❇️ حکم میرزا برای مجتهد و مقلد نافذ است
🖋 مهدی ابوطالبی
🔸 اول جمادی الاولی ۱۳۰۹ یعنی ۱۳۵ سال پیش برای مقابله با سلطه استعمار انگلیس حکم معروف میرزای شیرازی در حرمت استعمال تنباکو صادر شد که علاوه بر استقبال عموم مردم، مورد استقبال و تبعیت مراجع و مجتهدین نیز قرار گرفت و این اتحاد عمومی منجر به لغو قرارداد رژی و دفع خطر سلطه استعمار شد.
🔹 طبق نقل شیخ حسن کربلایی از شاگردان ممتاز میرزای شیرازی، علمای شیعه حکم میرزا را حکم ولایی نایب امام علیه السلام میدانستند که مخالفت با آن جایز نیست:
1️⃣ آیت الله ميرزا حسن آشتياني که مرجع تقلید مردم تهران بود، میگوید: اين حکم از حضرت حجت الاسلام صادر شده و مخالفت اين حکم، بالقطع و اليقين مخالفت با امام زمان – عليه الصلاه و السلام ـ است. (تاریخ دخانیه، ص ۱۳۱)
2️⃣ علمای تهران در پاسخ به ناصرالدين شاه که خواسته بود علما راه حلی در مورد حکم میرزا بدهند، گفتند: از جانب رفيع الجوانب حضرت حجت الاسلام که نايب الامام و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است، در سرّمن رأی حکمی به منع استعمال دخانيات به تفصيلی که میدانيد شرف صدور يافته... ما نيز در اين خصوص مثل آحاد مردم اطاعت نموديم. (همان، ص ۱۳۶)
3️⃣ مرحوم مازندرانی از مراجع تقلید عتبات نیز در پاسخ به مقلدین خود که درباره حکم میرزا پرسیدند: «وظيفه ما که مقلد شما هستيم، چيست؟»
فرمودند: هرچه ميرزای شيرازی امر فرموده، براي همه ما مطاع است.» (تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۲۱۱)
♨️ تبعیت عمومی مردم نیز بگونهای بود که اقشار مختلف مردم از انیس الدوله سوگلی ناصرالدین شاه گرفته تا ایرانیان اهل کتاب و حتی لوطیهای عرقخور نیز همه از حکم میرزا تبعیت کردند. چنانچه نقل شده لوطیها شراب میخوردند ولی تنباکو نمیکشیدند و در جواب از علت این رفتار میگفتند: عرق را میخورم به امید شفاعت صاحب الزمان (عج) تنباکو را به چه امیدی بکشم؟ [که میرزا آن را «محاربه با امام زمان (عج)» دانسته.]
✅ این تبعیت عمومی در گزارش انگلیسیها اینگونه منعکس شده است که ایرانیها عادت چندصد ساله را یکشبه بالمره ترک کردند!
💢 امروز نیز که جامعه ما مورد هجوم جنگ ترکیبی و انواع دشمنان قرار گرفته است نیازمند #وحدت_کلمه همه اقشار از عموم مردم تا نخبگان حوزه و دانشگاه در تبعیت از رهنمودهای ولی فقیه و نایب امام زمان عج است.
🔺 همواره رهبری یک فقیه و تبعیت عمومی از حکم او (وحدت ملی) عامل موفقیت و پیروزی بر دشمنیها بوده است مثل نهضت تحریم، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، فتنه ۸۸ و...؛ حتی دوران معصوم علیهالسلام همین گونه بوده؛ چه در حکومت چه خارج از حکومت.
#تحریم_تنباکو
@Tanbiholomah
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️آیتالله خامنهای (مدظله العالی):
«جایی رسید زینب که والاترین انسانهای تاریخ بشریت فقط میتوانند به آنجا برسند، یعنی پیغمبران»
@Tanbiholomah
❇️ عظمت شهدای مدافع حرم حضرت زینب
📝 شهیدی از تبار زینبیون که وصیت کرد در وادی السلام دفن شود
🔸 پیکرهای مطهر شهدا رو آوردند قم؛ دوازده شهید زینبی که در یک کمین به شهادت رسیدند.
