❇️ یک وجه تسمیه اسم شریف «باقر»
امام محمد باقر (علیه السلام):
[قال عليه السّلام]: إنّ الحقّ استصرخني و قد حواه الباطل في جوفه فبقرت على خاصرته، و أطلعت الحقّ عن حجبه حتّى ظهر و انتشر، بعد ما خفى و استتر .
ترجمه: حق مرا به یاری طلبید در حالی که باطل آنرا در خود پوشانده بود
پس من آنرا شکافتم و حق را آشکار کردم تا بر همگان روشن شد پس از آنکه مخفی بود.
📚عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ج ۱۹، ص ۲۰۴
@Tanbiholomah
✴️ بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است.
❇️ مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت آیت الله مصباح (ره) در دیدار با خانواده ایشان، بزرگداشت ایشان را از «واجبات حوزه و روحانیت» دانستند. عبارتی که کمتر در مورد بزرگان به کار بردند. علت این بیان ایشان ویژگیهای کم نظیر یا منحصر به فرد آیت الله مصباح (ره) بود:
1️⃣ جامعیت بی نظیر
مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک خصوصیّات منحصربهفردی داشتند که من در مجموعهی فضلای برجستهی قم که از قدیم میشناختیم، و حالا هم بحمدالله برکات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهی تمامنشدنی و بینظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.(بیانات رهبری ۱۴۰۱/۱۰/۵)
2️⃣ بصیر به معنای واقعی کلمه
این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ا... وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند. »
(https://www.javanonline.ir/001sgK)
3️⃣ مصداق «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه»
آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جملهی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه»(۷) بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا میانداخت. (بیانات رهبری ۱۴۰۱/۱۰/۵)
4️⃣ جایگزین علامه طباطبایی و شهید مطهری
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.» (روزنامه ی جوان، 14 شهریور 78، صص1-2)
5️⃣ حضور انقلابی در میدان
در حضور انقلابی در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است.(بیانات رهبری ۱۳۹۹/۱۰/۱۷)
6️⃣ مورد هجمه دشمن بخاطر منطق قوی
وقتى یک نفر مثل جناب آقاى مصباح مورد هجوم تبلیغاتى قرار مىگیرد، مىبینید که همین «و هم ینهون عنه و ینأون عنه». حرف رسا و نافذ، منطق قوى و مستحکم، هر جایى که باشد، دشمن آنجا را زود تشخیص مىدهد؛ چون حسابگر است. دشمن آنجا را مىشناسد و به مقابلهاش مىآید. با مرحوم شهید مطهرى نیز همینگونه برخورد کردند. (بیانات رهبری ۱۳۷۹/۶/۱۰)
@Tanbiholomah
❇️ ظلم به قرآن، در فهم معنای ظلم! (۱)
📝 نقدی بر یادداشت آقای سروش محلاتی
🖋 صالح رحمتی
🔸 اشاره
جناب آقای سروش محلاتی در مطلبی با عنوان «هجرت از دارالکفر یا هجرت از دارالظلم» به طرح دو دیدگاه پرداخته است؛ دیدگاهی ظاهرگرایانه که هجرت از دارالکفر به دارالاسلام را مطلوب میداند و دیدگاهی که معیار هجرت را نه اسلام و کفر، بلکه ظلم و آزادی قرار میدهد.
به زعم او، هجرت از دارالظلم - هرچند کشور اسلامی باشد - به دارالحریة - هرچند کشور کفار باشد - مطلوب است. به گمان او، منابع اسلامی دیدگاه دوم را تأیید میکنند.
در این یادداشت مختصر، به بخش مهمی از آیات قرآن نظر انداخته و نتیجهگیری آقای سروش محلاتی به عنوان دیدگاه اسلامی نقد میشود.
✅ معنای«استضعاف» و «استکبار» در قرآن
همانطور که ایشان نیز در بیان خود اشاره کردهاند، مستند اصلی در وجوب هجرت، آیه شریفه ۹۷ سوره مبارکه نساء است: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيراً»
عبارت «مستضعفین فی الأرض» محل ثقل در موضوع هجرت است. کلمه «استضعاف» غیر از کلمه «ضعیف» است و به این معناست که فرد مستضعف به سبب عواملی، در موقعیت ضعف قرار گرفته است. غالباً در مقابل «مستضعف» کلمه «مستکبر» قرار میگیرد؛ به این معنا که هر کسی که ضعیف میشود، به واسطه شخص مستکبری است که او را در چنین موقعیتی میخواهد. بنابراین، علت غالبی استضعاف، استکبار است. آیات قرآن نیز شاهد بر این مدعاست. به عنوان نمونه:
۱- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا
۲- وَ قَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ
طبق این آیات، مستضعفین در برابر مستکبرین قرار میگیرند.
❓اما مستکبرین چه کسانیاند؟
با مطالعه دقیق آیات قرآن معلوم میشود که «استکبار» دارای مراتبی است که اولین مرتبه آن در قرآن که بسیار مورد تأکید قرار گرفته است، استکبار علی الله تبارک و تعالی است. به عنوان نمونه:
۱- فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَر
۲- مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِر
با این وصف، این نکته واضح میشود که در #فرهنگ_قرآن، آن کسانی که دیگران را به ضعف میکشند و ضعف آنها را میخواهند، کسانی هستند که استکبار در برابر اوامر الهی و آیات الهی دارند. به عبارتی، نقطه شروع استکبار از همین موقف است که منجر به استضعاف دیگران میشود.
📌 ادامه در فرسته بعدی 👇
https://eitaa.com/Tanbiholomah/900
❇️ ظلم به قرآن، در فهم معنای ظلم! (۲)
📝 نقدی بر یادداشت آقای سروش محلاتی
🖋 صالح رحمتی
✅ معنای «ظلم» در آیات قرآن
اگر از عنوان «استضعاف» عبور کرده و به عنوان «ظلم» توجه کنیم، این واقعیت برای ما آشکار میشود که حقیقت «ظلم» نیز در منابع اسلامی دارای مصادیق و مراتبی است که اتم مصادیق آن «شرک» است و صفت «ظلم» فقط در یک حصه خاص (ظلم به انسانها) منحصر نیست. به عنوان نمونه:
۱- وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُون
۲- يَا بُنَيَّ لا تُشْرِك بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
پرواضح است که استشهاد به این آیات، به معنای نفی ظلم در برخی مصادیق مانند (ظلم به انسانها) نیست، بلکه هدف توجهدادن به معنای وسیع «ظلم» و عدم انحصار آن در حصص خاص سیاسی و اجتماعی است. حال اگر کفر و شرک به خداوند متعال ظلم محسوب میشود، پس شخص کافر در مرتبه علیای ظلم ایستاده و ظالم خواهد بود. در این صورت، مظلوم نیز کسی خواهد بود که به او ظلم شده و بالاترین مرتبه «حق» که همان «حق التوحید» باشد از او گرفته شده است. با این وصف، مستضعف نیز آن کسی است که شخص مستکبر - که کافر به خداوند متعال است - او را از وصول به حق توحید بازداشته است.
✅ جمعبندی:
با توجه به آیات قرآن، این معنا روشن میشود که دارالکفر به عبارت دیگر «دار الظلم» و «دار الاستکبار» است.
کسانی که در دارالکفر زندگی میکنند، مظلوم و مستضعفاند؛ زیرا از بالاترین حق، یعنی حق توحید و عبودیت محروم شدهاند، هرچند که از تمتعات مادی و دنیایی بهرهمند باشند.
فقها نیز وجوب هجرت از دارالکفر به دارالإسلام را به ملاک «عدم تمکن از انجام وظایف شرعیه» در دارالکفر و حرمت تعرب بعدالهجرة را به ملاک «خوف از دست رفتن ایمان و لحوق به کفار» دانستهاند، نه صرفاً امکان استیفاء آزادیها.
علاوه بر این، نباید حق توحید و عبودیت و امکان اظهار شعائر دینی را منحصر به «مقیاس فردی» تصور کرد، بلکه باید آن را در «مقیاس اجتماعی و سیاسی» نیز لحاظ نمود. با این نگاه، اگر ریلگذاری یک جامعه و حکومت به گونهای باشد که مالیات آن برای کشتار بیگناهان و مسلمانان هزینه شود یا برای ترویج همجنسگرایی و هتک حرمتهای الهی صرف گردد، نمیتوان از اقامه توحید در مقیاس فردی و امکان اظهار شعائر دینی در چنین جامعهای رضایت خاطر داشت؛ در حالی که همه ارکان جامعه در خدمت طواغیت و اهداف شیطانی است.
آقای سروش محلاتی، علیرغم ادعای خود مبنی بر اینکه از منظر منابع اسلامی به موضوع «هجرت» نگاه میکند، نتیجهای میگیرد که موافق با منابع اسلامی نیست. او واقعیت «ظلم» را در حصه خاصی محدود کرده و بر مدار آن «دار الظلم» را تصویر میکند!! در حالی که براساس منابع دینی، دارالکفر اساساً دار الظلم و دار الاستکبار است. همچنین، او «دارالظلم» را در برابر «دارالحریة» مطرح میکند که عاری از دقت است؛ زیرا «دار الظلم» در مقابل «دارالعدل» قرار میگیرد.
