eitaa logo
تبیان گناباد
1.5هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
269 فایل
✅ارسال خبر به آدرس زیر بصورت کلاژ @ste_gonabad5 https://eitaa.com/Tabyingonabad/39880
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیان گناباد
🌹 به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری شهادت حسین بن علی علیه السلام و یاران وفادارش، وشهادت وارث نهضت عظیم عاشورا، حضرت امام زین العابدین(علیه السلام)به روایتی، ادامه مراسم سوگواری محرم الحرام، باسخنرانی حجج اسلام امیری، معمارزاده، رحمانی و........ ومداحی مراحان اهلبیت(ع) برگزارمی شود ⚫️مکان: شهرک فرهنگیان _فاز۲_جنب محمودیه _فضای بازمسجدامام سجاد(علیه السلام) ⚫️زمان: ازجمعه شب ۱۱محرم ۲۹مردادتاپایان ماه صفرالمظفر _پس ازنمازعشا به مدت یک ساعت ♦️مراسم عزاداری با رعایت کامل اصول بهداشتی (به همراه ماسک وفاصله گذاری) برگزار می شود. التماس دعا کانون فرهنگی،هنری امام سجاد(علیه السلام)گناباد @Tebyangonabad
: بسم الله الرحمن الرحیم- 🔹محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است ◾️برخودم لازم می‌دانیم از تمامی مردم خوب و ولایتمدارشهرستان گناباد، هیئات های مذهبی، هیئت امنای مساجد،مبلغین و‌مبلغات ،مداحان اهل بیت،خیرین گرامی ،ائمه محترم جمعه و اعضای شورای اداری،رسانه ها و کلیه عزیزانی که برای برپایی مجالس عزای سیدالشهدا(ع) باتمام توان کارکردندتا این مجالس با رعایت دستورالعملهای بهداشتی برگزارگردد صمیمانه تشکروقدردانی نماییم. ☑️بدون شک خدمت در دستگاه اهل بیت علیهم السلام، به ویژه برای امام حسین علیه السلام، توفیق و لیاقتی عظیم میخواهد که الحمدلله شما بزرگواران به آن نائل شدید. ☑️ شورای هیات‌های مذهبی ،کانون مداحان. اداره تبلیغات اسلامی شهرستان گناباد @Tebyangonabad
🏴سلام بر آقایی که آب می دید به فکر فرو میرفت نوزاد می دید اشک میریخت طفلان و کودکان را می دید ناله میکرد. 🏴شهادت مولا و سرورچهارم شیعیان امام سجاد(علیه السلام) تسلیت. @Tebyangonabad
🔴تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟ ♦️شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟ پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟ ♦️یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند... 💢 راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند: ♦️1-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها): بخشی از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند. ♦️2- حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است. مرسوم بوده که در لشکرکشی های بزرگ یک وقایع نگار برای ثبت اتفاقات حضور داشته باشد. سپاه عبیدالله بن زیاد دارای وقایع نگار بود. نقل شده است که همین فردمانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد. ♦️3جنایتکاران سپاه دشمن: خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند. همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت. خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش. ♦️4- یاران زنده مانده امام (علیه السلام): فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد. امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد. گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده. ♦️غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد. سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب 📚به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی محقق تاریخ اسلام و تشیع @Tebyangonabad
🔴خبر از وضعیت جسمانی سیدعلی خمینی بعد از ابتلا به کرونا /تزریق رمدسیویر آغاز شد ♦️درپی ابتلای حجت الاسلام سیدعلی خمینی به ویروس کرونا و پس از انجام سی تی اسکن، مشخص شد که ریه وی نیز درگیر کرونا شده است. ♦️تزریق رمدسیویر به سید علی خمینی آغاز شده و حال وی رو به بهبودی است. @Tebyangonabad