🔹 برادر یکی از شهدا که سید حشمت علی نام داشت در قم منتظر پیکر برادر بود. وقتی شهدا را آوردند وارد غسالخانه شد تا برادرش را ببیند.
ولی هرچه گشتیم پیکر مطهر شهید پیدا نشد در حالیکه همه شواهد و قرائن نشان میداد شهید به قم منتقل شده است ولی خبری از پیکر شهید نبود!
🔹 چندین بار تمامپیکرها را گشتیم ولی پیکر شهید یافت نشد.
تا اینکه برادر شهید را به برادران سپاه قدس متصل کردیم تا از آنها جویای کار شود و برادر شهید رفت و دیگر خبری از او نشد.
✅ چندی بعد در بروشوری که بچههای زینبیون چاپ کرده بودند تیتر زده بودند که سید حشمت علی، شهیدی که وصیتش این بود که در وادی السلام دفن شود.
♨️ بعد از پیگیری فهمیدیم که این شهید به دلیل شباهتش با بچههای حیدریون اشتباهی به عراق منتقل و مظلومانه طبق وصیتش در وادی السلام دفن شده است.
#شهدای_زینبی
#شهدای_مدافع_حرم
@Tanbiholomah
❇️ ضرورت ارتقاء از «دولت مردمی» به «دولت مردم» (۱)
📝 به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
🖋 صالح رحمتی
🔸 یکی از مواضع تجلی مردمسالاری دینی در متن قانون اساسی، دو اصل شش و هفت است.
🔹 اصل ۶ میگوید:
«در جمهوری اسلامی ایران امور كشور باید به اتكاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی كه در اصول دیگر این قانون معین میگردد.»
🔹 اصل ۷ میگوید:
«طبق دستور قرآن كریم: (وَ أمْرُهُمْ شُوری بَینَهُم( و )شاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ)، شوراها: مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از اركان تصمیمگیری و اداره امور كشورند. موارد، طرز تشكیل و حدود اختیارات و وظایف شوراها را این قانون و قوانین ناشی از آن معین میكند.»
🔺 درباره «نسبت این دو اصل»، گفتگوهایی میان اعضای خبرگان قانون اساسی صورت میگیرد که گزارش بخشی از آن گفتگوها را مقدمه ای برای بیان نکتهای درباره «کیفیت حکمرانی» قرار میدهیم.
👤 شهید بهشتی در مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، درباره پیشنویس اولیه این دو چنین میگوید:
«در پیش نویس قبلی، مسئله نقش "نظرات مشورتی" و نقش "آراء عمومی" هر دو در یک اصل گنجانده شده بود، وقتی که این، در گروه مطرح شد با توجه به نظرات رسیده از طرف صاحبنظران مختلف... گروه به این نتیجه رسید که نقش سازنده "مشورت"، یک مطلب است و نقش ضرورت اتکاء به "آراء عمومی" هم یک مطلب و اگر این دو مطلب را از هم جدا بیان کنیم، هر یک از آنها حقش بهتر ادا شده و در قانون اساسی برجسته خواهد بود.»
👤 جناب منتظری، نظرش به این بود که این دو اصل یکی است، و در مقابل، شهید بهشتی چنین توضیحی را میدهد:
«حالا بر میگردیم به مسئله «امرهم شوری بینهم» و یا «شاورهم فی الأمر» از نظر استدلال اسلامشناسی... استفاده از شورا و دخالتدادن نظرات مشورتی به عنوان اینکه چند فکر بیش از یک فکر برد و توان دارد و به عنوان اینکه وقتی افراد بیشتری از صاحبنظران در یک تصمیم دخالت دارند، تأثیر بیشتری برای حسن اجرای آن دارند، زیرا هم در اتخاذ تصمیم تأثیر بهتری دارند و هم در قدرت اجرای آن که کاملاً میتواند مستند به این دو آیه باشد... ما اینطور فکر میکنیم که ضرورت اتکاء بر آراء عمومی در مراحل مختلف ناشی از یک مطلب دیگر است و آن این است که، بهترین نوع حکومت و بهترین نوع اداره کشور آن نوع حکومت و مدیریتی است که قدرتش را از حمایت عموم بگیرد نه از سرنیزه و نه از هیچ عامل دیگر.»
