چرا قالیباف اصلح است؟
معمولا هواداران دکتر جلیلی، برای اثبات اصلح بودن ایشان، سه نکته را بیان می کنند:
یک. ایشان آشنا، معتقد و ملتزم به مبانی انقلاب هستند.
دو. ایشان حتی یک نقطه خاکستری در کارنامه خود ندارند.
سه. ایشان برنامه دقیق و جامعی برای اداره کشور دارند.
ضمن احترام به نظرات هواداران محترم دکتر جلیلی و تایید هر سه مطلب فوق، بیان می دارم، دکتر قالیباف در هر سه نکته یاد شده اصلح هستند. زیرا:
یک. آغاز آشنایی ایشان با مبانی انقلاب، مربوط می شود که فعالیتهای ضد پهلوی ایشان در مشهد و در کنار شهید رییسی.
او و شهید رییسی در آن سالها که نوجوانان بودند، فعالیتهای گسترده انقلابی داشتند.
سپس با شرکت در جبهههای جنگ، انقلاب را از طریق مجاهدت های دوستان رزمنده و بعضا شهید خود، شناخته است. دوستی دیرینه او با سردار سلیمانی و شهید کاظمی، و رابطه سه جانبه و طولانی آنها، موجب شده، آشنایی قالیباف با مبانی انقلاب، یک رابطه صمیمی، عاطفی و صادقانه باشد.
نشان ارادت خالصانه و التزام عملی او به انقلاب، مجاهده حقیقی و خالصانه او در دفاع از جبهه مقاومت و تلاش برای تقویت بنیه دفاعی، افزایش توان موشکی و احداث شهرک های موشکی است.
به شهادت سردار صادق انقلاب سلیمانی و سردار حاجی زاده، قالیباف از عناصر اصلی تقویت جبهه مقاومت در ایران است.
آیا از حمایت میدانی و عملی از مقاومت، دلیل بهتری برای التزام عملی و صادقانه قالیباف به مبانی انقلاب وجود دارد ؟
دو. دکتر قالیباف حدودا از آغاز دهه هشتاد تاکنون، در بالاترین مناصب مملکت، دارای مسئولیت بوده اند. حدود بیست و چهار سال. فرماندهی نیروی انتظامی، شهرداری تهران و ریاست مجلس.
در طول همه این سالهای متمادی، چندین هزار میلیارد تومان بودجه مملکت در اختیار ایشان بوده است. با توجه به ساختار معیوب اداری کشور، و شیوه مدیریت شلوغ قالیباف که جریان پول در آن بسیار زیاد است، زمینه فساد اقتصادی به راحتی برای ایشان فراهم بوده است.
این در حالی است که اساسا برای دبیر شورای عالی امنیت ملی، چنین زمینه ای فراهم نیست.
قالیباف، در همه این سالها، دو تصمیم مهم را اجرایی کرده است:
الف. با هوشمندسازی، سعی کرده است از وقوع فساد، پیشگیری کند.
ب. برای برخورد با مفسدین، به عنوان یک نیروی سابقا امنیتی، همکاری حداکثری با امنیتی ها و مقامات قضایی داشته باشد.
در تمام پرونده های فساد تحت مدیریت خود، هیچگاه مقاومت نکرده و همکاری لازم را با ناظران و مجریان قضایی داشته است. مثل رییسی عزیز، در مواجهه با فساد وزیر کشاورزی اش.
از یک مدیر، بیش از دو نکته بالا، انتظار بیشتری نیز نمی رود.
این مسأله، وقتی اهمیت می یابد که با توجه به اتهامات گسترده ای که عمدتا از سوی عدالتخواهان علیه او وارد می شود، همواره از سوی دادگاه صالحه، بی گناه شناخته شده است.
در حقیقت هر پرونده مختومه علیه او، سندی بر پاکدستی اوست.
سه. برنامه هفتم توسعه، به عنوان پیمان اجرایی همه دستگاههای کشور برای مدت پنج سال است.
هر دولتی، مطابق قانون، موظف است این قانون را کاملا اجرا کند.
قانون هفتم توسعه به همت مجلس و دولت خصوصا تلاش شبانه روزی شخص قالیباف و شهید رییسی تهیه شده است.
