eitaa logo
تبیان گناباد
1.5هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
269 فایل
✅ارسال خبر به آدرس زیر بصورت کلاژ @ste_gonabad5 https://eitaa.com/Tabyingonabad/39880
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴خبر از وضعیت جسمانی سیدعلی خمینی بعد از ابتلا به کرونا /تزریق رمدسیویر آغاز شد ♦️درپی ابتلای حجت الاسلام سیدعلی خمینی به ویروس کرونا و پس از انجام سی تی اسکن، مشخص شد که ریه وی نیز درگیر کرونا شده است. ♦️تزریق رمدسیویر به سید علی خمینی آغاز شده و حال وی رو به بهبودی است. @Tebyangonabad
🔔 🍂بی هدف زندگی نکنید. 🍂 🕋 إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ.... (محمد/٣۶) ⚡️ترجمه: زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى است; و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد، خدا پاداش هاى شما را مى دهد. ❌ زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست. ولی آنچه که این زندگی را از پوچی خارج می‌کند، ايمان و تقواست. 🍁 انسانی که ایمان دارد و همه کارهای زندگی اش را برای رضای خدا انجام می دهد، هرگز احساس پوچی نمی کند، چون زندگی اش هدفدار است و بخاطر کارهایی که می کند، اجر و ثواب هم می بَرَد. ✅ امتحان کنید؛ برای همه امور زندگیتان(مثل خوردن، خوابیدن، کار کردن، مطالعه و....) نیت کنید که برای رضای خدا انجام می دهید. آنگاه هم بخاطر این کارهای معمولی، اجر می برید، و هم زندگی برایتان معنادار شده و احساس بهتری خواهید داشت. @Tebyangonabad
🏴انگیزه امام حسین(ع) ✍حاج آقا قرائتی: انگيزه‏ى امام حسين(ع) خودنمايى، قدرت‏ طلبى و انتقام نبود بلکه اصلاح در دين جدش بود. انگيزه‏ ى ياران امام حسین(ع) نیز رسيدن به مال، مقام و تظاهر نبود. آنان با خدا معامله كردند. كودك اسير شده امام حسین(ع) با آن همه مصیبتی که دیده بود، و سختی‌هایی که تحمل کرده بود، در برابر كاخ بنى‏ اميّه سخنرانى مى‏ كند و مى‏ فرمايد: به عدد دانه ‏هاى شن خدا را شكر می‌ كنم «الحمدللّه عدد الرمل و الحصى» @Tebyangonabad
📌 راضی به رضای خدا ◾️ سجاده پهن می‌کند و باز به نماز می‌ایستد. در نمازش از خدا چه می‌خواهد؟ غم‌های دلش را فقط با او می‌گوید: غم عاشورا، سرهای رویِ نی، اسارت و… ◽️ شکایتی ندارد، راضی است به رضای خدا. برای منتقمِ آن خون‌های به ناحق ریخته دعا می‌کند. برای ظهورش، برای یارانش و حتی برای خود: 🔆 «و [مرا] شتاب‌کننده­‌ترینشان به‌سوی خرسندی و رضایت او و پایدارترینشان در امر او قرار ده، و شهادت در پیشگاه او را روزیِ من گردان تا تو را در حالی که از من راضی هستی ملاقات کنم.» 🔘 شهادت تسلیت باد. 🏴 🖤شهادت امام کاروان اسرای کربلا 🕯نگین آرامش قلب اهل حرم 🖤یعقوب کربلا، ابن الارباب 🕯بزرگ مرد مناجات 🖤حضرت امام سجاد(ع) 🕯را به امام زمان(عج) وهمه 🖤عاشقانش تسلیت عرض می کنیم پایگاه مقاومت شهیدمطهری ورضوانه وکانون فرهنگی، هنری امام سجاد(علیه السلام) @Tebyangonabad
همانا نماز خواندن وسیله نزدیکی مومن به خداست. @Tebyangonabad
خادم الزهراسلام الله: ⚫️ دردناکترین روضه از نظر امام زمان علیه السلام 🔵 حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد: « در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آیا آنچه در زیارت ناحیة مقدسه با این عبارت ذكر شده، درست است كه می‌فرماید: 🔺 فَلَاَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبْكِیَّنَ عَلَیْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً (پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشك خون می‌گریم) صحیح است؟ فرمودند: بلی 🔹 عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد. 🔹 گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.  🔹 عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است. فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد. 🌕 عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟ فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها سلام است. زینب همان کسی ست که در راه عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۲ ص ۱۴۴ @Tebyangonabad
در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. 2- سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. 3- زن های شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. 4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. 5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می گفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و ... کشتند و خانه های آنها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید... 6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. 7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم. 📚سوگنامه آل محمد، نوشته محمدی اشتهاردی، ص۴۵۹ 😢 . 🖤 ع #روضه_گودال #حمید_علیمی @Tebyangonabad