🔹 از بیان شهید بهشتی ظاهر میشود که، نقش آراء و انتخابات، نقش اعتباربخش و به عبارت سیاسی مشروعیتبخش به نهادهای حاکمیتی برای اعمال قدرت و تصمیمگیری است، اما نقش شورا، به مثابه تهیه زیرساخت فکری برای ارکان تصمیمگیری حکومت است. فلذا، این دو باید منفک از همدیگر و در دو اصل جدا طرح گردند تا برجستگی هرکدام حفظ گردد.
📌 ادامه در فرستهی بعد...
#قانون_اساسی
@Tanbiholomah
❇️ ضرورت ارتقاء از «دولت مردمی» به «دولت مردم» (۲)
📝 به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
🖋 صالح رحمتی
👤 در ادامه مذاکرات، جناب موسوی اصفهانی، حاشیه دیگری بر این مسئله طرح مینماید:
«مسئله مشورت به دو شکل میتواند مطرح باشد؛ یکی به این شکل که کلاً آنهایی که در پستهای مختلف مملکت قرار میگیرند و جامعه را میخواهند اداره کنند، به فکر مردم اهمیت بدهند و در مسائل با مردم شور داشته باشند اگر به همین صورت سطحی و ساده باشد، میتواند از مسئله حاکمیت ملی و از مسئله آراء عمومی جدا باشد. ولی اگر مشورت به این صورت مطرح بشود که اساساً زیربنا و پایه اداره امور در جامعه بر بنیان و بر اساس مشورت و دخالتدادن مردم باشد... دیگر از اصل بعدی که اصل آراء مردم باشد جدا نیست.»
🔹 همانطور که پیداست، ایشان به نکته جدیدی اشاره دارند و آن هم اینکه، اگر اداره جامعه "مشورتبنیان" باشد که به واسطه «دخالتدادن مردم» محقق میشود، با اصل مربوط به انتخابات و آراء عمومی یکی میشود. به این معنا که، "امر مشورت" غیر از "امر اداره" نباشد، بلکه مشورت با مردم در ساختار اداری کشور، جریان یابد. اتاقهای تصمیمگیری، متکی به اتاقهای تصمیمسازی باشند که ریشه در مشورت با طبقات مختلف مردمی دارد، نه آنکه منحصر به لایه نخبگانی خاصی باشد.
در این صورت، میتوان از "دولتِ مردم" سخن گفت که در سطحی ارقی از "دولت مردمی" قرار میگیرد. عنوان "دولت مردمی" حکایت از حاکمیتی دارد که در مشی حکمرانی خویش، حاجب بین خود و مردم قرار نداده و بیپرده با آنها در ارتباطند و مسائل و مشکلات آنها را نه از طریق سیستم اداری بلکه بلاواسطه از خودشان میشنوند. این ویژگی که یکی از محسنات حکومت اسلامی است، قابل انکار نمیباشد.
✅ اما بالاتر از این هم قابل تصور است و آن هم اینکه، اگر طبقات مختلف مردمی که در ردههای حکمرانی حاضر نیستند لیکن در موضوعات تخصصی خویش، دارای نخبگی و تجربه بوده و میتوانند با پیشنهادات و یا انتقادات خود، در تصمیمسازی حکمرانان تأثیرگذار باشند، بتوانند در مجرای امور قرار گرفته و در امر "اداره" تأثیرگذار باشند، در این صورت "دولتِ مردم" محقق میشود. دولتی که، اِعمال قدرتش در عمق جامعه ریشه دارد نه در لایه نخبگانی محدود.
