eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) : ✍ ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ. 🖌 کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت ورزد. انسان پاکدامن نزدیک است که فرشته‌ای از فرشتگان خدا شود. 📒 نهج البلاغة ، الحکمة۴۷۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 زن از جای خودش بلند شد و اومد نزدیک من وایساد، رو کرد سمت خونه و با دستش بهش اشاره کرد و گفت: ا
🍃🌺🪴 منتظر بودم در باز بشه و برم تو که صدای شیرین خانوم از پشت سرم اومد: الکی در نزن فکر میکنه ماییم باز نمیکنه! صداش بزن شاید بفهمه تویی دلش به رحم بیاد، چند بار محکم در زدم و صداش زدم، صدای دمپایی هاش از پشت در میومد لای درو کمی باز گذاشت و من رفتم تو، دستش رو گرفتم و کشیدمش بالا بالا که رفتم صدای گریه به گوشم خورد! در اتاقیکه صدا ازش میومد رو باز کردم یه دختر تقریبا ۵ ساله و یه پسر سه ساله همدیگه رو بغل کرده بودن و داشتن گریه میکردن! جگرم تیر کشید نتونستم جلوی خودم رو بگیرم، اصلا صبر نکردم تا اول با خدیجه صحبت کنم ببینم جریان چیه!🥺😢 رفتم جلو و دست بچه ها رو گرفتم اما دستشون رو کشیدن، نشستم جلوشون و با لبخند مهربونی گفتم : ببینم شماها نمیخواین ببرمتون پیش رعنا؟!…هان؟! دختر که بزرگتر بود چشم های اشکیش رو بهم دوخت و با تکون دادن سرش بهم علامت داد آره ! باز دستشون رو گرفتم و گفتم پس بامن بیاین که ننه‌اتون پایین منتظرتونه!☺️ دختر گفت : ننه شیرین یا مامان رعنا! میخواستم جواب سوالش رو بدم خدیجه که توی چهارچوب در وایساده بود گفت : داری چیکار میکنی؟! با خونسردی کامل زل زدم توی چشم هاش و گفتم : دارم این بچه ها رو میبرم تحویل مادرشون بدم!😒 خدیجه دهنش رو باز کرد چیزی بگه که با چشم اشاره کردم سمت بچه ها که دست من رو گرفته بودن و با چشم های اشکی و ترسیده نگاهمون میکردن و لب زدم: این بچه‌ها هنوز خیلی کوچیکن! ننه‌اشون رو میخوان! سا‌یه‌ی پدر که از سرشون کم شده تو چرا باعث میشی سایه‌ی ننه‌اشون هم از سرشون برداشته بشه خدیجه؟!🤨😤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروزتان عالی و 🍃طاعاتتون قبول حق 🌸الهی هیچگاه 🍃چشمهای زیبایتان 🌸در انحصار 🍃قطره های اشک نباشد 🌸و خورشید آسمان زندگیتان 🍃هیچگاه غروب نکند🌹 ‌‌‍‌•┈┈••✾❀❣🦋❣❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 آثار و برکات صدقه 🎥 آیت الله جاودان ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام صادق (علیه السلام) : 🖌 هر کس سوره را تلاوت نماید ، (حداقل یک بار در روز) ثروت حلال برای او رسد و روزی اش فرآوان گردد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 منتظر بودم در باز بشه و برم تو که صدای شیرین خانوم از پشت سرم اومد: الکی در نزن فکر میکنه ماییم
🍃🌺🪴 خدیجه با بغض سرش رو انداخت پایین و چیزی نگفت!🥺😔 آروم گفتم : حالا از جلوی راهم برو‌ کنار من این طفل معصوم هارو ببرم تحویل ننه‌اشون بدم؛ گناه دارن خیلی ترسیدن! بی حرف از درگاه در رفت کنار و من همراه بچه‌ها رفتم پایین،، درو که باز کردم بچه‌ها پریدن بغل رعنا از سر و کول مادر و مادر بزرگشون بالا میرفتن و اونا هم از فرق سر تا پنجه‌های پای بچه هارو میبوسیدن🥲 لعیا که از همه‌ی ما احساساتی تر بود با دیدن این صحنه بغض کرده داشت نگاهشون میکرد! بعدش نگاهی به سمت خونه‌ی خدیجه کرد و رو به شیرین و رعنا گفت : پاشید برید تا خاله‌ام نیومده باز بچه‌ها رو ازتون نگرفته لیلا سقلمه‌ای نثارش کرد اما خب دیگه حرفش رو زده بود..! شیرین اومد جلو و خواست دستم رو ببوسه که دولا شدم و دستم رو توی شکمم قایم کردم و نذاشتم و لب زدم : اِاِ…نکنید اینکارو تورو خدا دست هاش رو با گریه برد بالا و گفت :الهی که غم نبینی زن!😭🥺 الهی همونطور که امروز دل مارو شاد کردی خدا هر روز دلت رو شاد کنه، تشکر گویان بچه‌ها رو زدن زیر بغلشون و با حالت دو از کوچه رفتن، به دخترها گفتم برگردن خونه و تا تنور خاموش نشده و خمیری که اونجا به امون خدا ولش کردیم نترشیده برن و باقی نون هارو بپزن!!😮‍💨 خودم هم رفتم بالا خدیجه توی همون اتاقیکه نوه‌هاش اونجا بودن و نشسته بود و زل زده بود به جای خالیشون، لباسام آردی بودن و معذب بودم برای نشستن ، گفتم خدیجه پاشو بریم توی حیاط من لباس کار تنمه که گفت اشکال نداره بشین همین جاست !! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 اثر دعا و نفرین والدین در زندگی انسان 🎥 حجت‌الاسلام عالی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دشمنی که مدافع امام کاظم(ع) شد 🔺 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔴علامه سید علی آقا قاضی: ساعتی از شبانه روز را برای تفکر در احوال خویشتن کنار بگذار. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُک وَ کفَی بِک شَهِیداً خدایا تو را گواه می‌گیرم و گواه بودن تو مرا بس است .. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°