eitaa logo
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
1.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
11 فایل
قال‌ سيد الشهداء : مَن‌لَحِقَ‌بِنَا‌اُسْتُشْهِدَ . . هرکس‌ به‌ من‌ بپیوندد‌ به‌ شـهادت‌ میرسد ! در پی پیدا کردن خودِ واقعی چون گمش کردم . وقفِ؛ حسین‌رویاها . . قل كلماتك أنا أسمع👂🏽: [ https://daigo.ir/secret/211906187 ] 🤍🪽‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
[خداوندا‌!ای‌قادر‌عزیز‌وای‌رحمان‌رزّاق‌پیشانی شکر‌شرم‌بر‌آستانت‌میسایم‌کہ‌مرا‌در‌مسیر فاطمہ‌اطھر‌و‌فرزندانش‌در‌مذهب‌تشیع‌عطر حقیقی‌اسلام‌قرار‌دادی] ♥️ بہ‌روحش‌صلوات🌼
بریم‌برا‌یه‌داستان|♥️😅
شهید احمد مشلب ؛ معروف به شهیدِ bmw سوار است. لقب این شهید بزرگوار ، غریب طوس است که به دلیل توجه زیاد به امام رضا علیه السلام این لقب را روی این شهید گذاشتند. او در محلّه ی السرای شهر نبطیه لبنان در سال ۱۹۹۵/۰۸/۳۱ میلادی مصادف با ۱۳۷۴/۰۶/۰۹ هجری شمسی ، متولد شدند. پدرشان یکی از تاجران لبنانی است و مادرشان سیّده سلام بدر الدّین است. نهایتاً این عزیز بزرگوار در ادلب ؛ سوریه در سال ۲۰۱۶/۰۲/۲۹ میلادی مصادیف با ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ هجری شمسی ، به شهادت نایل آمدند. آرامگاه این شهید والا مقام در روضه الشهدا شهر نبطیه لبنان است.
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
شهید احمد مشلب ؛ معروف به شهیدِ bmw سوار است. لقب این شهید بزرگوار ، غریب طوس است که به دلیل توجه زی
شهید احمد مشلب ، یکی از بهترین دانشجویان هنرستان امجاد بودند و از همان جا فارغ تحصیل شدند و دیپلم فناوری اطلاعات خود را گرفتند. شهید مشلب در رشته ی خودشان رتبه ی هفتم در لبنان بودند که سه روز قبل از این که به دانشگاه بروند در سوریه بودند و به درجه ی شهادت نائل شدند.
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
شهید احمد مشلب ، یکی از بهترین دانشجویان هنرستان امجاد بودند و از همان جا فارغ تحصیل شدند و دیپلم فن
نام و نام خانوادگی: احمد مشلب محل تولد: نبطیه لبنان تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۶/۰۹ تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ محل شهادت: تل حمام روستایی در جنوب حلب مدت عمر: 21 سال محل مزار: محل شهدای شهر نبطیه کتاب مربوط به این شهید: ملاقات در ملکوت" نویسنده:آقای مهدی گودرزی
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
نام و نام خانوادگی: احمد مشلب محل تولد: نبطیه لبنان تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۶/۰۹ تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/
"ارادت قلبی شهید مشلب به ائمه" شهید احمد مشلب از کودکی ارادت شخص به ائمّه ی اطهار علیهم السلام که بلاخره این ارادت و علا قه ، او را به دفاع از حرم عمّه ی سادات علیه السلام کشاند. احمد مشلب ، دفاع از حریم اهل بیت را وظیفه می دانند و برای دفاع از حرم خانم زینب جانانه می جنگیدند تا این که در یکی از درگیری ها با گروه های تکفیری درسوری از ناحیه ی دست مجروح شده اند و به بیمارستان ارتباطی لبنان انتقال داده اند ، امّا آن قدر عطش احمد برای شهادت بسیار بود که دوباره احمد با رزمنده های دیگر حزب الله عازم سوریه شدند.
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
"ارادت قلبی شهید مشلب به ائمه" شهید احمد مشلب از کودکی ارادت شخص به ائمّه ی اطهار علیهم السلام که
"رابطه ی سیده بدرالدین و احمد مشلب" او می گفت: با این که شهید احمد پسرشان بودند ، امّا او را دوست دوران جوانی خود می دانستم و با عشق مادرانه اشان در تربیت احمد تلاش می کردم و عاشقانه فرزندشان را راهی سوریه می کردیم.
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
"صحبت های مادر شهید مشلب درباره ی او" احمد با شهادتش باعث شد در برابر مولایم امام حسین علیه السلام رو سفید شوم. در مراسم یاد بود شهید احمد مشلب که در ایران در شهر مشهد مقدس ساخته شد که مادر و همسر شهید محسن حججی در این مراسم حضور داشتند ، مادر شهید احمد مشلب در سخنرانی خود گفتند: وقتی حضرت زینب سلام الله علیها در خطر باشد ، وقتی امام زمان علیه السلام در خطر باشد ، من چرا فرزندم را فرستادم ، پسر من باید یکی از زمینه سازان دولت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف باشد
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
"صحبت های مادر شهید مشلب درباره ی او" احمد با شهادتش باعث شد در برابر مولایم امام حسین علیه السلام
"عهد احمد مشلب که سریع به اجابت رسید" احمد وقتی سوریه بود ، با دوستانش عهد بسته بود که بعد از جنگ با هم به کربلا و مشهد بروند و به دوستانشان می گفتم: آرزویی جز شهادت ندارم. یک هفته بعد از این عهد ، احمد به درجه ی شهادت نائل شد.
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
"خصوصیات اخلاقی شهید احمد مشلب" شهید مشلب بسیار با گذشت بود ، هرگز از کسی خشمگین نمی شد کینه کسی به دل نمی گرفت و مواظب بود کسی از او دلگیر نشود. احمد عاشق امام خامنه ای بود و همه سخنرانی های او را از شبکه صراط گوش می داد. می گفتم باید در مسیر ولایت ثابت قدم کنید و هر چه او می گوید پذیرفته اید.احمد همیشه می گفتم: ما هر چه داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینی است. این شهید بزرگوارمیشه توصیه میکردند که به ایتام رسیدگی کنیم. از بچه های کشافه می خواهم هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده مستضعفی که می شناختم داد. با این کار همه را در این امر مستحب شریک می کرد. بچه ها همـچنان راه احمد را ادامه می دهند.