آیت الله مقتدایی، از مدیران سابق حوزه علمیه قم و از شاگردان امام خمینی ره و آیت الله بروجردی ره بودن
ایشون میگن نوه شیخ جعفر کاشف الغطا ره رو دیدم برام خاطره ای تعریف کرد و گفت جد ما شیخ جعفر خدابیامرز میگفت باخودم گفتم ما فتوا میدیم مردم عمل میکنن! اگه در زمینه شهادت خانم حضرت زهرا سلام الله علیها به اجماعی برسیم که یک دهه رو به عنوان فاطمیه اعلام کنیم و همه مردم وبا تمام توانشون بیان تو یک دهه عزاداری کنن با شکوه تر و بهتره! تصمیم گرفتم مطالعه کنم ببینم شهادت در کدام دهه محتمل تره و به احدی هم چیزی نگفتم!
جد ما مادری داشت! خانم مومنه ای بودن... نیمه شب هراسان میان تو حجره شیخ جعفر! اینقدر کتاب دور شیخ جعفر بود خودش پیدا نبوده! صدا میزنن پسر!! داری چه میکنی؟
شیخ جعفر میگن چطور مادر جان؟
میگن خانم حضرت زهراسلام الله علیها بهتون غضب کردن..
خواب خانم و دیدم... ناراحت بودن! فرمودن این چه کاری هست که پسرتون میخواد بکنه.. چرا میخواد عزاداری شهادت مارو کم کنه؟
🏴 ایام اقامه ی عزای خانم داره میاد تو مشکی پوشیدن، تو مجلس رفتن، تو عزاداری کردن خسیس نباشیم.....
تبیین مسجد امام حسین (ع)
دو دههٔ نه
یه عمر میشع با این مداحی اشک ریخت🖤
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[حيِّ علي عزاي فاطمیهــ ...]
اینکه مدام تکرار میکنیم که محرم روضه عمومیه و فاطمیه روضه خصوصی، هم از اون حرفهاییه که ظاهر قشنگ داره، اما به شدت غلطه...
گاهی هم احساس میکنیم چون حال کار کردن نداریم، به این بهانه ها آویزان میشویم...
#فاطمیه باید #عاشورایی برگزار بشه...
اهمیت فاطمیه از همهی مناسبتها بالاتره
اگه همه محرمکار میکنیم ولی فاطمیه نه، باید رو خودمون کار کنیم...
#فاطمیهخطمقدمشیعهست
و خب طبیعتا دشمن نمیخواد این خط مقدم، عمومی باشه...
پس بسم الله بگیم
هنوز دیرنشده
عاشورا به پا کنیم.
این روزها زیاد بگویید:
السّلام علیک یا امیرالمؤمنین.
چون در مدینه کسی جواب سلامش را نمیدهد ...
تنها سه هفته مانده بـه نوزده سالگیت
برخیز و این سه هفته مرا خون به دل نكن . .
أميرالمؤمنين علیبنابیطالب سلامالله علیه:
لَقَد كُنتُ أَنظُرُ إِلَیها فَتَنكَشِفُ عَنِّي الهُمُومُ وَ الأَحزانُ
- هرگاه فاطمه سلامالله علیها را میدیدم،
تمامِ نگرانیها و غصههایم برطرف میشد.
#مولایما💔
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
نبینم اشکُ تویِ چشات علی
دیدی عاقبت شدم فدات علی
روزی که سپر فروختی یادته
من بجاش سپر شدم برات علی
خندهها و خوشیهامون یادته
از رو هم، شرم و حیامون یادته
پدرم دستامونو به هم سپُرد
زیر لب میکرد دعامون یادته
منکه پیر شدم علی به پای تو
مثل محسنم شدم فدای تو
اگه صد بارِ دیگه زنده بشم
باز دوباره میمیرم برای تو
پیش من ابالحسن گریه نکن
پیش تو منو زدن گریه نکن
با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی
حالا با یه زخم من گریه نکن