•°‌• !

میگفت: گرطالب‌شهـٰادتـے‌... بدان‌‌که‌نماز، ‌خوبه‌اول‌باشه‌و‌گرنه‌همه‌بلدن‌که‌اول ‌غذا‌بخورند،اول‌یه‌دل‌سیرچت‌کنند، اول‌بخوابند! خلاصه‌اول‌همه‌کاراشونو‌ انجام‌میدن‌بعد‌نماز‌بخونند..❗️ ‌کسےکه‌دنبال‌شهادته‌بایداز تمومِ‌تعلقات‌دنیا‌دست‌بکشه..👋🏼🚶🏻‍♂ #شهیدمحمدحسین‌محمدخانی

شده‌باعکس‌حرم‌حـرف‌دلت‌روبزنی؟ ودلت‌روبـه‌همین‌شیوه‌تسلابدی....

اوج بندگی در سیر و سلوک شهادت است #سلیمانی #شهادت

چرا‌فکر‌‌میکنیم‌بالباس‌و‌پروف‌چیریکی‌ما‌ یه‌چریک‌حساب‌میشیم؟! نه‌مشتی‌🖐🏾 بیاید‌اخلاق‌چریکی‌رو‌تمرین‌کنیم! #تباه‌تا‌کی #ࢪَوحٰاٰ

خیال خوبِ‌تـولبخندۍشودبہ‌لبـم! وگرنہ، این‌منِ‌دیوانہ . . غصہ‌هـٰادارد(:

ذات دلتنگی سخت است،قلب را کوچک می کند،💔چشم را بارانی می کند،و فکرت را پریشان... اما با این وجود شیرین است دلتنگی برای محبوبی باشد که میدانی جواب دلتنگی ات را بی پاسخ نمی گذارد...🌱 و باز شب جمعه... دلتنگی برای سید و سالار شهیدان و شیرینی رویای وصال... #مَحْبٓوبیٓ‌حُسِیْن علیه السلام #سفا🖊

شب‌جمعھ‌س‌ التماس‌دعای‌فرج‌و‌شھادت✋🏾

💫رو به شش گوشه ترین قبله عالم هر شب جمعه 💫بردن نام حسین بن علی میچسبد 💫هرکسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت 💫این ارادت به تمامی جهان می ارزد اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ✨ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْن✨ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ✨ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ِ باز شب جمعه، باز دلتنگی بی‌انتهای ما به سوی سرزمین عشق و شهادت... #شب‌جمعه #محرم

‹🕊🤍› #رھبرانہ•° - - گَرچِہ‌شٌـدفَـرمٰاندِھ‌اَمـ‌غٰائب‌‌وَلِۍ، دِل‌خٌوشـَم‌بَـرنٰائبَش‌سِیـِدعلۍ!

🐚‹⃟💙 مےشۅدکہ‌ڪفنم‌مشڪےباشد؟!آخࢪتاب‌نداࢪم‌ڪہ‌زسࢪبࢪداࢪمش..

خداروشکربالاخره... 🙂💔

■ #حاج‌حسین‌یڪتآ🗣🌱 ____________________ بسیجی واقعی اونه که بعد شهادتش قبرش میشه دارالشفاء

■ #نوڪرت‌مبتلاتھ❤️^^ __________________ هرچه دارم همه از لطف پدر بود که او عوض قِصه به بالین سرم گفت حسین

■ #شہیدانھ🕊🖇 ________________ میشود آیا کمی سطحی تر نگاهمان کنید...!؟ عمق نگاهتان می‌کُشَد ما را از خجالت...

عــــــــــشـــق را افسانہ کردے یا حسین...♥️ #مَحْبٓوبیٓ‌حُسِیْن

میزنه قلبم... داره میاد دوباره باز بوی محرم...🖤 #شب_جمعه #محرم

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

گرد و خاڪی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت

ناتوانم ڪه مجسم ڪنم این همهمه را پسر ام بنین و پسر فاطمه را

پرده افتاده و پیدا شده یڪ راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر

گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند