eitaa logo
سروده‌های تهمتن
1.3هزار دنبال‌کننده
75 عکس
15 ویدیو
0 فایل
سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن) 🆔 @TahamtanPoems اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی: 🆔 @jahaadetabin ارتباط با سجاد رستمعلی: 🆔 @SajadRostamali ارتباط با ادمین کانال: 🆔 @Z_3_1_3M
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم «درد» "درد" "نام دیگر من است" میان اهل آسمان درون ناسروده‌های لامکان؛ "درد" حدیث خلقت من است چو سر زدم ز نیستی به ناگهان چون آمدم ز ماجرای دهر در زمان؛ "درد" نه آن نمایشی است تا به روی صحنه می‌برند نه آن ترانه‌ایست پر ز یاوه و چرند نه بغض و گریه‌ای است کز فجعیتش به خویش جامه می‌درند! "درد" معنی صداقت است در طواف عاشقی یک محک که مطلّع شوی به راه عشق تا به چند لایقی و مطمئن شوی که با خودت در این مجال در چه حیطه صادقی! "درد" حرکت نورون درون یک عصب که نیست هورمونی میان رگ که نیست یک نشانه از بروز تب که نیست! "درد" فرق زنده‌ها و مرده‌هاست یک طبیب آشناست یک نشان اتصال آدمی به کبریاست؛ "درد" گر که در میان خلق سر زند سپیده دم زند و سرنوشت نیک مردمان به خود رقم زند و کاتب جهان به یُمن آن به روی ناصواب‌ها قلم زند؛ "درد" مایه‌ی کمک به دیگری است خادمی برای خلق، چونکه سروری است بطن پر شکوه مهر مادری است! "درد" "نام دیگر من است" بی صدا مرا صدا بزن! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ⚠️ این شعر با الهام از شعر «درد نام دیگر من است» مرحوم قیصر امین‌پور سروده شده است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله قاصم الجبارین مبیر الظالمین «فتح» خم به ابروی نیارید که حیدر برجاست تیغ خود را مگذارید که خیبر برجاست باز هم فتنه از آن قوم پر از بیداد است کز سر نخوتشان شعله‌ی آذر برجاست نهراسید از این هیمنه‌ی پوشالین کاین ولایت ز سر حضرت صفدر برجاست به زر و زور و به تزویر توسل بکنند باز هم شوکت آن شاه قلندر برجاست گر که بر عهد ازل مانده و صادق باشیم نوبت وعده‌ی آن فتح مقدّر برجاست سجاد رستمعلی 🌐 اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی در شبکه‌های اجتماعی: 🆔 @jahaadetabin
بسم الله الرحمن الرحیم «خراب» من آن زمان که توانم، حدیث عشق تو گویم و هر زمان نتوانم، نشانی از تو بجویم برای جلوه نمودن، چه حاجتت به تغزل غزل بهانه برایم، که راه عشق تو پویم نه آنکه جانب وصلت، عیان بود به نگاهم چو بادِ واله روانه، به هر کرانه و سویم ز مستیم عجب آید، به چشم مردم حیران که بیخودم ز خودم گر، ز باده‌ی چه سبویم؟ به صد غزل چو بگویم، بسان یاوه نگنجد به ذهن بیخبران که، خراب پیچش مویم! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «نبض حیات» نبض حیات من شده، گفتن شعر روی تو حس عجیب عاشقی، می‌کِشدم به سوی تو ای که غزل‌غزل مرا، در پی خود کشیده‌ای هر طرفی نظر کنم، راه و نشان کوی تو بهتِ مرا فزون کند، هر وزشی که می‌رسد! زآنکه ز هر طرف رسد، عطر و شمیم موی تو هر طرفی که می‌روم، فاصله کم نمی‌شود سوی تو چون دَوم، رِسم، جانبِ روبروی تو یا که جهان گرفته‌ای، یا همه سو برفته‌ای گیجی و حیرتم شده، حاصل جستجوی تو سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «مدعی عشق» هر که عمامه به سر داشت، به حق ناطق نیست هر که از صدق سخن گفت، خودش صادق نیست مکتب عشق بَری از نَفس شیاد است دولت یار که جولانگه هر فاسق نیست حکمت این همه طوفان و بلا دانی چیست؟ تا که روشن شود هر شاخه‌ی تر واثق نیست هر که غلظت به هجاهای صدایش دارد آبرومندِ درِ بارگهِ خالق نیست هر که از درد سخن گفت که درمانگر نیست هر که دکان طبابت بزند حاذق نیست دست گیران خلایق همگی خاکِ رهند فاخر طالبِ دنیا به مدد شایق نیست عشق باید که در این معرکه اثبات شود هر کسی مدعی عشق شود عاشق نیست سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. ناطق: گویا ۲. بری: دور، عاری ۳. جولانگه: عرصه، میدان ۴. فاسق: فاسد، هرزه، گنهکار ۵. واثق: پایدار، ثابت، محکم ۶. حاذق: ماهر، استاد، مجرب ۷. فاخر: فخر کننده ۸. مدد: یاری کردن، کمک کردن ۹. شایق: راغب، مایل ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «حدیث عشق» دهانِ پاک می‌خواهد، مِی گلگون ده ساله نگردد هر گُل سرخی، مَثل بر عشق چون لاله زمین تسطیح باید تا، گُلی روید تماشایی اگر چه گل بروید بر، دلِ سِرگین و تاپاله برای کشت نامیرا، به گاوِ نَر زمین بِسپر که ویرانی نهد بر جا، به بُستانگاه بزغاله اگر آبی نکو خواهی، روان شو سوی سرمنزل که گنداب است آبی که، در افتادست در چاله اگر خواهی حدیث دل، نشین در پای منبرها نیابی عاقبت جانا، ز حرف عمه و خاله حدیث عشق از پَستان، شنیدن بس عجب دارد که طعمِ شهد زردآلو، عجب باشد ز چاغاله سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. تسطیح: هموار کردن ۲. سرگین: پشکل، فضله چهارپایان ۳. نامیرا: فناناپذیر ۴. گنداب: آب ایستاده‌ی گندیده بد بو، فاضلاب ۵. شهد: شیرین، حلاوت، انگبین، عسل ۶. چاغاله: میوه نارس، معمولاً به بادام، زردآلو و هلوی کال گفته می‌شود. ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «مصباح تابان» ای جنة المأوای من صحن و سرایت پر می‌کشد هر دم دل من در هوایت اینکه خدا من را غلامت آفریده من را ز نعمات دو عالم شد کفایت در عرش، رب با نور خود این را نوشته إن الحسین، مصباح تابان بر هدایت راه نجات خلق تنها دامن توست ای کشتی أمن خدا، جانم فدایت تنها نه جان، اهلم، پدر، مادر، وجودم گردد فدای تو که نه، خاک ردایت هر کس ز دنیا شد گریزان رو به سویت بگشوده‌ای بر جان او چتر حمایت هر کس به بند عشق تو آزاده گردید از باب فیضت می‌شود صاحب عنایت در پاسداری از حریمت، حضرت عشق خواهم شهادت را ز جان تحت لوایت مانند جُون آن بنده‌ی آزاد گشته بگذار در پایان سرم را روی پایت سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «رمی شیطان» دارد صداهای عجیبی می‌رسد بر گوش برخیز از خوابِ گران ای همره مدهوش! در کل دنیا گشته غوغایی به پا زنهار! کور و کر و گنگی؟ چرا وامانده‌ای بیهوش؟! جمع شیاطین جهان در لرزه افتاده دارد چو پژواک طنین یاعلی در گوش از آتش سجیل لرزان لشگر پیلان از یاد خیبر می‌رود قوم یهود از هوش ما را چه خوفی چونکه موسی رهنمای ماست عیسی گشوده بر یلان ناصری آغوش هرگز فلاخن در کف جالوت کارا نیست ما نسل داودیم و با طالوتیان همدوش بر رمی شیطان عزم ابراهیم، ما داریم مذبوح گشتن همچو اسماعیل ما را نوش جِیش محمد بهر فتح قدس می‌آید خیبرشکن، با ذوالفقار مرتضی بر دوش باید بترسد دشمن مولای ما آری! باید بگردد در پی سوراخ خود این موش ما در ره صبح ظهور از جان گذر کردیم خون شهیدان در رگ این مردمان در جوش ما را مترسان از شهادت، حیدری هستیم فرزند عاشورا ندارد ترس، پس خاموش! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «ماجرای غریبی» میان ماندن و رفتن، چه اضطراب عجیبی نه دل برای گذشتن، نه التیام و طبیبی نه از مودت یاران، رسیده خیر کثیری نه از نظاره‌ی خوبان، رسیده حظ و نصیبی تمام مهلتِ بودن، شبیه خواب و خیالی نبوده فرصت عمرم، بجز غرور و فریبی کجا روم که نگیرد، دلم ز محنت غربت به هر رهی که برفتم، نبوده یار و حبیبی میان وحشت و حیرت، نشسته ام به تقلا چه وهم غرقه به دردی، چه شعله‌های مهیبی مگر به خیزش ازین غم، تو جلوه‌ای بنمایی تنبهی برسانی، به نعره یا که نهیبی رساله‌ای که نوشتم، به بغض من شده امضا بخوان و چاره‌ی ما شو، به ماجرای غریبی سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: اضطراب: پریشانی و سرگشتگی، حالت نگرانی نسبت به رخدادهای آینده التیام: به‌ هم پیوستن و سر به ‌هم آوردن و بهبود یافتن زخم مودت: عشق و محبت حظ: بهره، سهم، نصیب غرور: فریب محنت: رنج و سختی حبیب: رفیق، معشوق تقلا: دست و پا زدن مهیب: ترسناک، عظیم، نازیبا تنبه: آگاهی، بیداری نهیب: تشر رساله: نامه ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «شب اگر عشق نباشد...» بی تو هر ثانیه و لحظه چونان آزار است هر دمی می‌گذرد، حادثه‌ای غمبار است بازی عمر ندارد ثمنی چون که حیات ارزشش عاشقی و فلسفه‌اش دلدار است منِ بی‌مایه به وصف رخ تو خو کردم که خریدار تو در ساحت دل بسیار است عیبِ من، سُکر مدام است و ز آن باکی نیست من اگر مست شدم دست قضا در کار است قدحم دفتر و می، شعر شبانگاهی تو شب اگر عشق نباشد که ملالت‌بار است همه را گفتم و چشمم به کرمخانه‌ی تو که نگاه تو دوای دل این بیمار است سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. ثمن: ارزش، قیمت ۲. بی‌مایه: بینوا، بی‌چیز، بی‌هنر ۳. خو کردن: عادت کردن، معتاد شدن ۴. ساحت: قلمرو ۵. سُکر: مستی، از خود بیخود شدن ۶. مدام: همیشگی و همچنین شراب ته پیاله که غلیظ تر است. ۷. قدح: جام، ساغر، کاسه ۸. ملالت‌بار: طاقت فرسا، جانکاه ۹. کرمخانه: محل بخشش، خیریه ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «کوه فولاد» باید ز خون کودکان پتکی بسازیم آن را به فرق جانیان دَد نوازیم در جلوه‌گاه «حسبی الله» فلسطین بر لشگر طاغوت این دوران بتازیم ما مرد میدانیم و ترس از جان نداریم در عرصه‌های سخت، بازِ سرفرازیم نسلِ اساطیرِ فلاتِ خون و عشقیم ما کوه فولاد و یَلِ افسانه‌‌سازیم جُندِ رسول الله و پور مرتضاییم فتاحِ بابِ خیبریم و یکه‌تازیم با حاج قاسم، با عماد و شاهد و قدر قلبِ قَسیِ ظالمان را می‌گدازیم تهدید پوشالی دگر سودی ندارد ما قاتل مستکبرِ گردن‌فرازیم پایان شب نزدیک و ما هاتف به روزیم بر طبل پیکار نهایی می‌نوازیم سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. دَد: حیوان، وحشی ۲. یل: پهلوان، مبارز، دلیر ۳. جند: لشگر، سپاه ۴. فتاح: گشاینده ۵. باب: در ۶. یکه‌تاز: سوار دلیر و بی‌همتا که بر دشمن خود می‌تازد. ۷. قسی: سختی دل، سنگدلی ۸. گردن‌فراز: متکبر ۹. هاتف: سروش، منادی، آوازکننده‌ای که صدایش شنیده شود و خودش دیده نشود. ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «هوس» در خرابات شنیدم که دو ده ساله بُتیست که چونان وی به جهان دلبر غمازه نزیست عبدِ لب‌های وِی‌ام، از کمی عمر چه باک؟! چو بگوید به در میکده صد سال بایست وَه که بد گفتم، از این بِه، که چه فرق است مرا بین یک لحظه فراق وی و صد سال و دویست؟ بوسه‌اش چون کند احیا دل مُردار مرا پس تعجب ز صبوری من مرده ز چیست؟ آری ای دوست! نخوردی مِی و حظّی نبری آنکه مِی خورده بجز مِی هوسش نیست که نیست! سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. خرابات: مقام و مرتبه‌ی خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان در این مرتبه از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از باده‌ی وحدت سرمست می‌شوند. ۲. غمازه: دختر نیکوپیکرِ نیکواعضا در هنگام غمز و اشاره ۳. فراق: جدایی، هجران ۴. احیا: زنده ساختن ۵. مردار: پلید، کثیف ۶. حظ: بهره، نصیب ۷. هوس: نوعی جنون، دیوانگی ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems