🔴تصویر زن ایرانی مسلمان....
زن محجبه ،باحیا ،فرهیخته ،اندیشمند و خانواده گرای ایرانی را میخواهند به یک زن بزک کرده ،رقاص ،بدن نما و آوازه خوان و بی تقید به خانواده و هنجارهای اخلاقی و اهل نمایش خیابانی تبدیل کنند.
#تو_ریحانه_خدایی ❤️😍
@ReyhaneYeKhelghat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شَـهادت نام گِرِفت...!
وقتے خُدا ڪسے را ڪُشت
اَز شِدَت | عِـشق |....
تولدت مبارک❤️
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
@ReyhaneYeKhelghat
✴️ جمعه 👈5 اردیبهشت 1399
👈30 شعبان 1441👈24 آوریل 2020
🏛مناسبت های اسلامی و دینی.
❇️روز بسیار شایسته و مباری است و برای امور زیر نیک است.
✅انواع تجارت و داد و ستد.
✅عقد و عروسی خواستگاری.
✅و جابجایی منزل و مغازه خوب است.
✈️مسافرت خوب است بعد از ظهر اغاز شود.
👶برای زایمان خوب و نوزاد خوب تربیت گردد.ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️دیدار سیاسیون و بزرگان.
✳️و شرکت زدن نیک است.
🔲این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت
👩❤️👩امروز....
#مباشرت
💑امشب...
برای #مباشرت در جمعه شب (شب شنبه )و شب اول ماه رمضان بسیار خوب است.و برای سلامتی نیک است.ولی دلیلی بر تاثیر ان بر فرزند وارد نشده.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز خوب و باعث ایمنی از بلاهاست است.
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت، زالو انداختن حکمی ندارد.
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه 1 سوره. مبارکه حمد است
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد لله رب العالمین...
و از مفهوم و معنای ان استفاده میشود که نامه یا حکمی از طرف بزرگی به خواب بینده برسد و خوشحال گردد.
و یا نعمتی به او برسد که قبلا نبوده و وی شکر گذار شود .ان شاءالله .چیزی همانند ان قیاس گردد...
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
@ReyhaneYeKhelghat
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب
تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
025 377 47 297
😍❤️ @ReyhaneYeKhelghat
هدایت شده از تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨
@ReyhaneYeKhelghat
💞بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ💞
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
💞السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان...
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
💞جواب سلام واجبه پس هر روز سلام میدهیم💞
#اللهمعجللولیڪالفرج
#صلوات
✨✨🍃💞التماس دعا💞🍃✨
@ReyhaneYeKhelghat
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎 @ReyhaneYeKhelghat ✴️ جمعه 👈5 اردیبهشت 1399 👈30 شعبان 1441👈24 آوریل 2020
#سخنی_با_شما #ادمین_نوشت
چه روز قشنگی داریم امروز...
👇👇👇👇تا آخرش بخونین لطفا
سلام دوستان😍❤️ عبادت هاتون مورد قبول حق باشه انشاءالله...
ماه رمضانم کم کم شروع میشه و #التماس_دعا ی مخصوص داریم😊
و اما... برای این ماه گفتم علاوه بر اینکه قرآن میخونید و راز و نیاز میکنید؛ یک رمان مذهبی، جذاب، تاثیر گذار،شهدایی و... رو به عشق #شهید_قاسم_سلیمانی براتون بزاریم درمواقع بیکاری توصیه میکنم حتما بخونین و لذت ببرین... و اینکه رمان گذاشتن دلیل نمیشه ما کم کاری کنیم تو پست ها اتفاقا در ماه رمضان کمی فعالیتمون بیشتر میشه😉
نکته ی بعدی، ایتا پست مربوط به نظر سنجی نداره متاسفانه😞 و ما نمیدونیم دوست دارین چه مواقعی براتون رمان بزاریم، پس سه تا پست بعدی هر کدوم بیشتر سین خورد همون زمان براتون پست میزاریم. دیگه فرواردش با شما☺️ گذاشتن رمان با ما...💛
ممنون که وقت گذاشتین...
