❇️ مجموعه یادداشت «انقلاب اسلامی و مقاومت در برابر طاغوت»
🖋 محمدصادق احمدی
📝 بخش نخست: مقابله با طاغوت، ضرورتی دینی:
https://eitaa.com/Tanbiholomah/38
📝 بخش دوم: مقابله با طاغوت، ضرورتی عقلی:
https://eitaa.com/Tanbiholomah/42
📝 بخش سوم: سازش یا مبارزه با طاغوت؟
https://eitaa.com/Tanbiholomah/43
بخش چهارم: جمهوری اسلامی و سیاست دینیِ طاغوتستیزی:
https://eitaa.com/Tanbiholomah/44
#انقلاب_اسلامی
#مقاومت_در_برابر_استکبار
#طاغوت_زمان
#دینداری_جامع
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️ نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری پیرامون ولایت عامه فقیه (۱)
🖋 محمد متقیان تبریزی
📝 اشاره
سعه و گستره ولایت فقیه در عصر غیبت کبری، هماره یکی از مداخل مباحث #فقه_سیاسی بوده است.
در این مدخل فقهی، ولایت فقها بر امر افتاء و قضاء یا نیابت ایشان از ناحیه امام در این دو امر، محل پرسش و بحث نیست، بلکه بیش از آن و در محدوده «امور عامه» که حوزه ولایتِ سلاطین و حکام است، مورد سؤال قرار میگیرد که، آیا چنین ولایت و نیابتی برای فقیه ثابت میشود؟
🔺 شیخ انصاری (رضوان الله علیه) نیز بسان سایر فقهای امامیه، در این عرصه، دارای رأی مستقل و بیان ویژهای است.
اما از آنجا که، معمولاً مواجهه عموم طلاب و اساتید با کتاب «المکاسب» است، فقط آن دیدگاهی که در این کتاب منعکس گردیده، مورد توجه قرار میگیرد. درحالیکه او در سایر متون فقهی استدلالی و همچنین فتاوای خویش، رأی دیگری دارد که مورد غفلت قرار گرفته است. در این یادداشت، گزارشی مختصر درباره دیدگاه او در متون فقهیاش، ارائه میگردد.
📌 ادامه در کانال نخبگانی تنبیهالأمّة...
#ولایت_فقیه
#شیخ_انصاری
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️ نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری پیرامون ولایت عامه فقیه (۲)
🖋 محمد متقیان تبریزی
📝 رأی شیخ انصاری در کتاب «المکاسب»
شیخ انصاری در این کتاب، ابتدائاً ولایت را در دو گونه تصویر میکند:
1⃣ استقلال در تصرف(ولایت تصرفیه)،
2⃣ ولایت در اذن به تصرف دیگری(ولایت اذنیه).
وی در بررسی ولایت به معنای اول، در اثبات آن برای فقیه، تردید میکند:
«و بالجملة، فأقامه الدليل على وجوب طاعة الفقيه كالإمام عليه السلام إلّا ما خرج بالدليل دونه خرط القتاد!»(۱)
اما درباره ولایت به معنای دوم، که لزوم استیذان از فقیه در تصرفات است، بعد از اشاره به ادله، چنین میگوید:
«آنچه که این ادله اثبات میکنند، ثبوت ولایت برای فقیه است در اموری که مشروعیت ایجاد آنها در خارج، اثبات شده باشد. به گونهای که، اگر فقیه هم نبود لازم است مردم قیام به انجام آن امور داشته باشند. و اما درباره مواردی که در مشروعیت آنها تردید وجود دارد، مانند اجراء حدود برای غیر امام و... از این ادله، نمیتوان اثبات ولایت برای فقیه نمود و باید از ادله دیگری مشروعیت ولایت را استنباط کرد.»(۲)
شیخ انصاری، با این بیان، امور حسبیه را نه از باب ولایة الحسبة، بلکه از باب مقتضای ادله نیابت برای فقیه ثابت میداند، و سپس، ولایت و نیابت فقیه را در این امور، به «ولایة الإذن» تقلیل میدهد نه «ولایة التصرف».
