✨خواص نگاه کردن به آسمان ✨
🌱شکر خدایی را که هیچ نعمتی را بی دلیل نیافریده🌱
🔷کارکردهای مختلف درمانی نگاه کردن به آسمان بیان میشه و روش انجام درستش نیاز به مشاوره و تمرین داره.🔷
🔸نگاه کردن زن باردار به آسمان باعث جلوگیری از زردی و بیش فعالی و... فرزند میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان کمک درمان و درمان عالی هست برای رفع مشکلات مفصلی و گرفتگیهای عضلانی گردن که به خاطر استفاده نامناسب و بیش از حد با گوشی همراه ایجاد شده.
🔸نگاه کردن به آسمان باعث رفع برخی اثرات سحرها و طلسمها میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان باعث پیشگیری و کمک درمان #دیابت و باعث #تقویت_سیستم_ایمنی هست.
🔸نگاه کردن به آسمان باعث کاهش یا رفع اثرات #چشم_زخم میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان تاثیر مثبتی بر #استجابت_دعا و #افزایش_رزق و #کاهش_استرس و #تقویت_هاله و چاکرا و رفع #افسردگی و #تقویت_دید_چشم و پیشگیری از #پوکی_استخوان و کمک درمان #پرکاری_تیروئید و #افزایش_وزن میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان باعث تقویت قوای مغز و رفع افکار منفی و ترس میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان تا حد زیادی باعث از بین رفتن اثرات منفی و سحری و متافیزیکی استفاده از گوشی همراه میشه میشه.
🔸نگاه کردن به آسمان باعث پاکسازی و بازسازی اطلاعات عصبی قلب و مغز میشه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
•┈┈••✾❀🕊🌱🪴🌱🕊❀✾••┈┈•
هما طب کانال رسمی حکیم عقیقی هما @homateb
•┈┈••✾❀🕊🌱🪴🌱🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان فیلمی هست از جنایت دکتر پزشکیان ودکتر مرندی دررابطه با عقیم سازی زنان بدون اجازه ی اونها و گرفتن جایزه ی ۱۵ میلیون دلاری توسط شخص دکتر پزشکیان! فیلم تقریبا ۵ دقیقه ای و ارزش بارها دیدن رو داره‼️موضوعیه که تمام مردم ایران باید ببینن و برای عزیزانی که گول رسانه رو میخورن که این کاندید رو پاک و پاکدست معرفی میکنن بفرستن که بدونن رسانه چطور جای ظالم و مظلوم روباهم عوض میکنه واگه آگاه نباشیم تو تله ی تبلیغات نادرست میفتیم!
لطفا در انتشار مطلب فوق همکاری فرمایید
🌎🌍 اخبار بیداری جهانی برای ظهور
@bidari_jahani313
💡جهان برای ظهور در حال بیدارشدن است
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مصادره اموال حاج قاسم
این دیگر نه BBC انگلیس، نه VOA آمریکا، و نه MANOTO سعودی است، صدا و سیمای خودمان است و این شخص هم نماینده مجلس کشور است که در پخش زنده صدا و سیما افشاگری های شوکه کننده و ناباورانه از دولت و مجلس علیه شهید سلیمانی کرد که پشت هر ایرانی را می لرزاند و مو بر تنش سیخ می کند! خوب ببینید دولت تدبیر و امید جناب حسن روحانی و مجلس جناب لاریجانی با سردار سلیمانی چه کرده بودند و ما از آن بی خبر بودیم! لطفا وقت بگذارید و تا انتها تماشا کنید، مجلس و دولت این موارد را علیه شهید سلیمانی تصویب کرده بود! مصادره تمامی اموال حاج قاسم سلیمانی، طبق اف ای تی اف و سی اف تی و با امضای دولت حسن روحانی و جواد ظریف، در مجلس ایران مصوب کردند که حاج قاسم و مدافعان حرم، مجرم هستند! این دیگر بحث راست و چپ نیست، بحث سر یک سرباز واقعی میهن است! خواهشا میلیونی منتشر کنید که با این دلاور مرد ایثارگر در داخل کشور آن هم توسط مسئولین این کشور چه کردند
#جهادتبیین
#آتش_به_اختیار
#حاج_قاسم
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🤲❤️
🌹🇮🇷🌹
✾࿐༅🍃🌼🍃🌸🍃༅࿐✾
https://eitaa.com/i_eslamshahrr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هواداران پزشکیان هم اکنون در سراسر کشور😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😎تجمع بازنشستگان در مقابل مجلس
😇قابل توجه افرادی که به پزشکیان رای دادند
❌ما اشتباه کردیم ما اشتباه کردیم
دو دستی مملکت رو تقدیم دزدا کردیم
😔😔😔
این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور.
سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(صل الله علیه وآله و سلم) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست.
آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟
شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم.
وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیدهای من هم دیدهام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان شده ایم.
📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۲
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست!!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی !؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمان به خاک بسپارم.
اما وقتی به #کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوان رو توی کربلا دفن کنم.
چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید، دلم را آتش زد.
خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
... سال ها از آن قضیه گذشت. بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است !!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟!
پسرم گفت: من رو یه جوان بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ...
خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم...
📗 منبع: کتاب حکایت فرزندان فاطمه ۱ صفحه ۵۴