eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز نوزدهم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز هجدهم چله ی #ترک_گناه + قرائت #د
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز نوزدهم چله ی + قرائت ⏲هیچ عقربه ای برعکس نمیره زمان داره از دست میره! امروز قراره برای بهتر شدن چیکار کنی.....؟ 📝یه برنامه ریزی دقیق داشته باش تا بیکار نباشی 🚫 ⭕️وقتی بیکار باشی شیطون برات تور میندازه ♨️ 👈تا فکر گناه اومد سراغت به خدا پناه ببر❣ ✅ امروز دور هر چیزی؛ هر چیزی؛ هر چیزی که حدس میزنی خدای مهربون خوشش نیاد یه خط پر رنگ بکش⭕️ 📌 امروز با خودت مرتب تکرار کن: خدای عزیزم؛ دوست دارم کاری کنم که من رو میبینی خوشحال بشی لازم نیست کار عجیبی انجام بدی! فقط کاری که خوب نیست انجام نده، حرفی که خوب نیست نزن، فکری که خوب نیست نکن، راهی که خوب نیست نرو، .... 👈امروز وجودت رو از هر چیزی که "او" دوست نداره، پاک کن👉 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
📌چه‌کار کنیم که همۀ زندگی‌مان لذت‌بخش شود؟ ⚡️یک گل‌فروش هر روز بارها دسته‌گل درست می‌کند، اما اگر یک‌روز بخواهد برای معشوق خودش دسته‌گلی درست کند، حتماً این‌کار را با انگیزه و نشاط خاصی انجام می‌دهد و بیشتر از همیشه از این کارش لذت می‌برد!👌 💗اگر معشوق کسی به او بگوید «یک لیوان آب به من بده!» او از انجام همین کار ساده چه حس خوبی پیدا می‌کند! مهم این است که تو برای چه کسی و در محضر چه کسی این کار را انجام می‌دهی؟ حالا تصور کن که در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی!🍃 ❣ما که هنوز عاشق خدا نشده‌ایم چه؟ یک مدت از سرِ «احترام خدا» کارهایت را به‌خاطر خدا انجام بده؛ کم‌کم عاشقش می‌شوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظه‌اش لذت‌ها می‌بری!✅ 🌺🍃منتظر نباش یک شیرینی خاصی در زندگی‌ات پیدا شود تا لذت ببری؛ کاری کن از همین زندگیِ عادی‌ات خیلی نشاط پیدا کنی! هر کار ساده‌ای را هم «به‌خاطر خدا» انجام بده تا از آن لذت ببری!💯 👤 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: ساده‌لوحانه‌تر از پیشنهاد کسی که می‌گوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد 🔹امنیت و قدرت دفاعی، اقتصاد و رفاه عمومی و آسودگی معیشتی مردم، قدرت سیاست‌ورزی و چانه‌زنی برای تأمین منافع ملی و فرهنگ و سبک زندگی جذب ملت‌ها برای هر کشور عمق راهبردی ایجاد می‌کند. هیچ یک از این بازوهای قدرت ملی نباید به نفع یک رکن و بازوی دیگر قطع شود. 🔹قدرت ملی برای هر کشوری حیاتی است و هر ملتی اگر استقلال، سرافرازی، استفاده از منابع حیاتی بر مبنای اراده خود و ایستادگی در مقابل خواست های دیگران را می‌خواهد، باید قوی باشد و گرنه در حال ضعف و ذلت و ترس، مدام نگران طمع‌ورزی بیگانگان خواهد بود. 🔹ساده‌لوحانه‌تر و ناشیانه‌تر از پیشنهاد کسی که می‌گوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد. اگر به کسانی که می‌خواستند برخی بازوهای قدرت ملی را قطع کنند، اجازه این کار داده می‌شد، ایران، امروز با خطرات بزرگی مواجه بود.
رهبر انقلاب: تخصیص بودجه سنگین برای جهاد تبیین کار غلطی است 🔹در جنگ‌های سخت با سلاح‌های قدیمی دیگر نمی شود جنگید. امروز با شمشیر و با نیزه و این چیزها نمی‌شود به جنگ توپ و موشک و اینها رفت. در جهاد تبیین هم همین جور است. 🔹به نظر من امروز آن چیزی که می‌تواند به بهترین وجهی به صورت یک سلاح مؤثری عمل کند، تبیین مفاهیم عالی اسلامی است در زمینه‌های مختلف. 🔹حکمرانی در منطق اسلام از بن و بنیاد با حکمرانی های رایج جهان متفاوت است. نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاست جمهوریهای امروز دنیاست، نه شبیه فرماندهی‌هاست، نه شبیه رؤسای کودتاگر است، شبیه هیچ کدام از اینها نیست. یک چیز خاصی است متکی به مبانی معنوی. 🔹بایستی در جهاد تبیین راه پیشرفت و تعالی مادی ملت از بیراهه‌ها و کج‌راهه‌ها جدا بشود. بدانیم که اگر جهاد تبیین به درستی صورت نگیرد، دنیامداران حتی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد. 🔹طبیعت این کار یک طبیعت غلطی است که یک بودجه‌ی سنگینی را به‌عنوان جهاد تبیین بگذارند.
▧▨╮ کمي تأمل ╰▨▧ ☝️شما اول انگشت خود را در استمپ میگذاری و آن را جوهری میکنی و بعد پای یک قرار داد انگشت زده و آن را جوهری میکنی. ✍یعنی تا این انگشت خود جوهری نشود، نمیتواند برگ کاغذی را جوهری کند. 🎯هندسه عالم هم همین است. ما تا خود یک ویژگی و صفتی پیدا نکنیم، نمیتوانیم دیگران را دعوت کنیم تا آن ویژگی و صفت را پیدا کنند. 📖این است که قرآن کریم گلایه میکند از کسانی که حرف هایی میزنند و و مردم را به خصوصیاتی دعوت میکنند، 📌درحالی که در خودشان از آن ویژگی ها خبری نیست. ⚜ لمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ⚜ (سوره صف/ آیه ۲) ⁉️چرا یک حرفی میزنید که خود انجام نمیدهید. درست مثل سوزن که برای همه لباس میدوزد، اما خود برهنه است. 🕯یا مثل شمعی که اطراف خود را روشن میکند، اما پای خودش تاریک است. ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
#رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بو
شب ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🎆 شب 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... 😊 ✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته ای؟ 💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒 خنده اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊 - علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄 صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ... - ساکت باش بچه ها خوابن 😒 🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید! - قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂 🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... 🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌 - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊 و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... - پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟! و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم... ادامه دارد ... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا