امـا نه،انگار اين دستهاي اوست كه ازكفـن بيـرون ميآيد وشمـا رادر آغـوش ميگيرداي ن باز همان دل مهـربان اوسـت كه نميتواندپس از وفات نيزنـداي شمـا رابي جواب
بگـذارد.تاكجاست مقـام قـرب تو فـاطمه جـان
شما رابه خـدا بس كنيد بچـه ها! برخيزيـد! اين جبرئيـل است كه پيـام آورده، برخيزيد...جبرئيـل ميگويد:عـرش به لـرزه درآمده، شيـون ملائـك آسـمان را بـرداشته.....
بردارشان، تاب و تحمل خدا هم ...
علي جان! بردارشان
برخيزيد بچه ها! چه شبي است امشب خدايا! لا حول ولا قوه الا باالله
.برخيزيد بر مادرتان نماز بخوانيم، نماز آراممان مي كند، نماز تسلايمان ميبخشد
حسن جان! بگو بيايند، به آن چند نفر بگو آرام و مخفيانه و بيصدا بيايند
همه كار همين امشب بايد تمام شود، وصيت مادرتان زهراست
صبور باش حسين جان! دلت را به خدا بسپار. در اين مصيبت عظیمي از او كمك بگير
خـدايا اين دختـر پيـامبرت فاطـمه است كه او را از ظلمتـها به سوي انـوار بردی شـماسه نفربيائيد، تابـوت رااز زميـن برداريم.ازاينجا،به آن سمت كه صـداي اِلّــي ... اِلّــي...ميآيد. اين صداي خـداست، خـدافـاطمه رابه سوي خويش ميخواند،تابـوت را زميـن بگذاريد،همه كار فـاطمه را خـدا كرده است. اين قبـرِ آماده،ازآن زهـراست.
جان عالم به فـداش صـدا، صـداي پـاي عـلـي است.آرام و متيـن اما خستـه وغمگيـن.ازايـن پـس عـلـی فقط درمحمل شـب باتـو راز و نيـاز ميكند.... مـن لــب ببندم ازسخن گفتـن تا علـی بـال بگشايد بـر روی مـزار تو.....
ايـن تـو و ايـن عـلـی وايـن نـگاه هميـشه مشتـاق مـن....
فـاطمـه جـان !!!
اگـر تـرس ازاستيـلاي دشـمـن برما نبود،قبـر تو را اقامتـگاه جـاودان خودم
ميكردم و شيوه اعتكاف برميگزيدم وهمچون مـادران جـوان مـرده برايـن مصيـبت زار
ميـزدم....
يـا رسـول الله!!! ببين كه دختـرت درپيش چشـم تومخفيـانه به خـاك سپرده شد،حقش
پايمال و ارثش تاراج گرديد،درحاليكه چيزي از رفتن تو نگذشته بود و ياد توكهـنه نشده بود
اينك شكايت را فقط به خـدا ميتوان برد و با تو و يـاد تو ميتـوان التيـام يـافت !