یاعلی...
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
#سخنی_با_شما #ادمین_نوشت چه روز قشنگی داریم امروز... 👇👇👇👇تا آخرش بخونین لطفا سلام دوستان😍❤️ ع
زمان گذاشتن رمان جذاب، هیجانی، مذهبی، شهدایی در #صبح
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
#سخنی_با_شما #ادمین_نوشت چه روز قشنگی داریم امروز... 👇👇👇👇تا آخرش بخونین لطفا سلام دوستان😍❤️ ع
زمان گذاشتن رمان جذاب، هیجانی، مذهبی، شهدایی در #ظهر
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
#سخنی_با_شما #ادمین_نوشت چه روز قشنگی داریم امروز... 👇👇👇👇تا آخرش بخونین لطفا سلام دوستان😍❤️ ع
زمان گذاشتن رمان جذاب، هیجانی، مذهبی، شهدایی در #شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 با قوانین دنیا همراه شو!
🔻چرا نمیتونیم هر کاری دوست داریم در این دنیا انجام بدیم؟
➕دو پیشنهاد برای کسانی میخواهند زندگی راحتی در دنیا داشته باشند
🔴 #استاد_پناهیان
@ReyhaneYeKhelghat ❤️😍
•••
گفتم: آدمهـا چند دستهاند؟
گفتـــــ: دو دسته
یـا میمیرند
یـا #شهیـد میشوند
--------------------------------------------------
#بهنظرتونلایقکدومید؟
.
🌱|@ReyhaneYeKhelghat 💚
هدایت شده از قامت 🌱
°•ماه شعبان و رجب قطره اشكۍ شد و رفت
خانه ابريسٺ خدايا رمضان را چه كنم؟•°
#عليرضاقزوه
╭─┅═🌱🍃═┅─╮
@ghamat #قامت
╰─┅═🍃🌱═┅─╯
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ شنبه👈6 اردیبهشت 1399
👈1 رمضان 1441 👈 25 آوریل 2020
🕌 مناسبت های اسلامی و دینی.
🔘نزول صحف ابراهیم علیه السلام.
🔘بیعت مردم با ولایتعهدی حضرت امام رضا علیه السلام (201 هجری)
🔘اغاز جنگ تبوک(9 هجری)
🔘مرگ مروان بن حکم ملعون(65 هجری)
🔘وفات حضرت نفیسه خاتون در مصر(208 هجری )
❇️روز. بسیار مبارک و خوبی است و برای همه امور پسندیده است.
✅ازدواج عقد و عروسی.
✅تجارت و داد و ستد.
✅و خرید وسیله سواری خوب است.
👶نوزاد امروز دوست داشتنی و فراخ روزی باشد.ان شاءالله.
🤕بیمار امروز زود شفا یابد ان شاءالله.
🚖 مسافرت بسیار خوب است..
🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی.
✳️اغاز نگارش کتاب مقاله پایان نامه.
✳️مبادله اسناد و قولنامه نوشتن.
✳️و خرید خانه و ملک نیک است.
🔲این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑 مباشرت و انعقاد نطفه
امشب دلیلی وارد نشده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست و سبب کوتاهی عمر است.
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، خوب نیست موجب درد در رگها است.
@ReyhaneYeKhelghat
😴😴 تعبیر خواب امشب.
خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 2 سوره مبارکه بقره است.
الم..ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین....
و از معنی ان چنین استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع می یابد که در فکر و خاطرش نبود و یا خبری در قالب حکم یا نامه به وی برسد که خوشحالش کند. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران
نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم
تلفن
0253 77 47 297
@ReyhaneYeKhelghat
هدایت شده از تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨
@ReyhaneYeKhelghat
💞بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ💞
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
💞ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
💞السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان...