#قانون_اساسی
@Tanbiholomah
❇️ باید اعلام کنند حجاب را میخواهیم
📝 حمایت از تحصنها و تجمعات مربوط به مطالبات عفاف و حجاب
👤 بیانات مهم آیت الله شب زندهدار درباره حوادث اخیر در کشور
✅ راه جلوگیری از این مسائل (بیحجابی)، این است که باید همه به خصوص خانمهای محجبه و خانمهایی که مقتدای آنها حضرت صدیقه طاهره و زینب کبری (علیهماالسلام) است اعلام کنند که ما حجاب را میخواهیم. این تجمعاتی که کم و بیش در بعضی جاها شده خیلی مؤثر و مفید است از دو جهت:
1️⃣ از یک جهت اعلام میشود که ملّت ما، ملّت خداجو است؛ ملتی است که تابع ائمه(علیهمالسلام) و تابع صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است و به هیچ وجه حاضر نیست حجاب و عفاف را کنار بگذارد و از آن کوتاه بیاید...
2️⃣ جهت دوم اینکه، این اعلام ما، در حقیقت یک پشتوانهای میشود برای تصمیماتی که باید مسئولان بگیرند و کارهایی که میخواهند انجام دهند؛ چون اگر خواسته و مطالبهای، خواست و مطالبهی عمومی شد مسئولان پشتوانه پیدا میکنند و میتوانند محکمتر و استوارتر و با عزمی راسختر در میدان وارد بشوند و بگویند اینها، خواست ملت است که ما انجامش دادیم.
📌 متن کامل بیانات:
Manahej.ir/post/SHabzendedar-Hejab
#حجاب
#عفاف
@Tanbiholomah
037_14010914_shabzendedar_fegh moaser.MP3
2.28M
❇️ باید اعلام کنند حجاب را میخواهیم
🎙بیانات حضرت #استاد_شب_زنده_دار دام ظله پیرامون حوادث اخیر
📆تاریخ : 1401/09/14
#حجاب
#عفاف
@Tanbiholomah
❇️ آزادی یا اسارت
🖋 محمدصادق احمدی
🔸 این روزها از آزادی و قداست آن زیاد میشنویم.
در یادداشت حاضر، از «تأثیر جهانبینی دینی بر فهم درست آزادی و ارزشگذاری آن» گفتگو خواهیم کرد.
🔹 تصور رایج در افراد این است که عمل نکردن من به دستورات دینی و قوانین اسلامی تن دادن به خواسته خودم و حاکم کردن اراده خودم در زندگی است. در نتیجه اگر اجباری در زمینه رعایت دستورات دینی وجود داشته باشد آزادی من سلب شده و خودم برای خودم تصمیمگیر نبودهام.
🔺 در حالی که این، تصوری ناشی از درک نادرست واقعیت و توهمی ناشی از بیاطلاعی نسبت به عوامل تأثیرگذار در تصمیمگیریهای انسان است.
🔹 در گزارههای دین بر تأثیر شیطان در اراده انسانها بسیار تأکید شده و در آیات قرآن و روایات، به صورت مکرر نسبت به آن تذکر داده شده است.
❓ولی سؤال اینجاست که ساز و کار تأثیر شیطان بر اراده انسان چگونه است؟
با وجود این همه تأکید قرآن بر اینکه از شیطان بر حذر باشیم، چرا تا به حال شیطان را مقابل خود ندیدهایم؟ مگر قرار نبود این دشمن قسمخورده از جلو و عقب و راست و چپ به سمت ما بیاید؟ پس چرا آن را احساس نمیکنیم؟
🔑 پاسخ این سؤال کلید حلّ بسیاری از معمّاهاست. و امری است که میتواند ذهنیت ما را نسبت به بسیاری از مسائل از جمله آزادی تغییر بدهد.
در هر لحظه از زندگی افکاری به ذهن ما خطور میکند و مدام درحال گفتگو با خود هستیم، مسائل را محاسبه میکنیم خاطرات را مرور میکنیم، در مورد افراد قضاوتهایی داریم، درمورد تصمیماتی که باید بگیریم فکر میکنیم و .... و معمولا این افکار به حب و بغضها، به بیمها و آرزوها و خلاصه به احساسات مختلفی در ما میانجامد و ذهن ما همچون اتاق فرماندهی از طریق همین افکار، کارهای ما را تنظیم و مدیریت میکند.