بیش از سیصد کارشناس و مسئول در مجلس و دولت بر آن نظارت کرده اند و پس از طی مراحل قانونی تصویب، توسط مجمع تشخیص و شورای نگهبان تأیید شده است.
برنامه هفتم، بهتر از هر برنامه دیگری است که سایر کاندیداها فراهم کرده اند و از قضا بهترین مجری آن، کسی است که آن را نوشته است. یعنی خود قالیباف.
ضمن آنکه برنامه ای که در ضمن اجرا نوشته می شود، قطعا قابلیت اجرای بیشتر و خلأ کمتری نسبت به سایر برنامه ها دارد.
پ.ن:
بنابراین قالیباف هم آشنا به مبانی انقلاب، هم ملتزم به آن، هم فساد ستیز و هم با برنامه است. و از همین جهت و البته جهات دیگر مثل طولانی ترین سابقه اجرایی در میان هر شش کاندیدا، اصلح است.
#رای_به_کارآمدی
یاسر حسین پور
@Talvihaat
#روزنامه_خوانی
در شرایط پیش آمده و احتمال پیروزی پزشکیان در دور اول یا دوم انتخابات، اکنون آزمون سخت عقلانیت برای دو نامزد پیشتاز جبهه انقلاب، در حال برگزاری است.
من که دستم به جایی نمیرسه، اما به لطف خدا، امیدوارم به زودی خبرهای خوبی بشنویم.
اما بازهم تکرار می کنم، کناره گیری قالیباف، با توجه به اشتراک سبد آرا با پزشکیان، به معنی پیروزی پزشکیان در دور اول انتخابات خواهد بود.
عقلانیت ایجاب می کند، یا:
الف. جلیلی و قالیباف، به صورت مشترک و همزمان، اساسا ذهنیت احتمال کناره گیری شان را از بین ببرند.
زیرا صرف احتمال کناره گیری، و تعلیق ذهن تصمیم گیران، موجب کاهش رای و سستی کنشهای انتخاباتی است. یا:
ب. دکتر جلیلی به صورت مشخص و با تبیین کافی که موجب اقناع هوادارانشان باشد، به سود جبهه انقلاب کناره گیری کنند.
در پاسخ به اینکه، به نظر بنده، کدامیک از این دو گزینه فوق بهتر است، عرض می کنم، هر دو بهتر از شرایط کنونی است.
یاسر حسین پور
@Talvihaat
تلویحات
تحلیل بخشی از کتابخانه شخصی رهبری، در موضوع فلسفه و اندیشه سیاسی غرب @Talvihaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگرانی رهبری معظم، از مطالعه فلسفه غرب در عین غفلت از فلسفه اسلامی، دست کم از دو جهت منطقی است:
یک. فلسفه اسلامی، از جمله غنی ترین ذخایر علمی و الهیاتی اسلام است.
دایرةالمعارفی از عمیق ترین تعالیم هستی شناختی که ضمن عمق بخشی به فهم افراد، نگاه نو و مبرهنی از معارف اسلامی، ایجاد می کند.
غفلت از آن، به معنی غفلت از دست کم ده قرن تلاش توأم با نبوغ محترم ترین اندیشمندان تاریخ ایران است.
دو. ورود به فلسفه غرب، پیش از آشنایی با فلسفه اسلامی، به معنی احتمال بالای «باخودبیگانگی فلسفی» است.
خطری که ممکن است منجر انهدام هویت مستقل الهیاتی شود.
یاسر حسین پور
@Talvihaat
آیا اخلاقا و شرعا مجازیم در انتخابات بی طرف و ساکت باشیم؟
✍به دلیل تأثیر عظیم رئیس جمهور در سرنوشت کشور و ملت، فعالیت و ایفای نقش در انتخابات از اوجب واجبات است. این ایفای نقش در شناخت اصلح و ترغیب و تشویق مردم به انتخاب فرد اصلح است. متاسفانه کسانی را می بینیم که به رغم اینکه می دانند چه کسی اصلح است به خاطر ملاحظات و مصلحت اندیشی های خودمحورانه و نفسانی و منافع دنیوی مهر سکوت بر لب زده اند. کسی که به اخلاق و شریعت پایبند است و خیر و صلاح ملت مملکت را می خواهد در برابر چنین رویداد سرنوشت سازی نمی تواند ساکت و بی تفات باشد.