📝 رأی شیخ انصاری در کتاب «النکاح»
بر وزان همان تعبیری که او در «المکاسب» دارد در کتاب «النکاح» ذیل بحث از «أسباب الولایة» درباره اثبات ولایت عامه برای حاکم چنین میگوید:
«و أمّا القول بثبوت الولاية للحاكم على من بلغ سفيها مع وجود الأب و الجدّ، فهو ضعيف جدا؛ لعدم الدليل عليه، إلّا أن يثبت للحاكم عموم الولاية بدليل عام خرج عنه ما خرج، و هو الصغير الذي أجمع على أنّ الحاكم لا ولاية له عليه مع الأب و الجدّ و بقي الباقي، و إثبات ذلك دونه خرط القتاد»(۳)
همانطور که پیداست، در این کتاب هم، اثبات ولایت عامه را برای فقیه، مشکل میداند.
📌 ادامه در فرستهی بعد...
#ولایت_فقیه
#شیخ_انصاری
@Tanbiholomah
❇️ نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری پیرامون ولایت عامه فقیه (۳)
🖋 محمد متقیان تبریزی
📝 رأی شیخ انصاری در کتاب «القضاء و الشهادات»
او در این کتاب، ابتدائاً از ثبوت اذن برای فقها در امر «قضاء» سخن گفته و آن را در حد ضروری مذهب میداند. سپس، درباره دامنه نفوذ حکم فقیه بحث کرده و با اشاره به ادله ای چون، مقبوله ابن حنظلة، مشهورة أبی خدیجة، توقیع شریف و... چنین می گوید:
«ثم إنّ الظاهر من الروايات المتقدمة: نفوذ حكم الفقيه في جميع خصوصيات الأحكام الشرعية و في موضوعاتها الخاصة، بالنسبة إلى ترتّب الأحكام عليها، لأنّ المتبادر عرفا من لفظ «الحاكم» هو المتسلّط على الإطلاق، فهو نظير قول السلطان لأهل بلدة: جعلت فلانا حاكما عليكم، حيث يفهم منه تسلّطه على الرعيّة في جميع ما له دخل في أوامر السلطان جزئيا أو كلّيا.»(۴)
🔺 آنچه که در این عبارت، مجال تأمل و دقت دارد، استظهاری است که شیخ از لفظ «حاکم» میکند: «المتسلط علی الإطلاق». او، در ادامه، استدلال به توقیع و مقبوله را به وجهی اوضح، تقریب دوباره ای میکند:
«فحينئذ نقول: إنّ تعليل الإمام عليه السلام وجوب الرضى بحكومته في الخصومات بجعله حاكما على الإطلاق و حجّة كذلك، يدلّ على أنّ حكمه في الخصومات و الوقائع من فروع حكومته المطلقة و حجيته العامة، فلا يختص بصورة التخاصم، و كذا الكلام في المشهورة إذا حملنا القاضي فيها على المعنى اللغوي المرادف لفظ «الحاكم»»(۵)
📝 رأی شیخ انصاری در کتاب «الزکاة»
او در این کتاب، ذیل مسئله ۴۲ درباره «متولی اخراج زکات» بحث می کند که، دو نفر متولی اخراج زکات هستند: مالک و هر آن کسی که در حکم مالک است مانند وکیل، وصی، ولی. و امام و نائب او. سپس، درباره مطالبه نبی(صلی الله علیه و آله) و امام (سلام الله علیه) بحث می کند که، اگر ایشان، از کسی مطالبه زکات کنند: «وجب الدفع الیه». و در ادامه درباره فقیه نیز چنین می گوید:
«و لو طلبها الفقيه فمقتضى أدلّة النيابة العامة وجوب الدفع؛ لأنّ منعه ردّ عليه، و الرادّ عليه رادّ على اللّٰه تعالى»(۶)
🔺 پرواضح است که، تعبیر «أدلّة النيابة العامة» به معنای اثبات ولایت عامه، برای فقیه است. ولایت عامهای که نائب مناب ولایت عامه امام در امور عامه است و به معنای ولایت تصرفیه است نه ولایت اذنیه. در حالیکه، او براساس مبنایی که در مکاسب برگزیده بود، وجوب دفع زکات و خمس به فقیه را نپذیرفت.(۷)
📌 ادامه در فرستهی بعد...