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
💞جواب سلام واجبه پس هر روز سلام میدهیم💞
#اللهمعجللولیڪالفرج
#صلوات
✨✨🍃💞التماس دعا💞🍃✨
@ReyhaneYeKhelghat
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
#سخنی_با_شما #ادمین_نوشت چه روز قشنگی داریم امروز... 👇👇👇👇تا آخرش بخونین لطفا سلام دوستان😍❤️ ع
سلام دوستان😊
طاعات و عباداتتون قبول باشه☺️#التماس_دعا داریم خدمتتون💛
و اما درمورد رمان جذابی که قرار بود بزاریم با توجه به رای اکثریت بنا شد رمان #شب ها قرار بگیره... رمانش خیلی قشنگه دوستان علاقه مندتون رو دعوت به خوندن رمان کنید و از امشب گذاشتن رمان رو شروع میکنیم☺️ طوری پارت بندی میشه که تا آخر ماه رمضان رمان تموم بشه و اگه تعداد سین های رمان بالا بود که دلیل بر علاقه شما میتونه باشه؛ بعد از ماه رمضان هم رمان های جذاب،عاشقانه،شهدایی در کانال قرار میگیره پس لطفا فروارد کنین😉
و یک توضیح درمور رمان... اسم رمانمون #تنها_میان_داعش هستش نوشته خانم #فاطمه_ولی_نژاد ....🙃
این داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور
سال ۳۱۳۱ در شهر آمِرلی(آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی، امیر من علی است) عراق بود که با خوشه چینی از
خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دالور این شهر، به ویژه
فرماندهی بینظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب
داستانی عاشقانه روایت شده...😍
پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای
شهر آمرلی و شهید عزیزمان #حاج_قاسم_سلیمانی ❤️
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
برای خوندن رمان عضو شین👇💛😉
https://eitaa.com/joinchat/4219797527C75859c9b98
💠نبی اکرم(ص)میفرمایند:
در این ماه نفس های شما تسبیح است.
⚜امالی ۴:۸۴
@ReyhaneYeKhelghat
ساعت 19 شبکه چهار رو ببینید... زندگی کسایی که میرن اون دنیا و برمیگردن... باید قشنگ باشه و تاثیرگذار...😊
#التماس_دعا
حاج اسماعیل دولابی🍃
دعا بڪن ؛
ولے اگر اجابت نشد ،
با خدا دعوا نڪن ؛
میانہ ات با خدا بہ هم نخورد ؛
چون تو جاهلے و او عالم و خبیر ...
#راضے_بہ_رضاے_خدا
#التماس_دعا
@ReyhaneYeKhelghat ❤️😍
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
سلام دوستان😊 طاعات و عباداتتون قبول باشه☺️#التماس_دعا داریم خدمتتون💛 و اما درمورد رمان جذابی که قرار
خب دوستان... طاعات عباداتتون قبول باشه... شروع کنیم رمانمون رو؟😍😄
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
@ReyhaneYeKhelghat
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@ReyhaneYeKhelghat 😇
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
خب دوستان... طاعات عباداتتون قبول باشه... شروع کنیم رمانمون رو؟😍😄 بسم الله الرحمن الرحیم
امروز سفارشی براتون دو پارت میزاریم🤩😍 حتما رمان رو دنبال کنید تا به قسمت های جذابش برسیم😇😌
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_دوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💠 مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیّع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟»
💠 زنعمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجرههای قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!»
خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر #ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است.
💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباسها را در بغلم گرفتم و بهسرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابم ظاهر شد.
لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمیپوشاند که من اصلاً انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد.
با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ #حیا و #حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بیپروا براندازم میکرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد #اجنبی شده بودم، نه میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم.
@ReyhaneYeKhelghat
دیگر چارهای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!»
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!»
نزدیک شدنش را از پشت سر بهوضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@ReyhaneYeKhelghat