🔺 تصور اولیه این است که در همه این حالات، خود ما هستیم که در ذهنمان با خود گفتگو میکنیم و افکار خود ماست که خالق احساسات و تنظیمکننده کارهای ماست.
در حالی که درک درست از هستی و تأثیرات موجود در آن، تصویر متفاوتی به ما ارائه میکند.
✅ خداوند در قرآن در توصیف شیطان میفرماید:
«الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ»(آن موجودی که در درون سینه انسانها وسوسه میکند.)
✅ و در آیه ای دیگر میفرماید:
«وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ»
(شیاطین به صورت مخفیانه به دوستانشان مطالبی القا میکنند.)
🔺 این مطلب در روایات به صورت روشنتر توضیح داده شده است. آنجا که میفرمایند قلب هر انسان دو گوش دارد. در یکی از آنها ملکی از ملائکه خدا میدمد و با او سخن میگوید و در دیگری شیطانی میدمد و با او سخن میگوید. (کافی، جلد ۲، ص ۲۶۷)
🔺 با این نگاه، تصویر جدیدی نسبت به افکار خود پیدا میکنیم. همه آنچه که تا قبل از این گمان میکردیم سخنان ما با خودمان است و بر اساس آن میلها و دوستیها و دشمنیها و بیمها و امیدها و تصمیماتمان شکل میگرفت، از این به بعد با یک علامت سؤال مواجه میشوند:
❓آیا این من هستم که با خود سخن میگویم یا شیطانی است که در ذهن من میخواند؟
و اینجاست که ذهنیت ما نسبت به آزادی نیز دستخوش تغییر میشود. بسیاری از تصمیمات که من تصور میکردم آزادانه گرفتهام و بسیاری از راهها که فکر میکردم بدون تبعیت از دیگری رفتهام و اراده خودم را در آنها حاکم کردهام و از بند اسارت هرچه غیر از خودم رها بودهام و برای این مسأله قداست و ارزشی هم قائل بودهام، اکنون باید در همه اینها تردید کنم.
و اینگونه، معنای تعبیر بندگی شیطان که در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است روشن میشود:
«ألَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» (آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟)
♨️ بله؛ آنچه امروز به نام آزادی در عمل به دستورات خدا، مقدس شمرده میشود اسارت و بندگی شیطان در مقابل بندگی خداست.
#تفسیر_آزادی
#آزادی
@Tanbiholomah
هدایت شده از هیئت انصارالمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ـ﷽ـ
السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
#هیئتانصارالمهدی عجلاللهتعالیفرجه
اقامه عزاء در ایام شهادت #حضرتزهرا سلاماللهعلیها (فاطمیه اول)
سخنران شب اول:
حضرت استاد #نجمالدینطبسی
سخنران شب دوم و سوم:
حجةالاسلاموالمسلمین #ملکی
سخنران ویژه خواهران:
حجةالاسلاموالمسلمین #مجتبیوافی
مرثیهخوان:
حجةالاسلاموالمسلمین #حائری
کربلایی #جوادمهدی
چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه ۱۶، ۱۷، ۱۸ آذرماه
شروع مراسم از ساعت ۱۹
میدان معلم، #مدرسهامامکاظم علیهالسلام
#خواهرانوبرادران
جهت اطلاع از برنامه ها و محتوای جلسات در کانال هیئت عضو شوید.
👇👇👇
Eitaa.com/ansarolmahdi_aj
❇️ تردید بیپایه در صدق عنوان بغی و محاربه
📝 ردیهای بر کلام سروش محلاتی
🖋 محمد متقیان تبریزی
🔢 بخش نخست
🔸 جناب سروش محلاتی در مطلبی با عنوان «این معارضان، محارب نیستند» در دو بخش، به نفی صدق عنوان بغی و محاربه پرداخته و در اجرای مجازات این دو عنوان، درباره کسانی که رفتار خشونتآمیز داشته و مرتکب قتل و جرح شدهاند، تردید مینماید!