#ولایت_فقیه
#شیخ_انصاری
@Tanbiholomah
❇️ نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری پیرامون ولایت عامه فقیه (۴)
🖋 محمد متقیان تبریزی
📝 رأی شیخ انصاری در کتاب «الخمس»
وی در این کتاب، ذیل مسئله ۳۱ به بحث از #مصرف_خمس در ایام غیبت پرداخته و درباره وجوب دفع خمس - با احتمال اینکه، از اموال خاصه امام باشد- چنین میگوید:
«و ربّما أمكن القول بوجوب الدفع إلى المجتهد، نظراً إلى عموم نيابته و كونه حجّة الإمام على الرعيّة و أمينا عنه و خليفة له، كما استفيد ذلك كلّه من الأخبار. لكنّ الإنصاف: أنّ ظاهر تلك الأدلّة ولاية الفقيه عن الإمام عليه السلام على الأمور العامّة، لا مثل خصوص أمواله عليه السلام و أولاده مثلاً»(۸)
🔺 تردیدی که او در این عبارت دارد، به جهت این احتمال است که، شاید خمس از سنخ امور عامه نباشد، اما اینکه، براساس ادله، فقیه جانشین امام در امور عامه است مجال تردیدی باقی نمیگذارد.
📝 رأی شیخ در رسالهی عملیه
از شیخ انصاری دو رساله عملیه بر جای مانده است: سراج العباد، صراط النجاة. او درباره ولایت بر سهم امام در عصر غیبت میگوید:
«مسأله ۸۰۳- خمس عبارت است از، پنج يك مال كه بايد داد، نصف آن به مجتهد جامع الشرائط يا وكيل او بايد برسد يا به اذن او بايد داد.»(۹)
🔺 گفته میشود، او حاشیهای بر رساله عملیه «نجاة العباد» صاحب جواهر دارد که، البته این حاشیه در اختیار نیست. اما حاشیه او بر «مجمع الرسائل» صاحب جواهر موجود است و از تسلمات شیخ در حواشی آن، میتوان به برخی از آراء فقهی او دست یافت. یکی از آن موارد، فتوای صاحب جواهر در همین باب خمس است:
«(مسأله ۱۶۰۹): رسانيدن سهم سادات به كسانى كه مستحقّ آن هستند از ناحيۀ خود مالك جايز است ولى اختيار سهم امام (ع) به عهدۀ مجتهد عادل است.»(۱۰)
شیخ، بر این فتوای صاحب جواهر، حاشیه نزده و به نظر میرسد آن را قبول کرده است. پرواضح است که، اختیار تصرف در سهم امام برای مجتهد عادل، در صورتی ثابت میشود که او از ولایت تصرف در اموال برخوردار باشد.
📌 ادامه در فرستهی بعد...
#ولایت_فقیه
#شیخ_انصاری
@Tanbiholomah
❇️ نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری پیرامون ولایت عامه فقیه (۵)
🖋 محمد متقیان تبریزی
📝 جمعبندی
آنچه که مسلم است، شیخ انصاری دارای دو مبنا در سعه ولایت فقیه است که ذیل هر کدام از مبانی نیز به لوازمی ملتزم شده که به برخی از آنها اشاره شد.
روشن است که، امکان رفع چنین تعارضی، با تفحص در تاریخ تدوین کتب مذکور نیز میسر نیست. چرا که یا تاریخی برای تدوین کتب ذکر نشده یا موارد مذکوره قطعی و جزمی نیست. فلذا، همه این متون را باید در عرض هم ملاحظه نمود.
در این صورت، او دو رأی دارد؛ رأی به عدم ثبوت ولایت عامه که در «المکاسب» و «النکاح» منعکس گردیده و رأی به ثبوت ولایت عامه که در «الزکاة» و «القضاء» و «الخمس» و برخی فتاوای او نقل شده است.
برخی، سعی بر این داشتهاند که، میان مضامین دو کتاب «المکاسب» و «القضاء» اتحاد ایجاد کنند که، به دلایل مختلفی و با توجه به مصرحات شیخ، این روش ناصواب است. علی الخصوص که ایشان، تصریح شیخ را در کتاب «النکاح» گزارش نکرده و به آن توجهی نداشتهاند.
مجال بحث مفصل درباره نظریه شیخ و ابعاد و لوازم آن وجود دارد که، باید در یادداشتهای دیگری بدان پرداخت و به همین مقدار در این متن اکتفا میگردد.
آن دغدغهای که، سبب نگارش این وجیزه گردید و باید بدان توجه نمود، ضرورت ارائه گزارشی کامل از دیدگاه شیخ و عدم گرایش به یک مبنای خاص با برجستهکردن دیدگاه «المکاسب» است.