این بی عملی زمینه را برای روی کارآمدن افراد ناصالح فراهم می کند. رئیس جمهور یک نفر نیست، وقتی رئیس جمهور را انتخاب می کنیم در واقع تمام وزرا و معاونان و مشاوران و مدیران کشوری و استانی را انتخاب می کنیم. حال اگر فرد نامناسبی را انتخاب کنیم در واقع کل کشور را به سمت انحطاط و قهقرا سوق داده ایم. دراین صورت در گناه تمام منکرات و سیئاتی که از باند ناصالح صورت می گیرد و تمام حسناتی و معروف هایی که فوت می شود شریک خواهیم بود.
از تاریخی که خود تجربه کرده و شاهد بوده ایم درس بگیریم. دولتی داشتیم که حاصلش تسلیم شدن و ذلت دربرابر دشمن و برباد دادن دستاوردهای هسته ای از یکسو و غارت و اختلاس بیت المال و رکود و فلاکت اقتصادی از سوی دیگر بود. نه چرخ سانترفیوژ چرخید نه چرخ صنعت و اقتصاد. سانترفیوژ بتن شد، کارخانجات یکی پس از دیگری تعطیل، کارگران بیکار، اقتصاد فلج و خزانه کشور خالی شد. دولتی که برخی از مسولانش جز به فکر زراندوزی و اشرافیت و کاخ سازی در شمال تهران و لواسان نبودند و برادران و دامادها و دختران و پسران و ایل و تبارشان با رانت خواری و دزدی و اختلاس مملکت را غارت کردند که جمعی از آنها اینک در زندان هستند و جمعی دیگر با پول های میلیاردی به یغما برده ملت در خیابان های پاریس و برلین و لس آنجلس مشغول خوشگذرانی اند. آنها با تمام قوا و با پشتیبانی امپراطوری رسانه ای شیطانی استکبار باز به میدان آمده اند و گریبان ها چاک می کنند و هنجره ها می درند تا دو باره بر این کشور مسلط شوند و فرصت ازدست رفته را بازستانند.
دولتی هم داشتیم مثل دولت شهید خدمت رئیسی مظلوم که رئیس جمهور و کابینه اش در راه خدمت به ملت سر از پا نمی شناختند و با سختکوشی و مجاهدت خود کشور را از لبه پرتگاه سقوط نجات دادند و جایگاه جهانی کشور را ارتقا دادند. اگر این دولت هشت سال به کار جهادی خود ادامه می داد قطعا بسیاری از مشکلات این کشور حل می شد و کشور در مسیر پیشرفت قرار می گرفت. این دو نوع دولت حاصل دو نوع انتخاب است.
اینک ما بر سر همان دوراهی ایستاده ایم: دولتی از جنس گروه اول یا دولتی از جنس دولت رئیسی. آیا با هیچ بهانه ای می توان در یک چنین رویداد عظیم تاریخی بی خیال و بی طرف ماند و تنها تماشاگر صحنه بود؟ منطق بی تفاوتی همان منطق بنی اسرائیل است که می گفتند: «اذهب انت و ربک فقاتلا انّا هاهنا قاعدون.» جهادی که این چند روز بر هر کسی واجب است این جهاد است. اگر این تکلیف فوت شود قابل جبران نیست. وقت تنگ است. اگر به وظیفه خود عمل نکنیم این چند روزه به سرعت می گذرد و روسیاهی برای کسانی می ماند که دست روی دست گذاشتند و به وظیفه خود عمل نکردند.
کسی که در انتخابات شرکت نمی کند و کسی که در انتخابات شرکت می کند اما به خاطر منافعش به فرد غیر اصلح رأی می دهد و یا برای او تبلیغ می کند در محکمۀ الهی مسئول است. کسی که در انتخابات شرکت می کند و حتی به فرد اصلح هم رأی می دهد، اما با اینکه می تواند از او تبلیغ کند کاری نمی کند، نیز به میزان کوتاهی اش مسئول است و باید پاسخگو باشد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که دراوغش باشد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#فنائی_اشکوری
#انتخاب_اصلح
https://eitaa.com/dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از میان برنامههایی که توسط برخی کاندیداهای محترم ارائه شده است، موثرترین، عظیم ترین و راهبردی ترین، برنامه ۱۴۱۴ قالیباف است.