🔔 🍂بی هدف زندگی نکنید. 🍂 🕋 إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ.... (محمد/٣۶) ⚡️ترجمه: زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى است; و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد، خدا پاداش هاى شما را مى دهد. ❌ زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست. ولی آنچه که این زندگی را از پوچی خارج می‌کند، ايمان و تقواست. 🍁 انسانی که ایمان دارد و همه کارهای زندگی اش را برای رضای خدا انجام می دهد، هرگز احساس پوچی نمی کند، چون زندگی اش هدفدار است و بخاطر کارهایی که می کند، اجر و ثواب هم می بَرَد. ✅ امتحان کنید؛ برای همه امور زندگیتان(مثل خوردن، خوابیدن، کار کردن، مطالعه و....) نیت کنید که برای رضای خدا انجام می دهید. آنگاه هم بخاطر این کارهای معمولی، اجر می برید، و هم زندگی برایتان معنادار شده و احساس بهتری خواهید داشت. @Tebyangonabad
🏴انگیزه امام حسین(ع) ✍حاج آقا قرائتی: انگيزه‏ى امام حسين(ع) خودنمايى، قدرت‏ طلبى و انتقام نبود بلکه اصلاح در دين جدش بود. انگيزه‏ ى ياران امام حسین(ع) نیز رسيدن به مال، مقام و تظاهر نبود. آنان با خدا معامله كردند. كودك اسير شده امام حسین(ع) با آن همه مصیبتی که دیده بود، و سختی‌هایی که تحمل کرده بود، در برابر كاخ بنى‏ اميّه سخنرانى مى‏ كند و مى‏ فرمايد: به عدد دانه ‏هاى شن خدا را شكر می‌ كنم «الحمدللّه عدد الرمل و الحصى» @Tebyangonabad
📌 راضی به رضای خدا ◾️ سجاده پهن می‌کند و باز به نماز می‌ایستد. در نمازش از خدا چه می‌خواهد؟ غم‌های دلش را فقط با او می‌گوید: غم عاشورا، سرهای رویِ نی، اسارت و… ◽️ شکایتی ندارد، راضی است به رضای خدا. برای منتقمِ آن خون‌های به ناحق ریخته دعا می‌کند. برای ظهورش، برای یارانش و حتی برای خود: 🔆 «و [مرا] شتاب‌کننده­‌ترینشان به‌سوی خرسندی و رضایت او و پایدارترینشان در امر او قرار ده، و شهادت در پیشگاه او را روزیِ من گردان تا تو را در حالی که از من راضی هستی ملاقات کنم.» 🔘 شهادت تسلیت باد. 🏴 🖤شهادت امام کاروان اسرای کربلا 🕯نگین آرامش قلب اهل حرم 🖤یعقوب کربلا، ابن الارباب 🕯بزرگ مرد مناجات 🖤حضرت امام سجاد(ع) 🕯را به امام زمان(عج) وهمه 🖤عاشقانش تسلیت عرض می کنیم پایگاه مقاومت شهیدمطهری ورضوانه وکانون فرهنگی، هنری امام سجاد(علیه السلام) @Tebyangonabad
همانا نماز خواندن وسیله نزدیکی مومن به خداست. @Tebyangonabad
خادم الزهراسلام الله: ⚫️ دردناکترین روضه از نظر امام زمان علیه السلام 🔵 حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد: « در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آیا آنچه در زیارت ناحیة مقدسه با این عبارت ذكر شده، درست است كه می‌فرماید: 🔺 فَلَاَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبْكِیَّنَ عَلَیْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً (پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشك خون می‌گریم) صحیح است؟ فرمودند: بلی 🔹 عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد. 🔹 گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.  🔹 عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است. فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد. 🌕 عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟ فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها سلام است. زینب همان کسی ست که در راه عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۲ ص ۱۴۴ @Tebyangonabad
در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. 2- سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. 3- زن های شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. 4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. 5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می گفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و ... کشتند و خانه های آنها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید... 6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. 7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم. 📚سوگنامه آل محمد، نوشته محمدی اشتهاردی، ص۴۵۹ 😢 . 🖤 ع #روضه_گودال #حمید_علیمی @Tebyangonabad