♨️ اشکال به تردید در عنوان «بغی»
به نظر وی، حرکتهای خشونتآمیز در نظام اسلامی، دو دسته است:
➖ یا حرکت سازمانی است که به آن «فئة باغیة» گفته میشود
➖ و دسته دیگر، حرکت اعتراضی پراکنده است که صدق بغی نمیکند.
وی برای اثبات این مدعا، به کلام شیخ طوسی استناد کرده که؛ شرط صدق عنوان بغی، سازمانیبودن آن است و اعتراض خشونتآمیز مشمول عنوان بغی نیست.
🔺 این دیدگاه، موافق با موازین فقهی نیست و اشکالات عدیدهای بر آن وارد است:
1⃣ اولاً: استناد او به کلام شیخ طوسی و صاحب جواهر، مفید هیچ نکته فقهی نیست، چرا که رأی شیخ طوسی در مقام، حکایتی از شهرت میان متقدمین ندارد؛ زیرا؛
او فقط در «المبسوط» به این رأی تصریح کرده و در «الخلاف» و «النهایة» به تعریف غالب اکتفا کرده: «الباغي: من خرج على إمام عادل، و قاتله، و منع تسليم الحق اليه، و هو اسم ذم».(۱)
و دیگر اینکه، فقهای متقدم بر شیخ طوسی نیز متعرض به آن نشده و فقط ابن ادریس(۲) و ابن حمزه طوسی(۳) از او تبعیت کرده، و در مقابل، فقهای دیگری مانند علامه حلی، نظر مقابل یعنی «صدق عنوان بغی حتی با یک نفر» (۴) را تقویت کرده و شهید ثانی نیز قول علامه را «حسن» دانسته است.(۵)
با این وصف، نه شهرتی وجود دارد و نه اتفاق نظری، پس، این استناد به کلام شیخ خالی از وجه فقهی است.
2⃣ ثانیاً: ایشان ادعا کرده؛ فقها فقط به گروهی که به صورت سازماندهیشده، مرتکب خشونت میشوند اطلاق «فئة باغیة» کردهاند که حکومت موظف به برخورد با آنهاست؛ اما اعتراضات پراکنده که حتی با قتل و جرح همراه است، مشمول عنوان بغی نمیشود.
با جستجو در متون فقهی، معلوم میگردد که چنین نسبتی به فقها درست نبوده و اینگونه نیست که، ایشان عنوان بغی را منحصر در «فئة باغیة» کرده باشند.
به علاوه اینکه، این تعبیر، متخذ از روایت معروفی است که در منابع روایی فریقین آمده و اشاره به شهادت عمار در جنگ صفین به دست معاویه علیه اللعنة دارد، و در غالب موارد در متون فقهی، با نظر به همین معنا در کلام فقها استفاده شده است.
3⃣ ثالثاً: تعریفی که فقها از عنوان «باغی» ارائه کردهاند به اینکه: «کل من خرج علی امام عادل»(۶) که به نظر میرسد از روایت ذیل آیه شریفه «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»(۷) استفاده کردهاند که میفرماید: «الباغي؛ الخارج على الإمام»(۸) عموم این تعریف، شامل هر خارجی میشود؛ چه قلیل باشد چه کثیر، چه سازمانی باشد چه نباشد. همانطور که صاحب جامع المقاصد نیز میگوید:
«و هي بعمومها تتناول الآحاد، و ما فوقهم»(۹)
4⃣ رابعاً: روایتی از حفص بن غیاث به نقل از امام صادق(سلام الله علیه) وارد شده که، کیفیت مواجهه با بغات را بعد از هزیمت ایشان تبیین میکند:
«عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الطَّائِفَتَيْنِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إِحْدَاهُمَا بَاغِيَةٌ وَ الْأُخْرَى عَادِلَةٌ فَهَزَمَتِ الْعَادِلَةُ الْبَاغِيَةَ فَقَالَ لَيْسَ لِأَهْلِ الْعَدْلِ أَنْ يَتْبَعُوا مُدْبِراً وَ لَا يَقْتُلُوا أَسِيراً وَ لَا يُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ هَذَا إِذَا لَمْ يَبْقَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْيِ أَحَدٌ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ فِئَة يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا فَإِذَا كَانَ لَهُمْ فِئَةٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا فَإِنَّ أَسِيرَهُمْ يُقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ يُتْبَعُ وَ جَرِيحَهُمْ يُجْهَزُ»(۱۰)
عموم فقهایی که به احکام بغاة پرداختهاند، به این روایت استناد کرده و بغات را به دو دسته تقسیم کردهاند: بغاتی که دارای فئة و رئیس هستند و بغاتی که بدون فئة و رئیسند؛
از جمله شیخ طوسی: «و أهل البغي على ضربين: ضرب منهم يقاتلون و لا تكون لهم فئة يرجعون اليه. و الضّرب الآخر تكون لهم فئة يرجعون إليه.»(۱۱) رفتار با هرکدام متفاوت از دیگری است.