〰〰〰〰〰〰
📌 منابع:
۱- كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)، ج۳، ص: ۵۵۳
۲- همان، ص۵۵۷
۳- کتاب النکاح، ص: ۱۵۳
۴-کتاب القضاء والشهادات، ص: ۴۸
۵- همان، ص: ۴۹
۶- کتاب الزکاة، ص: ۳۵۶
۷- کتاب المکاسب، ج۳، ص: ۵۵۳
۸- کتاب الخمس، ص: ۳۳۷
۹- صراط النجاة (محشى، شيخ انصارى)، ص: ۲۰۰
۱۰- مجمع الرسائل (محشى صاحب جواهر)، ص: ۵۲۲
#ولایت_فقیه
#شیخ_انصاری
@Tanbiholomah
❇️ دستاوردهای انقلاب اسلامی در گسترش بین المللی تشیع
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانی، مبلغ بین الملل
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، بزودی در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ دستاوردهای انقلاب اسلامی در گسترش بین المللی تشیع در آفریقا
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانی، مبلغ بین الملل
➖ شیعهشدن بزرگ وهابیون آفریقا؛
➖ همهی خیر از جمهوری اسلامی است!
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد جاودان: شرکت در راهپیمایی واجبه...
@Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نسبت دادهها و ارادهها!
🚫ماجرای شرحبیل که با بمباران اخبار، او را مقابل امیرالمومنین قرار دادند!
🔰ورودیهای مغز حتی اگر اشتباه باشند کار خودشان را میکنند ...
✔️ استاد عابدینی (حفظهالله)
🌐به نقل از کانال حوزه توئیت
@Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ انتقال «فناوری مقاومت» به یمن!
📝 یکی از حسنات جمهوری اسلامی
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانیمقدم، مبلغ بین الملل
#فناوری_مقاومت
#حسنات_جمهوری_اسلامی
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️ سعه و ضیق مرزهای انقلابیبودن
🖋 صالح رحمتی
🔸 مقدمه
اول:
بسیار روشن است که نباید لباسی برای «انقلابیبودن» دوخت که فقط به قامت برخی بیاید و خیل کثیری از افراد را از دامنه انقلاب بیرون براند.
باید در معنای «انقلابی» سعهی نظری داشت و از تعلق قلبی افراد به اسلام و نظام اسلامی تا رفتار اسلامی را با همدیگر ملاحظه نمود.
دوم:
و این نکته نیز روشن است که نمیتوان مرز معنایی «انقلابی» را چنان فراخ گرفت که هر مرتکب صغیره و کبیرهای را شامل شود.
پس مرز سعهی نظر باید مشخص گشته و دایره انقلابیبودن آنجا بسته گردد؛ که اگر چنین نباشد، در آیندهای نزدیک شاهد رونمایی از همجنسباز انقلابی، رباخوار انقلابی، فاحشه انقلابی و... خواهیم بود.
❓بیحجاب انقلابی، آری یا خیر؟
بعد از این دو مقدمه، سخنی کوتاه درباره تصاویری که در راهپیمایی 22 بهمن منتشر شده و چند دختر کاملا بیحجاب را نشان دادند، بیان میشود:
🔺 کشف حجاب کاملی که این دختران انجام دادند از چند حالت خارج نیست:
1. یا آگاهی از حکم شرعی حجاب و قانون حجاب دارند یا ندارند؟
2. اگر، آگاهی به حکم شرعی و قانون حجاب دارند، یا به قصد سوء، با کشف حجاب کامل به راه پیمایی آمده و تصویر خود را منتشر ساختهاند یا بدون قصد سوء و با حسن اعتقاد به کشف حجاب، به راه پیمایی آمدهاند؟
🔻 و اما درباره احتمالات:
احتمال اول:
ادعای عدم آگاهی از حکم شرعی حجاب و قانون حجاب، نمیتواند ادعای مقبولی باشد. آن هم بعد از چند ماه اغتشاش در کشور در موضوع حجاب. حداقل، در چنین فضایی کسی نمیتواند قاطعانه بگوید هنوز برخی از جوانان از این حکم الهی و قانون حجاب اطلاعی ندارند. ضمن آنکه، گویا برخی از همین دختران، توسط بانوان محجبه مورد تذکر هم قرار گرفتهاند.
احتمال دوم:
اگر کسی آگاهی دارد، لیکن به قصد سوء به راه پیمایی میآید.