*ا⇝✿‍🚩°•°🥀✵﷽✵🥀°•°🚩✿⇜* *✿‍✵⇣شــ🌙ــب دوازدھــــم ⇣✵✿‍* *⇣⇣🌿مــــحـــ🏴ــرم🌿⇣⇣* *ا✧✾════✾✰✾════✾✧* *🏴 شب دوازدهم : کاروان اسرا و مصيبت امام سجاد (علیه السلام)* *فردای روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازه‌های لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد، اما پیکر امام حسين(علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. هر يک از قبايل کوفه و عرب، برای آنکه خود را نزد «عبیدالله ابن زياد» عزيز کنند، سرهای مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند.* *آنگاه زنان و کودکان اهل بيت(علیهم السلام) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسرای کفار به سوی کوفه بردند.* *چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر برای تماشا جمع شده بودند. زنی از اهل کوفه که از بلندی بر اسيران مشرف بود پرسيد: "شما اسيران کدام طايفه‌ايد؟" گفتند: "اسيران آل محمد!" آن زن متأثر شد، فرود آمد و چادر و مقنعه و جامه‌هايی آورد تا بانوان اهل بیت خود را بپوشانند...* *پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين (علیه السلام) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايی از چوب خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام(علیه السلام) می زد.* *اين جسارت عجیب وی، اعتراض بسياری از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» که صحابي پيامبر(صلی الله علیه و آله) و از ياران اميرالمؤمنين(علیه السلام) در جنگ صفين بود و در آن هنگام کهنسال شده بود به عبيدالله نهيب زد: "چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جای چوب تو را مي‌بوسيد" و سپس شروع به گريستن کرد.* *ابن زياد پلید پاسخ داد: "اگر نه اين بود که پيرمردي خریف و ديوانه شده‌ای گردن تو را مي‌زدم!". زيد برخاست و در حالي که بيرون می رفت گفت: "ای مردم عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه (سلام الله علیها) را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد! به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار شما را به کار خواهد گرفت".* *سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند...* *وی هنگامي که امام سجاد (علیه السلام) را ديد پرسيد: "کيستی؟" *فرمود: "علي بن الحسين"* *آن ملعون گفت: "مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟!"* *امام فرمود: "برادری داشتم که علی نام داشت. مردم او را کشتند"ابن زياد گفت: "خدا کشت!" امام فرمود: "الله يتوفي الانفس حين موتها"ابن زياد خشمگين شد و گفت: "در پاسخ من دليری مي‌کني؟ او را ببريد و گردن بزنيد". در این هنگام حضرت زينب(علیها سلام) فریاد برآورد "ای پسر زياد! هر چه خون از ما ريختی بس است" و امام را در آغوش گرفت و فرمود: "والله از او جدا نمي‌شوم. اگر مي‌خواهی او را بکشی مرا نيز بکش".ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت: عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزاده‌اش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماری که دارد خواهد مرد»…* *امام سجاد (علیه السلام) سپس رنج سفر به شام و غم اسيری و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…* *حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) در محرم سال 94 هجری، هنگامی که 57 سال داشت، با زهر يکی از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد.* *حضرت در اين ايام، تمامی فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علی عليه السلام» (که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود) را وصی خود قرار داد و وی را «باقر» ناميد. ایشان امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود.* *سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود: "تو را وصيت مي‌کنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسی که ياوری بر تو غير از خداوند ندارد"* ا▪️▪️🔲▪️▪️ا *ناله‌یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد* *آب می دید به یادِ قمرش می‌افتاد* *شیرخواره بغل ِتازه عروسی می دید* *یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد* *با دلی خون شده می گفت که: الشام الشام* *تا به بازار ِمدینه گذرش می‌افتاد* *جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر* *از رویِ نیزه علمدار سرش می‌افتاد* *می‌شکست آینه‌یِ صبر و غرورش را زجر* *تا به جانِ اُسرا با کمرش می‌افتاد* *روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند* *تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد* *گوسفندی جلویش ذبح که می شد، یادِ* *خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد* *وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می‌افتاد . . .* *الا لعنة الله علي القوم الظالمين؛و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون* @Tebyangonabad
شب شام غریبان در مهاباد