eitaa logo
تنها مسیری های ایلام
253 دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
31 فایل
💫ما بدنبال گذر از علاقه های سطحی و رسیدن به علاقه های بزرگ و عمیق خود هستیم . پیشنهادات و انتقادات @Montaghemzeynab 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.💎 سلام عزیــــــــزان دل ‌‌ اعضـای عـزیــز خـانواده تنهااامسیری❤️ 🍃صبح قشــنگتون بخیر🌹 🍃حالتون چطــــــــــوره؟ 🍃ان شالله که عالی هستید👌 . . بریم صبحانه آگاهی امروز رو هم در کنار هم نووووووش جان کنیم😉 .
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: 💥چالش ۷ روزه: هفت کلمه جادویی💥 4⃣کلمه چهارم‌ : اراده یا تنـبــلی😣 " فراغــتی که انـســان پرت‍ـلاش بدســت مــی آورد،هــرگــز نصــیب افــراد تنبل نخــواهــد شــد. "❌ . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 قرآن کریم:(سوره انشراح آیه ۷) ✨ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ✨ "ای پیامــبر هــرگاه از کاری فارغ شــدی به کار دیگــری بپــرداز. "🍃 🪄 شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی و یک هفته چالش هفت کلمه جادویی
💬 : «لقمه حلالی که دعا پشتش باشد: بچه‌هایت را اینجوری عاقبت بخیر می‌کند!» ✍️ از سالها قبل مادرش را می‌شناختم! مترون (ریاست پرستاری) بیمارستان بود. یکی از بهترین و بزرگترین بیمارستان‌های قدیم تهران. • روزی که فهمیدم پوریا فرزند این مادر است، و حالا شده همسر افسانه، که یکی از نزدیک‌ترین دوستانم بود، از تعجب شاخ درآوردم. آنقدر این پسر بی‌شیله پیله و بی‌تکلّف بود که باورم نمی‌شد پسر همان مترون باکلاس و وزینی است که حداقل چهل سال پیش مترون یک بیمارستان بزرگ بوده و به چند زبان خارجی مسلّط است. • هر چه بیشتر می‌شناختمش تعجبم از اینهمه رهایی‌اش از «کلاس» و «مقام» و «مال» و «تعلقات دست و پاگیر دنیا» بیشتر یقینی می‌شد اما هرگز فکر نمی‌کردم این بشود عاقبتش .... • روزی که شهید شد و بالای دست هزاران نفر بدرقه شد و آمد و ... درِ قطعه شهداء را برایش باز کردند و در ردیف «شهدای امنیت» آرام گرفت: کنار مادرش ایستاده بودم و به کلماتش دقت می‌کردم. • همان خانم مترون باکلاس چهل سال پیش که حالا به سختی راه می‌رفت، هر چند دقیقه یکبار همه‌ی صدای ضعیفش را جمع میکرد و ناله می‌زد : «این گل پرپر من/ هدیه به رهبر من» برای من که سالها می‌شناختمش، جوّ کادر درمان و فضای حاکم در این طیف از مشاغل را می‌شناختم، این جمله عجیب بود! این رضایت عجیب بود! این شادی عجیب بود! • این خانم چگونه به اینجا رسیده بود، که خداوند عزّت «مادر شهید» بودن را آنهم با این حجم از رضایت و شادی قسمتش کرد؟ • این سوال دیوانه‌ام کرده بود انگار! به طلبِ فهمیدنش رسیده بودم انگار ! که .... مادرش دستش را از روی دسته‌ی ویلچیرش برداشت و بازوی مرا گرفت و مرا به سمت آغوش خود کشید! سرم را گذاشتم روی سینه‌اش ! گفت : سالها آمدید خانه ما و رفتید! گفتم : عزّتش امروز برای من کافیست! گفت : من می‌دانم پوریا را چرا برای دفاع از رهبرش خریدند! نفسم انگار حبس شد. او داشت پاسخ مرا میداد بی‌آنکه بداند ... ✘ ادامه داد : من با درآمد شبکاری بیمارستان پوریا را بزرگ کردم. آنوقتها که پرستار کشیک بخش بودم و می‌دویدم دنبال صدای ناله‌ها... الآن دارم اجابت «خدا خیرت بدهد» و «خدا عوضت بدهد»های بیمارانم را به چشم می‌بینم ! لقمه حلالی که دعا پشتش باشد: بچه‌هایت را اینجوری عاقبت بخیر می‌کند! من پوریا را با شادی هدیه کردم، چون با شادی از من خریدند! شادیِ رضایت بیمارانم .... •با خودم گفتم: چه وسعت روحی دارید شما... که همین الآن هم بی‌آنکه بدانید با دو جمله تمام جان مرا سرشار شادی و آرامش کردید و خودتان خبر ندارید! ※ این شد عاقبت مادرشهید «پوریا احمدی» ! همان خانم مترون باکلاس و وزین بیمارستان معیّری! فقط «عشق» است که تمام موانع را کنار می‌زند و تو و نسل تو را برای محبوبت خریدنی میکند! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
‏«من معلّم هستم» زندگی ، پشت نگاهم جاریست سرزمین کلمات ، تحت فرمان منست قاصدک های لبانم هر روز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد «من معلّم هستم» گرچه بر گونه ی من سرخی سیلی صد درد ، درخشش دارد آخرین دغدغه هایم اینست : نکند حرف مرا هیچ کس امروز نفهمید اصلاً؟ نکند حرفی ماند؟ نکند مجهولی روی رخساره ی تن سوخته ی تخته سیاه جا مانده ست؟ «من معلّم هستم» هر شب از آينه ها می‌پرسم : به کدامين شيوه؟ وسعت ِيادِ خدا را بکشانم به کلاس؟ بچه ها را ببرم تا لب ِدرياچه یِ عشق؟ غرق ِدریایِ تفکّر بکنم؟ با تبسّم يا اخم؟ با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود؟ یا کلاغی که به خانه نرسید؟ قصّه گویی بکنم؟ تک به تک یا با جمع؟ بدوم یا آرام ؟ «من معلّم هستم» نيمکت ها نفس گرم ِقدم‌هایِ مرا می‌فهمند بال هایِ قلم و تخته سياه رمز ِپرواز ِمرا می‌دانند سيب ها دست ِمرا می‌خوانند.... «من معلّم هستم» درد ِفهميدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال من است.... «فریدون مشیری» پیشاپیش روز معلم بر تمامی اساتید و معلمان عزیز، مربیان بشریت مبارك...🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
روز معلم رو به همه معلمان عزیز کشورمون تبریک میگم ان شالله که خداوند به همشون خیر بده🌹 🔹@IslamLifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪴روش برخورد زیبای مرحوم علامه جعفری با شخص سوال کننده 🌹هفته گرامی باد . ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
⭕️ دانشگاه شیراز: دانشجویان اخراج‌شده آمریکا و اروپا را بورسیه می‌کنیم رئیس دانشگاه شیراز: 🔹مدیریت این دانشگاه بورسیه کردن دانشجویان اخراجی دانشگاه‌های اروپا و آمریکا را تصویب کرد. 🔹دانشجویان و حتی اساتیدی که اخراج یا تهدید به اخراج شده‌اند، می‌توانند در دانشگاه شیراز به ادامه تحصیل بپردازند و گمان می‌کنم سایر دانشگاه‌های شیراز و استان فارس هم این آمادگی را داشته باشند. 👏👏👏👏👏👏👏
🌺برای شما، که شربت کلام عالی‌ترین جلوه‌های خدا را به کاممان ریختید؛ و قدم قدم ، پیشِ پایمان چراغ گرفته اید ... واژه‌ای برای شکرانه، نساخته اند! روزتــانـــــ مبااااارك بهترین اسـاتید دنیا ❤️ الحمدالله الذی هدانا لهذا، و ما کنا لنهتدیَ لولا أن هدانا الله 🌹 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
💥🌺 روز معلم رو به بهترین معلم زندگیم تبریک عرض میکنم. ان شالله خداوند طول عمر با برکت به این استاد عزیز و دوست داشتنی عنایت بفرماید... 🌷@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ‌های سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد... عرض ســـــلام و ادبــــ رفقااای همیــــــشه همراه...☺️✋ ☀️ صبحتون بخیر و نیکی و روزتون مملو از صفا و مهربونی ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