چابهار، پایتخت دوم ایران می شود و ایران به عنوان محور تجارت و انرژی منطقه در کانون عمده معادلات اقتصادی جهان قرار می گیرد.
این طرح، آثار اقتصادی خرد و کلان فراوان دارد، و ضمن فقر زدایی از منطقه جنوب شرق ایران، منجر به ارتقای موقعیت ایران در منطقه غرب آسیا می شود.
در حقیقت، ضمن آنکه آثار اقتصادی آن به صورت ملموس در ابتدا برای بازرگانان، تاجران و سپس تولیدکنندگان و مصرف کنندگان خرد، آشکار می شود، نگاهی استراتژیک به جایگاه تمدنی ایران در منطقه نیز دارد.
این برنامه وزین، آرزوهای زیادی را برای مردم ایران برآورده خواهد کرد.
هر چند قالیباف یک بسته پنج موردی را به عنوان برنامه اصلی خود معرفی کرده است اما همین یک طرح، برای اثبات دست پر و نگاه ممتازش در جایگاه رییس جمهور، کافی است.
علاوه بر آن که سابقه اجرایی اش، ضمانتی است بر آنکه او توان اجرای این برنامه های امیدوار کننده و درخشان را دارد.
#رای_به_کارآمدی
یاسر حسین پور
@Talvihaat
تلویحات
#انتخابات ۱ فعلا سه _ هیچ عقبیم ! با پایان یافتن مهلت ثبت نام ریاست جمهوری، انتخابات در حالی وارد م
_ آیا ممکن است جبهه انقلاب، در بازی سه هیچ عقب مانده، پیروز شود؟
_ مگر به لطف علی ابن طالب
تلویحات
از میان برنامههایی که توسط برخی کاندیداهای محترم ارائه شده است، موثرترین، عظیم ترین و راهبردی ترین،
می توانیم مسیر تجاری از جنوب به شمال از شرق به غرب از طریق آبهای آزاد و اقیانوس ها باشیم.
مقام معظم رهبری
هم اکنون
#رای_به_کارآمدی
قالی، نقشه و دستهای بافنده
صورتبندی یک ترجیح غیرشورانگیز
(تکه اول)
ما به رئیسجمهوری نیاز داریم که بتواند ارادههای عمومی مردم را جلب، آحاد ملت را فراخوانی کرده و به یاری مردم بتواند وضعیتهای جدید برای ایران اسلامی رقم بزند. او باید قبول کند که تکیهگاه اصلیاش نه طرح و برنامه بلکه توان و قدرت او برای بسیج مردم است. او با مردم است که میتواند بر مافیاها و شبکههای قدرت، ثروت و فرهنگهای فاسد و پوسیده فائق بیاید و برنامههایی را که در داخل و خارج دارد به تحقق نزدیک کند. بنابراین رئیسجمهور عنصر سیاستیِ پشتصحنه نیست که ما از طریق آثار تصمیمات او با او مرتبط شویم. رئیسجمهور عنصری سیاسی است که باید در جلوی صحنه و چشمدرچشم به ملاقات مردم بیاید و «حضور الحاضر» را هم درآغوش کشد. «مرد سیاست» باید همگان را به صحنهی «کارگردانی» دعوت کند و آنها را از ضعف مصرف و تماشا خارج گرداند. ما در پیدا کردن اصلح در معرض این پرسش نیستیم که کدام یک خدمتگزار بهتری است بلکه اصلح باید عنصری نهضتآفرین باشد و بتواند با مردم «نسبت» برقرار کند و حلقه وصل آنها باشد. او باید بتواند در فرازها و فرودها تصمیمهای بههنگام بگیرد و میدانهای جدید بیافریند. همهی شاخصههای اصلح مقدماتی از این شاخص اصلی است. این مهم به پیوند عاطفی مردم و مرد سیاست قابل ترجمه است که هم به نظر و هم به عمل احتیاج دارد. لیکن چنانچه پیش از این گفتهام از این منظر هم جلیلی و هم قالیباف هر کدام به نحو دچار چالشاند و شاید حتی نمرهی کمتری نسبت به رئیس شهید بگیرند؛ که اگر چنین نبود میتوانستیم با «طیب خاطر» و «شورانگیزانه» یککدام را برگزینیم. اما بههرحال باید انتخاب کرد.