شیوه مواجهه با چنین افرادی روشن است و نیازی به بحث ندارد که باید مسئولین مربوطه به آن رسیدگی نمایند.
احتمال سوم:
این احتمال، مهمترین و چالشیترین احتمال است. برخی افراد، مدعیاند همانطور که «حزب الله» در لبنان دارای طرفدارانی بیحجاب است یا انقلاب اسلامی در اقصی نقاط دنیا طرفدارانی بیحجاب دارد، چه اشکالی دارد بگوییم برخی دختران در ایران، تعلق خاطر به انقلاب اسلامی دارند لیکن نمیخواهند محجبه باشند؛ بلکه میخواهند کشف حجاب نمایند.
✅ در پاسخ میتوان گفت:
➖ تصور اینکه چنین فردی، تعلق خاطر به انقلاب اسلامی دارد، تصوری بعید نیست و میتوان چنین فردی را تصور نمود که اصل نظام اسلامی را میپسندد اما قانون حجاب را نه.
اما همه سخن، درباره «شیوه مواجهه» با این فرد است. آیا صرف اینکه کسی «تعلق خاطر» به نظام داشته، اما به برخی از قوانین آن معترض باشد، توجیهکننده این است که حاکمیت یا نهادهای فرهنگی، در معنای «انقلابی» تجدید نظر کرده و آن را توسعه دهند؟ آیا چنین دیدگاهی به آنجا نمیرسد که دامنه احکام الهی نیز براساس اهواء و امیال، موسع و مضیق گردند؟
➖ یا اینکه رفتار دیگری لازم است؟ باید، چنین فردی را نه درون انقلاب، بلکه در لبه و پرتگاه جدایی از انقلاب اسلامی به حساب آورد و با تذکر و راهنمایی، از او دستگیری کرد. در واقع بجای تجدید نظر در معنای اسلام و انقلاب، موضوعی برای نهی از منکر یا ارشاد پیش آمده است.
➖ براساس این دغدغه، نباید تصاویر دختر مکشفه ای که پرچم جمهوری اسلامی را بر دوش خود گرفته و در راه پیمایی شرکت کرده، وجه تحسین به خود پیدا کند، بگونهای که حتی برخی دختران کم سن و سال هم در اصالت حجاب تردید نمایند. بلکه نیاز است، افراد طبقهبندی گردند: ارزش دختر محجبه کامل انقلابی ابراز شده و نقص کسی که کشف حجاب کامل کرده به صراحت بیان شده و نهی از منکر گردد.
🔺 البته، همه اینها، در صورتی است که، تعلق خاطر چنین افرادی به اسلام و انقلاب، مفروغ عنه گرفته شده باشد. در غیر این صورت، مجال تردید در تعلق خاطر ایشان هم وجود دارد. چرا که آنها با چشمان خود دیدند این نظامی که آنها به آن تعلق دارند، در همین سنگر حجاب، جنگید و دیدند که دشمن از همین ناحیه، فروپاشی نظام اسلامی را آغاز کرده است. پس، بهتر نیست با التزام به حجاب، همان نظام را یاری نمایند؟ و چگونه تعلق خاطری است که همنوا و همصدا با جبهه دشمن است؟ درحالیکه، بسیار بانوانی بودند که در همین اغتشاشات به دلیل تعلق خاطر به نظام اسلامی و رهبری، پوشش خود را حتی تصحیح کردند.
✅ خلاصه کلام:
نباید از چنین رفتارهایی قبحزدایی شده و با توسعه نفسانی در معنای «انقلابی»، هم اسلامزدایی از ماهیت انقلاب گردد و هم دلدادگان به اسلام را ناامید نمود و هم زمینه برای تحقق صورتهای اقبح دیگر به نام انقلابیبودن فراهم آید.