این افتراق حکم میان بغاة با وجود صدق عنوان بغی بر هر دو دسته - هم در روایت و هم در اقوال فقها- حکایت از آن دارد که، مقاتله اولیه با باغی، بدون در نظر گرفتن «فئة» انجام میشود و بعد از هزیمت است که باید باغیان دارای فئة را از فاقد فئة تفکیک کرده و با هرکدام متفاوت رفتار نمود.
📌 ادامه در فرسته بعد...
@Tanbiholomah
❇️ تردید بیپایه در صدق عنوان بغی و محاربه
📝 ردیهای بر کلام سروش محلاتی
🖋 محمد متقیان تبریزی
🔢 بخش دوم
5⃣ خامساً: احتمال میرود، از آیه شریفه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين»(۱۲) و برخی نصوص دیگر از جمله روایت حفص بن غیاث که گذشت، با نظر به تعبیر «طائفتین» اینگونه استفاده شود که، آیه و روایت، دلالت بر بغی بیش از یک نفر دارند؛ حال ممکن است، قلیل باشند یا کثیر. اگر هم چنین باشد، اما به هیچ وجه، حکایت از «خروج سازمانی» ندارد. ممکن است یک نفر خروج بر امام کند و دیگرانی دفعتاً حول او جمع شوند و
به مقاتله با امام بپردازند بدون آنکه، سازماندهی در میان باشد.
و کلام شیخ طوسی که مورد استناد جناب سروش محلاتی قرار گرفته، ظاهر در اخذ قید «کثرت» است و هیچ اشعاری به «سازمانیبودن» ندارد:
«أن يكونوا في منعة لا يمكن كفهم و تفريق جمعهم إلا بإنفاق و تجهيز جيوش و قتال، فأما إن كانوا طائفة قليلة و كيدها كيد ضعيف، فليسوا بأهل البغي»(۱۳)
همانطور که پیداست، نکته قتال در کلام شیخ، وجود کثرتی است که نیاز به دفع شدید دارد و عنوان بغی را منحصر به سازمانی یا فئهایبودن نمیکند.
تمام الکلام اینکه، ملاک صدق عنوان بغی «الخروج علی الإمام» است، چه خارجیین، قلیل باشند چه کثیر، چه سازمانی باشند چه نباشند.
6⃣ سادساً: او، با استناد به اینکه، شیخ طوسی میان اقدام ابن ملجم، لعنه الله، با دیگر بغاة تفاوت قائل شده و آن را بغی ندانسته، و با استناد به کلام حضرت امیر(سلام الله علیه) که دال بر عفو قاتل دارد، سخن حضرت را به معنای عدم صدق عنوان بغی بر فعل آن ملعون ازل و ابد دانسته است. در حالیکه، از عفو حضرت نمیتوان عدم صدق عنوان بغی را کشف نمود، بلکه ممکن است به ملاک دیگری، مورد عفو قرار گرفته، ضمن آنکه، ملاک صدق عرفی عنوان بغی (خروج بر امام) وجود دارد و مانعیت از صدق عنوان، باید به دلیل حاکمی باشد که به تعبد، فعل ابن ملجم را از عنوان خارج نماید، در حالیکه چنین دلیلی در مقام نیست.
📌 ادامه در فرسته بعد...
@Tanbiholomah