@Tanbiholomah
❇️بازی در زمین عقلانیت مدرن با فقه
📝 در نقد یادداشت آقای سروش محلاتی
🖋استاد محمدرضا زیبایی نژاد
1️⃣نباید غفلت کرد که مفاهیم خصلت «پارادایمیک» دارند. اگر معتقد باشیم که سنت الهی نزاع «عقلانیت توحیدی» با «عقلانیت مبتنی بر ربوبیت نفس» است که امروزه در «عقلانیت فردگرا» متجسد شده است به نتایج مهمی میرسیم.
2️⃣مفهوم محوری عقلانیت توحیدی، «ربوبیت الهی»ست که تجسّد آن در «ولایت اهل بیت» است.
3️⃣مفهوم محوری یا به تعبیر بهتر معنای محوری چند کارکرد دارد؛
اول: تمام رفتار ما را رنگ می زند: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» یا «عُنوانُ صَحيفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَليِّ بنِ ابيطالب». یعنی تمام حرکات ما یک رایحه واحد دارد و قدر مشترکش ولایت الهیه است.
دوم: مفهوم محوری به شبکه معنایی رنگ میزند و معنای خود را به آنها اشراب میکند. به عنوان نمونه، آزادی در عقلانیت فردگرا که مفهوم محوریش شادکامی فردیست، به «برداشتن موانع انتخاب» معنا میشود؛ یعنی هر چه میخواهی بگویی و فکر کنی و انجام دهی، اما در عقلانیت توحیدی آزادی به «رفع موانع رشد و سعادت» معنا میشود.
سوم: اثر دیگر مفهوم محوری این است که مفاهیم متغایری که رنگ او را نمی پذیرند طرد میکند؛ مثلا مفهوم «رواداری جنسی» و «سرخوشی» در عقلانیت دینی طرد میشود.
4️⃣لهذا، انبیا پرچمدار آزادیند: «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ». حضرت ابراهیم بت شکن مهمترین منادی آزادیست؛ چون در محاجه با بت پرستان پس از شکست بتها آنها را به اینجا رساند که: «فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ» و فهمیدند که از بتها کاری ساخته نیست. معنای «موفقیت» هم در عقلانیت فردگرا به معنی رسیدن به آرزو و رؤیاست، اما در روایات اهل بیت ذیل آیه «وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّه» موفقیت به این است که در مسیر ربوبیت الهی حرکت کنی.
⬅️حال میتوان کارشناسان اسلامی را مورد نقد قرار داد که با آنکه کار فقهی میکنند، اما در زمین عقلانیت بیگانه بازی میکنند. «آزادی» به معنای «رهایی» اصلاً بازی عقلانیت فردگراست.
✅و نکته نهایی:
نکته مهم در اصلاح قوانین کشوری هم همین است که اگر به میدان عقلانیت توجه نکنی، فقه هم در میدان مدرنیته و فردگرایی به بازی گرفته میشود و اسم آن را استفاده از ظرفیت فقه میگذاریم. یکی از شخصیت های کشور به من گفت: از دهه 70 تا کنون قوانین را به نفع زنان اصلاح کرده ایم و مشکل شرعی هم پیش نیامده است؛ چون شورای نگهبان تأیید کرده است. من عرض کردم با نگاه درجه یک حرفتان در باره تک تک موارد اصلاحی درست است، اما با نگاه درجه دوم من میبینم که الگوی اصلاح قوانینمان حرکت به سمت ارزش های مدرن مثل برابری جنسیتی است و فقه در این زمین دارد به بازی گرفته میشود.
https://eitaa.com/Tanbiholomah/902
📛توجیه مهاجرت به اروپا و آمریکا این بار با هزینه کرد دین
📝 نقدی بر یادداشت آقای سروش محلاتی
🖊علی اشراقی
اشاره
چندی پیش، نوشته ای از جناب آقای سروش محلاتی منتشر شده است که تلاش می کند برای مهاجرت از ایران توجیهی شرعی و دینی پیدا کند. در این نوشته با تغییر عبارت دار الاسلام و دار الکفر به دار الظلم و دار الحریه، در صدد القاء این مطلب است که هر چند کشور ما دارالاسلام محسوب می شود اما چون ظلم سراسر آن را فرا گرفته است و امکان اصلاح و تغییر آن نیست، باید همانطور که مسلمانان در صدر اسلام از میان مشرکین مکه به حبشه مهاجرت کردند، از ایران به ... مهاجرت کرد. نکاتی در این زمینه عرض می شود.