#حجاب
#مرز_انقلابی_بودن
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 #ببینید | جرم کدام یک بیشتر است، قتل یا اهانت به پیامبر؟
🗓به مناسبت ۲۵ بهمن، سالروز حکم تاریخی امام خمینی قدس سره مبنی بر ارتداد سلمان رشدی
📱 @mesbahyazdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ انجمن حجتیه و پارادوکس رفتاری
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانیمقدم، مبلغ بین الملل
#انجمن_حجتیه
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️ایمان ابوطالب(ع) از دیدگاه اهلبیت (علیهمالسلام)
🖋محمد جعفر طبسی
🔸بیست و ششم ماه رجب بنا به نقل صاحب کتاب جنّات الخلود، سالروز رحلت شیخ الصحابه و عموی رسول خدا(ص) حضرت ابوطالب(ع) است.(ص۱۶؛ منیة الراغب فی ایمان ابیطالب(ع)، محمدرضا طبسینجفی(ره)، ص۲۰۳)
🔹این شخصیت مظلوم و بزرگ تاریخ اسلام، خدمات زیادی را به پیغمبر اکرم(ص) انجام داد و حامی بسیار بزرگی برای آن حضرت(ص) بود. یکی از مباحث جنجالی درباره آن شخصیت مظلوم، ایمان اوست که از دیرباز مورد بحث و گفتگو بوده است. در این یادداشت کوتاه نیمنگاهی به بر اثبات ایمان او از دیدگاه ائمه اطهار(ع) میاندازیم.
🔸پیش از آن جا دارد به بیان جناب احمد بن حنبل اشاره کنیم(فضائل الصحابة، ص۲۵۸) وی به سند خود از انس بن مالک صحابی پیامبر(ص) نقل میکند: «وقتی ابوطالب بیمار شد و در همان مریضی از دنیا رفت، شخصی را نزد رسولخدا(ص) فرستاد و درخواست کرد تا آن حضرت(ص) شفایش را از خداوند بخواهد. «ادع ربّک أن یشفینی» واقعا اگر ابوطالب(ع) مؤمن نبود، چگونه چنین درخواستی از خداوند میکند؟!
🔹مرحوم طبرسی(م سده۶ق) صاحب تفسیر ارزشمند مجمعالبیان، میگوید: «قدثبت اجماع اهلالبیت(ع) علی ایمان ابیطالب(ع) و اجماعهم حجّة لأنّه احدالثقلین اللذین امر النبیّ(ص) بالتمسّک بهما» «بر ایمان ابوطالب(ع) اجماع اهل بیت(ع) وجود دارد. اجماع ایشان از آن جهت که یکی از ثقلینی هستند که پیامبر(ص) به تمسّک کردن به آنها دستور داده، حجّت است» (مجمع البیان، ج۴، ص۴۴۴) این اجماعی که این مفسّر توانا به آن اشاره کرده، بسیار دقیق و مهمّ است. زیرا از هیچیک از ایشان(ع) درباره مؤمن نبودن ابوطالب(ع) حتّی یک روایت ضعیف، نقل نشده است. بیتردید اهلبیت(ع) به دلیل حدیث ثقلین، عِدل و همسنگ قرآنکریم هستند.
🔸علّامهمجلسی(ره) روایتی را نقل میکند که از امامسجّاد(ع) درباره ایمان ابوطالب(ع) سؤال شد. فرمود: «آری مؤمن بود» گفتند: «اما برخی گمان میکنند که کافر بود. آن حضرت(ع) فرمود: «شگفتا! آیا به ابوطالب(ع) طعنه میزنند؟ یا به رسولخدا(ص)؟ در حالی که خداوند نهی نمود که زن مومن همراه و همسر کافر باشد. بیتردید فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب(ع)ـکه از زنان با ایمان و با سابقه درخشان بودـ با همسرش(ع) زندگی کرد تا آنکه ابوطالب(ع) از دنیا رفت.(بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۱۵)
🔸مجلسی(ره) در روایتی دیگر، از ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود:«ابوطالب(ع) مسلمان و مؤمن از دنیا رفت. شعر او در دیوانش بر ایمان او دلالت میکند.»(مات ابوطالب بن عبدالمطلب(ع) مسلما مؤمنا...»(همان، ص۱۱۷) نیز در روایتی دیگر نقل کرده که ابانبن محمّد به امامرضا (ع) نامه نوشت و پرسید: «فدایت شوم! من به ایمان ابوطالب(ع) تردید دارم. آن حضرت(ع) در پاسخ نوشتند: «اگر به ایمان ابوطالب(ع) اقرار نکنی، سرانجام و بازگشتگاه تو دوزخ خواهد بود.»(إن لمتقرّ بإیمان أبیطالب(ع)...»(همان، ص۱۱۰)
✅نتیجه آنکه دیدگاه و گفتار و کردار عترت پیامبر(ص) مانند قرآن حجّت و معتبر است. در مسأله مهمّی همچون «ایمان ابوطالب(ع)» باید نظر اهلبیت(ع) را میزان و فصلالخطاب قرار دهیم. آنچه از روایات ائمّهاطهار(ع) نقل شده، نشان میدهد که ایشان بر مؤمن بودن حضرت ابوطالب(ع) تأکید و اتفاق نظر داشتهاند.