جلیلی به دریافت من «صورت علمی» انقلاب اسلامی است با «خطاها و کمبودهای علمیاش». او تصویر ذهنی شعارها و مبانی انقلاب اسلامی را بهتر و تیزتر نمایندگی میکند و در این نمایندگی «صریحتر» است. جریانهای حمایتی خوبی برای او کار کردهاند اما حتماً او فینفسه قابلیت «قهرمانشدن» و «نمادشدن» را داشته است. اقبال عاطفی مردم انقلابی و کمتربرخوردار به واسطهی این شأن نمادین او در انعکاس شعارهای انقلاب اسلامی است. نسیم آرمانهای انقلاب اسلامی با دیدن جلیلی – به اندازهی خودش – مردم را جلب کرده و او انصافاً از گوهرهای روزگار ماست. البته با این کلانروایت که او، حامیان او و جریانهایی که از پسِ او بر اریکه قدرت (نرم یا ساخت) خواهند نشست، خالص و ناب فکر انقلاب هستند عمیقاً مشکل دارم. این انحصار برای من ترسناک است و سخت بر اینم که همهی حقیقت انقلاب نزد این جریان نیست؛ لذا یک مشکل جدی من این است که او در فاصلهگذاری با نوتحجر انحصارگرا و خشن، صریح و هوشمند نیست. در طرف دیگر به اعتقاد من قالیباف اما بیشتر «صورت عملی» انقلاب است. انقلاب روی زمین هم تعیناتی دارد. انقلاب تنها یک تعین و هویت نظری ندارد و در شمایل ساختاری اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، دیوانی و .... دارای جلوه و مابازایی است. گرایش شخصیتی و هویتی قالیباف «اینسویی» است. تهمت تکنوکرات درمورد قالیباف به این دلیل زمینهای شکل میگیرد که او در جنبهی علمی انقلاب اسلامی نه صریحاً زباندار است و نه واقعاً آنقدر «عمیق» و نیز از سویی «انتزاعیون» نومتحجری که انقلاب اسلامی را کمتر بهشکلی واقعی و فرایندی فهم کردهاند، بهدرستی ساحت «عمل» را میفهمند که او را التقاطی تلقی نکنند؛ این گروه همان متحجرینی است که جلیلی بیآنکه خود متحجر باشد در همسایگی آنها نشسته است. قالیباف نه تکنوکرات است و نه دور از مبانی انقلاب. اما بیشتر هویت قالیباف در جلوههای عملی و عینی شکل یافته است که بسیارکمتر ملموس و فهمیدنی است و دیرتر جاذبهآفرین است. البته واضح است که قالیباف در حوزه مزیت خود بیخطا نیست که بخشی از آن اقتضاء عمل است و بخشی هم کاستیهای نظری. قالیباف بههرترتیب صورت عملگرای انقلاب اسلامی است که امتحان خود را پس داده و «توان اجرایی» و «کارآمدی» خود را اثبات کرده است. دیگر اینکه قالیباف آگاهانه تلاش میکند علاوهبر تجدد با تحجر مرزگذاری کند. من این تصمیم او را جداً ستایش میکنم اما مشکل من با قالیباف اینجاست که او در این فرایند نوعاً صراحت انقلابی و «امکانهای نمادین» خود را از دست میدهد؛ خلوص و پالایش هویت انقلاب از آلودگیهای شرقی و غربی ضرورتاً و منطقاً به فرسایش صراحت انقلابی نمیانجامد، میتوان هم موسع و اجماعآفرین بود و هم صریح و انقلابی به شرط آنکه در صراحت انقلابی بهدنبال معناسازی و تعالی ادبیات بود که در قالیباف این صراحت و طوفندگی کمرنگ است؛ این مسئله یا بهخاطر عمیقنبودن ایشان در نظریات و مبانی انقلاب است یا مشاوران تبلیغاتی و گفتمانی او.
@Mahdi_Takallou