خاصی به پدربزرگ و مادربزرگ داشت...
بچه ها رو دوست داشت و کلا احترام آدمای مسن رو خیلی داشت.
💠ازوقتی ماشین خرید هرسال ما رو میبردمشهدو میگفت مامان دیگه هرسال رو مشهد رفتن حساب کن.
حتی بعدازشهادتش هم هرسال به مشهد رفتم.
💠مدتی قبل خیلی دلم هوای مشهد کرده بود
رفتم شاهچراغ دیدم پرچم حرم آقا رو آوردن پرچم رو بوسیدم گفتم امام رضا ما رو هم بطلب خیلی دلم هواتو کرده.
پنجشنبه رفتم گلزار سرمزارپوریا دیدم خواهر شهیدمیثم کوهکن هم هست (میثم و پوریا باهم دوست صمیمی بودن)دوتامزار فاصله دارن.
گفتم مادرت رفت مشهد گفت نه شنبه میره،منم گفتم دوست داشتم برم اما چون بابات هم هست راحت نبودم اگرتنهابود باهاش میرفتم.
خواهر شهید کوهکن گفت اتفاقا بابام کنسل کرده و مامانم و خالم باهم میرن .
گفت شما هم میتونی بری چون برا سه نفر بلیط گرفته بودیم که همونجا دخترم چک کرد یدونه جای خالی بود و رزرو کرد و منم رفتم.و واقعا بعد شهادتش هم هرسال منو میبره مشهد.
#شهید پوریا قاسمی
#شهیدمدافع_امنیت
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید پوریا قاسمی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