🌐 به نقل از کانال غدیر خم
@Tanbiholomah
❇️ بعثت و غلو مدرن روشنفکری (۱)
🖋 محمدحسین رضازاده
🔸 خداوند متعال انسان و همه آفرینش را به هدف مشخصی آفریده و خلقت این عالم از روی لهو و بی هدفی نبوده است: وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لاَّتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ(انبیاء/ ۱۶ و ۱۷).
🔹 هدف اساسی از خلقت به تصریح آیات قرآن کریم هدایت به سوی «بندگی» خداوند متعال و تحقق این «بندگی» می باشد. إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ (هود/ ۱۱۹) - وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/ ۵۶).
❓اما پرسشی که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که انسان کیست؟ و چه توانمندیهایی دارد؟ و آیا ترسیم هدف از خلقت با جایگاه و شأن و توانمندیهای انسان سازگار است؟
✅ در پاسخ به این پرسش باید گفت که انسان هیچ برتری ذاتیای ندارد و اینکه در زبان عموم مردم معروف شده است که «انسان اشرف مخلوقات است» یک گزاره حتمی و عمومی نیست و اساساً شرافت انسان به تناسب حرکت او در مسیر هدف از خلقتش سنجیده میشود. خداوند متعال انسانی را که از هدف خلقت خود یعنی بندگی خداوند متعال دور شده باشد و آن را نپذیرفته است، بارها و بارها به جهت به فعلیت رسیدن صفات رذیله او مذمت کرده است:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب/ ۷۲)
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (معارج/ ۱۹ تا ۲۱)
وَ الَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ (محمد/ ۱۲)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً (فرقان/ ۴۴)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (انفال/ ۵۵)
🔺 به همین جهت است که اگر هدایت خداوند متعال از طریق انبیائش در میان انسانها جاری نشود انسان نمیتواند به تنهایی مسیر سعادت را بپیماید چه اینکه به انسان اختیار داده شده است و حتی مانند حیوانات از یک هدایت حداقلی طبیعی و غریزی نیز نمیتواند برخوردار باشد زیرا صفات شری که در انسان وجود دارد اگر هدایت و تربیت الهی بر آنها حاکم نشود، طغیان میکنند و حتی معاش و زندگی مادی او را نیز از مسیر طبیعی و آنچه حق است خارج میکنند.
🔺 این سخن صرفاً یک تحلیل نیست بلکه پشتوانه محکمی از تجربه بشر در طول تاریخ را به همراه دارد. از جمله در دوران فترت نخستین یعنی در دوران طولانیای که پس از حضرت آدم علیه السلام و بعضی از انبیاء بعد از ایشان تا پیش از بعثت حضرت نوح علیه السلام که پیامبری مبعوث نشد، اکثریت انسانها دچار گمراهی شدند و نتوانستند مسیر زندگی سعادتمندانه را آنگونه که پیامبران نخستین ترسیم کرده بودند بپیمایند:
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (بقره/ ۲۱۳)
عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَقَالَ كَانَ النَّاسُ قَبْلَ نُوحٍ أُمَّةَ ضَلَالٍ فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ الْمُرْسَلِينَ. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج ۸؛ ص ۸۲.
عن مسعدة عن أبي عبد الله ع في قول الله «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً- فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» فقال: كان ذلك قبل نوح، قيل: فعلى هدى كانوا قال: بل كانوا ضلالا، و ذلك أنه لما انقرض آدم و صالح ذريته بقي شيث وصيه- لا يقدر على إظهار دين الله الذي كان عليه آدم و صالح ذريته، و ذلك أن قابيل تواعده بالقتل كما قتل أخاه هابيل، فسار فيهم بالتقية و الكتمان، فازدادوا كل يوم ضلالا- حتى لم يبق على الأرض معهم إلا من هو سلف- و لحق الوصي بجزيرة في البحر يعبد الله، فبدا لله تبارك و تعالى أن يبعث الرسل. تفسير العياشي، ج ۱، ص ۱۰۴.
📌 ادامه در فرستهی بعد 👇🏻
#نقد_حقوق_بشر
#غلو_مدرن
@Tanbiholomah