1️⃣مرحوم علامه حلی در بحث هجرت بعد از ذکر آیه شریفه «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها» می فرماید هجرت برای افرادی که به سبب ظلم کفار و مشرکین، نمی توانند دین خود را اظهار کنند و امکان هجرت دارند، واجب است. (تذکرة الفقهاء ج9 ص9) و نیز اگر در کشوری است که امکان اظهار شعائر اسلام را ندارد واجب است مهاجرت نماید (ارشاد الاذهان ج1 ص343) شهید ثانی نیز در حاشیه شرائع می فرماید کسی که در بلاد کفر امکان اظهار شرائع اسلام مانند اذان و نماز و روزه ماه رمضان را ندارد باید مهاجرت نماید (حاشیة الشرائع ص 306) مرحوم صاحب جواهر نیز علاوه بر آیه فوق الذکر به آیه دیگری تمسک می نماید: «يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيّايَ فَاعْبُدُون» و با تکرار همان عبارت کتاب شرائع، این مساله را مورد اتفاق فقهایی که متعرض این بحث شده اند می داند(جواهر الکلام ج21 ص34)
همانطور که از طرح این بحث توسط فقهای بزرگ شیعه روشن است بحث هجرت، حکمی برای حفظ دین و اظهار شعائر دینی است، به عبارت دیگر، مسلمان باید بتواند دین خود را حفظ کند و مناسک و شعائر دینی خود را حفظ نماید و صرف اینکه در کشوری زندگی می کند که حضور او در آن مکان، موجب سلب امکان تدین به اسلام و اظهار مناسک و شعائر دینی را دارد توجیه درستی برای کنار گذاشتن اسلام و شعارها و مناسک آن نمی باشد. بنا بر این، مراد از ظلم، منع از دینداری است که بزرگترین ظلمهاست و حریت نیز به معنای آزادی برای مسلمان بودن است.
2️⃣اکنون از نویسنده محترم این سوال مطرح است که آیا هجرت به کشوری که حامی برای قتل عام انسانهای بیگناه در بسیاری از کشورهای اسلامی است و با حمایت مالی و تسلیحاتی و سیاسی، عملا شریک در خون این انسانهای بیگناه است، هجرت به دار الحریه است یا به دارالظلم؟ آیا مسلمانان می توانند با آزادی، در آن کشورها از سایر مسلمانان بیگناه که در فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و یمن و ... کشته می شوند حمایت کنند؟ آیا دفاع از مظلوم از دستورات دین اسلام نیست؟ و اینکه آیا کشوری که دارای بالاترین آمارهای فساد و فحشا و فروپاشی خانواده است و اموری مانند هم جنس بازی را قانونی می داند و به بهانه آزادی، هر نوع هرزگی و بی بند و باری را مجاز می شمارد، برای خانواده ای که می خواهد خود و فرزندانش متدین به اسلام باشد، دار الحریه است و می توان به راحتی در آن مسلمان بود؟
بله؛ اسلام دستور هجرت داده است اما به کجا؟ به چه غرضی؟ برای رهایی از فشارهای سیاسی یا برای حفظ دین؟ چرا دستورات دین دستمایه توجیه رفتارهای سیاسی عده ای شده است؟ چه می شود که بعد از حدود یک سال و نیم از تکه تکه شدن زن و بچه مسلمان، حامی اصلی و در حقیقت مسبب اصلی این ظلم بزرگ، دارالحریه می شود؟ آیا همین که در کشورشان، اجازه دهند عده ای هر چه می خواهند علیه کشور خود بنویسند، سبب شده است این ظلم بزرگ نادیده گرفته شود؟
https://eitaa.com/Tanbiholomah/903
⁉️آیا با این مناظره موافقید؟
🔹آقای غنینژاد اخیراً در گفتگو با یک رسانهی محفلی اقتصاد لیبرالی، خود را در قد و قوارهی تعیین و معرفی مرجع تقلید دانستهاست. ایشان در یک فرمایش یکسویه، در حضور مجری با پوشش خلاف متعارف فرهنگ ایرانی، با لحنی طعنهآلود پیشنهاد مناظرهی دو روحانی با دو سلیقهی متفاوت و سپس نظرسنجی پیامکی برای تصمیمگیری در امور فرهنگی کشور را میدهد.
🔹پاسخ به این سوال که پیشبردن جزئیات تصمیمگیریهای کلان کشور به این شکل در کدام مدل دموکراسی در جهان اجرا شده و موفق بوده را به ایشان وامیگذاریم؛ اما با توجه به اینکه استاد میرباقری معتقدند منشأ تولید بیحجابی در کشور اقتصاد لیبرال هست؛
👈👈پیشنهاد میشود به عنوان نماینده تفکر اصیل اسلامی، ایشان با یکی از نظریهپردازان اصلی اقتصاد لیبرال مناظره کنند و در انتهای برنامه از مردم نظرسنجی شود.
⁉️آیا آقای غنی نژاد با این مناظره و نظرسنجی آزاد موافقت میکند؟
@Tanbiholomah