*ا⇝✿‍🚩°•°🥀✵﷽✵🥀°•°🚩✿⇜* *✿‍✵⇣شــ🌙ــب دوازدھــــم ⇣✵✿‍* *⇣⇣🌿مــــحـــ🏴ــرم🌿⇣⇣* *ا✧✾════✾✰✾════✾✧* *🏴 شب دوازدهم : کاروان اسرا و مصيبت امام سجاد (علیه السلام)* *فردای روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازه‌های لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد، اما پیکر امام حسين(علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. هر يک از قبايل کوفه و عرب، برای آنکه خود را نزد «عبیدالله ابن زياد» عزيز کنند، سرهای مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند.* *آنگاه زنان و کودکان اهل بيت(علیهم السلام) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسرای کفار به سوی کوفه بردند.* *چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر برای تماشا جمع شده بودند. زنی از اهل کوفه که از بلندی بر اسيران مشرف بود پرسيد: "شما اسيران کدام طايفه‌ايد؟" گفتند: "اسيران آل محمد!" آن زن متأثر شد، فرود آمد و چادر و مقنعه و جامه‌هايی آورد تا بانوان اهل بیت خود را بپوشانند...* *پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين (علیه السلام) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايی از چوب خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام(علیه السلام) می زد.* *اين جسارت عجیب وی، اعتراض بسياری از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» که صحابي پيامبر(صلی الله علیه و آله) و از ياران اميرالمؤمنين(علیه السلام) در جنگ صفين بود و در آن هنگام کهنسال شده بود به عبيدالله نهيب زد: "چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جای چوب تو را مي‌بوسيد" و سپس شروع به گريستن کرد.* *ابن زياد پلید پاسخ داد: "اگر نه اين بود که پيرمردي خریف و ديوانه شده‌ای گردن تو را مي‌زدم!". زيد برخاست و در حالي که بيرون می رفت گفت: "ای مردم عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه (سلام الله علیها) را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد! به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار شما را به کار خواهد گرفت".* *سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند...* *وی هنگامي که امام سجاد (علیه السلام) را ديد پرسيد: "کيستی؟" *فرمود: "علي بن الحسين"* *آن ملعون گفت: "مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟!"* *امام فرمود: "برادری داشتم که علی نام داشت. مردم او را کشتند"ابن زياد گفت: "خدا کشت!" امام فرمود: "الله يتوفي الانفس حين موتها"ابن زياد خشمگين شد و گفت: "در پاسخ من دليری مي‌کني؟ او را ببريد و گردن بزنيد". در این هنگام حضرت زينب(علیها سلام) فریاد برآورد "ای پسر زياد! هر چه خون از ما ريختی بس است" و امام را در آغوش گرفت و فرمود: "والله از او جدا نمي‌شوم. اگر مي‌خواهی او را بکشی مرا نيز بکش".ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت: عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزاده‌اش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماری که دارد خواهد مرد»…* *امام سجاد (علیه السلام) سپس رنج سفر به شام و غم اسيری و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…* *حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) در محرم سال 94 هجری، هنگامی که 57 سال داشت، با زهر يکی از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد.* *حضرت در اين ايام، تمامی فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علی عليه السلام» (که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود) را وصی خود قرار داد و وی را «باقر» ناميد. ایشان امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود.* *سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود: "تو را وصيت مي‌کنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسی که ياوری بر تو غير از خداوند ندارد"* ا▪️▪️🔲▪️▪️ا *ناله‌یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد* *آب می دید به یادِ قمرش می‌افتاد* *شیرخواره بغل ِتازه عروسی می دید* *یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد* *با دلی خون شده می گفت که: الشام الشام* *تا به بازار ِمدینه گذرش می‌افتاد* *جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر* *از رویِ نیزه علمدار سرش می‌افتاد* *می‌شکست آینه‌یِ صبر و غرورش را زجر* *تا به جانِ اُسرا با کمرش می‌افتاد* *روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند* *تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد* *گوسفندی جلویش ذبح که می شد، یادِ* *خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد* *وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می‌افتاد . . .* *الا لعنة الله علي القوم الظالمين؛و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون* @Tebyangonabad